شعار سال: بیهیچ تردیدی، در عاشورا شاهد تقابل و رویارویی دو اسلام هستیم: اسلام نبوی و اسلام اموی.
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، رفته رفته اسلام «نبوی» که در وجود قرآن ناطق علی (ع) متجلی بود، به حاشیه رفت و با شروع جریان خلافت، اسلام در تحولی معکوس و سیری قهقرایی، از «امامت» به «خلافت» و «سلطنت» تبدیل شد. قیام حسینی، عکسالعملی به این انحراف آشکار بود. اعتراض به فاصله گرفتن از آموزههای اصیل نبوی و فرو افتادن اسلام در دامچاله برداشتهای قدرت طلبانه، عامیانه و سطحی از دین. برداشتهایی ابزاری، آمیخته به خرافه و گزافه برای تحکیم و تثبیت «اسلام اموی».
عاشورای حسینی پاسخ به یک ضرورت تاریخی برای بازگشت به اسلام اصیل نبوی و احیای آموزههای توحیدی بود. از همین رو، رسالت امروز ما ترجمان و بازتولید این آموزهها است؛ آموزههای انسانسازی که تضمین کننده «حیات طیبه» و زمینه ساز بلوغ و بالندگی جامعه اسلامی است. ارزشهایی همچون توحید و یکتاپرستی، آزادگی، حق جویی، عدالتخواهی، ظلم ستیزی و مظلوم نوازی؛ ارزشهایی که ظرفیت و قابلیت «جهانی سازی» را دارند، ارزشهایی که با اشاعه و ترویج آن نمیتوان «گفتمان عاشورایی» را جهانیسازی کرد.
با توجه به ضرورت جهانیسازی گفتمان «عاشورایی»، در این نوشتار به تبیین و تحلیل این ضرورت تاریخی میپردازیم.
با بررسی دورههای مختلف تاریخی، به سهولت میتوان دریافت که شعر و ادبیات، متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی زمانه خویش است. در آیینه ادبیات هر عصری، میتوان سیمای منظومه سیاسی و اجتماعی آن عصر را به تماشا نشست. با عنایت به این نکته، بیهیچ تردیدی باید گفت که راهپیمایی باشکوه اربعین، بهعنوان یک واقعه تأثیرگذار اجتماعی، زمینه ساز خلق و آفرینش آثاری قابل تأمل در روزگار ما شده است؛ آثاری که بیانگر تأثیرپذیری غیر قابل انکار شاعران از این همایش عظیم است.
راهپیمایی اربعین – بهعنوان یک پدیده برون متنی – بر متن ادبی روزگار ما تأثیر گذاشته و انگیزه سرایش اشعار فراوانی با موضوع عاشورا و قیام حسینی شده است. به عبارت دیگر، حرکت عظیم اربعین، گفتمان ادبی شعر معاصر را تغییر داده و روحی حماسی در کالبد شعر دینی و آیینی ما دمیده است.
شعر اربعین به مثابه یک رسانه قدرتمند، در انتقال پیامهای انسانی عاشورا به جهان معاصر نقش بسزایی داشته است. شعر اربعین، با گفتمان ظلمستیزانه خود، لرزه مرگ در جان و جهان ظالمان افکنده است.
اگر شاعران عاشورایی حقیقت عاشورا و حماسه بیبدیل حسینی را دریابند و در مسیر رونمایی از این حقیقت روشن گام بردارند، شعر اربعین میتواند در بازتولید گفتمان «جهانیسازی عاشورا» نقش تأثیرگذاری داشته باشد. یکی از رسالتهای بزرگ شعر عاشورایی و اربعینی، به اهتزاز درآوردن پرچم توحید و یکتاپرستی، دعوت به عبودیت و بندگی و پیراستن جان و جهان دین از خرافهها و گزافههاست. شاعر اصیل عاشورایی باید به این دقایق و ظرایف معنوی توجه داشته باشد و دین را از گزند اژدهای هفت سر «خرافات» و «تحریفات» در امان نگاه دارد.
تقویت گفتمان «فرامذهبی»بیهیچ شکی، شعر اربعین نیز فرزند رشید «شعر عاشورا» است، با این تفاوت که رسالتی بزرگتر و جهانیتر بر دوش دارد.
از همین رو باید گفتمانی «فرامذهبی» داشته باشد و مردم آزاده جهان را – از هر دین و مسلکی - مخاطب خویش قرار دهد. رسالت شعر اربعین «تمدنسازی» است.
نکته مغفول مانده و فراموش شده در حوزه شعر عاشورایی، بیمهری و بیاعتنایی به «مخاطب جهانی» است. شعر عاشورایی در روز و روزگار ما، متاعی است که صرفاً برای مصرف داخلی تولید میشود و خروجی مناسبی ندارد. درست مثل جزیرهای که امکانات محدود آن فقط نیازهای ساکنان جزیره را تأمین میکند و کانالهای ارتباطی آن با جهان - حتی جهان اسلام - قطع است.
بیهیچگونه اغراقی، دایره مخاطبان شعر عاشورا، به مسلمانان - و متأسفانه در مواردی فقط به اهل تشیع - محدود میشود. به این معنا که خوانش این شعر حتی برای اهل تسنن نیز جاذبهای ندارد!
