شعارسال: در فلسفه میگویند حرکت باید موضوع داشته باشد. خب بالاخره حرکت هم یک صفتی است برای موجودات و باید یک موصوفی داشته باشد. بعد می گویند اگر مثلا "نطفه" موضوع حرکت باشد، آنوقت که آدم شد چه کار کنیم؟ بگوییم موضوع حرکت عوض شد؟ یعنی نطفه میآید و میآید تا میرسد به لب آدم شدن، بعد یکهو میپرد و یک حرکت دیگر شروع میشود؟ حرکتی از لب آدم شدن تا کاملا آدم شدن؟! نه . واقعا فقط یک حرکت بود اینکه نطفه، آدم شد.
پس یک چیزی باید موضوعِ حرکت باشد که بین آدم و نطفه مشترک باشد. و بعد هم که آدم شد خاک، آن موضوع با خاک هم مشترک باشد و بعد با درخت هم مشترک باشد و برود تا آخر. پس هر چه حرکت می بینیم برای یک موضوع است. یک چیز است که دارد می جُنبد. آن یک چیز همراهِ همه چیز هست و خودش هم عوض نمی شود...
میگویند از روز اول که خدا عالم را آفریده، این موضوع هم کنارش آمده و تا آخر هم هست. این موضوع را گاهی می گویند "مادّهی اولی"، گاهی می گویند "هیولای اولی" یا همان هیولا. میگویند هیولا قوّهی محض است و هیچ فعلیتی ندارد. یعنی خودش هیچ شکلی نیست. اگر بخواهد هر شکلی داشته باشد یعنی مجسّمه شده و دیگر نمی تواند جُم بخورد. هیولا شکل ندارد اما می تواند با همه ی شکل ها باشد...
هیولا که شنیدهاید همه ازش میترسند مثلا بنا بوده یک موجود ترسناکی باشد و مثل جن به هر شکلی می خواهد تبدیل بشود. اما راستش این هیولا، یک حقیقت دوست داشتنی است... تنها چیزی است که توی عالم می تواند جُم بخورد.. اگر هیولا را کنارت داشته باشی و بگذاری توی وجودت جان بگیرد ، حسابی تکانت می دهد...
یک موقع هایی می شود که نا امید می شوی. فکر میکنی که دیگر نمی توانی عوض بشوی، دیگر همینی که هستی. باید تا آخر عمر با همین گَندی که هستی کنار بیایی... و کلی غصه میخوری... آنوقت هر کس حرف حسابی به تو میزند و میگوید: بابا خب نکن! فلان کارِ اشتباه را کنار بگذار! تو میگویی: برو بابا! دلت خوشه... فکر کردی به این سادگیه؟!
این موقع ها باید هیولایت را نگاه کنی... بگذاری از قفسش در بیاید... بعد بیفتد به جانِ فکرت، هی بگوید: یالّآ...یالّا راه بیفت... حرکت کن... یه کاری بکن بهتر بشی. کودکِ درون هم یک جور هیولاست، اُمید هم همان هیولاست. این هیولا حسابی دوست داشتنی است. فقط باید زنده باشد و سوارت شود و تو را ببرد تا جاهای بزرگ.
هیولا را خدا گذاشته برای همین موقعها. گفته اگر ساکن بشوی میگندی. گفته هیولا جریانت میدهد و نمیگذارد مرداب بشوی.
شیطان با هیولا حسابی جنگ دارد. اصلا کارِ شیطان همین است که بگوید : راحت باش! آرام... جُم نخور... تنبلی کن... شیطان میخواهد آدم توی عادتهایش آنقدر بماند تا بپوسد. هر وقت تکانی میخوری سریع شیطان در میآید و میگوید: حالا مثلا که چی؟ آ... بیا! مثلا چی شد؟ باید در بیایی به شیطان بگویی: هیچی...هیچی نشد... همینکه تکان خوردم و یک چیز دیگر شدم، پوزت را مالیدم به خاک. حالا بسوز!
وقتی رو میکنی به خدا و می گویی: خدا! عوضم کن! تو رو جونِ خودت عوضم کن! من نمیخوام این باشم! آنوقت خدا یک عصای موسا می زند به مردابت و هیولا را زنده میکند و جریانت میدهد و سیل میشوی و سیلی میزنی به شیطان.
هیولا! دوستت دارم!
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت جیم، تاریخ انتشار:- ، کدخبر: 26967: www.jeem.ir