شعارسال: این گزارش به نظرات هنرمندان فعال و صاحب اندیشه در خصوص نقش هنرمندان در خلق اثر و ارائه آن به مخاطبان هنرهای تجسمی و جامعه بزرگتر از آن و تأثیری که یک تابلوی نقاشی بر ذهن مخاطب میگذارد میپردازد که در ادامه آن را میخوانیم.
کامبیز درم بخش، کاریکاتوریست در خصوص تعامل هنرمند در خلق اثر هنری با محیط زیست و تأثیر پیام آن بر مردم،میگوید: یکی از موضوعات مهم و اصلی در حفظ یا نابودی محیط زیست، خود مردم هستند و تا زمانی که خود مردم همکاری در این خصوص نداشته باشند، این امر هیچ وقت به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. البته این موضوع به خود فرهنگ مردم نیز باز میگردد. وی میافزاید: بهطور مثال به دیگر کشورها که سفر میکنیم، طبیعت، سبزی، خرمی و زیبایی پیرامون آنها را میبینیم. تمام این موارد را دولت انجام نمیدهد بلکه خود افراد تمیزکرده و نگران محیط زیست شان برای سلامتی و نسلهای آینده هستند. نقش هنرمندان در این بین آگاهی دادن به مردم است. وظیفه هنرمند امروز تنها کشیدن سیب و گلابی نیست، بلکه باید مردم را راهنمایی و کمک کند. نه تنها در موضوع محیط زیست، بلکه در صلح، روابط انسانی و غیره میتواند فرهنگ ساز باشد. نه اینکه تنها به فکر کسب درآمد از تولید اثر خود باشد.
به اعتقاد درم بخش، دغدغه محیط زیست گفتنی است و کار او نیز تصویری. وی ادامه میدهد: حدود 20 سال پیش، فیلمی با برادرم با عنوان اخطار ساختیم که در تلویزیونهای فرانسه به نمایش درآمد، آن زمانها بحثی پیرامون محیط زیست همانند امروز شکل نمیگرفت، اما دغدغه من در این خصوص از همان زمانها نشأت گرفته است. یعنی هنرمند باید زودتر و بیشتر از دیگران دست روی معایب اجتماعیاش بگذارد در غیر این صورت زمانی که محیط زیست نباشد خود هنرمند هم نخواهد بود.
هنرمند باید خود را در جبهه اهورامزدا نگهدارد
در ادامه خسرو سینایی، کارگردان با اشاره به نقش هنرمند در دنیای امروز که چه میتواند باشد و چه باید بکند، توضیح میدهد: به این معتقد هستم که طبق اسطورههای باستانی، جهان صحنه نبرد میان اهورامزدا و اهریمن است، هنرمند باید خود را در جبهه اهورامزدا نگه دارد. گرچه هنرمند ابزار نبردش، نرم افزار است. یعنی نرم نرم پیش میرود. وی ادامه میدهد: هنرمند زمان میخواهد، کار او بلافاصله جواب نمیدهد، اما اگر تداوم داشته باشد، این تداوم در نهایت بر فضای ذهنی روزگار بخصوص در شرایطی که رسانهها تا این حد فعالند، تأثیر میگذارد. بنابراین هر هنرمندی بنا به ذهنیت خودش میتواند اثر خلق کند و نمیتوان متوقع بود که بلافاصله اثر او جواب بدهد و تأثیر خود را بگذارد. سینایی با اشاره به اینکه حتی یک فیلم هم نمیتواند بلافاصله بر جامعه اثر بگذارد، به «ایران» توضیح میدهد: تداوم یک کار میتواند بر جامعه تأثیر بگذارد، دغدغه من این نیست که یک فیلم خوب ساخته شده یا نه، بلکه دغدغه اصلی من این است که زیربنای فکری آن فیلم تا چه اندازه به اعتلای فکر جامعه کمک میکند. در مورد هنرهای تجسمی به نوع دیگر، وقتی آثاری خلق میشود که مخاطب را متوجه این مسأله میکند که محیط زیست خودش یک مسأله است که نبودن و نابود کردنش به بودن و نبودن ما مربوط میشود. یعنی اگر همان صحبت اصلی را بپذیریم و تکرار کنیم، هنرمندی که هنرمند است ناچار است تا در جبهه اهورامزدا بجنگد. با این امید همانطور که در اسطورهها آمده در نهایت اهورامزدا پیروز نبرد خواهد بود.
همچنین بهنام کامرانی، نقاش و استاد دانشگاه با اشاره به
نقش هنرمندان تجسمی در خلق آثار با موضوعات محیط زیستی و تأثیر آن بر جامعه و پیرامون
خود، میگوید: هنرمند حوزه هنرهای تجسمی تنها میتواند چیزهایی را برای آیندگان
ثبت و تأثیرگذار کند در غیراین صورت، رسانههای دیگر در عصر حاضر تأثیرشان از این
حوزه بیشتر خواهد بود. در سالهای اخیر نگرش به محیط زیست خودمان و مسأله کره زمین
در میان هنرمندان نیز تغییر کرده، یعنی ما در واقع اگر از اول تاریخ بیاییم و آثار
خلق شده هنرمندان را در نظر بگیریم، هنرمندان بتدریج از کره خاکی دور میشدند، بعد
به چشمانداز میرسیدند و سپس به منظره. وی ادامه میدهد: اما الان این حرکت برعکس
شده یعنی در واقع اهمیت خاک و زیست کره بسیار مهم شده، همچنین مسأله مهم دیگر این
است که انسان باید از آن وجه اشرف مخلوقاتی خود، مقداری پایین بیاید و خود و اعمالش
را زیر سؤال ببرد. در واقع جریانهای تفکری بعد از مدرنیسم این مسائل را خیلی مطرح
میکنند. درحالی که اصولاً انسان تنها موجودی است که تعادل کره زمین را برهم زده، یعنی
با بهره برداریها و سودجوییهایی که دارد و نیز جایی که خواسته به محیط زیست خود
کمک کند، چون مطالعه همه جانبه نداشته، آنجا نیز آسیب رسان بوده است.
