محمد توکلی، یک حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به ترور یک فرمانده نظامی در تهران گفت: ایران باید در اولین قدم موضوع را «بینالمللیسازی» کند؛ یعنی به جامعه بینالمللی بفهماند این مسئله صرفاً یک مسئله محدود میان ایران و اسرائیل نیست و عواقب ادامه ترورهای اسرائیل میتواند دامنگیر همه کشورها شود. بینالمللیسازی موضوع از یک طرف به اسرائیل نشان میدهد ایران مسئله را جدی میداند و دارد زمینه سیاسی لازم را برای واکنش سختتر مهیا میکند؛ و از طرف دیگر به سایر کشورها این پیام را میدهد که لازم است افسار اسرائیل را محکمتر نگه دارند.
شعار سال: رضا نصری با بیان اینکه «ایران در بهرهبرداری از امکانات، ظرفیتها و سازوکارهای بینالمللی برای مقابله با اسرائیل ضعیف عمل کرده است»، میگوید: طی دهههای اخیر نه تنها ایران هیچ بهرهبرداری مفیدی از اسناد و ظرفیتهای بینالمللی علیه اسرائیل نکرده است، بلکه با برگزاری کنفرانس هولوکاست و همایش کاریکاتور و اقدامات حساسیتبرانگیزی اینچنینی به اسرائیل خوراک لازم را برای برداشت تبلیغاتی و سیاسی علیه ایران دو دستی تقدیم کرده است.
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی دربارهی تاثیر احتمالی ترور شهید صیاد خدایی بر مذاکرات احیای برجام گفت: قطعاً میان این قبیل اقدامات اسرائیل و مذاکرات هستهای ارتباط مستقیمی وجود دارد. در دو دههی اخیر، هر بار ایران و قدرتهای غربی (به ویژه آمریکا) مبادرت به تنشزدایی کردهاند و یک روند دیپلماتیک را کلید زدهاند، اسرائیل فعالانه تلاش کرده روند را مختل و متوقف کند. اینکه ترور اخیر تاثیری بر مذاکرات نداشته نیز ناشی از این است که ایران قصد اسرائیل را درک کرده و به راحتی در دام آن نمیافتد.
وی در مورد برخی دیدگاههای مطرحشده مبنی بر اینکه «ریشهی ترورها به سیاست منطقهای جمهوری اسلامی ایران بازمیگردد» گفت: نمیشود مشکلات منطقه را محدود به سیاستهای «ایران» دانست. سیاستهای ایران در منطقه عمدتاً جنس و ماهیت واکنشی دارد و غالباً برای رفع یا کاهش تهدید از جانب سایر کشورها و جریانهای متخاصم تدوین و اجرا میشود. در واقع، از یک سو تهدید مقابل و از سوی دیگر واکنش ایران منطقه را در یک چرخه باطل انداخته؛ و این وضعیت در نهایت برای هیچکدام از بازیگران و مردم منطقه فایدهای نداشته است.
متن کامل گفتوگوی یک رسانه با آقای نصری، پیرامون «راهحلهای حقوقی و سیاسی مقابله با ترور» را میتوانید در ادامه بخوانید:

رضا نصری
نظام سیاسی ایران در مورد ترورها از منظر حقوق بینالملل چه راهکارهایی برای واکنش بازدارنده دارد؟
رضا نصری: معتقدم لازم است ایران مسئلهی ترور سیستماتیک شهروندان خود توسط اسرائیل را به یک مسئلهی «بینالمللی» تبدیل کند. به عبارت دیگر، لازم است این موضوع را «بینالمللیسازی» – یا Internationalize – نماید. اینکه این ترورها در سطح تعاملات دوجانبه میان ایران و اسرائیل باقی بماند و واکنش ایران نیز عمدتاً در سطح واکنشهای پنهان و امنیتی نگهداشته شود ظاهراً از نگاه اسرائیل تاثیر بازدارندگی ندارد.
اما اگر ایران موضوع را با فوریت و به صورت جدی در نهادهای بینالمللی پیگیری کند، به شورای امنیت سازمان ملل بکشاند، در نشست اضطراری «سازمان همکاری اسلامی» مطرح شود، پیگیر تشکیل کمیسیونهای بینالمللی حقیقت یاب برای شناسایی آمران این جنایتها شود و مسئله را دائم در رسانههای بینالمللی و نزد افکار عمومی زنده نگه دارد و نسبت به تبعات ادامه این اقدامات خطرناک اسرائیل حساسیت ایجاد کند، حتماً نتایج بهتری حاصل خواهد کرد.
به واکنشهای نظامی و امنیتی ایران نمیپردازم، اما از منظر سیاسی و حقوقی ترور سیستماتیک شهروندان ایرانی – اعم از نظامی و غیرنظامی – توسط یک رژیم خارجی موضوع کم اهمیتی نیست و شایسته نیست به این اقدامات خطرناک صرفاً چند روزی در سطح رسانههای داخلی – و احیاناً با پُستهای توئیتری (آن هم به زبان فارسی) از جانب چند مقام دولتی – پرداخته شود.
