پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۷۲۱۶۲
تاریخ انتشار : ۱۷ بهمن ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۶
فتاحی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ معتقد است که اگر تاریخ‌نگاری را در سه بُعد روایی، تحلیلی و فلسفه تاریخ در نظر بگیریم، در تاریخ‌نگاری روایی انقلاب اسلامی بسیار قوی و گسترده عمل کرده‌ایم، اما در تاریخ‌نگاری تحلیلی انقلاب هنوز ضعف داریم.
شعار سال: قاسم فتاحی نافچی متولد ۱۳۴۵ و دانش‌آموخته مقطع دکتری تاریخ اسلام است که تاکنون چندین عنوان کتاب در حوزه تاریخ و فرهنگ تألیف و به چاپ رسانده که «چهارمحال و بختیاری در عصر زندیه»، «چهارمحال و بختیاری در عهد افشاریه»، «استان‌شناسی چهارمحال و بختیاری»، «با حسین (ع) از مدینه تا کربلا»، «انقلاب اسلامی به روایت زنان چهارمحال و بختیاری» و کتاب ۲ جلدی «تاریخ انقلاب اسلامی در چهارمحال و بختیاری» از این جمله کتاب‌ها است. وی همچنین تاکنون موفق به انتشار ۴۲ مقاله شده است و ۳۸ سخنرانی، پنج طرح پژوهشی و کسب ۹ جایزه ادبی را نیز در کارنامه علمی خود دارد.

پژوهشگر برتر چهارمحال و بختیاری، معلم نمونه کشوری، عضویت در انجمن ایران‌شناسی کشور و رئیس گروه محتوای آموزشی کتاب‌های آموزش‌وپرورش از دیگر افتخارات علمی قاسم فتاحی نافچی به شمار می‌رود. ایام‌الله دهه فجر بهانه‌ای شد تا ایکنای چهارمحال‌وبختیاری در گفت‌وگویی تفصیلی با این نویسنده و پژوهشگر تاریخ در استان، تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی و برخی محدودیت‌ها و نقاط ضعف آن‌را بررسی و نیز برخی برش‌های تاریخی از سیر مبارزات انقلابیون چهارمحال‌وبختیاری را مرور کند.

در ابتدا اهمیت متن و مؤلف در تاریخ‌نگاری را تبیین کنید.

در پاسخ به این پرسش، به عنوان مقدمه باید بگویم که مقصود از تاریخ، علم و روش‌های علمی است که به وسیله آن رویداد‌های گذشته بر اساس شواهد و مدارک توسط تاریخ‌نگار مطالعه، بررسی و تحلیل می‌شوند. همچنین علم تاریخ به مطالعه جنبه‌های مختلف زندگی انسان‌ها و جوامع در گذشته می‌پردازد و افکار و اعمال پیشینیان را بررسی و تحلیل می‌کند؛ بنابراین تاریخ یک رشته کاملاً علمی و تخصصی است و افرادی که می‌خواهند در زمینه تاریخ تحقیق و پژوهش کنند حتماً باید دارای مهارت‌ها و توانمندی‌های خاصی بوده و علاوه بر مطالعات فراوان، آموزش‌های تخصصی دیده باشند تا قادر باشند با استفاده از منابع پژوهش شامل منابع نوشتاری و غیرنوشتاری و جست‌وجوی نقادانه با تکیه بر شواهد و مدارک و نیز با طی مراحلی خاص یک پژوهش تاریخی را انجام دهند.

پرسش شما بیشتر ناظر بر روش پژوهش در تاریخ است و باید گفت که یک تاریخ‌نگار وقتی با گزارش تاریخی روبرو می‌شود، باید ابتدا آن‌را اعتبارسنجی یا نقد کند. نقدِ یک خبر تاریخی در واقع همان بررسی اصالت و اعتبار خبر است که در دو مرحله انجام می‌شود، نخست سنجش اعتبار و نقد روایت‌کننده خبر و کشف علایق و انگیزه‌های راوی با ملاک‌های مختلف که در اینجا جای بحث آن نیست و دوم، سنجش اعتبار و نقد و بررسی گزارش‌ها و منابع تاریخی یا همان نقد متن که از راه‌هایی، چون مطابقت یا عدم مطابقت یک گزارش تاریخی با عقل، مقایسه و تطبیق آن گزارش تاریخی با سایر منابع پژوهش انجام می‌شود. اینجاست که اهمیت متن تاریخی و میزان تخصص و توانمندی مؤلف در تاریخ‌نگاری آشکار می‌شود.