بهگفته کامرانی، در واقع هنرمندان در سالهای اخیر خیلی به مسأله محیط زیست اشاره میکنند وبیش از پیش آن را با زندگی خود لمس میکنند بنابراین آثار بسیار متفاوت و گستردهای در این حوزه خلق میشود و به گونهای این آثار در واقع یک نوع نقد زیست محیطی هم هست. کامرانی اضافه میکند: در سالهای اخیر هنرمندان در واقع به شکل فعالان اجتماعی مطرح شدهاند و فکر می کنم مسأله محیط زیست ایران آنقدر در خطر است که در واقع هر فردی نه تنها در اثر هنری اش، بلکه در نحوه زندگی و آگاهیرسانیاش بتواند بر دیگران تأثیر بگذارد و آن را تبشیر کند. هر کسی که به مسأله زیست محیط بیتوجه باشد تنها محیط اطرافش را تخریب نکرده بلکه زیست محیط کره را خراب کرده است. این مسأله در ایران خیلی حادتر است زیرا مسأله آب، هوا، بیابان، حیوانات و خود موضوع خاک و نگهداری آن چیزهایی هستند که باید در هنر زیست محیطی انعکاس داده شوند و این موردی است که نه تنها دولتها بلکه تک تک افراد باید به آن توجه کنند و یک هنر سانتی مانتال هم نیست. زیرا محیط زیست ایران از مرحله خطر به مرحله هشدار وارد شده است.
این استاد دانشگاه به نقش مؤثر نهادهای مردمی در این خصوص نیز اشاره میکند و میگوید: این نهادها میتوانند برنامههای کوتاه مدت و دراز مدت داشته باشند و حتی اسپانسرهایی نیز جذب کنند، شاید گیر و دارهای دولتی را هم نداشته باشند، بنابراین سازمان محیط زیست میتواند با این«انجی او»ها همکاری مستمری انجام بدهند و آنها نیز از هنرمندان و افرادی که میتوانند در این حوزه بر اذهان مردم تأثیرگذار باشند، برای همکاری دعوت به عمل بیاورند. کامرانی میافزاید: مردم ما بیرویه آب را مصرف میکنند، هیچ کشوری همانند ما اسراف ندارد، ما خیلی بیرویه به محیط خود آسیب میزنیم و آنقدری که به درون خانههای خود توجه میکنیم به بیرون آن توجه نداریم و این امر تنها با آموزش آن هم از کودکی اصلاح خواهد شد.
تأثیر شاخص هنر بر اذهان مردم
در ادامه غلامرضا نامی، نقاش نیز با اشاره به این موضوع میگوید: اصولاً هنرمندان متأثر از پیرامون خود هستند، در نتیجه این وضع اسفناکی که در محیط زیست ما وجود دارد و خود ما نیز بیشتر به آن دامن میزنیم، دور از این داستان نیست. طبیعی است که هنرمند نیز زمانی که متأثر از این شرایط میشود، تأثیر آن در کارش جلوه گر خواهد شد و هنر نیز تأثیر بسیار شاخصی بر اذهان مردم دارد و امیدوارم بر ذهن مسئولان نیز تأثیرگذار باشد تا مشکلات محیط زیستی را ببینند و محیط زیست ما را نجات بدهند و این هنر است که در تمام زمینهها حرف اول را میزند و تأثیر خود را میگذارد. وی ادامه میدهد: اگر بهدنبال تأثیر آثار هنرهای تجسمی بر مردم هستیم، در گالریهایی که نهایت تا 15 روز آثار به نمایش در میآید، زمان کافی برای دعوت مخاطب عام به این فضاها نداریم و مردم جامعه نیز با گالریها بیگانهاند. اما میتوان آثار خلق شده در حوزه محیط زیست را در مکانهای عمومیتر اما هنری، به نمایش در آورد، صداوسیما از این گونه نمایشگاهها گزارش تصویری و صوتی تهیه کنند تا مردم با بخش هنرهای تجسمی نیز آشنا شوند. لذا در گزینه فعلی باید رسانههای عمومی به موضوع محیط زیست بپردازند. این دوری مردم از گالریها نیز از خود آنها نشأت نمیگیرد بلکه از کودکی به ما آموزش داده نشده که هنر چه جایگاه مهمی در زندگی انسان دارد، اما چه در گذشته و چه در حال جایگاه ارزشی هنر برای مردم این سرزمین، در درجه چهار یا پنج زندگیشان بوده است.
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار: - ، کدخبر: 483223: www.iran-newspaper.com