شعار سال: زنی از میان جمعیت فریاد میزند، ماشینها
را از نزدیک سمرها بردارید. چند مرد ماشینها را به جای امنی میآورند. دوباره به تماشای سوختن کهورهای پاکستانی مینشینند.
این کهورها از امریکا به پاکستان و پس از آن به ایران آمد! در میان دهها کهور
امریکایی یک کهور ایرانی تنومند هم هست! همه نگران رسیدن آتش به آن درخت هستند.
آتش به سیم تیر چراغ برق نزدیک میشود. کسی شماره 125 آتشنشانی میناب را میگیرد! چشمها نگران درخت کهور ایرانی است! در میان جنگل
کهورهای امریکایی یا سمر، درخت کهور ایرانی امید بندرمینابیها است! پهنه وسیعی از
درختان سمر خاکستر شدهاند. از آتشنشانی خبری نیست. چند درخت دیگر هم طعمه میشوند. یکی میگوید: «آتش سمر را نمیشود خاموش کرد اما باید
برای کهور ایرانی کاری کرد.» ماشین آتشنشانی از پشت سمرها خودش را نشان میدهد.
هیچ عجلهای برای رسیدن ندارد. مرد سبزهروی مینابی
میخندد و میگوید: «با شیلنگ چهارمتری و دست تنها چه کار میتواند بکند؟» مأمور
آتشنشانی را میگوید. بعد هم شانه بالا میاندازد و میگوید:
«اگر این سمرها نبودند من الان همسایه را میدیدم.» سمرها در هم تنیدهاند، ریشه
و شاخه درهم. هیچ ساختمانی که نشانیای از همسایهاش داشته باشد، دیده نمیشود.
سمرها جنگلهای تو در تو شدهاند. میگوید:«قبل از سمرها من از اینجا میتوانستم با
همسایهام حرف بزنم، از لابه لای نخل ها.» مرد آتشنشان هم به تماشاچیها اضافه میشود.
شروع میکند چیزی مینویسد و فقط نگاه میکند. هیچکس؛
هیچ کاری نمیکند. مرد مینابی میگوید: «بگذار بسوزد!» درخت سمر را میگوید!
قاسم بهرام حبشی، معاون آبخیزداری میناب میگوید: «با آتش هم نمیشود
جلگه میناب را از دست درخت «سمر» نجات داد. دوباره ریشه میزند.» لبخند تلخی روی
لبش مینشیند. ریشههای سمر در میان فروچالههای میناب چون مارهای سیاهی میمانند
که سر ایستادن ندارند. ریشهها دهها متر آن سوتر خاک تشنه دشت را شکافتهاند و
همچنان در حال حمله به جلگه بیآب میناب هستند. به هر سو میخزند. زیر خاک چون
مارهای خشمگین در حال حرکت هستند. «عباس رسولی» یکی از فعالان حوزه محیط زیست
میناب، درخت سمر را بعد از انتقال آب رودخانه میناب، دومین عامل نابودی دشت میناب
میداند.
تاوان یک اشتباه بزرگ!
کارشناسان پیش از انقلاب این سمر را به هوای کنترل فرسایش خاک در
شهرهای جنوبی کاشتند؛ خوزستان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان. رسولی آن را یک
اشتباه کارشناسی میداند که همچنان هم ادامه دارد. فعالان حوزه محیط زیست میناب کاشت
سمر در میناب را باعث از بین رفتن جنگلهای بکر کهور ایرانی میدانند. میگویند:«محیط زیست اینجا را کاملاً تغییر داده
است.» از کهور ایرانی تک درختان تنومندی تاب آوردهاند. جوانانش میگویند هرجا
درخت زیبایی دیدید بدانید، کهور ایرانی است. سمر دخل درختان جوان را آورده!اجازه
نمیدهد هیچ درختی در اطرافش پا بگیرد. رسولی میگوید:«ما در جلگه میناب توج، کهور
و کرت محلی داشتیم، سمر همه را خشک کرد.» کاشت سمر نتیجه تصمیم «جمشید آقازمانی»
مدیرکل سابق جنگل های خارج از شمال سازمان جنگل ها در 50 سال پیش بود! آن روز
آقازمانی گفته بود:«کلاغ هم بذر گونهها را پخش میکند ما که انسانیم چرا نکنیم.»
اما کلاغ قصه، شومترین پیشانی نوشت را برای میناب مینویسد! البته آقازمانی
برنامهای برای میناب نداشت، جلگه میناب شن روان نداشت که نیازی به کاشت درخت سمر
باشد! اما چه میشود که سرطان سُمر به جانش میافتد؟
به گفته «قاسم بهرام حبشی»، معاون آبخیزداری میناب، جنگلهای
سمر در میناب «بز کاشت» است! بذر سمر یکی از خوش خوراکترین علوفههای دامی است که
در مناطق خشک پیدا میشود. نیامی(غلاف) دارد که لایه حفاظتی و پوششی برای دانه آن
گیاه محسوب میشود. بز آن را میخورد و چون بذر فرآوری شده را تخلیه میکند. آن
بذر از طریق کود دامی وارد زمینهای کشاورزی میناب میشود تا همچون سرطانی کشنده
در همه جلگه «متاستاز» کند! در میناب همه چیز برای رشد سُمر مهیاست! سمر در
«سیریک» شنهای رونده را زمینگیر میکند اما در میناب درختان نخل، انبه، لیمو و...
را میبلعد. رونده و خزنده چون حیوانی گرسنه
به جان منابع طبیعی میافتد. دور نخلها میپیچد و آنها را شهید میکند. مینابیها
به درخت نخلی که کشته میشود، شهید میگویند! سمر، کهور ایرانی را از حیز انتفاع
میاندازد. به گفته بهرام حبشی این درخت مهاجم، 90تا 95 درصد رطوبتش را از هوای
میناب میگیرد. مثل یک «تله آبگیر» عمل میکند.
تمام روز برگهایش باز است و در حال بلعیدن شبنم هوای بندر میناب! ریشهاش در میان
یکی از غنیترین خاکهای ایران میخزد! مینابیها شهرشان را هندوستان ایران میدانند.
انواع میوههای گرم واستوایی از باغ هایشان برداشت میکنند. شهرشان همیشه هوایی گلخانهای
و دم کرده دارد! خودشان میگویند:«شهرشان یک گلخانه طبیعی است.» خبر تلخ را بهرام حبشی تکمیل میکند و میگوید:«در
میناب همه چیز برای استقرار این «سمر» آماده است!»
جلگه میناب دشتی آبرفتی و بسیار غنی است. رودخانه
خشک امروز میناب، میلیونها سال هرچه املاح آن بالاها بوده شسته و در دشت ترسیب
کرده است. اهالی رودخانه میناب را «آنامیس» میگویند. تجمع املاح حوضه یک میلیون
هکتاری رودخانه آنامیس بهترین شرایط را برای یکه تازی مرگبار سمر دارد! به گفته
این کارشناس سمر قدرت تکثیر بالایی دارد. بیآبی امروز میناب هم خللی در این
روندگی و خزندگی خطرناک ندارد. دلیلش را بهرام حبشی میگوید: «سمر، نیاز آبی
اکولوژیک پایینی دارد.» فعالان حوزه محیط زیست میناب میپرسند چرا با وجود خطری
که سمر برای میناب دارد، همچنان در استان کاشته میشود؟ علی ذاکری رئیس منابع
طبیعی هرمزگان سمر را گونهای با خواهش اکولوژیکی بسیار پایین میداند که سیستم
ریشهای منشعب دارد. او ریشه عمیق و طولانی این گونه را برای کنترل فرسایش خاکی و
بادی بسیار مناسب میداند. به گفته ذاکری میناب جلگه است و نیازی به سمر ندارد اما
جاسک بیابان است! سمر میتواند جلوی دفن شدن روستاها را از زیر خاک بگیرد. سمر در«سیریک»
هم کاشته میشود. موافقان و کارشناسان موافق منابع طبیعی سمر را یک «بادگیر
حفاظتی» میدانند که از فرسایش خاک جلوگیری میکند. سٌمر رفتار متفاوتی در دیگر
شهرها دارد. مثلاً در رودان اصلاً رشد نمیکند. در خوزستان به گفته کارشناسان
منابع طبیعی میناب تکثیر نمیشود. در همان نقطه که کاشته میشود، رشد میکند.
رئیس منابع طبیعی هرمزگان میگوید:«ما در کانونهای فرسایش بادی و خاکی
مجبور هستیم که سمر بکاریم.» اما برای میناب، سم است.
کارشناسان در هرمزگان آب پاکی را روی دست همگان میریزند. هیچ راه حلی
برای درمان سمر در میناب وجود ندارد. نسخه روی میز آنها کنترل سمر است. به گفته
ذاکری و بهرام حبشی آنها بهرهبرداری از چوب را در برنامه دارند. اعتقاد دارند که
تهدید سمر در میناب فرصتی برای نجات جنگلهای شمال کشور است. سمر در صنعت نئوپان
کاربرد دارد. بنابراین منابع طبیعی فقط میتواند برنامه کنترلش را اجرا کند. در
حالی که امروز دامداران مینابی هم سمر را سرشاخه زنی میکند تا علوفه بزهایشان را
تأمین کنند. «سهراب پشتاره» رئیس اداره محیط
زیست میناب میگوید که بزها نمیتواند بذر درخت را بهصورت مستقیم از روی سمر
بخورند چون مادهای که ترشح میکند آرواره حیوان را قفل میکند اما این نکته را هم
کتمان نمیکند که اگر با چیز دیگری آن را میکس کنند، حیوان میتواند با خیال راحت
آن را نوشخوار کند. کاری که چوپانهای میناب انجام میدهند. او نمیگوید که چوپانها
بذر سمر را با چه چیز میکس میکنند اما بزهای میناب همچنان از بذر سمر تغذیه میکنند
تا جلگه میناب نتواند جان سالم از چنبره این گونه مهاجم به در ببرد.
سمر نمیگذارد هیچ درختی در اطراف جان
بگیرد. به گفته بهرام حبشی این گونه یک مواد شیمیایی از خود ترشح میکند که باعث
میشود گونههای دیگر قابلیت بهرهمندی و استفاده از کانیها و مواد آلی خاک
را پیدا نکنند. او از حقیقتی تلخ سخن میگوید. در زیر اشکوب درختان سُمر هیچ حیات
نباتی دیده نمیشود. تخمینها میگوید یک کهور امریکایی یا سمر، قابلیت خشکاندن یک
کهور ایرانی را در مدت 5 تا 10 سال دارد. سمرها کشتار کهورایرانی را سالهاست که
شروع کردهاند. برای همین است که شما در میناب کمتر با تجمع کهورهای ایرانی روبهرو
میشوید. هرچه هست، تک درخت است. به گفته بهرام حبشی تکدرختهایی که جان سالم به
در بردهاند بین 200 تا 300 سال قدمت دارند. این سؤال هم ذهن کارشناسان را به خود
مشغول داشته. آیا ورود سمر یا کهور امریکایی به ایران یک «حمله بیولوژیک» بود؟
آنها میدانند که کارشناسانی که 50 سال پیش سمر امریکایی را از پاکستان وارد
کردند، اطلاعی از خطرات این گونه مهاجم نداشتند اما
این سؤال را مطرح میکنند آیا کسانی که این گونه را به کارشناسان ایرانی دادند هم
نمیدانستند چه خطری منابع طبیعی کشور را تهدید میکند؟
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار 4 اردیبهشت 98، شماره: 7042