شاخصه‌های اصلی تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی چیست و آیا با تاریخ‌نگاری پیش از انقلاب تفاوت دارد؟

با توجه به اینکه انقلاب اسلامی ایران دگرگونی‌های گسترده‌ای را در حوزه‌های سیاسی و اجتماعی ایران به همراه داشته بدیهی است که تاریخ‌نگاری نیز از این دگرگونی‌ها بی‌نصیب نمانده است. تاریخ‌نگاری امری مهم، پیچیده و حاصل تعامل آگاهانه ذهن مورخ با واقعه تاریخی است و در هر عصری برخاسته از اندیشه‌ها و گفتمان‌های نسل معاصر خود است که در پرتو آن دوره‌های تاریخ‌نگاری متفاوتی شکل گرفته‌اند، چنان که شاید نتوان پذیرفت تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی در سبک، روش و نگرش، ادامه تاریخ‌نگاری دوره قبل از انقلاب باشد. آنچه در تاریخ‌نگاری اهمیت دارد، شناخت روند رخداد تاریخی، نگرش و تفکر مورخ پیرامون آن است، به همین دلیل مورخان در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی و تحلیل رخداد‌ها ضروری است بر مقدمات و بایسته‌هایی در این امر توجه نمایند تا زمینه‌های شکل‌گیری تاریخ‌نگاری جامع و مستندی را فراهم سازند.

با توجه به کتاب‌های تاریخی که تاکنون در حوزه انقلاب اسلامی نوشته شده است، پژوهشگران معمولاً چند دسته‌بندی را از جریانات تاریخ‌نگاری انقلاب مطرح می‌کنند: جریان اول که بیشتر در سال‌های آغازین انقلاب معمول بود و تحلیل یا تفسیر ایدئولوژیک از تاریخ انقلاب اسلامی است، بدین معنی که این جریان انقلاب اسلامی را تداوم راه انبیای الهی و تاریخ انقلاب را جلوه‌ای از تضاد حق و باطل می‌دانست. جریان دوم قائل به نقش «قهرمان در تاریخ» بودند و هستند بدین معنی که امام خمینی (ره) را محور تاریخ‌نگاری و تاریخ‌سازی می‌دانند که این دو جریان عمدتاً وابسته و متعهد به نظام بودند. جریان‌هایی که در سال‌های بعد، یعنی از دهه دوم به بعد ظهور کرد، عمدتاً دارای این ویژگی‌ها بودند.

جریان سوم، انقلاب اسلامی را جلوه تعارض میان سنت و تجدد می‌دانستند و دوران حاضر را دوران گذر به سمت تجدد تلقی می‌کردند و معتقد بودند که این سیر اجتناب‌ناپذیر است و به دلیل ریشه‌های عمیقی که سنت در تاریخ ما دارد، رسیدن به تجدد به یک مرحله گذار نیاز دارد. جریان چهارم، انقلاب اسلامی را حرکتی مستمر از آرمان‌خواهی اسلامی اولیه به واقع‌نگری و ترجیح منافع ملی به بر آرمان‌های ایدئولوژیک تعبیر می‌کند. جریان پنجم همان تفسیر رایج مارکسیستی از پدیده انقلاب است. جریان ششم انقلاب اسلامی را آمیزه‌ای از ایدئولوژی، سنت و تجدد می‌داند که به استقرار و تثبیت نظام مردم‌سالاری دینی انجامیده است؛ بنابراین تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی در مجموع متأثر از سه جریان عمده شامل جریان‌های ایدئولوژیک، سنت و تجدد است که در هر دوره یکی از این تاریخ‌نگاری‌ها یا تلقی‌ها از تاریخ‌نگاری را داشته‌ایم. علاوه بر موارد فوق، می‌توان نوعی تاریخ‌نگاری درباری را هم ذکر کرد که خاص سلطنت‌طلبان خارج از کشور است و جریان رایج و غالبی نیست، ولی بهرحال پیروان آن صاحبان آثار هستند و فعالیت دارند.

اگر تاریخ‌نگاری را در سه بُعد روایی، تحلیلی و فلسفه تاریخ در نظر بگیریم، در تاریخ‌نگاری روایی بسیار قوی و گسترده عمل کرده‌ایم، هرچند می‌توان به آن انتقاداتی وارد کرد و در تاریخ‌نگاری اسنادی هم رشد خوبی داشته‌ایم، اما در تاریخ‌نگاری تحلیلی هنوز ضعف داریم.

در یک تقسیم‌بندی دیگر تاریخ‌نویسان انقلاب اسلامی در پنج گروه دسته‌بندی می‌شوند که اول شامل موافقان حکومت پهلوی اعم از پهلوی‌ها، درباریان، آمریکایی‌ها، تجاری‌نویسان و ... و دوم، مخالفان حکومت پهلوی اعم از اسلام‌گرایان، مارکسیست‌ها و ملی‌گرایان است، تاریخ‌نگاران دانشگاهی در داخل و خارج از ایران، نویسندگان حامی انقلاب اسلامی در خارج از کشور و روشنفکران نیز از دیگر گروه‌های این دسته‌بندی هستند. آثاری که با موضوع تاریخ انقلاب اسلامی نگاشته شده به ندرت دارای شاخصه‌های تاریخ‌نگاری علمی و مستند بر اساس شواهد و منابع و مدارک هستند.
 
نقاط ضعف، محدودیت‌ها و آسیب‌های تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی را توضیح دهید.

در این خصوص می‌توان به طیف وسیع و گسترده‌ای از موانع و محدودیت‌ها گرفته تا نقاط ضعف و آسیب‌های تاریخ نگاری انقلاب اسلامی اشاره کرد که به اختصار مواردی را مطرح می‌کنم، عدم توجه به ماهیت و چیستی انقلاب ایران، فقدان هدفمندی در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی، نداشتن تخصص و آشنایی با شیوه‌های علمی تاریخ‌نویسی در مورد برخی تاریخ‌نگاران حوزه انقلاب اسلامی، دخالت نظرات شخصی و تعصبات جناحی و گروهی و قومی و ... در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی، سوگیری و جهت‌گیری و نیز پیشداوری در دفاع یا تخریب و دشمنی با انقلاب در میان برخی از تاریخ‌نگاران حوزه انقلاب اسلامی، عدم بهره‌گیری از تحقیق میدانی و تاریخ شفاهی در تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی و یا ناتوانی در به حداقل رساندن آفات و آسیب‌های تاریخ شفاهی، تاریخ‌نگاری ایدئولوژیک و بی‌توجهی یا نا آگاهی از تاریخ‌نگاری علمی از جمله این موارد است.

همچنین عدم توجه به مطالعات میان‌رشته‌ای و اتخاذ نگاه تک‌بعدی، کمبود منابع و مأخذ کافی در مورد برخی حوادث انقلاب اسلامی، عدم هماهنگی میان مراکز نگهداری اسناد و مؤسسات پژوهشی و دشواری دسترسی به اسناد و مدارک، تقابل‌های تاریخ‌نگارانه و غفلت از گفتمان‌های روز، محدودیت‌های مربوط به دسترسی به اسناد و سوابق، شواهد، داده‌ها، گزارشات و مواد خام پژوهش، فقدان منابع پژوهشی و بررسی‌های روش‌مند و علمی در این خصوص، نبود آرشیو معتبری از اسناد، مدارک و شواهد تاریخی و اجتماعی، محدودیت در دستیابی به افراد فعال و اثرگذار در انقلاب، دشواری‌های شناسایی افراد مؤثر در مبارزات انقلابی، عدم تمایل به مصاحبه در برخی از انقلابیون نقش‌آفرین در تحولات انقلاب اسلامی، گذشت بیش از چهار دهه از زمان پیروزی انقلاب و آسیب‌پذیر بودن حافظه انسان که باعث فراموشی بسیاری از خاطرات دوران انقلاب شده است، فوت بسیاری از انقلابیون و افراد مؤثر در جریان انقلاب اسلامی و دیگر موارد متعدد را می‌توان از جمله محدودیت‌های تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی عنوان کرد.

برش‌های مهم از نقش‌آفرینی مردم چهارمحال‌وبختیاری در پیروزی انقلاب اسلامی از دیدگاه شما کدامند و لطفاً به یکی دو حادثه مهم که نقطه عطف مبارزات مردم این منطقه هستند، اشاره کنید.

ابتدا باید تأکید کنم بر خلاف باور نادرست برخی افراد که تصور و ترویج می‌کنند که تا آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷ هیچ خبری از فعالیت سیاسی و مبارزات انقلابی در چهارمحال‌وبختیاری نبود، بررسی منابع، متون، شواهد، اسناد و مدارک نشان می‌دهد که مردم این منطقه همگام با تحولات دیگر مناطق کشور در شکل‌گیری و وقوع انقلاب در مقاطع مختلف نقش مؤثری داشته‌اند که به‌عنوان نمونه به دو مورد اشاره می‌کنم.

تظاهرات وسیع و گسترده مردم شهرستان شهرکرد در روز ۶ آبان ۱۳۵۷ منجر به اعزام نیرو‌های نظامی مرکز ۴۴ توپخانه اصفهان برای سرکوب قیام مردم و اعلام نوعی حکومت نظامی در این شهر می‌شود. ۶ آبان ۵۷ روز بسیار مهمى در تاریخ مبارزات مردم چهارمحال و بختیارى علیه رژیم پهلوى محسوب مى‏‌شود. گزارشات متعدد ساواک و اخبار انعکاس یافته در نشریات آن زمان و نیز اظهارات شاهدان عینی خبر از وقوع یک حادثه مهم در شهرکرد می‌دهد که مقدمه آن تظاهرات وسیع و گسترده دانش‏‌آموزان و معلمان شهرکرد در این روز است. در گزارش اولیه ساواک استان، این تظاهرات منعکس شده است: «حدود ۲۵۰ نفر دانش‏‌آموزان دبیرستان‏‌ها و هنرستان‏‌ها و هنرستان صنعتى، مقابل دبیرستان شاپور برابر استاندارى اجتماع و به دادن شعار و تظاهرات مشغول که در ساعت ۱۱ حدود ۱۵۰ نفر اهالى شهرکرد با شعار زنده باد شاه به مقابله با دانش‏‌آموزان تظاهرکننده پرداخته، دانش‏‌آموزان به داخل دبیرستان رفته و تا کنون در آنجا مانده‏‌اند.»

همراه با اعتصاب دانش‏‌آموزان، هنرجویان و دانشجویان، عده‌ای تحت عنوان گروه موافق، مست و عربده‏‌کشان در شهر دست به تظاهرات دامنه‏‌دارى زدند. این عده نخست به دانش‏‌آموزان دبیرستان‏‌هاى شاهپور (شهید بهشتی امروز) و هنرستان صنعتى حمله‏‌ور شدند. دانش‏‌آموزان با ملاحظه وضع پیش آمده و آگاهى از قصد شوم این عده از خیابان به دبیرستان شاهپور پناه بردند و درهاى ورودى دبیرستان را به روى حمله‌کنندگان بستند. دانش‏‌آموزان پس از خنثى کردن حمله اجیر شده‏‌ها به بام‏‌هاى دبیرستان رفتند و در آنجا با پرتاب سنگ و آجر از جان خود دفاع کردند و گروه مهاجم نیز فرار را بر قرار ترجیح داد. پس از متوارى شدن این عده دانش‏‌آموزان با میز و نیمکت کلاس‏‌هاى خود، چهارراه‏‌هاى اطراف دبیرستان را به منظور جلوگیرى از حمله مجدد مهاجمان بستند و براى خنثى کردن گاز اشک‌آور و پرتاب شده از سوى پلیس چند حلقه لاستیک اتومبیل را آتش زدند. دانش‏‌آموزان دبیرستان شاهپور و هنرستان‏‌ها و دیگر مراکز آموزش عالى شهرکرد در پشت‏‌بام دبیرستان شاهپور که درست مقابل استاندارى قرار دارد به تظاهرات پرداختند و اتومبیل‏‌هاى دولتى و نظامى را که از محل عبور‌مى‏‌کردند یا از استاندارى خارج مى‏‌شدند، سنگباران کردند.

درباره یورش دانش آموزان به استانداری شهرکرد که منجر به حادثه آتش‌سوزی و تظاهرات خشونت‌آمیز شد، توضیح دهید.

بعدازظهر این روز دانش‏‌آموزان پس از اتمام ساعت کار ادارى و خروج کارکنان استاندارى از محل دبیرستان خارج شدند و به تخریب چراغ‏‌هایى که در میدان نصب شده بود پرداختند و با یک یورش به استاندارى، ابتدا کیوسک اطلاعات استاندارى و چندین اتومبیل دولتى و شخصى کارکنان را مورد هجوم قرار دادند و شیشه‏‌هاى این اتومبیل‏‌ها را شکستند. آن‏گاه دانش‏‌آموزان و دانشجویان که متوجه غیبت دو تن از هم‏کلاسى‏‌هایشان شده بودند که توسط کارمندان استاندارى دستگیر شده بودند، براى دومین بار با تجهیز کامل خود به وسیله چوب، لاستیک فرسوده اتومبیل و شیشه‏‌هاى بنزین به استاندارى حمله کردند و در این حمله همه شیشه‏‌هاى ساختمان ادارى استاندارى را به وسیله آجر و سنگ شکستند و پس از آزاد ساختن دو دانش‏‌آموز دستگیر شده، دو اتومبیل استاندارى و یک موتورسیکلت را به آتش کشیدند و زیر بقیه اتومبیل‏‌ها لاستیک شعله‏‌ور قرار دادند. حمله دانش‏‌آموزان توسط کارکنان استاندارى به اطلاع شهربانى رسیده و چند خودروى حامل پلیس مجهز به وسایل ضد اغتشاش و یک اتومبیل آتش‏نشانى براى حفاظت از استاندارى به محل رسیدند که این عده در مقابل رگبار سنگ و آجر ناچار دست به شلیک چندین تیر هوایى زدند. اتومبیل آتش‏‌نشانى که براى مهار کردن آتش اتومبیل‏‌هاى استاندارى به محل وقوع حریق آمده بود به علت عدم آگاهى و آشنایى مأموران آن از طرز استفاده آن بى‏‌حاصل ماند.

تظاهرکنندگان سپس از محل دبیرستان خارج شدند و به خیابان‏‌هاى شهر ریختند. در بین راه عده کثیرى از مردم به جمع تظاهرکنندگان پیوستند و تظاهرکنندگان در مسیر خود در خیابان‏‌هاى سعدى، چهار راه ششم بهمن، یک مغازه مشروب‏‌فروشى را تخلیه و همه بطرى‏‌ها را در این مغازه شکستند و بعد آن را به آتش کشیدند. شهرکرد به طور کلى در اختیار کامل تظاهرکنندگان بود و عده تظاهرکنندگان به حدى بود که پلیس قادر به برقرارى نظم نمى‏‌توانست باشد و شهرکرد شاهد ۱۲ ساعت تظاهرات و ناآرامی بود.

روزنامه اطلاعات در شماره ۱۵۷۴۷ نیز در تیتری با عنوان: «آتش‌سوزی و تظاهرات خشونت‌آمیز در شهرکرد» در مورد وقایع ۶ آبان نوشت: «شهرکرد – چند گروه تظاهرکننده در خیابان‌های شهر، شعب بانک‌ها، مشروب‌فروشی‌ها و سینما‌ها و فروشگاه‌ها و چند مؤسسه دیگر را به آتش کشیدند. هتل جلب سیاحان بر اثر حریق خسارات زیادی دید. تظاهرکنندگان همچنین دو ماشین آتش‌نشانی را آتش زدند. در حال حاضر نفراتی از مرکز توپخانه اصفهان در شهر مستقر شده‌اند. مغازه‌ها، دبستان‌ها و دبیرستان‌های شهر تعطیل است و دو سوم از برق شهرکرد قطع شده و ارتباط تلفنی در بیشتر نقاط شهر مختل شده است.»

