شعار سال: وقایع اتفاقیه نوشت: متأسفانه با وجود حساسيتهايي که در اين مورد وجود دارد، در جامعه مدرن امروزي، هنوز هم خانوادههايي وجود دارند که به رسم قديم، به ازدواج فرزندان در سن پايين رضايت ميدهند و اين اقدام نامعقول موجب شده تا دغدغه ازدواج کودکان تبديل به موضوعي نگرانکننده در سطح جهان شود و به يک کشور يا يک منطقه خاص هم محدود نميشود.
در پيماننامه جهاني حقوق کودک، انسان تا زير ١٨ سال کودک محسوب ميشود و در ايران طبق قانون، ازدواج دختران از ۱۳ سال به بالا امکانپذير است يعني دختران در محدوده سني کودکي بلوغ عقلي و قدرت تصميمگيريشان آنقدر هست که نهتنها ميتوانند ازدواج کنند بلکه تبصرهاي هم نيز در اين مورد در قانون وجود دارد که با اذن ولي، امکان ازدواج دختران زير ۱۳ سال هم وجود دارد.
اين قوانين و آن باورهاي سنتي خانوداهها نياز به بازنگري و ترميم دارد. تحقيقات اجتماعي نشان ميدهد ازدواجهاي کودکان، به 2 صورت اجبار يا اختيار صورت ميگيرد که در هر صورت عواقب ناگواري در انتظار چنين ازدواجهايي است و آثار اين نوع ازدواجها در زندگي مشترک مشخص ميشود.
اين نوع ازدواجها هزينههاي زيادي براي دولتها بهجا ميگذارد که مهمترين آنها تضعيف بنيان خانواده و در پي آن آسيبهاي زيادي همچون (طلاق، اعتياد و...) است که بر پيکره جامعه وارد ميشود. در کنار برخي انگيزههاي ارتباطي که در گذشته دور براي پيوند قبايل و هدفهاي اقتصادي دختران را به ازدواج در سن کودکي اجبار ميکردند، بخشي از اين رويکرد غلط نيز در بسترهاي فرهنگي تعريف شده است.
براي نمونه ماندن دختر در خانه و القاي برچسبهاي جامعه براي دختراني که ديرتر تصميم به تشکيل زندگي مشترک ميگيرند، ترس خانوادهها از انحراف و روابط خارج از چارچوب توسط فرزندانشان، مدنظر قراردادن نيازهاي جنسي آنان و... از جمله عوامل فرهنگي دخيل در اين بخش هستند که خانوادهها را ترغيب ميکند تا به ازدواج فرزندان خود در سنين پايين اقدام کنند. دراين ميان آنچه از نهادهاي فرهنگي کشور انتظار ميرود آموزشهاي لازم به نوجوانان در اين خصوص و تنوير افکار جامعه است.
پژوهشها نشان داده که اطلاعات دختران درباره ازدواج، سلامت جنسي و باروري و همچنين اعتمادبهنفسشان، ناچيز بوده و آموزش جنسي هم در مدارس وجود نداشت يا بسيار ناچيز بود و با حداقل کيفيت ارائه ميشد. براي آنکه بتوانيم دختران کودک سرزمينمان را از عواقب ناخوشايند ازدواجهاي زودهنگام آگاهسازيم، بايد از کلاس اول دبستان به آنان آموزش دهيم ، همچنين در مقاطعي در مدارس آموزش ازدواج را داشته باشيم.
آموزشوپرورش نهادي است که ميتواند در آموزش و نحوه ارتباط برقرار کردن مردم در جامعه تأثير قابلتوجهي داشته باشد ولي نه با يک کتاب و تنها در يک مقطع تحصيلي. بايد استراتژي آموزش کشور به سمت آموزش ارتباط اجتماعي پيش برود. لازم است در دوران تحصيل در مدرسه جراتورزي و مهارتهاي تصميمگيري و نه گفتن را به دانشآموزان ياد بدهيم تا در شرايط بحراني مديريت رفتاري داشته باشند و بهترين انتخاب را براي خود رقم بزنند.
متأسفانه امروزه نهتنها جاي چنين آموزشي در مدارس ما بسيار خالي است بلکه بهدليل باورها و عقايد برخي، از برنامهريزي و اقدام درباره آموزش مهارتهاي زندگي و مسائل زيست جنسي در مدارس غافل ماندهايم.
نتيجه اين غفلت ميشود ازدواجهاي نافرجام براي دختران دل شادي که درفصل نشاط و طرب خود بايد تن به زندگي اجباري بدهند و به جاي پرواز آرزوها و آرمانهايشان به سکوت و خفقان محکوم ميشوند.
در مدارس حتي برخورد و رفتار مناسب با دانشآموزي که ازدواج کرده را هدفمند نکردهايم و مسئولان مدارس در مواجهه با چنين دانشآموزاني دقيقا نميدانند چگونه بايد برخورد کنند و گاهی با تصميمات اخراجي چند وقته به دنبال حل کردن ماجرا هستند که اين خود بسيار اشتباه و خسران آور است.
اينها همه ضعف قوانين کشوري و آييننامههاي اجرايي و انضباطي مدارس است. نه درد را پيشگيري کردهايم و نه درمان را ميدانيم. بر کسي پوشيده نيست که اگر نهادهاي آموزشي و تربيتي کشور در دوران نوجواني افراد بتوانند بابرنامهها و اقدامات سازنده، پيامدها و خروجيهاي موفقي داشته باشند، آن جامعه در مناسبات فرهنگي و اجتماعي خود به نتايج قابل قبولي خواهد رسيد و آسيبهاي اجتماعي آن کمتر خواهد بود.
در روزگاراني که به سمت جهاني با تحولات عميق اجتماعي و فرهنگي در حال حرکت هستيم، سياستگذاري و تصميمگيري درباره ازدواج کودکان بسيار مهم جلوه ميکند و انتظار ميرود با تدوين برنامههاي آموزشي مطلوب درمدارس و ديگر نهادهاي مربوط به سمت بسترسازي و فرهنگسازي ازدواج صحيح و به وقت گام برداشته شود.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری سلامت نیوز ، تاریخ انتشار 4 شهریور 96، کدمطلب:222175، www.salamatnews.com