شعار سال: دوم وزارت نیروست که به جای پیگیری سیاستهای کاهش مصرف انرژی در کشور و استفاده از انرژیهای پاک و نو همچنان اسیر سد سازی و ساخت نیروگاههای حرارتی است.
سوم هم وزارت نفت است که مازوت را میخواهد به هر شکلی مصرف کند. یک نمونه از این فساد در وزارت نفت تحمیل مالچ در بیابان زایی تحت لوای بیابانزدایی است. دستگاه دولتی که متوجه نیست مالچ یک ماده سمی و خطرناک برای طبیعت است و میخواهد بودجههای کلان بیت المال را به تولید کنندههای مالچ ببخشد، حتما اینقدر نفوذ دارد که آن را به خورد نیروگاههای حرارتی بدهد و جان مردم هم برایش اهمیتی ندارد.
البته سازمان حفاظت محیط زیست هیچ نقشی در این بازی ندارد، چون این دستگاه سالهاست که علامت حیات ندارد و خودش در آلودگی شدید و بی دانشی و بی عرضگی خفه شده است.
حقیقت تلخ آن است که امیدی به حل این مشکلات نیست
چرا این دستگاهها اینقدر ناکارآمدند و وظیفه قانونی و اخلاقی خود را انجام نمیدهند؟ حقیقت تلخ آن است که امیدی به حل این مشکلات نیست. دستگاه اداره کشور کاملا فلج و فاسد است و تا زمانی که نتواند کشور را از انحصار داخلی و انزوای بین المللی در بیاورد هرگز قادر به حل مشکلات ریز و درشت نخواهد بود. انحصار داخلی باعث شده است که یک جریان سیاسی همه انرژی خود را صرف ناکارآمد کردن جریانی کند که مردم به آنها تمایل بیشتری دارند. انزوای بین المللی هم ضمن محروم کردن ما از دانش روز باعث تحلیل نیروهای فکری، خروج استعدادها از کشور، گسترش فساد و ناکارآمدی شده است.
دنیای امروز دنیای رقابت و همکاری است. وقتی یک جریان سیاسی با حامیان حداقلی، حداکثر جامعه را مایوس کند دیگر کسی نمیماند تا بخواهد مشکلات کشور را حل کند. آنهایی هم که در دستگاهها مشغولند بیش از آنکه به فکر ایران باشند، به فکر پر کردن جیبشان و خروج فرزندان و سرمایههای کشورند. کاش آماری از خروج افراد و فرزندان مدیران میانی کشور تهیه شود تا بدانیم کسانی که شعار میدهند کشور را گل و بلبل کرده اند چرا خود و فرزندانشان علاقهای به ماندن در بهشتی که ساخته اند ندارند؟
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرآنلاین، تاریخ انتشار: ۱۸دی ۱۳۹۹، کد خبر: ۱۴۷۳۰۳۲، khabaronline.ir