در حالی که ساواک تلاش می‌کرد تا حمله به مغازه‌ها و مراکز آموزشی را به تظاهر‌کنندگان نسبت دهد، «کسبه و اصناف شهرکرد در نامه‏‌اى که تسلیم دادستان چهارمحال و بختیارى کردند، حمله به مغازه‏‌ها و مدارس شهر را از سوى افراد چماق به دست تعلیم دیده‏‌اى دانستند که مأموران انتظامى آن‌ها را حمایت مى‏‌کردند. در این نامه آمده است: مأموران انتظامى به جاى جلوگیرى از حمله مهاجمان به دبیرستان شاهپور، به سوى دانش‏‌آموزان گاز اشک‌آور پرتاب کردند.»

ساواک برای سرکوبی دانش آموزان از چه شیوه‌هایی استفاده می‌کرد.

بررسی محتوای اسناد نیز نشان می‌دهد که ساواک برای سرکوب دانش‌آموزان از نیرو‌های «جاوید شاهی» یا «چماق به دست» سود برده است. فرداى آن روز ساواک چهارمحال و بختیارى با ارسال یک گزارش مفصل به اداره کل سوم ساواک کشور، ابعاد مختلف این تظاهرات را به شرح زیر تشریح مى‏‌کند، اما آنچه مسلم بود این است که ساواک و عوامل وابسته به رژیم شاه در این تخریب‏‌ها نقش داشتند. چرا که انقلابیون از دست زدن به هر گونه تخریبى خوددارى مى‏‌کردند. حمله‏ چماقداران به مغازه‌های شهرکرد و اجتماع معلمان باعث شد که اقشار مختلف مردم، به ویژه فرهنگیان نسبت به اقدامات رژیم دست به اعتراض بزنند؛ بنابراین هم عده‏‌اى از فرهنگیان و هم گروهی از بازاریان در محل اداره آموزش و پرورش و جلو دادگستری اجتماع و نامه اعتراض‌آمیزی را تهیه و امضا کردند. مدتی بعد کارکنان ادارات و سازمان‏‌هاى دولتى نیز حمایت و همبستگى خود را با با فرهنگیان و بازاریان اعلام کردند.

تظاهرات خونین روز عاشورای سال ۵۷ فرخ‌شهر چگونه اتفاق افتاد، توضیح دهید.

با گسترش ناآرامى‏‌ها و تظاهرات در شهرکرد، نیروهاى نظامی و امنیتى مستقر در استان که قادر به کنترل اوضاع نبودند با مصوبه شوراى تأمین استان، اعزام یک گروهان نیروى کمکى از مرکز توپخانه اصفهان را درخواست کردند و استاندار چهارمحال و بختیارى طى تماس تلفنى با فرماندارى نظامى اصفهان و حومه تقاضاى کمک نظامى فورى را کرد؛ لذا در اجراى این درخواست، «.. یک آتشبار با استعداد یک نفر افسر ارشد (سرگرد سلیمانى مقدم) ۲ نفر افسر جزء و ۲۶ نفر درجه‏‌دار و ۴۰ نفر سرباز با ۵ دستگاه خودرو از گروه ۴۴ توپخانه [اصفهان]رأس ساعت ۲۰ مورخه ۵۷/۰۸/۰۶ به شهرکرد اعزام شد تا زیر امر شهربانى شهرکرد قرار گیرند.»

واقعه مهم دیگر تظاهرات خونین روز عاشورای سال ۱۳۵۷ در فرخ‌شهر بود. همزمان با سایر شهر‌ها و مناطق استان، راهپیمایی و تظاهرات روز‌های تاسوعا و عاشورا در فرخ‌شهر نیز با شکوه و عظمت خاصی برگزار شد.

در روز ۲۰ آذر ۱۳۵۷شمسی مصادف با دهم محرم و عاشوراى حسینى سال ۱۳۹۹ قمری، بر اساس هماهنگى و برنامه‏‌ریزى قبلى تظاهرات عظیمى در فرخ‏‌شهر برگزار شد که یک روز خونین را در این شهر رقم زد. وقتی جمعیت تظاهرات‌کننده وارد فلکه شهر شد و با شعار‌های کوبنده انقلابی و ضد رژیم تمام اذهان را متوجه خود کرد، ماشین پاسگاه ژاندارمری که در انتهای جمعیت قرار گرفته بود، مسیر خود را تغییر داد و با دور زدن جمعیت از کوچه‌ها مقابل راهپیمایان ایستاد، رئیس پاسگاه به تظاهرکنندگان گفت که حق تظاهرات ندارید و ماشین به طرف جمعیت خواهران حرکت کرد که موجب ترس و وحشت آن‌ها شد. نظم راهپیمایی به هم ریخت و خیابان به صحنه تعقیب و گریز نیرو‌های نظامی و تظاهرکنندگان تبدیل شد، سربازان با خودرو‌ها به تظاهرکنندگان داخل خیابان حمله می‌کردند، اما جمعیت فوری به پیاده‌رو‌ها می‌رفتند و داخل کوچه‌ها، خانه‌ها و مغازه‌ها موضع می‌گرفتند و زمانی که خودرو به نزدیک فلکه می‌رسید دیگر کسی در خیابان نبود، اما زمانی که می‌خواست بازگردد، با انبوه سنگباران و پرتاب چوب و ... مواجه می‌شد. سرانجام در دور آخر تعقیب و گریز و با تاریکی هوا، نیرو‌های نظامی از خودرو پیاده شدند، در عرض خیابان آرایش نظامی گرفتند و در مقابل جمعیت شروع به تیراندازی هوایی کردند که موجب ترس و وحشت جمعیت به‌ویژه بانوان شد. اکنون دیگر هوا کاملاً تاریک شده بود و در همین موقع سید عباس صالحی با مأموران درگیر شد و مورد اصابت گلوله واقع شد او را به طرف بیمارستان بردند و خبر آمد که شهید شده است. جمعیت که اصلاً تصور چنین درگیری و اقدام به تیراندازی را نداشت مات و حیران شده بود، کنترل اوضاع شهر از دست خارج شد، و پاسگاه برای تسلط بر اوضاع از مرکز استان تقاضای نیروی کمکی کرد و ظاهراً کنترل اوضاع را به دست گرفتند. تاریکی شب همه جا را فرا گرفت و جمعیت پراکنده شدند؛ پیکر شهید صالحی فردای آن روز یعنی در ۲۱ آذر ۵۷ بدون اتفاق و درگیری خاصی در فرخ‌شهر تشییع و به خاک سپرده شد.

واقعه تظاهرات بزرگ مردم فرخ شهر در عاشورای سال ۵۷ و شهادت «سیدعباس صالحى» در بولتن خبرى ساواک اینگونه روایت شده است: «در ساعت ۱۸ روز ۵۷/۰۹/۲۰ (۲۵۳۷ شاهنشاهى)، گروهى از عناصر اخلالگر در فرخ شهر استان چهارمحال و بختیارى به تظاهرات آشوب‌گرانه پرداخته و مبادرت به آتش زدن برخى اماکن و شعب بانک‏‌ها نموده‏‌اند. با دخالت مأمورین انتظامى و شلیک چند تیر هوایى اخلالگران متفرق و در خلال آن یک نفر از عناصر اخلالگر کشته و یک نفر مجروح شد که جهت درمان به بیمارستان اعزام گردیده است.»

وقایع ۲۰ آذر فرخ‌شهر و شهادت سیدعباس صالحى تأثیرات مهمی بر وضعیت مبارزاتی نواحى مختلف استان داشته و زمینه‏‌هاى گسترش روحیه انقلابى را در میان مردم استان فراهم کرد.

شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری بین المللی قرآن، تاریخ انتشار:۱۶ بهمن ۱۴۰۰، کد خبر: ۴۰۳۳۷۵۶/shahrekord.iqna.ir
اخبار مرتبط
برگزیده ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین