پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۴۴۷۸۲
تاریخ انتشار : ۱۵ دی ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۸
هرجا در «معاش» و «اخلاق» و «تفکر» تعادل برقرار شد؛ کارها معقولیت و مطلوبیت یافت.

شعارسال: وقتی یک دانشجوی فلسفه درباره «کیفیت» سخن می‌گوید توقع این است که از معنی منطقی و فلسفی آن بگوید ولی در این نوشتار کیفیت به معنی رایج آن در نظم تولید و تجارت منظور است. کیفیت به معنی «چگونگی» است و مفهومی عام است که آن را تعریف نمی‌توان کرد. هر چند که آن را در موارد خاص و در ساخته‌های فرهنگی و صنعتی و حرفه‌ای و اداری و حتی در رفتار و گفتار مردمان می‌توان دید و بازشناخت. اما باید دید چرا در جایی، کارها و ساخته‌ها و گفته‌ها مطلوبیت دارد و در جای دیگر، شاید کارها بیشتر سرهم‌بندی و ساختگی است؟

«کیفیت مطلوب» چیزی نیست که به صرف تصمیم‌های شخصی اشخاص حاصل شود و اگر می‌شد لابد کسانی در هر جامعه پیدا می‌شدند که بتوانند لااقل در مؤسسه‌های تولیدی کالاهای با کیفیت مطلوب تولید کنند و مثلاً یک صنعت در مدت چهل- پنجاه سال درجا نمی‌زد یا کیفیت کالاهایش نازل‌تر نمی‌شد. در پدید آمدن و دوام چنین وضعی همه مسئول‌اند و هیچکس مسئول نیست؛ یعنی هیچکس را نمی‌توان از بابت کیفیت بد کالاها و فرآورده‌های کشاورزی و صنعتی و فرهنگی بازخواست (و حتی ملامت) کرد و مسئول دانست. در عین حال همه مسئولیم و باید از خود بپرسیم چرا چنین است و چگونه می‌توان نقایص را رفع کرد.

سفارش من برای «تولید کالای با کیفیت» این است که تلاشگران این عرصه به «اهل‌نظر» و «هنرمندان» بیشتر نزدیک شوند؛ زیرا اینان چشمشان بیناتر و گوش‌شان شنواتر است و می‌توانند راهی به اساس و بنیاد بیابند.


«تولید کالاهای با کیفیت مطلوب» مسبوق و موقوف به وجود شرایط خاص است. شرایطی که هر چند آدمیان آن را پدید می‌آورند اما پدیدآوردنشان در اختیار همه‌کس در همه‌جا نیست مگر آنکه آن کسان نمایندگان دوران و زمانی باشند که رو به صلاح و تعادل دارد. «آدمیان» افراد کنار هم قرار گرفته در یک شهر و آبادی یا جزیره‌های کوچک در دریای جامعه بشری نیستند بلکه به عالم خود تعلق دارند و در نسبت با عالم خود می‌اندیشند و عمل می‌کنند. «عالَم» هم جمع جبری افراد و انبار اشیاء متفرق نیست؛ بلکه روح و جان وحدت‌بخش دارد.

در همه جهان‌های بشری، به طور کلی، زندگی بشر سه ساحت داشته است؛ «ساحت معاش و علمی» که معاش با آن سامان می‌یابد، «ساحت ادب و اخلاق» و «ساحت تفکر» (اعم از فلسفه و شعر و هنر و عرفان). چیزهایی هم هست که در این هر سه ساحت ساری‌اند و کارسازی و راهگشایی می‌کنند؛ مهمترین‌شان «زبان» و «دین» و «سیاست»‌اند.

«دین» به عنوان شریعت بیشتر به معاش و معاد مردمان نظر دارد و در مراتب، «شریعت و حقیقت» عهده‌دار تربیت اخلاقی و تفکر است. در مورد «زبان» لازم نیست چیزی بگوییم زیرا همه می‌دانند که زبان در زندگی عمومی با زبان فرهنگ و ادب و بویژه با زبان شعر تفاوت دارد. اما در مورد «سیاست» اگر بیان و فهم نسبتش با معاش و زندگی عمومی دشوار نیست، رابطه‌اش با اخلاق و ادب و فلسفه و هنر جای بحث بسیار دارد. اما در اینجا منظور مطلق «رابطه» است نه چگونگی آن و بویژه مراد این است که صورت سیاست می‌تواند در ادب ظاهر شود. چنانکه سیاست هم می‌تواند در ادب دخالتی بجا یا بیجا و موفق یا ناموفق داشته باشد. همچنین «سیاست» جلوه تفکر یا از آثار آن است.

این ساحت‌ها که در زندگی همه دوران‌ها از آنها می‌توان سراغ گرفت همیشه جایگاه یکسان و ثابت نداشته‌اند. در بعضی جهان‌های تاریخی ساحت دوم اصل بوده و دو ساحت دیگر با آن میزان می‌شده‌اند. در جامعه جدید ساحت اول اصالت یافته و در ابتدای عصر جدید هر دو ساحت به بسط ساحت اول مدد رسانده‌اند.

اگر جهان متجدد هنر، فلسفه و علم خاص نداشت، به پیشرفت‌های مادی و قدرت اقتصادی و نظامی (که متأسفانه منشأ ظلم و تجاوز و بعضی آثار سوء دیگر نیز شده است) نائل نمی‌شد. توجه کنیم که ساحت‌های زندگی بشر در تاریخ‌ها و دوران‌های متفاوت جایگاه متفاوت دارند و نسبت میان آنها هم همیشه ثابت نیست بلکه در یک دوران هم این نسبت‌ها دگرگون می‌شود. بر حسب اینکه کدام ساحت اصل است صورت و شیوه تمدن و زندگی متفاوت می‌شود. اما هر نظام و عالمی، ثبات و آرامش یا ناهماهنگی و پریشانی دارد. وقتی این نسبت‌ها در تعادل‌اند، هماهنگی و همت، کارها را راه می‌برد و ساخته‌ها و فرآورده‌ها و افعال و اقوال صورت معقول و کیفیت مطلوب دارند. اما وقتی این تعادل به‌هم می‌خورد و بویژه در زمانی که پیوند میان ساحت‌ها قطع می‌شود در نتیجه، زندگی از پشتوانه علم و علم از مدد فرهنگ و تفکر بی‌بهره می‌ماند. ادای سخن خوب و انجام دادن کار درست و ساختن و پرداختن مطلوب دشوار می‌شود و این دشواری را به صرف تعلیم و تشویق نمی‌توان رفع کرد.

در جهان توسعه‌یافته اکنون، ساحت‌ها از تعادلی که در قرن نوزدهم داشتند، دور شده‌اند یا لااقل کیفیت مطلوب در ساخته‌ها به صرافت طبع حاصل نمی‌شود؛ و به این جهت است که باید مشکل را به مدد آگاهی و آموزش دائم و یافتن دستورالعمل‌های مناسب و رعایت قواعد برطرف کرد. در جهان توسعه‌نیافته نه فقط گاهی ساحت‌های جدید و قدیم با هم خلط می‌شوند و جایگاه آنها معلوم نیست بلکه شاید پیوندی هم میان ساحت‌ها وجود نداشته باشد.

اگر در جایی کشاورزی و صنعت با علم و علم با فرهنگ و فلسفه و معارف کمتر سر و کار دارند یا اصلا سر و کاری ندارند این وضع حاکی از نااستواری بنیاد کارها و برهم خوردن ساحت‌های زندگی است. در این شرایط تولید کالای خوب، بسیار مشکل است و حتی اگر بتوان دانشمند خوب تربیت کرد از دانش و دانشمند به آسانی بهره مناسب نمی‌توان برد. فلسفه و هنر هم غریب می‌مانند.

پیدا است که در این وضع خیرخواهان و نیک‌اندیشان نمی‌توانند

رو کردن به عمل صالح و رعایت محکم کاری را سفارش نکنند. ولی مهم این است که علم رسمی گرچه مفید و لازم است، اساس و بنیاد را نمی‌تواند استحکام بخشد و به این جهت تلاشگران عرصه کیفیت که سعی‌شان مشکور باد علاوه بر آموزش‌ها و راهنمایی‌ها و تشویق‌های مفیدشان باید به فکر فراهم شدن شرایط ادای کار خوب باشند و به فرهنگی که لازمه و شرط دقت و صحت و اتقان کارها است توجه خاص مبذول کنند. این تلاش اگر صورت گیرد مسلماً منشأ تحولی در زندگی خواهد شد.

سفارش من به این بزرگواران این است که بیشتر به اهل‌نظر و هنرمندان نزدیک شوند؛ زیرا اینان چشمشان بیناتر و گوش‌شان شنواتر است و می‌توانند راهی به اساس و بنیاد بیابند و استحکام یا سستی و فتور آن را دریابند و تذکر دهند. اگر این تذکر در جان‌ها اثر کند و عمق مشکل و مانع کار شایسته و مطلوب هر چند به اجمال شناخته شود، تغییری در ساحت‌ها و تناسبی فی‌الجمله میان آنان پدید می‌آید و این کاری بود که ژاپن در سیر تجدد و غربی شدنش انجام داد یعنی نه فقط به علم و تکنولوژی صرف رو کرد بلکه با تعرض به ادب و فلسفه جدید، راه تجدد را پیمود و در سامان دادن معاش زمان سلطنت تکنولوژی تا حدودی موفق شد.

اگر نمی‌خواهیم در ادب و سیاست به جای نقد و سعی در هماوایی، دشمنی و کین‌توزی غالب باشد و نتوانیم کالاهای مصرفی کشاورزی و صنعتی و حتی غذاها را با اعتماد و اطمینان تولید و خریداری و مصرف کنیم، باید در نسبت خود با تجدد و با گذشته بیشتر بیندیشیم. این اندیشیدن ما را به مقصدی که داریم و راهی که باید پیش گیریم و نیز به توانایی‌ها و ناتوانی‌هایمان کم و بیش آشنا می‌کند و این آشنایی شرط رهایی از پراکندگی خاطر و آشفتگی‌ها و ناهماهنگی‌ها است و با این رهایی است که گشایش در کارها و توانایی در ساختن و پرداختن پدید می‌آید.

با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از جامعه خبری تحلیلی الف ، تاریخ انتشار خبر 15 دی 1395، کدمطلب: 431608 ،www.alef.ir
اخبار مرتبط
خواندنیها -دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین