پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۵۳۸۵۸
تاریخ انتشار : ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۹:۱۹
آن‌هایی که امروز درباره طرح صیانت از اینترنت و فیلتر کردن اینستاگرام و تلگرام و .. گرام‌های دیگر سخن می‌گویند، فردا فرزندِ خودشان در حال تهیه فیلترشکن برای دسترسی به اینستاگرام و... خواهد بود.
شعار سال: محمدرضا اسلامی در یادداشتی نوشت: در آن سالهایی که بحث ممنوعیت/ساماندهی/صیانت از «ویدئو» مطرح بود و «فیلمِ ویدئو» لای پتو جابجا می شد و "ممنوع" بود، شهید آوینی شدیدا آن رویکرد را محکوم می کرد و مثلا در یادداشتی درباره فرزندِ یکی از سران حزب الله چنین می نویسد:
 
«من در باکو، در منزل یکی از سران حزب الله، نوار‌های ویدیوئی تشییع پیکر حضرت امام، خطبه‌های خطبای جمعه و مبلّغان مذهبی، فیلم‌های مربوط به انقلاب اسلامی در مراحل متعدد مبارزه و پیروزی... و بالاخره از قیام مردم باکو در ژانویه ۱۹۹۰ و سرکوب آنان به وسیله ارتش شوروی را دیدم. در طول مدتی که صاحبخانه نوار‌ها را به ما نشان می‌داد، پسر هفت هشت ساله او، با ایما و اشاره و حتی اِعمال فشار‌های بچه گانه، از پدرش چیزی می‌خواست که ما نمی‌دانستیم و در نمی‌یافتیم و بالا خره معلوممان شد که اصرار‌های شگفت آور آن بچه به خاطر چیست: فیلمی از سه کودک چینی قهرمان جودو که ماجراهایی، چون بروس لی را از سر می‌گذراندند و از همه آن‌ها پیروز بیرون می‌آمدند. پدر تسلیم شد و ناگزیر گردن به خواهش فرزند گذاشت و ما او را در حالی رها کردیم که محو تماشای قهرمانی‌های آن سه پسر بچه بود!»

آن‌هایی که امروز درباره طرح #صیانت از اینترنت و فیلتر کردن اینستاگرام و تلگرام و .. "گرام"‌های دیگر سخن می‌گویند، فردا فرزندِ خودشان در حال تهیه فیلترشکن برای دسترسی به اینستاگرام و... خواهد بود.

چگونه ما هنوز مشابهِ زمان آوینی فکر می‌کنیم؟

آوینی در مقالاتش به تندی به این «نوع نگاه» انتقاد می‌کرد و حتی به چند قدم دورتر اشاره می‌کرد که: «اگر امروز ویدئو را ممنوع کردید، فردا "ماهواره" را چطور می‌خواهید ممنوع کنید؟»

در آن سالها، جسارتِ زیادی می‌خواست که کسی درباره #ماهواره (ای که هنوز نیامده بود)، آنگونه به صراحت و شجاعت سخن بگوید، ولی #آوینی می‌نوشت:

«حالا که حتی در یک شهر مذهبی مثل کاشان حدّاقل پنج دستگاه ویدئو (منظور پنج برند تولید کننده دستگاه ویدئو است) وجود دارد و قیمت آن هم، هم‏طراز با سایر وسایل برقی مجاز است و کرایه نوار حتی از ماست پاستوریزه (!) هم ارزان‏تر است، درست آن است که بگوییم ویدئو تکلیفِ ما را روشن کرده است و چند وقت دیگر #ماهواره تکلیف ما را روشن خواهد کرد! ”»

صیانت یا روشن کردنِ تکلیف؟
مباحثی که شهید آوینی در خصوص «تکلیف را روشن کردن» دارد (پس از گذشت این سالها) حیرت آور است. سوال اینجاست که چگونه ما هنوز مشابهِ زمان آوینی فکر می‌کنیم؟ این یادداشت آوینی را (که در قالب محاوره بین ۲ نفر نوشته) با هم بخوانیم:

گفتم: خدا را شکر که تکلیفِ ویدئو را هم روشن کردیم. نگاهی از سر تعجب آمیخته با تمسخر کرد و پرسید: شما روشن کردید؟

پرسیدم: مگر جز این است؟

جواب داد: ببین دوست من! اگر هم این طور باشد که تو می‏گویی، هر چند من تردید دارم، اما باز هم باید گفت که ویدئو تکلیفِ خودش را روشن کرده است.

از نگاهم دریافت که باید روشن‏تر حرف بزند. گفت: این ویدئوست که تکلیف ما را روشن کرده است، نه ما تکلیف آن را. مگر ما می‏توانستیم تصمیم دیگری جز این اتخاذ کنیم؟

پرسیدم: مگر نمی‏توانستیم؟

جواب داد: “نه! .. ببین! اگر ما می‏توانستیم #دیواری اختراع کنیم که جلوی ورود ویدئو را به کشور بگیرد و آنگاه چنین حکمی صادر می‏کردیم (که الآن کرده‏ ایم)، درست بود که بگوییم تکلیفِ ویدئو را ما روشن کرده ‏ایم.
اما چنین نیست؛ ویدئو رسانه ‏ای است که از هر مرزی عبور می‏کند و به هر جا که #تمدن امروز رفته است، وارد می‏شود و هیچ راهی هم برای #ممانعت وجود ندارد. شاهد مثالش هم کشور خودمان. از تو می‏پرسم: اگر چنین می‏شد که بتوان برنامه‏‌های ماهواره ‏ها را با همین آنتن معمولی تلویزیون گرفت، ما چه می‏گفتیم؟ آیا درست بود که بگوییم: خوب! تکلیف ماهواره ‏ها را روشن کردیم؟ …نه! “

و بعد نـاگهان مثل آنکه چیـزی به ذهنش خطور کـرده بـاشد، گفت: “شازده کـوچولو را خوانده ‏ای؟ ”

گفتم: “آره”

گفت: “حکایت ما، حکایت آن پادشاه است که شازده کوچولو در ستاره اول دید. پادشاه فرمان‏های عاقلانه‏‌ای می‏داد؛ چرا که علاقمند بود که فرمان‏هایش اجرا شود. مثلاً وقتی شازده کوچولو می ‏پرسید: اجازه هست بنشینم؟ پادشاه می‏گفت:به تو فرمان می‏دهم که بنشینی! و یا وقتی شازده کوچولو از شدّت خستگی خمیازه می‏کشید، به او فرمان می‏داد که حتماً خمیازه بکشد و رودربایستی نکند! و، چون شازده کوچولو می‏گفت: دیگر خمیازه ام نمی‏آید، پادشاه فرمان می‏داد که: خُب! حالا که این‏طور است به تو فرمان می ‏دهم گاهی خمیازه بکشی و گاهی هم نکشی…”

گفتم: “عجب کتاب خوبی است این شازده کوچولو! “زمین انسان‏ها” را هم خوانده ‏ای؟ ”

خندید و گفت: می‏خواهی از تبعات قبول واقعیت فرار کنی؟ چه من زمین انسان‏ها را خوانده باشم و چه نخوانده باشم، #ماهواره دارد می ‏آید…

«راه حق راهی است که اگر با اختیار انتخاب نشود بی فایده است»


شعار سال، با اندکی تلخیص واضافات برگرفته از بولتن نیوز، تاریخ انتشار: ۱۵مرداد ۱۴۰۰، کد خبر: bultannews.com/۷۳۵۹۱۷
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین