شعار سال: آیا در زندگی یا شخصیت شما بخشهایی وجود دارد که نتوانید آن را درک کنید؟ آیا رفتارها یا گرایشهای خاصی در خود سراغ دارید که به رغم پیامدهای منفی آنها، بارها و بارها در زندگی شما ظاهرشده باشد؟ آیا گاهی در موقعیتهای حساس به اصطلاح دست و پای خود را گم کرده اید؟ در تمام چنین مواردی ما از کمبود خودآگاهی رنج میبریم و ناخوآگاه ما کارها را به دست میگیرد؛ ناخودآگاهی که تقریبا هیچ کنترلی بر آن نداریم. با این حال خبر خوب این که خودآگاهی مهارتی است که هرکسی میتواند با تمرینات و عادتهای مناسب، آن را بهبود ببخشد.
توانایی خودآگاهی یکی از مهارتهای اساسی و در عین حال دشواری است که ما انسانها میتوانیم به دست آوریم.
در این درس، توضیح خواهم داد که خودآگاهی چیست، چرا مهم است و سپس ۱۰ تمرین موثر و عملی را که میتوانید برای پرورش واقعی خودآگاهی در زندگی خود استفاده کنید، مرور میکنیم.
خودآگاهی چیست؟
خودآگاهی به معنای عادتِ توجه به نحوه تفکر، احساس و رفتار شماست. به طور خاص:
• خودآگاهی یعنی دست یابی به الگوهایی که بتوانیم با آن چیزها را برای خود توضیح دهیم و جهان اطراف خود را درک کنیم.
• خودآگاهی به معنای درک احساسات و حالات خودمان است. یعنی بتوانیم به جای تلاش برای جلوگیری یا "اصلاح" احساس خود، احساسات خود را احساس میکنیم، حتی احساسات دشوار و ناراحت کننده را.
• خودآگاهی به معنای توجه به چگونگی تمایل ما به رفتاری خاص در شرایط خاص است. توجه به این که پاسخهای پیش فرض ما نسبت به موارد چیست؟ عادتها و گرایشهای ما چیست؟
به طور خلاصه، خودآگاهی به معنای توجه و تلاش برای یادگیری روانشناسی خودمان است.
مزایای خودآگاهی چیست؟
توصیف کامل مزایای خودآگاهی دشوار است، بنابراین من فقط چند مورد از رایجترین نکات مثبتِ ناشی از افزایش خودآگاهی را ذکر میکنم:
روابط بهتر
وقتی ما خودمان خیلی درمورد یک رابطه روشن نیستیم، طلب کردن چیزی درآن رابطه دشوار است. علاوه بر این، هرچه خودآگاهی کمتری داشته باشیم، در تعاملات با افراد شیوه دفاعی در پیش خواهیم گرفت، که این شیوهای فاجعه بار در هر نوع از روابط است. اگر میخواهید روابط خود را بهبود ببخشید، سعی کنید خودآگاهی بیشتری نسبت به رابطه پیدا کنید.
خلق و خوی بهبود یافته
خلق و خوی و چگونگی احساس ما ساعت به ساعت بستگی زیادی به نحوه تفکر و رفتارمان دارد. وقتی آگاهی خود را از رابطه بین افکار، رفتار و احساسات بهبود میبخشیم، تنظیم احساسات و خلق و خوی ما آسانتر میشود.
تفکر روشنتر و تصمیم گیری بهتر
تصمیم گیری ضعیف اغلب ناشی از تفکر آشفته و واکنشهای شدید احساسی است. وقتی از عادتهای فکری و احساسی خود آگاهی بیشتری کسب کنیم، میتوانیم به راحتی بین انگیزهها یا خواستههای کوتاه مدت و ارزشها و اهداف بلند مدت تمایز قائل شویم.
ارتباط موثرتر
دستیابی به درک واضح تری از آنچه باور دارید و آنچه واقعاً میخواهید، برقراری ارتباط را در هر جنبه از زندگی چه با همسر، همکار یا دوست صمیمی بسیار راحتتر میکند. هرچه بهتر خودمان را بشناسیم، برقراری ارتباط آسانتر است و ما با صداقت بیشتری میتوانیم به آنچه دوست داریم عمل کنیم و به خواستههای دیگران احترام بگذاریم.
بهرهوری بیشتر
شایعترین علت به تعویق افتادن کارها و بهره وری ضعیف، کمبود تلاش یا تعهد نیست؛ بلکه تداخل احساسات از طرف خودمان است. وقتی ما در انجام امور در میمانیم یا نیازمند تلاش زیادی هستیم، معمولاً به این دلیل است که برخی افکار، احساسات یا عادتهای خودمان مانع کار میشوند. بهبود خودآگاهی میتواند به از بین بردن بسیاری از این موانع پنهان در برابر بهره وری کمک کند.
۱۰ توصیه برای افزایش خودآگاهی
۱. به آنچه در دیگران شما را آزار میدهد توجه کنید
غالباً چیزهایی که در افراد دیگر بیشتر باعث تحریک ما میشوند، بازتاب کیفیتی است که در خودمان دوست نداریم.
همه ما جنبههایی در خود داریم که به آنها افتخار نمیکنیم - به عنوان مثال کم و زیاد کردن واقعیت، بدقولی، حسادت و غیره؛ و وقتی نمیدانیم چگونه این چیزها را تغییر دهیم، بهترین کاری که میکنیم این است: فکر نکردن در مورد آنها. اگرچه با این کار احساس سعادت میکنیم، اما در دراز مدت اینگونه نمیماند.
بنابراین، هر وقت کسی کاری را انجام میدهد که باعث آزار یا عصبانیت شما میشود، از خود بپرسید: آیا این میتواند بازتاب چیزی در من باشد که من آن را دوست ندارم؟ آیا نسخهای از آن را انجام میدهم؟
۲. مراقب ذهن خود باشید
شما احتمالاً راجع به مراقبه ذهن آگاهی در سواد زندگی خوانده اید. ذهنآگاهی یک تمرین ساده است که توجه شما را معطوف به نفس کشیدن یا احساس فیزیکی دیگری میکند. سپس، اگر متوجه میشوید ذهن شما به سمت افکار دیگر میرود، به آرامی توجه خود را به نقطه تمرکز خود برمی گردانید.
در حالی که اثبات شده است که مراقبه ذهن آگاهی برای همه چیز از کاهش وزن تا تسکین افسردگی مفید است، اما در واقع میتواند راهی قدرتمند برای افزایش سطح خودآگاهی شما باشد.
به طور خاص، مراقبه ذهن آگاهی یکی از بهترین راهها برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه کار کردن افکار شما است. هنگامی که بدون اینکه به افکار خود وابسته شوید یا به آنها فکر کنید، شروع به مشاهده آنها میکنید، یک ایده قدرتمند را تحقق میبخشید: شما، افکار خود نیستید.
اغلب اوقات ما خودآگاهی نداریم، زیرا در واقع بیش از حد فکر میکنیم. ما به راحتی در افکار خود گم میشویم، با این فرض که آنها درست هستند یا ارزش درگیر شدن را دارند، فقط به این دلیل که ذهن ما تصمیم گرفته آنها را به سمت ما پرتاب کند.
یک تمرین منظم ذهن آگاهی چشمان شما را به چگونگی عملکرد ذهن و این که بیشتر درگیر افکار شماست، باز میکند.
۳. داستان و رمان بخوانید
غالباً گفته میشود که نویسندگان بزرگ شاهدان بزرگی از جهان پیرامون خود هستند و این ظرفیت توجه به جزئیات و ویژگیهای ظریف زندگی است که به آنها اجازه میدهد آن را با تمام جزئیات در کار خود دوباره بسازند.
اما نویسندگان به ویژه متخصصان ماهیت انسان هستند. وظیفه آنها این است که کمترین جزئیات اندیشه، احساسات، تمایلات و اعمالی را که بیشتر ما در زندگی روزمره از دست میدهیم، مشاهده کنند.
هرچند اکثر ما به طور حرفهای نویسنده و ناظر دقیق ماهیت انسان نیستیم، اما همه ما میتوانیم با یادگیری توجه مانند یک نویسنده، یک یا دو چیز درباره خود یاد بگیریم.
داستان خوب با توصیف دقیق مردم به ما میآموزد که چگونه با دقت و دلسوزی درباره مردم فکر کنیم و هرچه در مشاهده دیگران بهتر میشویم، احتمال دارد که به همان شیوه به خود نگاه کنیم؛ بنابراین ۳۰ دقیقه وقت بگذارید و لیستی از داستانهای خوبی را که قصد داشته اید بخوانید بنویسید یا از یک دوست آگاه بخواهید چند داستان مورد علاقه خود را به شما توصیه کند. سپس روزانه اوقاتی را برای خواندن داستان و رمانهایی از نویسندگان خوب و برجسته اختصاص دهید.
۴- نقاط ضعف عاطفی خود را شناسایی کنید
هیچ کس دوست ندارد احساس غم، اضطراب، شرمندگی یا هر نوع احساسات دردناک دیگری داشته باشد. در حالی که همه از احساسات منفی دوری میکنیم، هر یک از ما یک احساس منفی خاص در خود سراغ داریم که بیش از همه از آن پرهیز میکنیم و گاه حاضریم برای جلوگیری از آن هر کاری انجام دهیم حتی اگر به معنای افزایش شدت احساسات منفی دیگر مانند اضطراب، شرم و گناه باشد (به عنوان مثال سواستفاده از مصرف مواد).
اما در واقع ما با اجتناب از آن احساسات، از گوش دادن به آنچه احساسات برای ما میگویند پرهیز میکنیم. احساسات منفی دردناک هستند، زیرا ذهن ما گاهی اوقات به یک دلیل بسیار خوب سعی در جلب توجه ما دارد.
اگر با تحمل ناراحتی به آنچه این احساسات میگویند گوش دهیم، شناخت ضعف عاطفی خود میتواند بینش زیادی در مورد ما و دنیای ما بدهد.
۵- جدول زمانی از زندگی خود ترسیم کنید
یکی از جالبترین "ترفندهای" که برای بهبود خودآگاهی میتوان انجام داد ترسیم جدول زمانی از زندگی خود است.
به این صورت که با یک برگ کاغذ خالی و مداد بنشینند و با شروع از تولد، وقایع مهم زندگی خود را در طول جدول زمانی مشخص کنید. به طور خاص، حوادثی که تأثیر زیادی بر شما داشته اند را با علامت بزرگ یا کوچک، مثبت یا منفی مشخص کنید.
اغلب کسانی که این کار را انجام داده اند میگویند: هر چند اول به نظر میرسید احمقانهترین تمرینی است که تا به حال انجام داده ام، اما از اینکه درمورد خودم چقدر فهمیدم شوکه شدم.
بسیاری از افراد با دیدن یک دوره خاص "در متن زندگی" میتوانند آن واقعه را بهتر درک کنند یا دیدگاه جدیدی را نسبت به یک زمان خاص ناراحت کننده یا دشوار به دست آورند؛ چرا که توانایی تفکر تکاملی به زندگی، کلید آگاهی از خود است.
۶. از دیگران بازخورد بخواهید (و آن را به خوبی بگیرید)
هر چند وقت یک بار عمداً در مورد خود بازخورد میگیرید؟
گرفتن بازخورد از دیگران در مورد خودمان، یکی از سریعترین و موثرترین راهها برای رشد و پیشرفت است.
همه ما جنبههایی از خودمان را میشناسیم که در ان پیشرفت کرده ایم، اما مشکلات واقعی در قسمتهایی از ما قرار دارند که نمیتوانیم ببینیم و در واقع نقاط مور ما هستند. افراد دیگری در کنار ما وجود دارند که اگر از آنها بپرسیم میتوانند در دیدن این نقاط به ما کمک کنند.
چگونه باید از دیگران درخواست بازخورد در مورد خودمان را بکنیم؟
در اینجا چند پیشنهاد برای شروع وجود دارد:
• یک رابطه محکم را در زندگی خود انتخاب کنید: والدین، همسر، بهترین دوست و غیره. از آنها بخواهید تا به شما بازخوردی از رفتار و شخصیتتان بدهند.
• از کم شروع کنید. در ابتدا از چیزی بپرسید که خیلی بزرگ یا تهدیدآمیز نباشد. مثلا بخواهید تا از شما در مورد کارهای خانه به خوبی انتقاد کنند. پس از این و زمانی که اعتماد طرف مقابل را در پذیرش انتقاد به دست آوردید، احتمال اینکه آنها در مورد یک مسئله مهم در مورد شخصیت به شما بگویند بیشتر خواهد بود.
• انتقادات را به خوبی بپذیرید. به هر قیمتی از دفاع دوری کنید. پیش بینی کنید در لحظهای که کسی به نقصی در شما اشاره کرد، احساس فوق العادهای نخواهید کرد، و اشکالی ندارد، طبیعی است که چنین احساسی داشته باشید. تمام تلاش خود را بکنید تا بازخورد آنها را به راحتی تأیید کنید، از آنها برای دادن این بازخورد تشکر کنید و توضیح دهید که قصد دارید روی آنها کار کنید.
