پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۴ - 2025 December 04
کد خبر: ۳۹۹۲۷۲
تاریخ انتشار : ۱۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۱۵

راه های باقی‌مانده برای نجات اقتصاد ایران در شرایطی که ابزارهای کلاسیک تامین اقتصاد به بن بست رسیده اند

دولت های مختلف در کشور ما متاسفانه بجای برنامه ریزی در خصوص توسعه اقتصادی ، بشکلی زشت به سمت ابزارهای کلاسیک تامین اقتصاد روی آورده اند. افزایش مالیات، افزایش نرخ ارز، استقراض، چاپ پول، بالا بردن تعرفه ها، افزایش قیمت حامل های انرژی ، یارانه زدایی، افزایش نامتناسب قیمت کالاها و خدمات دولتی، حذف تدریجی یارانه کالاهای اساسی و مواردی همانند، نمونه هایی از ابزارهای کلاسیک تامین اقتصاد است. این در حالی است که بهره گیری از این ابزارها در شرایط حاضر با نوعی بن بست رسیدگی مواجه شده و فاقد کارآمدی است. شاید در چنین وضعیتی تامین منابع از فروش دارایی های نهادهای حاکمیتی( بنیاد مستضعفان، فرامین ، آستان قدس، انواع بنیادها و ...) تنها راه پیش رو باشد، اگر به کاهش اندازه دولت ، افزایش بهره وری، توسعه و تقویت مشارکت مردم در اقتصاد، تسهیل در سرمایه گذاری خارجی، توسعه سریع سطح و عمق فناوری و مواردی از این جنس فکر نشود.

شعارسال: سال‌هاست دولت‌ها تمام ابزار‌های کلاسیک خود را برای تامین اقتصاد خرج کرده‌اند:

راه های باقی‌مانده برای نجات اقتصاد ایران در شرایطی که ابزارهای کلاسیک تامین اقتصاد به بن بست رسیده اند

_افزایش مالیات: جامعه دیگر کشش ندارد.

_گرانی بنزین: فقط به کاهش سفر، رکود گردشگری و افت تقاضا منجر می‌شود.

_چاپ پول: مستقیم‌ترین مسیر به ابرتورم.

_کاهش هزینه‌ها: بخش بزرگی از هزینه‌های دولت اصلاً قابل کاهش نیست.

- حذف یارانه‌های اقلام اساسی: کاری است که مدتهاست شروع شده و به بخش عمده‌ای از دارو و تجهیزات پرشکی هم رسیده.

به زبان علم اقتصاد، ما وارد تله سیاست‌گذاری شده‌ایم؛ یعنی جایی که ابزار سالم تقریباً تمام شده، اما بحران تازه شروع شده است. کاهش مصرف، کاهش سفر، افت گردش مالی، تعطیلی کسب‌وکار‌ها و پیدایش موج جدید فقر همگانی در راه‌اند. در چنین شرایطی، تنها منبع واقعیِ نقدینگی و تنها داراییِ باقیمانده در کشور، دارایی‌های عظیم نهاد‌های حاکمیتی یا وابسته به حاکمیت است: از ستاد اجرایی گرفته تا بنیاد مستضعفان و آستان قدس و بنیاد‌های ریز و درشت. دارایی‌هایی که ارزش آنها چند صد میلیارد دلار برآورد می‌شود و اگر هوشمندانه و شفاف مدیریت نشوند، فقط روی کاغذ می‌مانند.

اینجا یک حقیقت تلخ وجود دارد:

اگر این دارایی‌ها با سازوکار شفاف، غیررانتی و زیر نظر جامعه وارد فرایند واگذاری، فروش یا مشارکت اقتصادی نشوند، کشور در کمتر از یک سال به‌سمت ابر تورم و فروریزش اقتصادی می‌رود؛ همان مسیری که لبنان و ونزوئلا طی کردند. اما اگر همین دارایی‌ها با چارچوب درست وارد اقتصاد شوند، می‌توانند:

_کسری بودجه را کنترل کنند

_جلوی چاپ پول گرفته شود

_نقدینگی به‌جای سفته‌بازی وارد سرمایه‌گذاری شود.

_فشار بر مردم کم شود

و اقتصاد از سراشیبی نجات پیدا کند. این راه‌حل یک شرط دارد: شفافیت و نظارت عمومی. وگرنه واگذاری‌های غلط، رانتی و زیرقیمت می‌تواند کشور را سریع‌تر از قبل به لبه پرتگاه برساند. امروز اقتصاد ایران در نقطه تصمیم قرار دارد. یا شجاعت اصلاحات واقعی (به‌ویژه آزادسازی هوشمند و نظارت‌پذیر دارایی‌های عمومی)، یا ورود رسمی به مرحله‌ای که دیگر اسمش بحران نیست بلکه فروپاشی است. این انتخاب متعلق به فردا نیست، بلکه انتخاب ناگزیر امروز است.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال با اندکی اضافات و تلخیص، برگرفته از کانال تلگرامی" نه به عوامفریبی"

خبرهای مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین