شعارسال: در حال حاضر زنان بیوه زیادی در ایران وجود دارند که بخشی از آنها سالمند هستند. مثلاً زنی که 70سال دارد و شوهر 75 ساله خود را از دست داده، شاید 10 سال دیگر هم زندگی کند اما کسی از او نمیپرسد مخارجش چگونه تأمین میشود. وقتی شوهر او زنده بود، وظیفه داشت مخارجش را تأمین کند اما بیوههای سالمند پس از مرگ شوهر، خود را سربارهایی حس میکنند که کسی جویای احوالشان نیست و مستمری مشخصی هم ندارند. عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا گفت: سالمندان در گذشته به دلیل درآمد و موقعیتی که در خانواده داشتند، از اقتدار و احترام بیشتری برخوردار بودند. در آن زمان، اقتدار سالمند یک هنجار اجتماعی بود و همه تصمیمگیریهای مهم خانواده باید توسط سالمند تأیید و تصویب میشد. اما به مرور زمان سالمندان به حاشیه رفتند و ضعیف و کمرنگ شدند.
دکترمحمدتقی شیخی، جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا در رابطه با تغییر وضعیت سالمندی در کشور گفت: به دنبال تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی صورتگرفته در جوامع طی قرن بیستم، بهتدریج موقعیت و چگونگی خانواده نیز به لحاظ کمی، کیفی، برخوردها، روابط و هزینهها تغییر کرده است. در دهههای اخیر، خانوادهها به سمت سالمند شدن پیش رفتهاند و اعضای بزرگتر خانواده شانس طول عمر بیشتری پیدا کردهاند. در نتیجه، پدیدهای به نام سالمندی که ابتدا در کشورهای صنعتی ظاهر شد، بهتدریج در جوامع غیرصنعتی و کمترصنعتی نیز در حال ظهور است.
*افزایش امید به زندگی در ایران و تحولات خانواده
وی در رابطه با سن امید به زندگی اظهار داشت: شاخص امید به زندگی در سال 2016 در ایران برای زنان 76 سال و برای مردان 72 سال است و این بهمعنای یک جهش غیرمنتظره در طول عمر ایرانیان است و مردم شانس طول عمر بیشتری پیدا میکنند. با افزایش جمعیت سالمند، خانواده هم دچار تغییرات شده و مسایلی مانند مراقبت و نگهداری از سالمندان، تغذیه، بهداشت و درمان آنها و همچنین پرکردن اوقات فراغت این افراد که از چرخه کار خارج شدهاند، اهمیت پیدا کرده است. این در حالی است که در ایران به اندازه کافی توجه نمیشود که چگونه باید اوقات فراغت سالمندان را پر کنیم یا سلامت آنها را تضمین کنیم.
*نیازهای مادی و معنوی سالمندان
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به نیازهای سالمندان افزود: سالمندان نیاز به دفترچههای بیمه قوی و تأمین دارو و درمان و هزینههای ماهانه دارند اما همه این موارد، موضوعاتی است که جلوی آنها علامت سؤال قرار میگیرد و فعلاً کسی پاسخگو نیست؛ درحالیکه تأمین نیازهای سالمندان نیاز به بودجه کافی، مدیریت مناسب و رسیدگی مستمر دارد و باید یک سازمان قوی تعریف شود که به این موضوع بپردازد. شیخی تصریح کرد: الان زنان بیوه زیادی در ایران وجود دارند که بخشی از آنها سالمند هستند. مثلاً زنی که 70 سال دارد و شوهر 75 ساله خود را از دست داده، شاید 10 سال دیگر هم زندگی کند اما کسی از او نمیپرسد مخارجش چگونه تأمین میشود. وقتی شوهر او زنده بود، وظیفه داشت مخارجش را تأمین کند اما بیوههای سالمند پس از مرگ شوهر، خود را سربارهایی حس میکنند که کسی جویای احوالشان نیست و مستمری مشخصی هم ندارند. شاید برخی از این زنان شوهر حقوقبگیر داشتند که مستمری شوهر پس از مرگ به همسرش منتقل شده اما بسیاری از این زنان بیمه، مستمری و ارثیه ندارند که در زمان سالمندی از آن استفاده کنند.
