شعار سال:خانه آیت الله بهبهانی رهبر انقلاب مشروطه در محله سرپولک راسته بازار آهنگران درحالی روزگاری محل نگهداری مرغ و گوسفند بوده و اکنون به انباری کالا تبدیل شده و شب هنگام معتادان جلو آن آتش روشن میکنند که هیچ کدام از مسئولان اعم از میراث فرهنگی، شهرداری، شورای شهر، استانداری و مجلس کوچکترین اقدامی برای خرید و مرمت و احیا این بنا مهم مشروطه انجام ندادهاند.
«سیدین سندین و آیتین حجتین» لقبی که مردم و مشروطهخواهان به دو رهبر روحانی مشروطیت آیت الله سید محمد طباطبایی و آیتالله سیدعبدالله بهبهانی میدادند.
خانه آیتالله طباطبایی احتمالا جز خانههایی بوده که در طرح توسعه پارک شهر از بین رفته است اما خانه آیتالله بهبهانی همچنان پابرجا است در محله سرپولک تهران بین محله بازار و محله چالمیدان.

اگر روبهروی بازارچه عودلاجان در خیابان پانزده خرداد (بوذرجمهری) بایستید بازار آهنگران را میبینید و نخستین کوچه سمت چپ نامش مزین به نام «بهبهانی» است هنوز جسته و گریخته بناهایی با تزیینات معماری قاجاری و پهلوی در این کوچه به چشم میخورد اما وسط کوچه و بعد از بن بست بهبهانی یک در زنگ زده که بر دیوارههایش آثار دود آتش معتادان به چشم میخورد نوید رسیدن به خانه یکی از رهبران جنبش مشروطیت را میدهد. اینجا خانه آیتالله سیدعبدالله بهبهانی است. باورش سخت و تلخ وشوک آور است اما این فقط صوراسرافیل و ملک المتکلمین نیستند که فرجام تلخی دارند و گورشان سالهاست به حال خود رها شده است. خانه آیتالله بهبهانی هم از این قاعده مستثنی نیست. دست کم آثار و خانههای مشروطه در تبریز و اصفهان عاقبت بخیر شده است اما اینجا در تهران آثار مشروطه یکی پس از دیگری به ورطه فراموشی و نابودی سپرده میشود بیآن که برای مجلسیان و دولتیان و شهرداری و میراث فرهنگی کوچکترین اهمیتی داشته باشد.
حمیدرضا حسینی، کارشناس تاریخ و راهنمای تور« مشروطه طهرانی» مشق تاریخ که خود در سالهای 79 از این خانه دیدن کرده و شاید تنها عکسهای موجود از وضعیت خانه همان عکسها باشد در مورد علمای مشروطه و نگاهشان به مجلس توضیح میدهد: شاید با دیدن این خانه هیچکس باور نکند که خانه آیت الله بهبهانی در محله سرپولک چنین وضعی دارد. وقتی فرمان مشروطیت صادر می شود در این فرمان اسم ملت نیامده بود. مشروطهخواهان هم این فرمان را نپذیرفتند. بار دوم در فرمان نام ملت گنجانده شد اما باز هم مورد اعتراض قرار گرفت و علما آن را نپذیرفتند چرا که نوشته شده بود مجلسی متشکل از طبقات ملت و مجلس شورای اسلامی. آنها به واژه «مجلس شورای اسلامی» ایراد وارد کرده بودند سرانجام جلسهای در کاه کاخ صاحبقرانیه برگزارشد. در این جلسه آیت الله بهبهانی و آیت الله طباطبایی حضور نداشتند و قم بودند اما داماد آیتالله بهبهانی و پسر آیت الله طباطبایی به عنوان نماینده روحانیون و علما در این جلسه حضور داشتند.
وزیر دربار که جویا مشکل میشود به گفته حسینی از علما چنین پاسخی میشنود: «مجلس شورای اسلامی» درباریان میگویند:«خوب پس چه بنویسیم ؟» و مشروطه خواهان میگویند:«بنویسید مجلس شورای ملی» آنها هم میگویند:« شما که خودتان آقایان طراز اول روحانیت هستید و با اسلام مشکلی ندارید!» و علما پاسخ میدهند:« مشکل ما آن است که اگر شما با این نام مجلس برگزار کنید، در مجلس شورای اسلامی هر کس که علیه شما صحبت کرد، میگویید این فرد ضد اسلام صحبت کرده و آن را بیرون میاندازید. بنابراین باید نام مجلس، شورای ملی باشد که نتوانید به بهانههای مذهبی آنها را بیرون کنید.»
این نویسنده کتاب « مکان –رویدادهای مشروطه در تهران» به فیلم مستند «تهران که باغ بود» ساخته حسن کاوه ذات اشاره میکند که در سال ۱۳۵۷ تغییرات معماری در شهر تهران را مرور می کرده است. در این فیلم شادروان محمد تقی مصطفوی باستان شناس مشهور ایران در دقیقه ۱۵ تا ۱۷ روی پلههای خانه آیت الله بهبهانی نشسته و توضیحاتی را در مورد این خانه ارائه میکند.
حسینی با اشاره به اهمیت خانه آیتالله بهبهانی تاکید میکند: در اینجا جلسات مهم مشروطیت ، صدورفرمان مشروطیت، یکی از پیشنویس قانون اساسی پیگیری شده است. به روایت شریف کاشانی پس از صدور فرمان مشروطه " همه روزها و شب ها در منزل حجه الاسلام بهبهانی ازدحام از تجار و اصناف میشود به جهت افتتاح مجلس.
در قسمت پخش پشتی بنا هنوز بخشی از خانه باقی مانده است. پس از به توپ بستن مجلس اول و جنبش مشزوطیت و پیروزی آن به گفته مهدی ملک زاده فرزند ملک المتکلمین مشروطه خواه و صاحب تاریخ انقلاب مشروطیت ایران پس از فتح تهران بوسیله مشروطه خواهان «در حقیقت یک دولت بدون مسئولیت یا یک اداره امور عمومی در خانه بهبهانی ایجاد شد.».
این کارشناس تاریخ ادامه می دهد: آنقدر این دوره آیت الله بهبهانی قدرت داشته که به او «شاه عبدالله» یا« شاه سیاه» هم میگفتند که واژه «سیاه» استعاره داشته یکی به این علت که آیتالله بهبهانی که اصالتا بحرینی هم بوده سبزه رو بوده است و از سویی چون در همه کارها دخالت داشته به او چنین لقبی دادند.»
در قهوه ای رنگ ورودی خانه آیت الله بهبهانی و ساختمان کناری بخش تخریب شده و پاساژ شده این خانه است او با اشاره به این که به هر حال جناحی از مشروطه خواهان تصمیم میگیرند که آیت الله بهبهانی را ترور کنند و بکشند، توضیح میدهد: شاید بخشی از انتقاداتی به آیت الله بهبهانی وارد بوده اما اینکه رهبر مشروطیت ایران را که آنقدر برای مشروطه زحمت کشیده است بکشند از عجایب روزگار است یک شبی فکر میکنم تیرماه 1289 ترور شد. چرا که آیت الله بهبهانی دارای نفوذ زیادی بود و تمام طرحهایی که مشروطهخواهان دیگر با مقاصد خودشان میدادند نقش بر آب میکرد در نهایت گروهی به این نتیجه میرسند که کلا او را حذفش کنند.»
شریف کاشانی از قول فرزند بهبهانی مینویسد: " [شب شنبه 24 تیرماه 1289] بر حسب معمول همه شب، آقا در پشت بام روی تشک خود نشسته بودند. جناب حاجی شیخ مهدی واعظ با من یک طرف نشسته بودیم. آقا سید حسین عمه زاده با جناب آقا سید مهدی کاشانی یک طرف نشسته، دو نفر هم مقابل آقا نشسته بودند. در ساعت دو از شب گذشته، دو نفر آمده مقابل آقا سلام کردند. آقا دست خود را مقابل روشنایی گرفته، جواب سلام فرمودند. بدون معطلی و درنگ هر دو در مقام تیرباران شدند .... هریک بی اختیارانه فرار کردیم .... آنها هم به چابکی پایین رفته، فرار کردند.»
حسینی هم شرح میدهد: یک شبی که آیت الله بهبهانی در ایوان جلو خانه یا روی پشت بام نشسته بود و کم کم برای خواب آماده میشد و جند تن از فرزندان هم اطرافش بودند «حیدرخان عمواوغلی» به همراه دو تروریست دیگر وارد این خانه شدند و بالای سر آقای بهبهانی رفتند و سلام کردند. آیتالله فانوس را در تاریکی بالا میگرد که بداند چه کسانی به او سلام کردند که درجا 9 تیر به او شلیک میکنند و او را میکشند.
شریف کاشانی مینویسد که فردا پس از شهادت بهبهانی بدست مخالفان "صبح، از اول آفتاب شروع به ازدحام مردم شد. قریب ده - پانزده هزار نفر جمعیت در کوچه و درب خانه شهید و پشت بام های بیرونی و اندرونی اجتماع داشته از هیأت وزرای کابینه و وکلای مجلس و ناصرالملک و ستارخان و باقرخان و سایر سردارهای قدیم و جدید و مشیرالدوله و مؤبدالدوله و فرمانفرما و مؤیدالسلطنه و قائم مقام و حاجب الدوله و اعیان و اشراف و تجار و آقا شیخ محمد رضا مجتهد و ظهیرالاسلام و امام جمعه و روسا اصناف، تمام اعیان و اشراف از هر طبقه ،" اول سر مقبره محل گذاردن جسد رفته ، بعد از فاتحه به مجلس ختم نشسته و اظهار تأسف مینمودند. »
در ورودی خانه آیت الله بهبهانی حسینی هم با تأکید بر این که مراسم با شکوهی در این خانه پس از کشته شدن آیت الله بهبهانی با حضور افرادی چون ستار خان و باقر خان برگزار میشود، میگوید: متاسفانه خانواده آقای بهبهانی در دهه هفتاد به خاطر ۱۷ میلیون تومان بدهی چک و برای برگشت نخوردن آن چنین یادگار بزرگی را میفروشند. بخشی را یک شخصی خریداری و پاساژ میکند و بخشی به عنوان انبار کالا استفاده میشود. سال ۷۹ وارد خانه شدم و از آن عکاسی کردم. در این خانه نه تنها مرغ و خروس بلکه گوسفند نگهداری میشد. آن هم در جایی که رهبران مشروطه جلسه برگزار میکردند.»
او با تأسف اظهار میکند:« جالب آن که بارها و بارها در رسانهها و خبرگزاریها و روزنامهها از هر جناح و طیفی از رسالت تا شرق در مورد وضعیت این خانه نوشتند و تأکید کردند که در این خانه برای رهبران مشروطیت ایران چه اتفاقاتی افتاده است. این خانه را بخرید و مرمت کنیمد. اما سازمان میراث فرهنگی اهمیتی نداد و کاری نکرد. علتش هم این است که این خانه کاشی و گچبری و تزیینات معماری ندارد. و از آنجا که یک تعداد معمار در سازمان میراث فرهنگی جمع شدهاند نمیدانند ارزش بنا صرفا به تزیینات و معماری آن نیست. حالا شبها در کوچه و کتار در این خانه معتادان آتش روشن میکنند.»
به گفته حسینی تا دهه ۵۰ دیوار تاریخی خانه آیت الله بهبهانی موجود بود که آن را هم تخریب کردند. او یادآور میشود این خانه در جریان حوادث ۱۵ خرداد سال ۴۲ هم یکی از مراکز مهم قیام بوده است.
توضیحی درباره دو فیلمی که در ذیل گزارش و تصاویر منتشر شده است: فیلم نخست توضیحات حمید رضا حسینی کارشناس ارشد تاریخ و نویسنده کتاب مکان- رویدادهای مشروطه در تهران در خصوص خانه آیت الله سید عبدالله بهبهانی است.
فیلم دوم بخشی از مستند «تهران که باغ بود» ساخته حسن کاوه در سال 1357 است که شادروان محمد تقی مصطفوی توضیحاتی را درباره خانه آیت الله سید عبدالله بهبهانی ارائه می کند.
آیت الله سید عبدالله بهبهانیعکسهای سال 79 متعلق به حمید رضا حسینی که پیشتر در مهر منتشر شده