شعار سال : روز گذشته، پشت دیوارهای بلند و تنومند هتل پارسیان آزادی، یکی از پربحث ترین رویدادهای هنرهای تجسمی محدود و بی هیاهو برگزار شد. این رویداد پربحث، سیزدهمین دوره از حراج تهران بود که از تابستان ۱۳۹۹ همچون دیگر رویدادهای فرهنگی و هنری به دلیل پاندمی کرونا، به تعویق افتاد و در نهایت تنها با تعدادی محدود از خریداران برگزار شد و دیگران نیز به صورت نیمه حضوری و تلفنی در این رویداد حاضر شدند. در این میان و در حالی که اکثر رسانه ها، تنها رونوشتی تکراری از هم مطرح و ویترینِ حراج را پوشش می دهند، شاید بهتر باشد که با نگاهی اجمالی به دوره های پیشین این مزایده، به ساز و کار این رویدادِ پربحث، ریزبینانه تر بنگریم؛ رویدادی با مدیریت محفلی و برخوردهایی با شکل و شمایلِ انحصاری که شبیه به مرزی شده که هیچ گروه دیگری را از خود نگذرانده و وارد بازی اش نمی کند!
سال های جنجال و بلوای سهراب
حراج تهران، یک نهاد خصوصی است که با مدیریت علیرضا سمیع آذر، از خرداد سال ۱۳۹۱ آغاز بهکار کرد. در آن سال و زمانی که نخستین چکش از طریق پیشخوان حراج روی میز خورد، با توجه به فضای نه چندان مطلوب شکل گرفته در حوالی این رویداد، کمتر کسی به ادامه دار بودن آن امیدوار بود. با این حال آن حراج، بالغ بر دو میلیارد تومان فروش داشت. موضوع دیگری که سالهاست حراج تهران را به حاشیه برده، درصد بالایی است که این نهاد بابت عرضه آثار هنری دریافت میکند. سمیع آذر، مدیر اجرایی حراج تهران در سال ۹۲ در مصاحبهای گفته بود: «۱۵ درصد از عواید فروش این حراجی سهم برگزارکنندگان است». کاربری درباره این درصد عجیب و غریب نوشته است: «به عبارتی از فروش ۳۲ میلیاردی حراج تهران، حدود ۵ میلیارد تومن به صورت رسمی به جیب کسانی رفته که نمیدونیم کی هستن. تازه درآمدهای غیررسمی بماند»! حالا که نزدیک به هشت سال از آن دوران گذشته، این مزایده با حواشی افزوده تر نسبت به سال قبل برگزار می شود. کما اینکه طی سه سال اخیر و به دنبال وضعیت ناپایدار ارز،احتمالا رقم نهایی،با جهشی محسوس نیز روبه رو است.
احتمالا دنبال کنندگان اخبار این حراج، گره خوردن نام سهراب سپهری با این مناقصه را در دوره هفتم خوب به خاطر دارند؛ دوره ای که در کنار رقم نهایی ۲۶ میلیارد فروش، اتهام جعلیبودن گرانترین اثر حاضر، سر و صدای زیادی به پا کرد. هرچند این اتهام جعلی بودن برخلاف حراج های سایر کشورها آب از آب تکان نداد و نه تنها اثر مشکوک به جعل را از مزایده خارج نکرد، بلکه با بالاترین میزان هم به فروش رساند. اثر مشکوک اما، نقاشیِ سهمیلیاردی سهراب سپهری بود که حاشیهساز شد؛ اثري بدون عنوان از معروف ترين مجموعه او، تنه درختان که در سال ١٣٥١ خلق شد. اثری که سهراب با دلش کشیده بود و شاید از لحاظ کیفیت و تکنیک، در میان دیگر نقاشان مطرح معاصر چندان حرفه ای به نظر نمی رسید اما با هدف مارکت و برند سازی در این حراج، راهی جدا از دل را طی کرد. اما ماجرای ورود سهراب به حراج پرحاشیه پایتخت چه بود؟
برند سازی با نوستالژی ها
اخیرا ماجراهای پشت پرده حراج تهران و شیوه قیمت گذاری آثار، چندین مرتبه در شبکه نمایش خانگی دستمایه داستان ها شده است. سریال های «رقص روی شیشه» و «هیولا» تا حدودی به حفرههای سیاه مالی در دل هنرهای تجسمی نزدیک شدند اما سریال «آقازاده» به صورت علنی از پولشویی و فساد مالی تا فروش آثار جعلی و قیمت گذاری های بی اساس میلیاردی آن پرده برداشت. همین حاشیهها سبب شد کاربران فضای مجازی از مسئولان ناشناخته این نهاد، درباره مکانیزم حضور تابلوهایی از سهراب سپهری، نحوه قیمتگذاری میلیاردی بر آثار تازهکاران، خریداران و درصدی که به فروشندگان اختصاص پیدا میکند، سؤال کنند. سؤالهایی که البته همچنان از سوی مسئولان مربوطه هنرهای تجسمی بیپاسخ مانده است.
اما اگر به بیان ساده تر بخواهیم این روند را شرح دهیم، ماجرا از این قرار است که برای مثال مجموعه داری که اتفاقا نمی خواهد اثرش به فروش برود، تنها برای افزایش و ایجاد حباب قیمتی، اثری را مطرح و بعد در امتداد آن بازی را آغاز می کند. به این صورت که به مجموعه داران دیگر می گوید، اثر مطرح شده بسیار مهم است و باید رویش سرمایه گذاری شود چراکه در سال های آتی، ارزش چندبرابری پیدا می کند! در این میان ممکن است یک جدال نمایشی هم راه افتاده و قیمت اثر رفته رفته بالا رود. اما در نهایت مجموعه دار اصلی خودش اثر خودش را می خرد. با همین بازی، یک اثر از سهراب که ۵۰۰ میلیون تومان قیمت گذاری شده بود، ناگهان ٣ میلیارد تومان به فروش رفت. در واقع فروشی شکل نگرفت بلکه حبابی ایجاد شد تا قیمت آثار سهراب در سرتاسر دنیا افزایش پیدا کند و همین اتفاق هم افتاد. این قیمت های بالا کم کم چشم ها را خیره و توجه سرمایه داران را به خود جلب کرد.
از تبانی برای فروش تا جولان بی قانونی
اکثر خریداران که عمدتا ناشناس اند، پایه ثابت این سبک از مزایده ها هستند و احتمالا در طول این سیزده دوره توانسته اند رفته رفته به جرگه مجموعه داران بزرگ آثار هنری در ایران بپیوندند. در تمام دوران این حراج اما، جز چند مرتبه ای که مشخص شد بانک پاسارگاد و یا یک نهاد خصوصی و یا چند سلبریتی، فلان اثر را خریداری کرده اند، تقریبا اکثر خریدارها ناشناس باقی مانده اند. البته باید گفت که این ناشناس ماندن هویت خریداران و مالکان ،قانونی است که درسراسر دنیا و در راستای امنیت سرمایه گذاری اجرا می شود و امری طبیعی است. اما معضل این جاست که در هیچ کجای دنیا، مالک روی اثر خودش چکش نمی زند. حتی اگر متوجه این بازی پشت پرده شوند، با فرد خاطی به خاطر تبانی برای ایجاد حباب قیمتی برخورد شدید می کنند کما اینکه با تیم سمیع آذر در حراج کریستیز لندن این برخورد صورت گرفت و بخاطر تبانی برای فروش، این فرد از حراج اخراج و حتی در حراج دوبی هم فعالیت او را محدود کردند و به همین راحتی قیمت آثار ایرانی در بازار دوبی سقوط کرد. در حراج تهران اما این بی قانونی کماکان جولان می دهد. به این صورت که عمدتا آثاری که با قیمت های عجیب و غریب به فروش می روند،در واقع به فروشی نمی روند بلکه توسط مالک اصلی خریداری شده،تا حباب قیمتی ایجاد و قیمت اثر را برای حراج های دیگر و سال های بعد بالا ببرند.
به طور کلی نام چند مجموعه دار بزرگ از جمله صادق خرازی، عباس ایروانی، حجت الاسلام حسین شاهمرادی(دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور) و حمید رضا هاشم نیا( مالک شرکت سامسونگ در ایران) در حوزه تجسمی و بخصوص حراج تهران پرتکرار است. نام هایی که در آن واحد هم مالک هستند و هم خریدار!
آغداشلو و شائبات ادامه دار
در حالی که طی بیست و چهار ساعت گذشته تیترهای چون «رکوردشکنی عجیب درحراج تهران»، «حاشیهای که ۱۲میلیارد تومان چکش خورد»، «تابلوی آغداشلو ۱٢ میلیارد به فروش رفت» و… را در بسیاری از خبرگزاری ها می خوانیم، با نگاهی به روند فروش آثار آغداشلو طی چند سال اخیر و آن چه در سطرهای بالا از چگونگی قیمت گذاری و فروش آثار گفتیم، به نتایج جالبی خواهیم رسید.
یکی از شائبات مطرح شده در یازدهمین دوره حراج تهران، در تیرماه سال ۱۳۹۸ مربوط به اثری از آیدین آغداشلو بود که در واقع مربوط به مجموعه صادق خرازی می شد.
ماجرا از این قرار بود که چند ماه پیش از شروع حراج یازدهم، صادق خرازی این اثر را به همراه تعدای اثر دیگر به عباس ایروانی فروخت. نام این شخص قطعا برای افرادی که اخبار حوزه اقتصاد را دنبال می کنند، بسیار آشناست. ایروانی که در ابتدای دهه هفتاد، فعالیت در حوزه اقتصاد را با نزدیک شدن به مراکز و محافل اصلی قدرت وارد مرحله جدیدی نمود، در مدت زمان نه چندان بلند و با بهره گیری از رانت های دولتی و تحت پوشش اصل ۴۴ قانون اساسی(خصوصی سازی) شروع به خریداری چند کارخانه دولتی کرد که در واگذاری های ذکر شده نه تنها مراحل قانونی به درستی رعایت نشد بلکه ارزش گذاری های به مراتب کمتر از ارزش واقعی بر دارای های مردم نیز انجام گرفت!
وی که همچنین مالک هلدینگ عظام و مجموعه هزار و یک شهر نیز هست، به واسطه اتهامات وارده مبنی بر قاچاق قطعات خودرو به ارزش ۷۰۰ میلیون دلار و همچنین سه هزار میلیارد بدهی بانکی،چند وقت پیش بازداشت اما به فاصله چند ساعت دوباره آزاد شد.
از او خبر چندان مهمی منتشر نشد، دادگاهی نیز برگزار نشد تا این که در حراج تهران حضور وی، شائباتی به همراه آورد. اثر آغداشلو که حال توسط ایروانی از خرازی خریداری شده بود، با قیمت پایه یک میلیارد و پانصد میلیون تومان در حراج یازدهم تهران قرار گرفت.
چند ثانیه گذشت و حضار صدای چکش خوردن این اثر را نشنیدند و در نهایت شخصِ ایروانی اثر متعلق به خود را، صد میلیون تومان بالاتر از قیمت پایه یعنی یک میلیارد و ششصد میلیون تومان خرید!
گردش مالی صورت نگرفت و در این بخش، جز پرداخت کمیسیون حراج تهران که باز در پرداخت شدن یا نشدن آن توسط ایروانی شبهه وجود دارد، هیچ پولی جا به جا نشد. اما نکته مهم دیگری که آغداشلو چند صباحی با آن مواجه شد این بود بعد از حراج ساتبیز و باران، حراج تهران سومین مزایده ای بود که در آن آثار آغداشلو توسط یک خریدار واقعی به فروش نمی رفت و همین گمانه زنی ها را به این سمت می برد که ممکن است این شکست روی قیمت کلی آثار این هنرمند تاثیر بگذارد.
اما طی سال های بعد حضور آغداشلو در ابعاد دیگری نیز حاشیه ساز شد. موضوعی که در حراج دوازدهم حضور آغداشلو در حراج تهران را به حاشیه برد اما، شباهت تابلو ۸۵۰ میلیونیاش با دو تابلویی بود که در سالهای ۹۶ و ۹۷ در همین حراجی به فروش رسیده بودند!
حراج سیزدهم حاشیه ای که ۱٢ میلیارد تومان چکش خورد
۸۷ میلیارد و ۹۴۲ میلیون تومان؛ این رقمی است که در سیزدهمین دوره حراج تهران پای معامله تابلوهایی پرداخت شد که نه با ملاکها و معیارهای هنری، بلکه با شیوه معروف به «اقتصاد سفتهای» قیمتگذاری شدند؛ قیمت گذاری هایی که به نظر می رسد نه با ارزشگذاری منتقدان و کارشناسان نقاشی، بلکه با کلکل سرمایهداران تعیین میشود. در حراج سیزدهم اما، ۱۱۰ اثر ارائه شده بودند که بالاترین قیمت برآورد شده ۶ میلیارد تومان بود.
اما شگفتی این دوره، رکورد فروشی بود که در اختیار اثر «خاطرات امید» از آیدین آغداشلو قرار گرفت؛ رکوردی که پیش تر متعلق به اثری از سهراب سپهری با فروش ۵ میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان در دوره نهم بود. اما آغداشلو که طی سالهای اخیر به دلیل انتشار برخی ایمیلهای شخصی و همچنین مطرح شدن نامش در جنبش بزرگ من هم (می تو) به شدت مطرح شده بود ، به نظر می رسد فروش ۱٢ میلیاردی اثرش که با قیمت کمینه یک میلیارد و ۲۰۰ تا یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان عرضه شده بود را مدیون همین حواشی است.
آثار آیدین آغداشلو چه در حراج تیرماه سال ۹۸ و چه در حراج زمستان سال ۹۸ تهران با استقبال چندانی مواجه نشد. در یک مورد فروشنده خودش دست به خرید اثر زد و در مورد دیگر روی کف فروش باقی ماند اما چطور ممکن است اثر دیگر وی که بسیاری آن را شبیه نقاشی « دوک و داشس اوربینو» اثری از قرن چهاردهم در ایتالیا می دانند ناگهان به چنان فروش عجیبی دست میابد.
نکته قابل توجه این است که گران ترین اثر از هنرمندان ایرانی در حراج کریستیز دبی ، اثر حسین زنده رودی با ۳۰۷ هزار دلار ارزش است و اکنون این اثر تازه از آغداشلو با دلار ۲۵هزارتومانی به حدود ۵۰۰ هزار دلار رسیده است. اما واقعا ماجرا چیست؟ چگونه اثر آغداشلو که در حراج های قبلی چندان مورد توجه نبود به چنین قیمتی رسید؟ آیا یک تبانی دست جمعی پنهانی بدون حرف شکل گرفته است؟ باید توجه کرد که دهها گالری دار و کلکسیونر آثاری از آغداشلو را در آرشیو و کلکسیون خود دارند و سقوط آغداشلو فقط سقوط خودش نیست ،سقوط قیمت سایر آثارش در کنار سقوط شاید آثاری که کارشناسی کرده و اتفاقا در مورد همان کارشناسی ها نیز همواره شائبه هایی وجود داشته است. این که ناگهان بعد از تنها یک سال تابلو آغداشلو چنین رکورد شکنی می کند البته که باید مورد دقت دقیق قرار بگیرد و شاید باید بیشتر از قبل در موضوع کلکسیونرهایی که آثار دیگری از وی را دارند نیز دقت کرد.
اما خریدار اثر آغداشلو کیست؟ سامسونگ و حضور پررنگ در حراج پایتخت
برخی گمانه زنی ها حکایت از آن دارد که سام سرویس (سام الکترونیک) نمایندگی رسمی سامسونگ در ایران که اسپانسر حراج تهران نیز بوده خریدار اثر رکوردشکن آیدین آغداشلو است. البته پیشتر نیز نام حمید رضا هاشم نیا( مالک شرکت سامسونگ در ایران) در حوزه تجسمی و به خصوص حراج تهران پرتکرار بود. وضعیتی که در برهه حساس کنونی و روابط مخدوش میان ایران و کره جنوبی، حساسیت ها پیرامون نمایندگی رسمی برند این کشور در ایران را بیشتر کرده است. البته پیش از شروع حراج نام های پرحاشیه ای چون مهدی جهانگیری و بانک گردشگری نیز پیرامون خریدهای میلیاردی حراج تهران جولان می داد که هنوز در رابطه با آن روشنگری نشده است.
شگفتیسازان حراج تهران
پرویز تناولی نام پرحاشیه دیگری در حراج تهران است که این بار با مجسمه «استاد و شاگرد» رکورد بعدی سیزدهمین دوره حراج را با فروش ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومانی به دست آورد. سپس تابلو «دی جیای- دی جی آ-دی اُیو» حسین زندهرودی نیز به فروش ۶ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومانی رسید. اثری قرآنی بدون عنوان از محمد احصایی روی رقم ۵ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان و اثری بدون عنوان از منیر فرمانفرماییان با فروش ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومانی در رتبههای بعدی قرار گرفتند.
تابلویی بدون عنوان (نقشه ایران) از فریده لاشایی روی رقم ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان، تابلوی «سواران صبحگاه» از رضا درخشانی روی رقم دو میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان و مجسمه ژازه تباتبایی با عنوان «کجاست؟ آنقدر میگردم تا پیدا کنم» روی رقم دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان چکش خوردند. همچنین ۱۴ اثر دیگر از هنرمندانی: سهراب سپهری، پرویز کلانتری، مسعود عربشاهی، محسن وزیری مقدم، رضا درخشانی، واحد خاکدان، مارکو گریگوریان، شهریار احمدی، صادق تبریزی، ابوالقاسم سعیدی، نصرالله افجهای، تیمو ناصری، منوچهر یکتایی و فریده لاشایی در فهرست آثار میلیاردی سیزدهمین حراج تهران قرار گرفتند.
در حراج سیزدهم تهران ، درمجموع ۲۲ اثر بالاتر از یک میلیارد تومان چکش خورد، ۱۹ اثر از ۵۰۰ میلیون تا یک میلیارد تومان، ۵۷ اثر بین ۱۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان و ۱۱ اثر زیر ۱۰۰ میلیون تومان به فروش رسیدند و یک اثر از منصور قندریز نیز فروخته نشدند.