علت این امر محدود بودن افق دید و خلاصه کردن دایره مخاطبان «شعر عاشورا» به اهل تشیع است. در این شعر، شاعر فقط با هممذهبان و هممسلکان خویش به گفتمان میپردازد و با این فرض که همه مخاطبانش خودیاند، ضرورتی به توضیح واضحات - معرفی اباعبدالله (ع) و تبیین فلسفه و اهداف متعالی قیام عاشورا - نمیبیند. به این معنا که شاعر به مجالس عزاداری امام حسین (ع) تنها به چشم یک دورهمی مذهبی برای کسب ثواب و گرفتن شفاعت نگاه میکند، از همین رو بزرگترین رسالت خود را در سرودن شعر عاشورایی، تحریک احساسات مخاطب میداند.
نگاه تبیینی، تحلیلی به عاشورااز همین رو، به جای پرداختن به اصل مسأله (تبیین شخصیت امام و اهداف قیام)، با استناد به روایات و احادیث سوگمحور، بیشتر بهدنبال تحریک احساسات و گرفتن اشک از جمعیت است و این امر کاملاً بدیهی است. چنان که هیچ مداحی نیز برای شرکتکنندگان در مجلس ترحیم، به بیان بیوگرافی متوفی نمیپردازد. چون بر این واقف است که همه شرکتکنندگان در مجلس، در شمار خویشاوندان نسبی و سببی متوفی هستند.
در شعر عاشورا نیز پاسخ به این سؤال که
«امام عاشورا که بود و برای چه قیام کرد؟» برای کسانی که همقبله و همقبیلهاند، چندان ضرورتی ندارد. از همین رو شاعر عاشورا، فقط و فقط در مسیر «گریستن» بر این مصیبت گام برمیدارد و تلاشی برای گشودن چشم مخاطب خویش برای
«نگریستن» به وجوه معنوی، حماسی و عرفانی این حماسه نمیکند.
در شعر اربعین اما، شاعر باید افق دید خود را گسترش دهد و بنا را بر این بگذارد که برای مخاطبی سخن میگوید که هیچ شناختی از امام عاشورا و قیام کربلا ندارد. استاد سیدمهدی شجاعی در کتاب ارزشمند «خون خدا» در این مسیر خجسته گام برداشته است.
شجاعی در کتاب «خون خدا» که تفسیر و ترجمه هنرمندانه «زیارت عاشورا» ست، با فرض اینکه کتاب خود را برای مخاطبانی مینویسد که ممکن است تاکنون حتی نام مبارک امام حسین را نشنیده باشند، به روایت پردهبهپرده این مینیاتور باشکوه الهی و بازخوانی آنچه در عاشورا بر امام و یاران وفادارش گذشته است، میپردازد. او در فرازی از مقدمهای که بر این کتاب نگاشته است، چنین میگوید: «مخاطب این یادداشت شمایید که از حسین و عاشورا و کربلا هیچ نمیدانید...
شما که از سوگواری و عزاداری هرساله جماعتی از مردم جهان به حق تعجب میکنید.
شما که از زیارت دستهجمعی یا راهپیمایی هماهنگ چند میلیون نفر در یک تاریخ (اربعین) و در یک مسیر و یک جهت، دچار سؤال، ابهام، استفهام و اعجاب و شگفتی میشوید؛ سؤال و اعجابی که کاملاً بجا و درست است.
آن کسی که رفته و رفتنش جهانی را به سوگ نشانده، که بوده و چه محبوبیت عمیق و گسترده و بینظیری در میان مردم مختلف با فرهنگها و ملیتهای متفاوت داشته که تعزیتی اینچنین را به یادگار گذاشته؟ این سؤالی بجا و طبیعی و پرسیدنی است...»
و این کاری بدیع و ضرورتی مغفولمانده در حوزه شعر عاشوراست که برای پایان دادن به انزوای شعر و شاعران عاشورایی و جذب مخاطبان جهانی به آن نیاز داریم. اینکه بگوییم: «امام حسین که بود؟ چه کرد؟ چرا در کربلا تنها ماند؟ و چگونه به شهادت رسید؟» و این رسالت بزرگی است که «شعر اربعین» باید در مسیر تحقق آن گام بردارد.
ما برای «وصل» کردن آمدیم
شعر اربعین – پیش و بیش از پرداختن به بازماندگان – باید در مسیر تمدن سازی گام بردارد و گفتمان عاشورایی را جهانی کند. از این منظر، تفکیک شعر عاشورایی از شعر اربعینی چندان ضرورت ندارد.
شعر عاشورا و اربعین هم ریشهاند و باید مکمل همدیگر باشند. ما باید در حوزه شعر آیینی بیشتر به «وصل» بیندیشیم، نه «فصل». سیرت و حقیقت شعر عاشورایی و اربعینی یکی است.
رضا اسماعیلی شاعر
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران، تاریخ انتشار:24شهریور ۱۴۰۱، کدخبر: ۶۲۶۹۶۸،www.irannewspaper.ir