شعار سال: مشکلات ناشی از بودجه صدا و سیما، برنامهسازان را به استفاده بیشتر از حامیان مالی ترغیب کرده روندی که ممکن است آسیبهایی به هویت رسانه ملی و نیازهای مخاطبان وارد کند
بودجه رسانه ملی و مسأله حامیان مالی
حضور حامی مالی در برنامههای تلویزیونی و بالا رفتن تعداد آگهیهای تجاری در صداوسیما بحث تازهای نیست، اما با توجه به اتفاقات اخیر مثل کسر شدن سهم بودجه این سازمان در سال ۹۹ و همچنین توقف پخش ماهوارهای تعدادی از شبکههای برونمرزی بهدلیل بدهی، داغتر شدهاست. در این ماجرا نه مدیران سازمان راضی هستند و نه مخاطبان از دیدن و شنیدن مکرر نام فلان نشان تجاری در برنامه محبوبش دلخوشی دارند. در این مورد معاون سیما بهتازگی در نشست با رئیس سازمان بازرسی کل کشور گفته: «ما پخش برنامههای مشارکتی و مشارکت بخش بازرگانی در برنامهها را ذلت میدانیم، ولی متأسفانه هرچه میگذرد دولت سهم بازرگانی را در بودجه رسانه ملی پررنگتر میکند.» این صحبتهای میرباقری بازتابهای فراوانی داشت. اما حضور گسترده حامیان بازرگانی یا همان اسپانسرها در تولیدات تلویزیونی چه تبعاتی دارد؟ در گفتگو با برنامهسازان و تهیهکنندگان تلویزیون، مدیر شبکه ورزش، یک کارشناس رسانه و نماینده مردم تهران در مجلس و ... از تاثیر افزایش بیرویه ساخت برنامههای مشارکتی و حضور حامیان مالی بر مخاطبان و کیفیت آثار تلویزیونی پرسیدهایم. همچنین نگاهی به نمونههای موفق و ناموفق آن در قاب سیما، آسیبهای این مشارکت و... انداختهایم.
معاون سیما چه گفت؟
به گفته مرتضی میرباقری، معاون سیما، ۶۰ درصد بودجه رسانه ملی از طریق بخش بازرگانی تامین میشود. او شنبه ۱۴ تیر در نشست با حجتالاسلام والمسلمین درویشیان، رئیس سازمان بازرسی کل کشور که ظاهرا درباره حجم زیاد آگهیها صحبت کرده، گفتهاست: متأسفانه حمایتهایی که دولت باید از نظر بودجهای انجام دهد بسیار ضعیف است و به نیمی از بودجه ما پاسخ نمیدهد پس مجبوریم نیمی از بودجه خود را از منابع غیردولتی بهدست بیاوریم. به نظر ما دولت و مجلس باید در یک جلسه بنشینند و با ما تصمیمگیری کنند و اگر این اتفاق نیفتد بحث مداخله اسپانسرها بیشتر خواهد شد. ما خودمان شاکی درجه یک در این خصوص هستیم. متأسفانه مداخله برخی حامیان مالی به کار ما لطمه میزند. ما بهصورت جدی در حال مقاومت هستیم و اگر مقاومت نبود، مداخلات بیشتری از سوی اسپانسرها صورت میگرفت.
میرباقری خطاب به رئیس سازمان بازرسی بیان کردهاست: هر اندازه که سازمان بازرسی از سیاستگذاریها و برنامهریزیها و از سوی دیگر با روند برنامهسازیها و مکانیزمها و آسیبهای سازمان صداوسیما اطلاع داشته باشد، همفکری بیشتری بهوجود میآید و افق نگاهها نزدیکتر و ارزیابی دقیقتر میشود.
نقدهایی که هست
همواره و بیشتر در سالهای اخیر درباره حضور پررنگ حامیان مالی در ابعاد مختلف برنامهها، نقدهایی مطرح شدهاست. حتما خود شما هم به عنوان بیننده تلویزیون از اینکه در برنامههای مختلف شاهد حضور پررنگ حامیان بازرگانی و تجاری هستید کلافه شدهاید. کارشناسان هم کم از این موضوع نگفتهاند. مثلا محمدرضا لطفی، منتقد سینما و تلویزیون به مهر گفتهاست: «اسپانسر در تلویزیون آنتن را اجاره میکند نه اینکه در تولید برنامه مشارکت داشته باشد و تهیهکننده قدرتی ندارد. بلکه به این دلیل است که حامی مالی از مجری برنامه تا دکور تلویزیون و حتی مهمانان را انتخاب میکنند. این روزها هم، چون برنامهها با اسپانسر تولید میشوند طعم این دخالتها به دهان اسپانسرها خوش آمدهاست، در صورتی که در کشورهای دیگر فقط در تلویزیونهای خصوصی است که سرمایهگذار این همه تصمیمگیری میکند.»
علیرضا سبطاحمدی، تهیهکننده سریالهای تلویزیونی هم به جامجم میگوید: گاهی میبینیم در برنامه کودک تبلیغات چیپس و پفک داریم یا حتی تبلیغ سرگرمیهایی که گاهی خارج از چارچوب مقررات خانوادهها و چارچوب فرهنگی و اخلاقی است. اگر در کار نمایشی هم بخواهیم سرمایهگذار وارد کنیم، او میخواهد کالای خودش را در این مجموعه برجسته کند و ما از این مسیر فرهنگی که داریم خارج میشویم و گاهی میگوییم چرا کیفیت آثار نمایشی و ترکیبیمان نسبت به یک یا دو دهه گذشته افت کردهاست؟!
آسیبهای دخالت اسپانسرها در تولید محتوا
دور شدن رسانه ملی از رسالت اصلی: دور شدن صداوسیما از رسالت فرهنگی یکی از آسیبهایی است که در ساخت برنامههای مشارکتی احتمال آن بالا میرود و این رسانه را از اهداف اصلی خود دور میکند. صداوسیما یک دستگاه فرهنگی موثر کشور است و حرکت آن در مسیر نقشه فرهنگی نظام و انقلاب طراحی شده است. بر این اساس کلیه اقدامات، تصمیمات و تولیدات باید در راستای تحقق این نقشه فرهنگی طرح ریزی شود. قطعا دخالت خارج از چارچوب حامیان مالی در طراحی محتوایی و اجرایی برنامهها میتواند به این هویت فرهنگی و ماموریت بزرگ رسانه ملی آسیب بزند.
لطفی، منتقد سینما و تلویزیون در این مورد به مهر گفتهاست: «امام خمینی (ره) تلویزیون را دانشگاه مینامیدند، زیرا این رسانه ملی صرفا برای برنامههای سطحی و سرگرمکننده ساخته نشدهاست. تلویزیون قرار است فرهنگ مردم را رشد دهد، اما با این شیوه که برای برنامهها سراغ اسپانسر میرود و مجبور است بهخاطر اسپانسرها برنامههای سرگرمکننده بسازد، نقض رویکرد خودش است.» سبطاحمدی هم درباره خروج رسانه ملی از مسیر فرهنگی خود به دلیل تنگنای مالی میگوید: سازمان صداوسیما بهعنوان رسانه ملی، تمام امکانات بودجهای خود را طبق مصوبات قانونی باید از طریق بودجه عمومی کشور تامین کند و در راستای سیاستهای نظام فعالیت کند. در این عرصه بهدلیل کمبود نقدینگی و مشکلات عدیدهای که در بودجه یا گران شدن قیمتها در طول سال وجود دارد، مشکلاتی ایجاد میشود. برای مثال من الان سریالی میسازم که در طول سال سه بار هزینهها جهش پیدا کردهاست. این در تمام ساختار صداوسیما تاثیر میگذارد. سازمان صداوسیما یک سازمان هزینهکرد است و هزینه میکند تا بتواند برنامه، فیلم و سریال بسازد. وقتی این بودجه ضعیف میشود و نمیتواند پاسخگوی تمام نیازهایش شود مجبور میشود به بخشی تن بدهد که شاید خیلی در راستای اهداف عالیه نظام و سازمان نباشد. همیشه میگویم تهیهکنندهای که اسپانسر میآورد یک مادر و یک زنبابا دارد؛ هم باید به این گوش کند و هم به آن. بخش خصوصی با بخشهای دیگر خارج از چارچوب فرهنگی سازمان، وقتی بودجه میآورند، میخواهند اهداف خود را دنبال کنند و پیگیر نظام سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تجاری و بازاریابی خود هستند. خیلی جاها این مغایر با اهداف و سیاستهای نظام است.
رشد کاریکاتوری برنامهسازی: وقتی کار دست حامیان مالی میافتد، محتوا گوشت قربانی میشود. چون حامی به دنبال دیدهشدن بیشتر در قالب برنامههایی است که بیشتر جنبه سرگرمی دارند. در این میان ژانرهایی از برنامهسازی که بیشتر قصد سرگرمی دارند، برای سرمایهگذاران محبوبیت بیشتری پیدا میکنند و تقویت میشوند و در این بازی پرداختن به حوزههای شاید کممخاطبتر، اما عمیقتر و مهمتر مغفول میماند. نتیجه آن که به مرور در میان برنامههای صداوسیما با انبوه آثار در یک ژانر بخصوص مواجه میشویم که همین کمکم باعث تکراریشدن آن ژانر و دلزدهشدن مخاطب هم میشود و نهایتا در خروجی کار پس از مدتی به دلیل تکرار و تکثر برنامههای سرگرمیمحور هم شاهد بی اثر شدن این ژانر خواهیم بود و هم سایر برنامهها و ژانرها قربانی این فرآیند و چرخه معیوب میشوند.
احسان شیعه، مدیر شبکه تلویزیونی ورزش درباره قالبهایی که به خاطر عدم مشارکت حامیان مالی و تامیننشدن بودجه مورد بیتوجهی واقع شدهاند، به جامجم میگوید: تاکید دارم که نبود بودجه مستقل به شبکههای تخصصی لطمه زیادی وارد کردهاست، زیرا مانع ساخت برنامهها و مستندهای تاثیرگذار میشود. وقتی بودجه مستقل برای ساخت برنامهسازی موجود نباشد، مصائب زیادی به شبکهها وارد میشود، زیرا پای حامی مالی به میان میآید. این را هم باید در نظر گرفت که گاهی محتوای برخی برنامهها، اسپانسرپذیر نیست. ما در شبکه ورزش خیلی دلمان میخواهد برخی برنامهها را بسازیم، اما به خاطر نداشتن بودجه سراغشان نمیرویم. خیلی علاقهمندیم مستندهایی درباره قهرمانهای ورزشی بسازیم و پیشرفت قهرمانان را در ورزش در قالب تصویر روایت کنیم تا هنگام مسابقات و المپیادها روانه آنتن شود، اما به دلیل نداشتن بودجه کافی نتوانستیم این مستندها را بسازیم، زیرا ساخت مستند خوب نیازمند بودجه مناسب هم هست و حامیان مالی هم در این حوزهها که شاید بازگشت مالی خاصی برای آنها نداشته باشد وارد نمیشوند. از سوی دیگر برخی حامیان مالی، برندهایی هستند که پول زیادی دارند. این شامل حال صنایع غذایی، شوینده و ... میشود، اما حمایتکننده مالی در حوزه ورزش کم داریم، زیرا این حامیان که در حوزه کالاهای ورزشی فعالیت میکنند، پول چندانی ندارند، به همین دلیل نمیتوانند حامی مالی برنامه شوند. همین اتفاق گاهی به تضاد منجر میشود. مثلاً ما یک برنامه ورزشی میسازیم که در آن به مردم میگوییم چه کارهایی برای سلامت شان انجام بدهند، بعد به ناچار در کنارش کالایی را معرفی کنیم که با محتوا همخوانی ندارد.
سرمایهمحوری به جای مخاطبمحوری: یکی از مواردی که شاید در نگاه اول مثبت به نظر برسد، افزایش تعداد برنامههای تلویزیونی به مدد حضور حامیان مالی است، اما برخی از این برنامهها غالبا با هدف سرمایهآوری تولید میشوند، به همین خاطر ارتباط چندانی با مخاطب برقرار نمیکنند و برنامهها به جای مخاطبمحوربودن، سرمایهمحور میشوند. به عبارتی دیگر این که برنامهساز باید در مرحله اول به فکر کسب رضایت حامی مالی برنامهاش باشد و بعد اگر شد طوری که آقا یا خانم اسپانسر ناراحت نشوند، به مخاطب بپردازد.
محمد قنبری، تهیهکننده برنامههای تلویزیونی در اینباره به جامجم میگوید: «حضور حامیان مالی در برنامههای تلویزیونی باعث میشود از اهداف اصلی برنامهها دور شویم و بیشتر سعی در جلب رضایت اسپانسر داشته باشیم تا مخاطب. تحتتاثیر این موضوع متاسفانه نمیتوانیم با مخاطب ارتباط درستی برقرار کنیم. به نظر میرسد همین حضور سرمایهگذار در سازمان و برنامههای تلویزیونی باعث ریزش مخاطب میشود. در واقع در تمام اجزای برنامه مثل کیفیت هم تاثیرگذار است. وقتی حامی مالی وارد برنامه میشود، حتی روی انتخاب مجری و نوع آیتمها تاثیر میگذارد. شما به عنوان یک برنامهساز که تجربه این کار را دارید، مجبورید به یکسری از خواستههای آن تن بدهید و این موضوع عواقبی از جمله کاسته شدن کیفیت ارتباط با مخاطب دارد. ارتباط که کم شود، با توجه به فراوانی شبکهها و رسانهها، مخاطب شما را رها و به رسانه دیگری نگاه میکند.» احمد نادری، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی هم در این مورد به جامجم میگوید: طبیعی است نداشتن بودجه مستقل و رجوع بیشتر به اسپانسر، منجر به افت زیادی در رسانه ملی میشود و صداوسیما مجبور است به خواسته سیرمایهگذارها تن دهد. منطق حامیان مالی هم کسب سود حداکثری است. ما مشکلات بودجه را در صداوسیما درک میکنیم و متوجه هستیم که برای تولید برنامه و مجموعههای تلویزیونی بهناچار به سمت اسپانسر حرکت کردهاست. همین موضوع وقتی بیش از اندازه باشد روی محتوا و مخاطب تاثیر منفی میگذارد و قربانیان این مساله محتوای برنامهها و مخاطبان خواهند بود.
تاثیر فضای اقتصادی بر مشارکت حامیان مالی: شرایط اقتصادی نامساعد بسیاری از تولیدکنندگان و صاحبان برندها باعث شدهاست که مشارکتکنندگان در ساخت برنامههای تلویزیونی محدود به چند نام باشد و غالبا در میان برنامهها اسم چند نشان تجاری مشخص را بشنویم و اگر همین چند نام هم بخواهند عرصه را ترک کنند مشکلات در عرصه تولید تلویزیونی بیشتر خواهد شد. به بیان دیگر از آسیبهای وابستگی به حامیان مالی خارج از سازمان صداوسیما، دست باز آنان برای توقف همکاری در یک برنامه است. برنامهای که با کمک مالی صاحبان یک نشان خاص، فصلی موفق از خود را راهی آنتن میکند، با کنارهگیری آن نشان که سود خود را در یک فصل از برنامه بردهاست، برای ادامه تولید، برنامه با مشکل مواجه میشود. قنبری بیان میکند: در همهجای دنیا کسی که پول میدهد حرف اول را میزند. این حرف آقای میرباقری درباره ذلتبار بودن این موضوع صحیح است، چون کسی که پول میدهد اگر پولش را خارج کند چرخ کار یکباره پنچر میشود. الان بهشدت از لحاظ مالی تحت فشار هستیم و بسیاری از دوستان من طلبهایی دارند که سالهاست از آن میگذرد و نمیتوانند آن را بگیرند.
احتمال بهوجودآمدن رانت و پولشویی: اگر نگاهی به حضور حامیان مالی در دیگر رسانهها و در اقصی نقاط جهان بیندازیم میبینیم که این حضور گاه آسیبهایی مثل ورود پولهایی با منشأ نامشخص یا کثیف را بهدنبالداشتهاست. نمونه اخیر و مشهورش ماجرایی است که برای یک سریال شبکه نمایشخانگی افتاد و هنوز هم حرفوحدیث درباره سرمایهگذار آن، دستمزد بازیگران و ... ادامه دارد. با این تفاصیل به نظر میرسد اگر فشار و اجباری برای تامین سرمایهها با حضور حامیان مالی خارج از سازمان وجودداشتهباشد، ممکن است شاهد بروز مشکلاتی نظیر حضور پولهایی با منشأ نامعلوم و پرابهام در برنامههای تلویزیونی باشیم. هرچند تاکنون این اتفاق در رسانهملی نیفتاده و با دقت بخشهای مسؤول، از ورود پول آلوده جلوگیریشدهاست، اما هرقدر فشارهای مالی بیشتر شود و حضور و دخالت حامیان مالی در برنامهسازی افزایش پیدا کند، بعید نیست که حساسیتها هم ناخواسته کمتر شود و اتفاقات بدی نظیر آنچه پیشتر گفتیم رویدهد.
آسیبزدن به فضای کادرسازی و تربیت نیرو: بسیاری از تهیهکنندگان و برنامهسازان تلویزیونی اذعان دارند حامیان مالی بر محتوا و حتی تعیین مجری و مهمانان برنامه اعمالنظر میکنند. طبیعی است که سرمایه گذار برای سود بیشتر نیاز به دیده شدن دارد و برای رسیدن به این هدف به سادهترین و در دسترسترین راهها چنگ میزند؛ در این فرآیند معدود چهرههای معروف مورد توجه قرار میگیرند و فضا برای رشد نیروهای جوان و با استعداد مسدود میشود. نمونههایی از این چرخه پرآسیب را در برخی برنامههای مشارکتی شاهد هستیم. این موضوع درنهایت سبب عدم تربیت نیروی جدید و کارآمد در سازمان صداوسیما میشود و مخاطبان در این قاب بیشتر شاهد حضور پرتکرار چهرههای قدیمی یا سلبریتیهایی میشوند که به همان شیوههای گذشته به دنبال جذب بیننده هستند.
چه میشود کرد؟جدا از شرایط ویژه اقتصادی، گاه و بیگاه دعواهای سیاسی هم باعث میشود که بودجه رسانهملی زیر تیغ برود و هر سال کمتر از سال پیش شود. قنبری، تهیهکننده برنامههای تلویزیونی مثل پنجستاره به ما میگوید: «بودجه سازمان صداوسیما در گیرودار این درگیریهای سیاسی دستخوش اتفاقات ناگواری شدهاست و آنچه اتفاق میافتد با آنچه در مجلس برایش درنظرگرفتهشده، بسیار تفاوت دارد. این موضوع سریعا نیاز به بازنگری دارد. توقعات از رسانهملی به گونهای است که با این شرایط مالی امکان پاسخگویی به آن وجود ندارد.»
نادری، نماینده تهران هم درباره مستقلشدن بودجه صداوسیما بیان میکند: «باید در این رابطه فکر اساسی شود تا صداوسیما بودجه مستقل داشتهباشد. در فصل بودجه حتما این موضوع طرح میشود و ما هم تمام تلاشمان را میکنیم تا به صداوسیما کمک شود در راستای ارتقای محتوا و کیفیت حرکت کند و مخاطبان را راضینگهدارد. البته فقط راضینگه داشتن مخاطبان مساله نیست، بلکه پیامهایی که از طریق برنامههای رسانهملی مخابره میشود باید متناسب با روح انقلاب، روح ملی و ... باشد. قاعدتا صداوسیما برای این امر نیاز به بودجهای مستقل و کافی دارد تا نقش مشارکتهای بازرگانی هم کمرنگتر شود. در رسانهملی باید برنامههایی با اهداف ملی و روح انقلاب اسلامی و کلیت نظام و کشور ساختهشود. امیدواریم در فصل طرح بودجه در صداوسیما به سمتی حرکت کنیم که بودجه صداوسیما مستقل شود. ضمن اینکه نمایندگانی هستند که دغدغههای اینچنینی دارند و ما هم به سهم خودمان کمک خواهیم کرد.»
چند راهکار: بهطورکلی برای اینکه برنامهسازی و کمبود بودجه از این بنبست خارج شود، میتوان چند راهکار ارائه داد که همکاری دولت، مجلس، ارگانها و همچنین تغییر نگاه حامیان مالی برای مشارکت در برنامههای تلویزیونی را میطلبد.
تغییر نگرش دولت و مجلس به بحث بودجه صداوسیما: با در نظر گرفتن عواقب شیوه فعلی تامین ۶۰ درصد بودجه صداوسیما، نیاز است دولت و مجلس در فصل بودجه بازنگری داشتهباشند تا صداوسیما را از این حجم شرکت دادن حامیان مالی در برنامهسازی بینیاز کنند.
نقشآفرینی مثبت دستگاههای مختلف در تولید محتوا: یکی دیگر از راهکارهاست که همکاری و مشارکت بیشتر دستگاهها، سازمانها، نهادها و ارگانهایی همچون ناجا، محیطزیست و ... در تولید برنامه نسبت به برندهای تجاری را میطلبد. با توجه به دغدغههای عمومی و همهگیری که این دستگاهها دارند میتوانند با حمایت در سریالسازی و برنامهسازی، بدون نگاه سودآوری صرف به حفظ و تداوم رسالت فرهنگی صداوسیما کمک کنند.
مشارکتهای مردمی: مردم هم میتوانند با توجه به دغدغههای اجتماعی و محیطزیستی خود حمایتهایی را برای تولید محتوا در صداوسیما داشته باشند و با مشارکت خود در این رسانه، آن را از حمایتهایی که گاه مشکلساز میشوند دور کنند.
بهینهسازی قراردادها با حامیان مالی و کمرنگکردن نقش آنان در طراحی و اجرای برنامهها: در قراردادها حدود اعمال نظر حامیان مالی در جزئیات یک برنامه مشخص و دست آنان تا حد زیادی از تغییر محتوایی برنامه کوتاه شود.
توزیع هدفمند اسپانسرینگ در تولید: حمایت مالی از ژانرهای مختلف و سرمایهگذاری در برنامههای متفاوت هم راهکار دیگری است که میتواند تمرکز بر نوع خاصی از برنامهها در میان حامیان مالی کمتر کند. تدابیری اندیشه شود تا از حامیان مالی در گونههایی مغفولمانده، همچون تولید محتوای آموزشی و اطلاع عمومی نیز بهرهبردهشود و توزیع عادلانهای در این مورد صورت گیرد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت رونامه جام جم، تاریخ انتشار: 20 تیر 1399، کد خبر: 69928، www.jamejamdaily.ir