شعار سال: تجاوز و یورش همه جانبه رژیم بعث عراق به مرزهای مختلف ایران سبب شد تا
رزمندگان دلاور کشور با تمام وجود و اراده ای محکم در برابر متجاوزان و
حامیانش صف آرایی و ماشین جنگی صدام را متوقف کنند و درسی فراموش ناشدنی را
به دشمنان این این دیار کهن بیاموزند. روزنامه های مختلف در هفته گذشته با
انتشار گزارش ها و مطالبی حماسه های این دوران را بررسی کردند.
** ماندگاری ارزش هایی چون ایثار و شهادت در پرتو بیان خاطره ها و زندگی نامه شهدا
مرور
خاطره ها و جانفشانی های رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس به ماندگاری ارزش
هایی چون ایثار و شهادت در جامعه می انجامد و اهمیت این موضوع سبب شد تا
روزنامه ها در هفته گذشته در گفت وگوها و گزارش هایی به این مهم بپردازند.
روزنامه
کیهان در گزارشی، عنوان «همرزم 19 ساله حاج قاسم سلیمانی» را منتشر کرد و
نوشت: حسینعلی عالی در کنار تحصیل، به ورزش کشتی نیز علاقه داشت و در هر
دو زمینه موفق بود. او خیلی زود رسالت و توانایی خود را در جبهه شناخت و در
واحد «اطلاعات-عملیات» لشکر «41 ثارالله» استان کرمان فعال شد و در
عملیاتهایی همچون «والفجر8»، «کربلای1» و «کربلای5» حضور یافت. مدیریت،
مسوولیتپذیری، ولایتمداری، اطاعت و فرمانبرداری، احترام و روحیه مشورت از
خصوصیات بارز او بود و همین ویژگیها سبب شد تا در 19 سالگی در عملیات
«کربلای 5» ازطرف حاج قاسم سلیمانی مسوولیت محور عملیات لشکر 41 ثارالله به
وی سپرده شود.
روزنامه جوان در گزارشی با قلم احمد محمدتبریزی و
با اشاره به عنوان «فرماندهای که آرامش جبههها بود»، نوشت: حمید باکری
یکی از نامهای ماندگار و حماسهساز دفاع مقدس به شمار می رود. نام برادران
باکری چنان با روزهای جنگ و جهاد عجین شده و گره خورده است که به محض
شنیدن، ذهنمان به طرف جزیره مجنون و عملیات خیبر پرواز میکند. حمید و مهدی
باکری شناسنامه جنگ هستند. هنوز بسیاری برای شناخت بهتر و دقیقتر
رزمندگان و شهدا، به سراغ افرادی چون حمید باکری میروند. شهیدی که هویتش،
نمایانگر نسلی پاک و شجاع بود که مؤمنانه جان در راه یار داد و عاشقانه پر
کشید.
در ادامه آمده اسـت: 6 اسفند و سالروز عملیات خیبر نام یک
فرمانده دلاور را برایمان تداعی میکند؛ حمید باکری، جانشین لشکر 31 عاشورا
در سومین سال جنگ در حالیکه هنوز بهار زندگیاش به 30 سال نرسیده بود، به
شهادت رسید اما در همین مقطع کوتاه حرفها و خاطره های زیادی را از خود به
یادگار گذاشت.
روزنامه جمهوری اسلامی در گزارشی با عنوان «شهید
عبدالحسین کیانی منزلش در دزفول خانه انقلاب بود»، نوشت: شهید عبدالحسین
کیانی از مبارزان مسلمان در دوران رژیم منحوس پهلوی بود. حکایت شجاعت های
او در آن دوران خوف و خطر بسیار است که ما در اینجا تنها به برخی از آنان
اشاره کرده ایم. این شهید بزرگوار در 1361خورشیدی در عملیات فتح المبین به
شهادت رسید و برادرش حمید کیانی نیز در1364 خورشیدی در عملیات والفجر 8 به
افتخار شهادت نایل آمد. مزار این 2 شهید در کنار دیگر شهدای دفاع مقدس در
گلزار شهید آباد دزفول زیارتگاه عاشقان مکتب قرآن است.
روزنامه
«ایران» در گفت وگویی با فاطمه امیرانی همسر شهید حمید باکری، عنوان «زندگی
بر مدار عشق و جهاد» را منتشر کرد و نوشت: بعد از قطع تماسم با فاطمه
امیرانی همسر شهید حمید باکری تا چند لحظهای در فکر بودم. او در این
سالها زخم زبان و طعنههای بسیاری شنید و تحمل کرد، اتفاقاتی که کاسه صبر
هر آدمی را لبریز میکرد اما او خوب از پس همه ماجراها برآمد و به جای گله
و شکایت همچنان حرفهایش بوی زندگی و عشق میداد: «من هیچ وقت اصراری برای
بازگشت پیکر حمید نکردم! او دوست نداشت من حتی زخمش را ببینم چه رسد به
پیکر بیجانش. همیشه گفتهام از دلایلی که هیچ وقت پیکر شهید باکری بازنگشت
این بود که دوست نداشته من او را در آن حال ببینم.»
در ادامه می
خوانیم: وی آنطور که از خاطره های آن روزها تعریف میکند معلوم است همیشه
انسانیت در اولویت زندگیاش قرار داشت:«آن زمان خیلی از خانوادههایی که
خبر شهادت عزیزشان را گرفته بودند انتظار میکشیدند حداقل پیکر آنها را
برگردانند تا از بیتابیشان کم شود. من همیشه به این فکر میکردم نکند تا
وقتی پیکر دیگر شهدا را نیاوردهاند پیکر حمید پیدا شود و من خجالت زده
شوم. میخواستم من هم وضعیتی مثل بقیه داشته باشم.» گفتوگو درباره شخصیت
شهید حمید باکری با فردی که وجود او را کامل درک کرده، هم شیرین است وهم
تلخ.
** روایت هایی از رشادت های رزمندگان اسلام
فرزندان این
مرزوبوم با ایمانی راسخ در هشت سال جنگ تحمیلی به رویارویی دشمن متجاوز
رفتند و کارنامه ای درخشان از شجاعت و دلاوری را در تاریخ دفاع مقدس به ثبت
رساندند، روزنامه های مختلف در هفته گذشته در گزارش هایی به انعکاس این
موضوع پرداختند.
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان «پروانگی به وقت
آخرین ماه سال»، نوشت: ماه اسفند برای بچههای جنگ چیزی فراتر از یک ماه
با اعدادی معین به حساب میآید. اسفند برای فرماندهان و رزمندگان یادآور
خاطره های سرخی از پرکشیدن یارانشان است. ماه عاشق شدن و پروانگی کردن برای
رسیدن به لقاء الله. ماهی که شاهد وقوع عملیاتهای مهم و تأثیرگذاری است.
در
ادامه می خوانیم: ماهی که در آن رزمندهها روزهای سخت عملیات را که با
آخرین روزهای سال گره خورده بود با سربلندی پشت سر میگذاشتند. خیبر، بدر،
بخشی از والفجر8 و مراحلی از کربلای 5 در اسفند به وقوع پیوستند. این
عملیاتها هر چند با دلاوری فرماندهان لشکرها و تیپها وزن جبههها را به
سود ما تغییر میداد اما شهادتشان زمین را از وجودشان محروم میکرد.
روزنامه
جوان در گزارشی، عنوان «خیبر را همتها و باکریها فتح کردند» را منتشر
کرد و آورد: پس از عملیات رمضان 2 منطقه رملی فکه و منطقه آبگرفته هور برای
نبرد با دشمن بررسی شد و به ترتیب عملیات والفجر مقدماتی و خیبر در این 2
منطقه به اجرا در آمد. عملیات خیبر عملیات مهمی در تاریخ دفاع مقدس است و
نخستین عملیات آبی- خاکی نیروهای مسلح ایران هم به شمار میرود که پایه
طرحریزی نبردهای گسترده دیگری چون بدر، والفجر8 و کربلای 5 شد.
در
ادامه این گزارش آمده است: این عملیات در 2 محور مستقل اجرا شد، در محور
زید، نیروی زمینی ارتش و در محور هورالعظیم، سپاه فرماندهی عملیات را به
عهده داشت. در محور زید پیشروی میسر نشد اما در محور هور که خود به چهار
محور فرعی العزیز، القرنه، جزایر مجنون و طلائیه تقسیم شده بود، بیشتر
اهداف تصرف شد. از طرف دیگر دشمن در این عملیات به طور بیسابقهای از سلاح
شیمیایی استفاده کرد. فرماندهان بزرگی چون شهید همت، شهید حمید باکری و
اکبر زجاجی در این عملیات به شهادت رسیدند. جانباز مرتضی بختیاری در عملیات
خیبر فرمانده گردان 14 معصوم(ع) از لشکر 8 نجف بود و پیشروی خوبی در این
عملیات داشت.
روزنامه جمهوری اسلامی در گزارشی با عنوان «نقش لشکر
10 سیدالشهداء(ع) در عملیات والفجر هشت»، نوشت: عملیات والفجر 8 در تاریخ
20 بهمن 1364خورشیدی با عبور غواصان لشکرهای 21 امام رضا(ع)، لشکر 10
سیدالشهدا(ع) و تیپ «الغدیر» استان یزد از اروند رود و حمله به مواضع دشمن
بعثی در جزیره «ام الرصاص» ساعت 10 شب با رمز یازهرا (س) انجام شد. یکی از
یگانهای عملکننده در این عملیات، لشکر10 سید الشهدا(ع) بود که غواصان این
یگان در قالب گروهان مستقل «والعادیات» و غواصان گردان تخریب و اطلاعات
عملیات در دقایق نخستین با عبور از اروند رود خود را به ساحل دشمن رساندند و
با ایجاد چهار معبر در موانع دشمن در ساحل جزیره «ام الرصاص» که شامل
سیمهای خاردار، هشت پر و بشکههای «فوگاز» بود مسیر را باز و غواصان
گروهان «والعادیات» از گردان «قمر بنی هاشم(ع)» با عبور از معابر خط اول
دشمن را تسخیر کردند.
روزنامه «ایران» در گزارشی به قلم رضا احمدی
با عنوان «مردی که جا ماند!»، آورده است: زمستان 1362 خورشیدی بود وعملیات
خیبر در محور پاسگاه زید؛ یک گروه از بچههای تخریب اردوگاه شهدای تخریب و
یک گروه از بچههای قرارگاه نجف و یک گروه از تخریب چیهای ارتش در منطقه
پاسگاه زید جمع شده بودند. از بچههای اردوگاه، خدامراد زارع، سعید گلپیرا،
مصطفی جعفرپوریان، داود موسوی، احسان کشاورز و احمد فروتن به همراه عده
دیگری بودند که بیشترشان همان شب یا در عملیات بعدی آن شهد شیرین را
نوشیدند و رفتند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: این همه تخریب چی
در یک منطقه علامت بزرگی کار و عملیات در پیش رو بود. خدامراد زارع مسوول
تخریب آن منطقه بود و سعید گلپیرا و من را به همراه عده دیگری از بچهها
مأمور گشودن معبر در یکی از محورهای پاسگاه زید کرد. بلدچی ما از نیروهای
اطلاعات و عملیات بود که خیلی هم منطقه را بلد نبود و ما را در نقطهای که
قرار بود به میدان مین نرساند. سنگر کمین عراقی ها در چند متری ما بود. قبل
از باز شدن معبر نیروی پیاده خودی هم به پشت میدان مین رسید و همانجا کمین
کرد. اوضاع شلوغی بود.
** لزوم نهادینه شدن فرهنگ شهادت در جامعه
ترویج
روحیه مجاهدت و ایثار در میان نسل جوان به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر
مطرح است. اگر در جامعه ای فرهنگ جهاد و شهادت به عنوان یکی از مولفههای
ارزشمند نظام اسلامی، بسط و گسترش داده شود، دشمنان در دستیابی به هدف های
توسعه طلبانه خویش ناکام خواهند ماند. مرور این حماسه ها در قالب کتاب و
عکس می تواند به این موضوع کمک کند. روزنامه های این هفته در گزارش هایی به
برخی از این تلاش ها و آثار پرداختند.
روزنامه ایران در مطلبی با
انتشار عنوان «به دنبال نشانیهای بینشان» به گزارشی از دیدار با جستوجو
شوندگان حاضر در عکسهای جنگ پرداخت و نوشت: جنگ ظرفیتی معنوی ایجاد کرده
بود که همه جا جلوه و بروزی آشکار داشت، ردی ازاین جلوه معنوی را میتوان
در تصاویری که از چهره رزمندگان سالهای دفاع مقدس باقی مانده است به وضوح
مشاهده کرد.
در ادامه این گزارش آمده است: شاید یکی از دلیل های
جذابیت عکسهای دوران جنگ نیزهمین باشد. جاذبهای که از ورای سالیان ما را
به خود میخواند و نیمه فراموش شده انسان را یادآور میشود. درپی جستوجوی
افراد حاضر درعکسهای سعید صادقی، عکاس نام آشنای جنگ، افرادی از آنان با
دیدن تصویرهای خود با «ایران» تماس گرفتند و با معرفی خودشان نشانی شهر و
محل زندگیشان را اعلام کردند تا در فرصتی مناسب به دیدارشان بشتابیم و یاد
و خاطره روزهای جنگ را با یکدیگر مرور کنیم و غبار از چهره معنوی آن
روزگاران برگیریم، باشد بهرهای نیز با خود به ارمغان آوریم.
روزنامه
«ایران» در گزارشی با عنوان «روایت ابعاد زندگی شهید بروجردی در کتاب
«محمد، مسیح کردستان»»، آورد: کتاب «محمد، مسیح کردستان» درباره ابعاد
زندگی شهید بروجردی است که به قلم «نصرتالله محمودزاده» در قالب زندگینامه
داستانی در 712 صفحه به نگارش درآمده و از طرف انتشارات روایت فتح منتشر و
روانه بازار کتاب شده است. «محمد، مسیح کردستان» تنها یک کتاب نیست، بلکه
برگ درخشانی از تاریخ انقلاب اسلامی، از نقطه آغازین آن تا فصل پیروزی و
بالندگی به شمار می رود.
در ادامه این گزارش می خوانیم: هرچند در
نگاه ژرف اندیشان در ساحت کتاب و کتاب خوانی، کتابی محسوب می شود در تراز
کتابهای خواندنی و تأثیرگذار که جان مایه نویسنده و راویان، در طول بیش از
15 سال تحقیق و روایت و نگارش، در آن تبلور عینی یافته است. در این کتاب
فصلهای برجسته زندگی شهید محمد بروجردی، هنرمندانه به تصویر کشیده شده است
و در واقع میتوان گفت این کتاب کاملترین کتابی به شمار می رود که در طول
سالهای گذشته درباره ابعاد زندگی شهید بروجردی انتشار یافته است.
روزنامه
«اطلاعات» در گزارشی با عنوان «شهادت به وقت استنشاق گاز«خردل»»، آورده
است: هشتم اسفند برابر با سالروز بمباران شیمیایی بیمارستان صحرایی حضرت
فاطمهالزهرا (س) است. این روز در تقویمها به نام روز «بسیج جامعه پزشکی»
نامگذاری شد. سید عباس فروتن دارای مدرک دکترای تخصصی فیزیولوژی از دانشگاه
علوم پزشکی شهید بهشتی و دکترای پزشکی از دانشگاه علوم پزشکی تهران و
اکنون دانشیار دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی محسوب می شود. او یکی
پیشکسوتان دوران دفاع مقدس به شمار می رود که تجربه فراوانی از جنگ شیمیایی
عراق علیه ایران دارد. این پزشک کتابی با عنوان «جنگ شیمیایی عراق و تجارب
پزشکی آن» تألیف کرده که در آن از بمباران ناجوانمردانه شیمیایی بیمارستان
صحرایی حضرت فاطمهالزهرا(س) سخن گفته است.
در ادامه این گزارش می
خوانیم: سید عباس فروتن، خاطره های خود از جنگ شیمیایی عراق علیه ایران
بهویژه بمباران بیمارستان صحرایی حضرت فاطمه الزهرا(س) را در کتابش
اینگونه روایت می کند: پس از شروع عملیات بدر، مقام های کشورمان به طور
رسمی به سازمان ملل متحد هشدار دادند که عراق در تدارک تهاجم گسترده
شیمیایی علیه ایران است. ساعت سه بعدازظهر 21 اسفند 1363 خورشیدی درحالیکه
هنوز حمله های شیمیایی دشمن شروع نشده بود هواپیماهای عراقی چند نقطه را
بمباران فسفری کردند. تعدادی از رزمندگان دچار آسیب سطحی شدند و به ما
مراجعه کردند.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری ایرنا، تاریخ انتشار 12 اسفند 1395، کد مطلب: 82449686: www.irna.ir