شعار سال: تقریبا همه ما، کم و بیش در خصوص دو موضوع
حراج سالیانه آثار هنری تهران (سیزدهمین دوره در سال ۱۳۹۹) و جنبش من هم (میتو - Me_Too) اطلاعاتی داریم. ترکیبی که در هفته گذشته و احتمالا در روزهای پیش رو، دستمایه ضربه زدن به پایههای ضعیف اقتصاد هنر خواهد شد.
سیزدهمین حراج تهران که قرار بود تابستان ۱۳۹۹ برگزار شود، به دلیل شیوع کرونا، به تعویق افتاد و عصر جمعه ۲۶ دی ماه کار خود را با چکش زدن به ۱۱۰ اثر هنری با اجرای حسین پاکدل در هتل پارسیان آزادی آغاز کرد. این دوره از حراج بدلیل شرایط خاص و اپیدمی بیماری کرونا، به صورت نیمه حضوری و تلفنی برای خریداران برگزار شد. در میان آثار ارائهشده، اثری بدون عنوان از محمد احصایی به قیمت ۵ تا ۶ میلیارد تومان و اثری از حسین زندهرودی نیز با همین قیمت، جزو گرانقیمتترین آثار هنری این حراجی بودند؛ اما
اثری از آیدین آغداشلو با عنوان «خاطرات امید» با قیمت بالغ بر ۱۲ میلیارد تومان (قیمت پایه اثر در حدود یک میلیارد تومان بود) عنوان گرانترین اثر فروختهشده در ادوار حراج تهران را کسب کرد. علاوه بر هنرمندان ذکر نام شده در این دوره از حراج، آثاری از هنرمندان دیگری همچون مسعود عربشاهی، سهراب سپهری، عباس کیارستمی، منیر فرمانفرمائیان و ... ارایه شده بود. در این بین، حساسیت خاصی روی نام آیدین آغداشلو به واسطه حاشیههای مرتبط با طرح
اتهامات برخی از شاگردان و جریان من هم (می تو)، وجود داشت.
در ماههای گذشته و حضور پر رنگ جریان من هم (میتو) در شبکههای اجتماعی، افشاگریها و ادعاهایی در خصوص آیدین آغداشلو صورت گرفته (اکثراً از شاگردان قدیمی و برخی از روزنامهنگاران فعال در حوزه فرهنگ و هنر)، ادعاهایی که با واکنش شدید فردی و موضع گیری حقوقی این هنرمند همراه بوده است. بعد از طرح
اتهامات بر علیه آغداشلو، وی نوشته بود: «اتهامات تعرض جنسی مطرح شده علیه من پر از اشتباهات فاحش، اظهارات نادرست و ساختگی است. صراحتاً میگویم که من همیشه سعی کردهام با مردم با احترام و شرافت رفتار کنم و به کسی تعرض نکرده، به کسی آزار نرساندهام و از کسی سوءاستفاده نکردهام».
بررسیها نشان میدهد که آغداشلو تاکنون شاکی حقوقی نداشته و در حال حاضر، خودش در این جریان شاکی است و کسانیکه به او تهمت زدهاند، متشاکی. گروهی از هنرمندان نظیر یغما گلرویی، علیرضا داوودنژاد و ...، از آغداشلو حمایت کرده و گروهی دیگر نظیر الناز محمدی (بنیان گذار دیدبان آزار)، باربد گلشیری، فرزند هوشنگ گلشیری (حذف نقاشی آیدین آغداشلو از جلد چاپ جدید کتاب گلشیری) و ...، بر او تاخته اند.
ورای این حاشیهها، اثری از این هنرمند با تائید، مهر و مجوز وزارت ارشاد در حراج تهران به مبلغ ۱۲ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان فروخته شده است. هفت مجموعهدار حاضر در سالن، شامل یک شخص حقوقی و شش شخص حقیقی در مزایده خرید اثر آغداشلو رقابت داشتند و در نهایت، این اثر هنری، خریداری گردید. بعد از این ماجرا، شاهد برخی
حاشیهها در خصوص حراج تهران و تابلوی خاطرات امید آغداشلو بوده ایم. حاشیههایی که دانسته یا ندانسته، تیشه بر ریشه اقتصاد هنر کشور میزنند.
آنچه که در متن حاضر مورد تاکید و بررسی است، ماجرای حراج تهران، حاشیههای آیدین آغداشلو و یا قیمت فروخته شده تابلوی خاطرات امید نبوده، بلکه تبارشناسی جریانی است که بشکل دانسته یا ندانسته، اقدام به ضربه زدن به اقتصاد نوپای هنر در کشور میکند.
آشنایی با تبارشناسی این جریان تخریبی و مواضع تمرکز آن بسیار جالب است.