*احترام به سالمندان کمرنگ شده است
او با اشاره تغییر جایگاه سالمندان در خانوادهها عنوان داشت: سالمندان در گذشته از اقتدار و احترام بیشتری برخوردار بودند و اقتدار و احترام آنها به دلیل درآمد و موقعیتشان در خانواده بود. در آن زمان، اقتدار سالمند یک هنجار اجتماعی بود و همه تصمیمگیریهای مهم خانواده باید توسط او تأیید و تصویب میشد. اما به مرور زمان سالمندان به حاشیه رفتند و ضعیف و کمرنگ شدند. این موضوع باعث شده که کماحترامی و بیاحترامی و آنچه که در جامعهشناسی به آن سوءاستفاده از سالمندان میگویند، افزایش پیدا کند. این پدیده امروزه در جامعه ما و بسیاری از جوامع اتفاق افتاده است.
این جامعهشناس تصریح کرد: سالمندان به لحاظ جسمی، فکری و مالی ضعیف و ناتوان میشوند و کم و بیش بیپناه باقی ماندند و اصلاً هم معلوم نیست تا چند سال دیگر زندگی کنند. هر اندازه رسیدگی به سالمندان بیشتر شود، آنها طول عمر بیشتری پیدا میکنند. بنابراین، باید تلاش کنیم زمینههای لازم را فراهم کنیم تا احترام به سالمندان بیشتر شود. البته، باید این نکته را هم در نظر داشته باشیم که وضعیت کاملاً به گذشته برنمیگردد. در گذشته، نوجوانان و کمسن و سالها بسیار به سالمندان وابسته بودند چون سالمندان راهکار جلوی پای آنها میگذاشتند اما الان با ظهور شبکههای اجتماعی و وسایل ارتباطی جدید، به سالمندان کماعتنایی میشود و نسل جدید توجه چندانی به آنها ندارد. عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا افزود: همه کسانی که امروز جوان هستند روزی سالمند میشوند، برخی از آنها بچه خواهند داشت و برخی بدون فرزند خواهند بود، فرزندان برخی ممکن است در هنگام سالمندی در دسترس آنها باشند و فرزندان برخی ممکن است در دسترس نباشند. این موضوعات برای جامعه ما محرز است و در آینده چنین اتفاقاتی رخ میدهد.
*باید به مسایل مالی سالمندان رسیدگی شود
شیخی ضمن بیان این مطلب که روانشناسان اجتماعی و جامعهشناسان سالمندی باید مدلی را پیشبینی و ترسیم کنند که براساس آن به سالمندان توجه بیشتری شود، افزود: به جای حرفها و حرکتهای شعارگونه باید به مسایل مالی سالمندان رسیدگی معنادار شود و دولت باید به صورت عملی به این مسأله توجه داشته باشد. البته، در چند سال گذشته اقدامات نسبتاً خوبی در ایران انجام شده و دفترچههای سلامت در اختیار بسیاری از سالمندان بدون دفترچه قرار گرفته که میتوانند به آن پناه ببرند. این بیمهها باید بهصورت قوی و جدی دنبال شود و از بودجه سالانه، درصدی به سالمندان اختصاص پیدا کند و سازمان خاصی هم تعریف شود که روی راندمان کار نظارت داشته باشد. در غیر این صورت، سالمندان ضعیف باقی میمانند و منتظر هستند که فرزندانشان به آنها کمک کند؛ این در حالی است که در جامعه ما خانوادههای نوپا با هزینههای زیادی مواجه هستند و پساندازها به آن صورت نیست که بتوانند به سالمندان رسیدگی کنند. وی عنوان کرد: به دنبال شکستهشدن خانوادهها و هستهای شدن آنها، تحول بزرگی در زمینه خانواده در بسیاری از جوامع از جمله در ایران رخ داده و این موضوع باعث بیپناهی سالمندان شده است. سالمندان تنها هستند و کسی حامی آنها نیست و در دوره سالمندی باید اسیرانه زندگی کنند و منتظر باشند کسی از آنها حمایت کند و امکانات تغذیهای و بهداشتی آنها را فراهم و با آنها صحبت کند. این مشکل به دلیل هستهایشدن خانوادهها اجتنابناپذیر است و غیر از اینکه سازمان جدیدی با قوت و قدرت، بودجه کافی و استخدام مددکاران اجتماعی یا پرستاران خانواده به این سالمندان رسیدگی کند، راه دیگری برای کاهش مشکلات آنها وجود ندارد. شاید بچهها تا حدی بتوانند به مادران و پدران خود رسیدگی کنند اما تضمینی در این زمینه وجود ندارد و دولت باید همان نظارتی که روی مهدکودکها و مدارس دارد، روی وضعیت سالمندان نیز داشته باشد. مثلاً باید به سالمندی که همسر او فوت شده است، از همان هفته اول رسیدگی شود یا برای سالمندان بیمار، پرستار و بهیار فراهم شود. ایران در گذشته تجربه افزایش سالمندی را نداشته و الان باید خودش را برای ورود به این مقوله آماده کند. دیگر زمان به یک قرن پیش برنمیگردد که همه بچهها و عروسها در یک خانه بهصورت مشترک زندگی و از یک آشپزخانه استفاده میکردند. ما باید خودمان و سالمندان را با شرایط جدید سازگار کنیم و توجه کافی به این موضوع داشته باشیم.
*نقش حمایتی پدربزرگها و مادربزرگها
شیخی با اشاره به اینکه ارتباط با نوهها به پدربزرگها و مادربزرگها احساس رضایت میدهد، عنوان داشت: پدربزرگها و مادربزرگها میتوانند تاحدودی مراقبت و پرستاری از نوهها را برعهده بگیرند و فرزندان هم اگر دارای درآمدی هستند میتوانند در قبال این خدمت، مبلغی را در اختیار آنها قرار دهند. این مسأله میتواند یک مکانیزم خوب باشد تا هم سالمندان تا حدودی قدرت مالی بهتری پیدا کنند و هم از طریق رسیدگی به بچهها، ارتباط عاطفی و احساسی بیشتری با آنها داشته باشند. در بسیاری از کشورهای صنعتی نیز یکی از وظایف پدربزرگها و مادربزرگها رسیدگی به نوههاست و آنها هفتهای چند ساعت یا هر روز با نوههای خود در ارتباط هستند. در کشور کره جنوبی با اینکه برای سالمندان مراکزی در نظر گرفته شده اما دختران، بچههای خود را نزد پدربزرگ و مادربزرگ میگذارند و ماهانه مبلغی به آنها پرداخت میکنند. حتی گاهی دیگر بچه را به مهد نمیفرستند و پول مهد را به پدربزرگ و مادربزرگ میدهند. از این طریق، به سالمندان کمک مالی میشود، اوقات آنها پر خواهد شد و ارتباطی عاطفی آنها با نوهها افزایش خواهد یافت. استفاده از این مدلها نیاز به مطالعه و طراحی دارد و جامعهشناسان و سالمندشناسان باید تدابیری بیندیشند تا بتوانیم سالمندان سالمتری به لحاظ روحی، مالی و جسمی داشته باشیم.
*دوری از پدربزرگ عامل ایجاد شکاف نسلی
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا نقش دیگر سالمندان در خانواده را انتقال میراث فرهنگی به نسلهای جدید دانست و در این رابطه گفت: ایجاد رابطه فرهنگی بین نسل جدید و نسل قدیم از طریق رابطه پدربزرگها و مادربزرگها با نوهها اتفاق میافتد و سالمندان از طریق این رابطه میتوانند فرهنگ گذشته را به نسل جدید منتقل کنند. اما اگر این ارتباط وجود نداشته باشد، همه چیز بهصورت مکانیکی پیش میرود و بچهها در مهدکودک فرهنگ امروزی را یاد میگیرند و ارتباطی با گذشته خود برقرار نمیکنند. باید شرایطی فراهم شود که ارتباط نوهها با پدربزرگها و مادربزرگها افزایش یابد تا از این طریق بچهها بتوانند با گذشته خود آشنا شوند. بسیاری از اوقات هم اتفاق میافتد که بچهها به پدربزرگ و مادربزرگ پناه میبرند و آنها میتوانند عامل تسهیلکننده و واسط بین بچهها و پدر و مادرشان باشند و چالشهای میان آنها را برطرف کنند. از این جهت، نقش سالمندان بسیار تعیینکننده است و باید به این نقش بها دهیم. باید سازمان کارایی ایجاد شود که به سالمندان و سالمندشناسی بپردازد و بودجه و پرسنل کافی داشته باشد؛ چون سالمندی مسألهای نیست که تمامشدنی باشد بلکه تمدید میشود. سه سال پیش امید به زندگی زنان، 74 سال بود اما امروز این سن به 76 سال رسیده است؛ یعنی دختری که امروز به دنیا میآید، انتظار دارد تا 76 سال عمر کند و این سن با پیشرفت تکنولوژی و خدمات درمانی طولانیتر میشود. ازاینرو، مسئولان باید به فکر راههایی باشند که به سالمندان رسیدگی بیشتری شود و آنها دوره سالمندی را با خوشحالی و رضایت طی کنند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت اتفاقیه، تاریخ انتشار: 14بهمن1395، کدخبر: 18313: www.etefaghyeh.ir