۷-مهارت جدیدی یاد بگیرید
مهارتهای جدید ما را مجبور میکند تا با قرار گرفتن در موقعیتهای جدید از خود، آگاهی پیدا کنیم. یادگیری چیز جدید با مجبور کردن ما به استفاده از روشهای بدیع، خودآگاهی ما را افزایش میدهد.
در بزرگسالی، همه ما از نظر راه و روش، کاملاً تنظیم میشویم، زیرا کارهای مشابه را بارها و بارها انجام میدهیم؛ و گرچه این امر منجر به نوعی راحتی میشود، اما باعث تنگی ذهن و فکر نیز میشود: وقتی تنها کارهایی که انجام میدهیم کارهایی است که قبلاً در آنها مهارت داریم، به راحتی میتوان به یک احساس کاذب امنیتی رسید که ما میدانیم که همه چیز چگونه کار میکند.
پادزهر همان چیزی است که گاهی اوقات ذهن مبتدی نامیده میشود. ایده ذهن مبتدی این است که برای یادگیری چیزهای جدید، ذهن باید انعطاف پذیر باشد و چیزهای تازه را مانند کودک ببیند. این بدان معناست که اگر ما میخواهیم انعطاف پذیری و طراوت را در خود و نوع دید خود (یعنی خودآگاهی) پرورش دهیم، باید ذهن مبتدی داشته باشیم و یکی از بهترین راهها برای این کار یادگیری یک مهارت جدید است.
تعهد به یادگیری مهارتی جدید، خواه نواختن ساز، صحبت به زبانی دیگر، یا نقاشی با آبرنگ، تمرین قدرتمندی برای انعطاف پذیری ذهنی و خودآگاهی است.
۸- تحریفهای شناختی را شناسایی کنید
تحریفهای شناختی، افکار و باورهای نادرستی هستند که نحوه دید ما، از جمله خودمان را تغییر میدهند. درست مثل اینکه همه ما عادتهای بدنی مضری داریم (به عنوان مثال: ناخن جویدن، میان وعده در اواخر شب و غیره)، همه ما عادتهای ذهنی خاصی داریم که هیچ لطفی به ما نمیکنند.
به عنوان مثال: بسیاری از ما این عادت ذهنی را پیدا کرده ایم که هر وقت در خیابان رانندگان دیگر مرتکب اشتباهی میشوند با گفتن کلماتی مثل: احمق، عوضی و ... آنها را سرزنش میکنیم. این یک مشکل است، زیرا حتی اگر رانندگان دیگر اشتباه میکنند، گاهی اوقات ما نیز اشتباه میکنیم. اما وقتی واکنش پیش فرض من این است که همیشه افراد دیگر را سرزنش کنم، این فرصت را از دست میدهم که رفتار خودم را ببینم و خود را اصلاح کنم.
اگر هر بار که کسی در خیابان از سمت راست من سبقت گرفت به خودم بگویم عجب احمقی است که تند میرود و باید با احتیاطتر باشد، ممکن است این واقعیت را از یاد ببرم که رانندگی من خیلی کند است و در مسیر برای دیگران مزاحمت ایجاد میکند و در واقع بر رانندگی خود آگاه نشوم.
نکته این است که، منبع اصلی عدم خودآگاهی عادات ذهنی نادرست و گفتگو با خود است. اگر ما بتوانیم یاد بگیریم که این الگوهای تفکر نادرست را شناسایی کنیم، میتوانیم خودآگاهی بیشتری داشته باشیم - و احتمالاً در نهایت احساس بهتری نیز خواهیم داشت.
سخن آخر
اصطلاح خودآگاهی برای بسیاری اصطلاحی روانشناختی است که برای توصیف یک روند مرموز در اعماق ذات انسان به کار میرود.
اما اینطور نیست:
خودآگاهی صرفاً ظرفیت مشاهده خود ماست. زمانی که الگوهای درون افکار، احساسات و رفتارهایمان را مورد توجه قرار میدهیم؛ و این مهارتی است که همه ما داریم. تمرینات سرراست زیادی وجود دارد که هر کسی میتواند برای بهبود خودآگاهی خود از هر مکانی که در حال حاضر قرار دارد، از آنها استفاده کند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سواد زندگی، تاریخ انتشار: 17 آذر ۱۳۹۹، کد خبر:606، savadezendegi.com