برخی معتقدند انتقام و مقابله به مثل نظامی مانعی بر سر راه ترورهاست و در مقابل گروهی دیگر بر این باورند که چنین ترورهایی اتفاقا دامی برای وارد کردن ایران به درگیری بزرگتر است و مقابله به مثل، افتادن در این دام خواهد بود؛ از نگاه شما کدام یک از این دو نظر به واقعیت نزدیکتر است؟
رضا نصری: سیاست خارجی عرصه «محاسبه» و رفتار سنجیده است. طبیعتاً، اگر برداشت نهادهای مسئول این است که اسرائیل قصد دارد فضا را رادیکال و جنگی کند تا مانع تنشزدایی میان ایران و قدرتهای غربی شود، یا اگر هدفش این است با این قبیل اقدامات تحریکآمیز فرایند مذاکرات و احیاناً مسیر عادیسازی روابط تجاری ایران و جهان را مختل کند، مسلم است بهترین واکنش پرهیز از واکنشهایی است که این هدف را محقق میسازد. اما از طرف دیگر، نمیتوان به اسرائیل اجازه داد به راحتی شهروندان و مقامات نظامی و علمی ایران را در پایتخت ترور کند و هیچ هزینهای بابت آن متصور نباشد.
به همین خاطر، تاکید مجدد بر این است که ایران باید در اولین قدم موضوع را «بینالمللیسازی» کند؛ یعنی به جامعه بینالمللی بفهماند این مسئله صرفاً یک مسئله محدود میان ایران و اسرائیل نیست و عواقب ادامه ترورهای اسرائیل میتواند دامنگیر همه کشورها شود. بینالمللیسازی موضوع از یک طرف به اسرائیل نشان میدهد ایران مسئله را جدی میداند و دارد زمینه سیاسی لازم را برای واکنش سختتر مهیا میکند؛ و از طرف دیگر به سایر کشورها این پیام را میدهد که لازم است افسار اسرائیل را محکمتر نگه دارند.
پس از ترور اخیر در تهران برخی دیدگاهها مبنی بر اینکه این ترور برای اثرگذاری منفی بر مذاکرات احیای برجام بوده شنیده شد، اما خبرهایی که از مذاکرات به گوش میرسد حاکی از تغییر خاصی در شرایط مذاکرات نیست. به نظر شما میتوان بین این ترور و مذاکرات ارتباطی برقرار کرد؟
رضا نصری: قطعاً میان این قبیل اقدامات اسرائیل و مذاکرات هستهای ارتباط مستقیمی وجود دارد. در دو دههی اخیر، هر بار ایران و قدرتهای غربی (به ویژه آمریکا) مبادرت به تنشزدایی کردهاند و یک روند دیپلماتیک را کلید زدهاند، اسرائیل فعالانه تلاش کرده روند را مختل و متوقف کند. اینکه ترور اخیر تاثیری بر مذاکرات نداشته نیز ناشی از این است که ایران قصد اسرائیل را درک کرده و به راحتی در دام آن نمیافتد.
با توجه به اینکه در حدود یک دههی اخیر ترورهایی به این شکل را شاهد بودیم چه توصیهی مشخصی برای دستگاه سیاست خارجی برای جلوگیری از تکرار این وضعیت دارید؟
رضا نصری: نه فقط در مورد ترورها که در سطح وسیعتر هم ایران اصولاً در بهرهبرداری از امکانات، ظرفیتها و سازوکارهای بینالمللی برای مقابله با اسرائیل ضعیف عمل کرده است. در مقابل اسرائیل از کوچکترین ظرفیتها هم استفاده کرده است!
برای روشن شدن موضوع یک مثال میزنم: بیش از صد سال پیش، وزیر خارجه بریتانیا به یک سیاستمدار یهودی چند خط نامه مینویسد که بریتانیا در قبال تشکیل خانهٔ ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین موضع مثبتی دارد. بیش از صد سال است اسرائیل این نامه چند خطی را – که اسم آن را «بیانیه» بالفور گذاشته – به رخ دنیا میکشد و از آن بهرهبرداری تبلیغاتی و سیاسی میکند. حال، این طرف ماجرا را نگاه کنید! در سال ۲۰۰۴، مهمترین نهاد و مرجع حقوق بینالملل در سازمان ملل – یعنی دیوان بینالمللی دادگستری (مشهور به دادگاه لاهه) – طی یک رای مشورتی ۷۰ صفحهای، نه تنها تقریباً تمام استدلالها و مدعیات حقوقی اسرائیل را که سالها به اتکاء آنها جنایاتاش را توجیه کرده بود رد کرد بلکه به صراحت تصریح کرد که همهی کشورهای عضو کنوانسیونهای ژنو «موظف» هستید اسرائیل را به رعایت حقوق بین الملل بشردوستانه مندرج در این کنوانسیونها وادار سازند.
پرسش اینجاست ایران چقدر از این سند مهم بینالمللی – که موضع حقوقی اسرائیل در توسل به اصل دفاع مشروع، تا موضعاش در مورد شهرکسازیها، تا ادعایش در مورد پناهندگان، تا موضعاش در مورد اشغال و رژیم حقوقی حاکم بر سرزمینهای اشغالی را با خاک یکسان کرد – در پیشبرد اهداف خود علیه اسرائیل بهرهبرداری کرد؟
چند سال بعد، قاضی ریچارد گلدستون – گزارشگر ویژه سازمان ملل – طی یک گزارش ۵۵۰ صفحهای به صراحت زمینه را برای پیگرد مقامات سیاسی و نظامی اسرائیل بهخاطر چنایت جنگی در غزه فراهم کرد. چقدر از «گزارش گلستون» بهرهبرداری کردیم؟ همین چند ماه اخیر، «عفو بینالمللی» در گزارش مفصل و جنجالبرانگیزی نظام اسرائیل را یک نظام «آپارتاید» خواند و آن را «ظالمانه» دانست. چقدر این گزارش از جانب ایران مورد استفاده قرار گرفت؟ اسرائیل عضو آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، اما زرادخانه هستهای خود را پشت دکترینی موسوم به «دکترین ابهام استراتژیک» پنهان کرده و به این بهانه پذیرای هیچگونه بازرسی بینالمللی نیست. در مقابل فشاری که اسرائیلی بابت یک غنیسازی زیر ۵ درصد به ایران آورده، چقدر ایران توانسته طی دهههای اخیر به اسرائیبل بابت پنهان کردن یک زرادخانه هستهای و تهدید موجودیت منطقه به واسطه آن فشار آورده است؟
متاسفانه، طی دهههای اخیر نه تنها ایران هیچ بهرهبرداری مفیدی از اسناد و ظرفیتهای بینالمللی علیه اسرائیل نکرده است، بلکه با برگزاری کنفرانس هولوکاست و همایش کاریکاتور و اقدامات حساسیتبرانگیزی اینچنینی به اسرائیل خوراک لازم را برای برداشت تبلیغاتی و سیاسی علیه ایران دو دستی تقدیم کرده است.
با این مقدمه، توصیهام به دستگاه دیپلماسی و نهادهای سیاست خارجی در رابطه با ترورهای سالهای گذشته خارج از این بستر نیست. معتقدم لازم است یک آسیبشناسی جدی در مورد فرصتسوزیهای گذشته انجام شود و متناسب با یافتهها استراتژی و سیاست جدیدی برای مقابله «هوشمند و موثر» با اسرائیل تدوین شود.
برخی معتقدند که این ترور و همینطور ترور سردار سلیمانی نتیجهی سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران است و باید در این سیاستها تغییراتی ایجاد کنند و دنبال کردن برجام منطقهای یا ایجاد مجمع گفتگوهای منطقهای که مورد تاکید دولت سابق بود میتواند مانعی بر سر راه اسرائیل باشد. این تحلیل را چطور ارزیابی میکنید؛ واقعا مشکل از سیاستهای ایران است یا رفتار اسرائیل در صورت تغییر این سیاستها هم همین میبود؟
رضا نصری: نمیشود مشکلات منطقه را محدود به سیاستهای «ایران» دانست. سیاستهای ایران در منطقه عمدتاً جنس و ماهیت واکنشی دارد و غالباً برای رفع یا کاهش تهدید از جانب سایر کشورها و جریانهای متخاصم تدوین و اجرا میشود. در واقع، از یک سو تهدید مقابل و از سوی دیگر واکنش ایران منطقه را در یک چرخه باطل انداخته؛ و این وضعیت در نهایت برای هیچکدام از بازیگران و مردم منطقه فایدهای نداشته است.
برعکس، این تنش فرسایشی موجب شده ایران و همسایگان بخش عمدهای از منابع خود را – به جای اینکه در فرایند توسعه سرمایهگذاری کنند – به خنثیسازی یکدیگر معطوف سازند و از این رو از ایجاد آسایش روانی و یک فضای امن سازنده برای شهروندان خود تا حدود زیادی بازبمانند.
به همین خاطر لازم است ایران تلاش کند مشکل پیشزمینهای را در سطح منطقه – با کشورهای عربی – و با در سطح بینالمللی با آمریکا و کشورهای غربی تا آنجا که ممکن است حلوفصل کند تا تهدید اسرائیل را نیز به حداقل برساند.
شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از پایگاه خبری و تحلیلی انصاف نیوز، تاریخ انتشار:۳ خرداد ۱۴۰۱، کد خبر: ۳۴۷۶۱۰، www.ensafnews.com