*** برخی از جریانات در ابتدا با تاثیر از ادعاها و شایعات مطرح در خصوص صاحب اثر (آیدین آغداشلو)، قصد زیر سوال بردن چنین خرید و فروشهایی را داشتند و معتقد بودند که آثار هنرمندان دارای سوابق خاص نباید خرید و فروش شود. ضمن احترام به نظر این گروه، باید پرسید که کدام دادگاه، محکمه و یا اسناد اثباتی، ادعای مطرح شده را ثابت کرده اند تا بتوان اقدام به تصمیم گیری در خصوص خرید یا عدم خرید آثار این هنرمند نمود؟ چرا وزارت ارشاد بعنوان سیاستگذار و متولی قانونی نظارت بر اموری از این جنس، تابلوهای این هنرمند را برای حضور در حراج تهران، تائید و مهر نموده است؟
*** دومین موج این جریان تخریب گر اقتصاد هنر، متمرکز بر شرایط اقتصادی کشور و فشار وارده بر مردم و بعضا طرح حاشیههایی نظیر پول شویی و مواردی همانند بوده است. در پاسخ باید گفت که کل مبلغ فروش در این حراج ۴۲ میلیارد تومان بوده (هم قیمت یک ساختمان چهار طبقه ۱۶ واحدی در جای متوسط شهر تهران) و عقل سلیم نمیتواند جریانی چنین رسوا را برای پول شوئی تصور کند.جریان تکمیلی موج دوم را در ترکیب با موج اول در برخی از توئیتها و کامنتها نیز شاهد بودیم.
*** سومین موج تخریب گر اقتصاد هنر، متمرکز بر تبانی بوده و معتقدین به این موج بیان میدارند که اولا در ورود آثار آغداشلو به حراج تهران، نوعی تبانی صورت گرفته و ثانیا خرید این اثر به مبلغی بالا، یک تبانی دسته جمعی برای جلوگیری از سقوط آغداشلو بوده است. چرا که دهها گالری دار و کلکسیونر آثاری از آغداشلو را در آرشیو و کلکسیون خود دارند و سقوط آغداشلو، تنها سقوط خودش نیست.
در پاسخ این گروه باید گفت که هنرمندی که به اعتراف منتقدین اثر قبلی اش میلیاردی قیمت خورده، دارای سابقه حضور در حراجیهای بین المللی بوده، دارای نشان ملی هنر از برخی کشورها بوده و ...، نمیتواند دارای اثر هنری با این میزان برآورد قیمتی باشد؟ اگر سرانگشتی و به قیمت دو سال قبل هم حساب کنیم، در کشوری که نرخ برابری و ارزش پولی اش در عرض دو سال در حدود هفت برابر سقوط کرده، آیا هم ترازی قیمت گذشته یک اثر با حال، تفاوت معناداری پیدا کرده است؟
هنرمندی که آثار هنری اش در خارج از کشور هم شناخته شده و قیمتهای خاص خودش را دارد، چرا باید نیازمند
تبانی مجموعه داران برای جلوگیری از سقوط دارایی شان باشد؟ وقتی در کشورهای دارای آزادی رسانه، رسانه ای، چون نیویورک تایمز، نتوانست در خصوص این هنرمند ادله اثباتی ارایه دهد، چرا در داخل کشور، جریان خودتخریبی مبتنی بر حدس و گمان را در پیش میگیریم؟
اقتصاد هنر در هر کشوری برای توسعه و بالندگی، نیازمند ساختار، قوانین و رویههای استاندارد، زیر ساختها و حمایت گریهای ویژه است. اگر قرار باشد که برای ۴۲ میلیارد فروش یک حراجی آثار هنری، شاهد این سطح و حجم از حاشیهها و برخوردهای سلبی عموما سلیقهای باشیم، آیا افق توسعه و بالندگی برای این بخش از وادی هنر، قابل تصور است؟
با این شرایط، یاد برداشتی انتقادآمیز از گلایه دار از آغداشلو میافتیم. وی در مصاحبهای بیان داشته بود که در آینده به یک دوره هنری تلخ میرسیم؛ دورهای که شاید غیرمستقیم باشد و در طولانیمدت شکل بگیرد، اما رسیدن به آن حتمی است. آغداشلو در گفتوگوی آنلاین با ساسان نصیری، نقاش منظرهپرداز، بیان نموده بود: دوران نکبتی در تاریخ معاصر دنیا شروع شده که اصلا نمیشد آن را پیشبینی کرد. اصلیترین مسأله این است که بپرسیم هنر در مجموع چه وظیفهای دارد؟ کار هنر، تصحیح جهان به صورت غیرمستقیم است وظیفهای که اتفاقا به نظر میرسد در دوران نکبت، مقداری مشخصتر و جهتدارتر میشود.
قضاوت با شما، آیا در چنین شرایطی تاختن و تازاندن بر هنر و هنرمند رواست؟ نقدهای سلیقهای بر بنیانها و رویدادهای هنری جایز است؟ زیر سوال بردنهای مکرر و شکستن شاخههای نازک اقتصاد نوپای هنر، منطقی است؟
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال