شعارسال: مدتهاست که به آفریقاییها گفته میشود که کشاورزی شان عقب مانده است و باید به خاطر نسخه قرن بیست و یکمی انقلاب سبز که هند را قادر ساخت تا خود را تغذیه کند، کشاورزی متعارف کنار گذاشته شود و علم و فناوری غربی در قالب بذرهای اصلاح شده توسط کودهای شیمیایی و سموم دفع آفات، ماشین آلات سنگین و آبیاری تحت فشار کلید این معجزه باشد. یکی از حامیان اصلی این دیدگاه، اتحاد کورنل برای علوم (CAS) است که از سوی بنیاد "بیل و ملیندا گیتس"، در سال ۲۰۱۴ با ۲۲ میلیون دلار بودجه برای بکارگیری دانههای اصلاح شده ژنتیکی (GM) تاسیس شد. این مجموعه تاکنون CAS به طور مداوم از دانههای تراریخته دفاع کرده و استدلال میکند که آنها سالم، مولد و سازگار با محیط زیست هستند، و کشاورزی اکولوژیک را از نظر اقتصادی و اجتماعی واپس گرا میداند. متقابلا، اتحاد برای حاکمیت غذا در آفریقا (AFSA)، که بیش از ۲۰۰ میلیون کشاورز، ماهیگیر، دامدار، مردم بومی، زنان، مصرف کنندگان و سایرین را در تمام کشورهای آفریقایی به جز پنج کشور آفریقایی نمایندگی میکند، معتقد است که بوم شناسی کشاورزی چیزی است که قاره ما به آن نیاز دارد.
روشهای کشت در مقیاس کوچک و سازگار با محیط زیست با استفاده از دانش و نهادههای بومی و علوم پیشرفته، تنوع، ارزش غذایی و کمیت مواد غذایی تولید شده در مزارع را افزایش میدهد و در عین حال اقتصاد روستایی را تثبیت نموده، برابری جنسیتی را ترویج و از تنوع زیستی محافظت میکند. این مأموریت جنبش "اتحاد ما" را، بزرگترین جنبش اجتماعی در آفریقا، و در تضاد با CAS و در نتیجه بنیاد گیتس قرار داده است. در ۱۷ ژوئن ۲۰۲۱، GRAIN، یک سازمان غیرانتفاعی کوچک مستقر در بارسلونای اسپانیا، که کمک مالی به این بنیاد را از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۲۰ دنبال میکند، گزارش داد که این بنیاد ۶ میلیارد دلار به آفریقا اعطا کرده است تا بر اساس حقوق کشاورزان برای انتخاب بذر و روشهای کشت، و بدون دخالت و کنترل شرکتهابه کسب و کار خود ادامه دهند. CAS از طریق برنامه همکاران رهبری جهانی خود، ۱۱۲ نفر را تا به امروز آموزش داده است که نزدیک به دو سوم آنها از آفریقا و بسیاری از آنها از کشورهایی مانند نیجریه، اوگاندا، کنیا و غنا که صنعت بیوتکنولوژی در آنها به دنبال تأییدیههای نظارتی برای GMOها بوده اند، استخدام گردند.
*الگوی آفریقایی انقلاب سبز در هند و مکزیک
حقیقت این است که انقلاب سبز هند هرگز آن موفقیتی نبود که برای آن تبلیغ میشد، انقلاب سبز - مجموعهای از نوآوریهای کشاورزی بود که انواع بهبود یافته گندم را تولید میکردند که میتوانستند بهتر به آبیاری پاسخ دهند و از کود استفاده کنند - این فرصت را فراهم کرد تا با تولید غلات گرسنگی کمتر شود. امروزه جهان بیش از دویست میلیون تن غلات تولید میکند که بیشتر آن برای صادرات است. بین سالهای ۱۹۵۰ تا پایان قرن بیستم، تولید غلات جهان از هفتصد میلیون تن به ۱.۹ میلیارد تن رسید که همگی در زمینی تقریباً یکسان و معلول افرایش بهره وری و نهادهها بود. بدون کود نیتروژن برای رشد محصولات مورد استفاده برای تغذیه اجداد ما تا بتوانند تولید مثل کنند، بسیاری از ما احتمالا امروز اینجا نبودیم و زمین میتوانست سیارهای متفاوت، کوچکتر، فقیرتر و بهمراتب کشاورزیتر باشد. اما مدل غالب کشاورزی صنعتی، که به شدت به کودهای شیمیایی، آفت کش ها، سوختهای فسیلی، و عرضه بی حد و حصر آب ارزان متکی است، بار غیرقابل قبولی را بر منابع زمین تحمیل میکند.
انقلاب سبز به شدت به کودها و آفت کشها متکی بود، اما در دهه ۱۹۶۰ به عواقب زیست محیطی آن توجه چندانی نمیشد. رواناب بسیاری از رودخانهها و دریاچهها را آلوده کرد و برخی از بهترین زمینهای کشاورزی از بین رفت. اما علیرغم شکست طولانی مدت انقلاب سبز در هند و مکزیک، گیتس در سال ۲۰۰۶، تشکیلات" اتحاد برای یک انقلاب سبز در آفریقا" (AGRA) را راه اندازی کرد. اعضای هیئت مدیره AGRA شامل دو مدیر ارشد غول تجارت کشاورزی، Unilever، و دو مقام ارشد بنیاد گیتس، و همچنین از گروه مشورتی بین المللی تحقیقات کشاورزی توسط راکفلر هستند. سایر اعضای هیئت مدیره شامل یکی از اعضای معتمد بنیاد راکفلر و یک شریک آفریقایی سابق برای بانک فرانسوی Rothschild & Cie است. از زمان آغاز انقلاب سبز در دهه ۱۹۶۰، متفکران توسعه، کشاورزی سرمایه بر با مصرف نهادههای گران قیمت وسموم شیمیایی را به عنوان داروی مبارزه با گرسنگی در جهان معرفی کرده اند. اما مقولات و موضوعات خاصی که آنها برای جایگزینی انواع دانههای کشت شده توسط دهقانان با نسخههای ثبت شده در آزمایشگاههای خارجی ساخته اند، در طول دههها تغییر کرده است. چنانکه لفاظیهای امروزی به نگرانی ادعایی درباره " امنیت غذایی " در عصر "تغییرات آب و هوایی" میپردازد.
دولتهای غربی، به رهبری ایالات متحده، به طور معمول از زبان اصلاح و "بهبود" بذر در کشورهایی مانند غنا حمایت میکنند،ای کشوردر تابستان ۲۰۲۲ به یکی از تقریباً ۱۲ کشور آفریقایی جنوب صحرا در کنار آفریقای جنوبی، اتیوپی، نیجریه، بورکینافاسو و کنیا تبدیل شد که اجازه فروش محصولات تراریخته را صادر کرد. با غور در قانون حفاظت از تنوع گیاهی غنا درمی یابیم که یک نوع تلاش منطقهای و جهانی برای ادغام جنبههای مختلف از کشاورزی خرده مالکی در سیستم غذایی صنعتی به سرکردگی انحصاری چهار شرکتی"بایر (مونسانتو سابق)، (کورتوا (سابق DowDuPont)، BASF، و Syngenta، یکی از شرکتهای تابعه ChemChina. " وجود دارد. آنها نیمی از بازار جهانی بذر و ۷۵ درصد از بازار جهانی مواد شیمیایی کشاورزی را کنترل میکنند.
این شرکتها با استفاده از قوانین و تهدیدات ملی، دولتها را در سراسر جنوب جهانی تحت فشار قرار دادهاند تا هیبریدهای محافظت شده با پتنت و ارگانیسمهای اصلاحشده ژنتیکی GMOs را به دنیای کشاورزی جنوب معرفی کنند. برخلاف نگرانیهای کشاورزان کوچک، تلاش برای گسترش GMO در سراسر آفریقا با ابتکار G۸ در سال ۲۰۱۲ تقویت شد، اتحاد جدید برای امنیت غذایی و تغذیه، که ۱۰ کشور آفریقایی را با آژانسهای کمکرسان غربی و شرکتهایی مانند Monsanto، Syngenta و یارا، غول کود شیمیایی نروژی متصل میکرد، بی سابقه بود، در عین حال، AGRA هم بصورت تهاجمی جذابیت خود را در میان مقامات آفریقایی و سرمایه گذاران جهانی گسترش دادحال، آفریقا به تدریج به بذرهایی وابسته میشود که کشاورزان نمیتوانند آنها را دوباره بکارند. این شکل تازهای ازاستعمار است که شرکتها بگویند از چه دانههایی میتوان استفاده و چگونه از آنها استفاده باید کرد. شرکتها؛ فرهنگ غذایی آفریقا و جهان را تغییر دادهاند، اما در آفریقا نیز، وعدههای رفاه از طریق کشاورزی تجاریسازیشده با منابع و نهادههای پربازده و کشاورزی فشرده، محقق نشدند. از زمانی که اولین گیاهان واجد شرایط حمایت از پتنت محدود در دهه ۱۹۳۰ تولید شدند، تلاش برای گسترش ادعاهای مالکیت معنوی در مورد بذور گیاهی به سرعت ادامه یافت. اما اخیراً این ادعاها در خارج از ایالات متحده و تعداد انگشت شماری از کشورهای اروپایی معنای دیگری پیدا کرده است.
در واقع بحران جهانی بدهی در دهه ۱۹۸۰ به واشنگتن اجازه داد تا کمکها و وامها را به "عدم سرمایه گذاری دولتها در بخش کشاورزی شان " مشروط کند و راه را برای ورود تجارت کشاورزی غربی به بازارهای آفریقا و مناطق دیگر باز کند. مدتی بعد همین کشورها در مرکز پروژه جهانی سازی پتنتهای غربی از طریق سازمان تجارت جهانی قرار گرفتند و در زمان تأسیس آن در سال ۱۹۹۵ کشورهای عضو موظف شدند که "حمایت از گونههای گیاهی را یا با ثبت اختراع یا با یک سیستم مؤثر خاص یا با هر ترکیبی از آنها فراهم نمایند".
شرکتهای تجارت کشاورزی غربی با بخشهای بیوتکنولوژی شان از دیرباز، علاقهمند به ایجاد جای پایی در آفریقا بودند، جایی که بخش کشاورزی و مطبوعات غربی از آن به عنوان "آخرین مرز بزرگ تجاری" یاد میکردند و تریلیونها دلار ارزش داشت. برای آشنایی کشاورزان آفریقایی با بذرها و مواد شیمیایی کشاورزی، این شرکتها با دولتهای غربی همکاری کردند تا شکل تازهای از همکاریهای دولتی و خصوصی ایجاد کنند که مهمترین آنها اتحاد بذر آفریقای غربی (WASA) بود. در واقع این پروژه مشترک آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده و غولهای تجارت کشاورزی مانند مونسانتو و دوپونت پایونیر بود که با دولتها برای «تغییر کشاورزی غرب آفریقا» از طریق افزایش دسترسی به «ارقام بذر، کود و محصولات حفاظتی بهبود یافته» همکاری میکردند.
اما شرکتها بتدریج با مشکلاتی مواجه شدند. در اواسط و اواخر دهه ۹۰، نگرانیها در مورد مضرات بالقوه بهداشتی و زیستمحیطی تراریختهها، به یک جنبش متقابل رو به رشد سریع برای کاهش سرعت گسترش آنها دامن زد. در جنوب جهانی، این جنبش زبان جدیدی از" حقوق کشاورزان " را برای مقابله با گفتمان شدید شمالی «حقوق پرورش دهندگان گیاه» به کار گرفت. گروههایی که در برابر تحمیل دانههای GMO از بالا به پایین و کشاورزی مبتنی بر نهاده مقاومت میکنند در لاویا کمپسینا گرد هم آمدند. یک شبکه بین المللی که در سال ۱۹۹۳ برای تأیید "حق مردم برای تعریف سیستمهای غذایی و کشاورزی خود" تأسیس شد. با آن گروه، مفهوم "حاکمیت غذایی" متولد شد. همچنین جنبشی برای دفاع از این ایده در برابر دستور کار جهانی شدن سازمان تجارت جهانی بود.
جنبشهای نوپا برای حاکمیت غذا و بذر در سال ۲۰۰۳ با امضای پروتکل کارتاگنا در مورد ایمنی زیستی به پیروزی کلیدی دست یافتند. این توافقنامه به عنوان الحاقیهای به کنوانسیون ملل متحد در مورد تنوع زیستی، کشورهای امضاکننده را ملزم میکرد تا قوانین ایمنی زیستی و آژانسهای نظارتی را برای نظارت بر آزمایش، تولید و فروش محصولات GMO تصویب کنند. این پروتکل فورا عجله به سوی یک انقلاب سبز اصلاح شده ژنتیکی در آفریقا را مهار کرد. اتحاد طرفدار GMO متوجه شد که به استراتژی تبلیغاتی بهتری برای دوران پس از کارتاگنا نیاز دارد. گروههای بین المللی جدید همسو با صنعت بیوتکنولوژی به زودی ظهور کردند تا موانع قانونی را برطرف کنند.
بنیاد راکفلر نسخههای خامتری از چنین اتحادهایی را در طول انقلاب سبز اواسط قرن بیستم - زمان سادهتری برای استقرار کمکهای جراحی و دانش ایالات متحده در جنوب جهانی - میانجیگری کرده بود و اکنون قوانین قدیمی بازی را به روز کرد. در سال ۲۰۰۱، مقامات راکفلر با مدیران اجرایی پنج تامین کننده عمده بذر، از جمله DuPont Pioneer، Monsanto و DowAgro ملاقات کردند. این گردهمایی بنیاد فناوری کشاورزی آفریقا را تشکیل داد، که نقشی شبیه به اتحاد بذر آفریقای غربی داشت، اما به جای سیاستمداران، بر کشاورزان و محققان آفریقایی تمرکز داشت. AATF برای ایجاد مشارکت بین شرکتهای بیوتکنولوژی و دانشمندان آفریقایی طراحی شده است. " اندکی پس از تأسیس، AATF توجه و وسعت یک بازیگر جدید و جاه طلب در صحنه جهانی بشردوستی را به خود جلب کرد: بنیاد بیل و ملیندا گیتس. این بنیاد - که قبلاً دلایل سیاست داخلی نئولیبرالی مانند خصوصی سازی مدارس در ایالات متحده را ترویج میکرد - در بحبوحه تثبیت تصویری جدید به عنوان منبع کمکهای خیریه در آفریقا، تأمین مالی طرحهای ضد مالاریا و سایر کمپینهای بهداشت عمومی بود.
*ظهور " AGRA "
در سال ۲۰۰۷، بنیادهای گیتس و راکفلر برای راه اندازی اتحاد برای یک انقلاب سبز در آفریقا (AGRA) شریک شدند تا تحولات حقوقی و سیاسی مورد نظر AATF و WASA را ایجاد کنند، پروژهای که آن را "یک ضرورت اقتصادی و اخلاقی" توصیف کرد. موسسه " AGRA " که در سال ۲۰۰۶ توسط بنیاد راکفلر و بنیاد گیتس با هدف افزایش سرمایه گذاری در آفریقا برای کاهش فقر و گرسنگی راه اندازی شد به اهرمی برای فشار بر جامعه کشاورزی مبذل شده است. بیل گیتس در یک سخنرانی در سال ۲۰۰۹ در آیووا که انقلاب سبز جدید خود را برای آفریقا ترویج میکرد، اعلام کرد: "انقلاب سبز بعدی باید توسط کشاورزان خرده پا هدایت شود، با شرایط محلی سازگار شود و برای اقتصاد و محیط زیست پایدار باشد " بنیاد گیتس اعلام کرد که AGRA "یک تلاش مبتنی بر آفریقا و رهبری آفریقا برای توسعه بخش کشاورزی پر رونق در جنوب صحرای آفریقا است.
" تجزیه و تحلیل دادههای AGRA توسط گروههای جامعه مدنی آفریقایی و آلمانی خاطرنشان کردند که پس از ۱۴ سال وجود و بیش از یک میلیارد دلار سرمایه گذاری، هیچ مدرکی دال بر افزایش درآمد تولیدکنندگان در مقیاس کوچک و افزایش قابل توجه بهره وری در کشورهایی که "آگرا" به آنها خدمت میکند وجود ندارد. در عوض، به تعداد افراد با تغذیه ضعیف ۳۱ درصد افزوده شده است، اثرات نامطلوب زیستمحیطی قابل توجه است و تنوع محصولات کاهش یافته است. این گروههای جامعه مدنی از دولتهای کمککننده و آفریقایی خواستند تا در عوض حمایت خود را به برنامههایی تغییر دهند که به تولیدکنندگان مواد غذایی در مقیاس کوچک کمک میکند تا شیوههای کشاورزی پایدار و سازگار با آب و هوا را توسعه دهند. به طور مشابه، گزارش سپتامبر ۲۰۲۰ توسط سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد "ترویج تولیدات غذایی محلی و زنجیرههای تامین کوتاه و درجه خودکفایی بیشتر" را به منظور انعطاف پذیرتر کردن سیستمهای غذایی توصیه میکند. تا کنون منابع عظیم بنیاد گیتس، که او ریاست مشترک آن را بر عهده دارد، تأثیر زیادی بر دانشمندان و سیاستگذاران آفریقایی گذاشته است، در نتیجه سیستمهای غذایی در این قاره بیش از پیش بازار محور و تحت کنترل شرکتها اداره میشوند. این تحولات پیامدهای نامطلوب زیادی برای تغذیه، سلامت، محیط زیست، فرهنگ و حق غذای آفریقاییها دارد.
تاریخچه توسعه، توزیع، مالکیت بذر و رژیمهای ثبت اختراع منعکس کننده الگوی اقتصاد کشاورزی غالب امروزی در چند دهه گذشته است که عناصر اساسی زندگی - مانند بذرها و منابع ژنتیکی - را به داراییهای خصوصی و تجاری تبدیل میکند. تا چند دهه گذشته، توسعه و توزیع بذر در ایالات متحده عمدتاً تحت نظارت بخش عمومی بود و توسط صدها کسب و کار کوچک، اغلب خانوادگی، پرورش دهنده بذر، که عمدتاً به عنوان توزیع کنندگان انواع بذر توسعه یافته عمومی عمل میکردند، تقویت میشد. این به شدت با وضعیت امروزی که در آن ده شرکت برتر ۶۵ درصد از بذرهای اختصاصی یا تحت حفاظت مالکیت معنوی (IP) را کنترل میکنند، در تضاد است. تداوم بحرانهای غذایی و نوسانات قیمت مواد غذایی راه حلهای نادرستی را ایجاد کرده است. برجستهترین آنها «انقلاب سبز جدید در آفریقا» است که توسط بنیاد موسس مایکروسافت، بیل گیتس، راه اندازی شد. اما نتایج نشان میدهند، این انقلاب ممکن است به هر حال چندان سبز نباشد. در حقیقت بزرگترین "عملیات خیریه خصوصی" در جهان امروز، بنیاد بیل و ملیندا گیتس است که دفتر مرکزی آن در سیاتل آمریکا قرار دارد و هر سال حدود ۴ میلیارد دلار توزیع میکند. هدف اصلی بنیاد که در سال ۲۰۰۷ اعلام شد، پیوستن به بنیاد راکفلر در ایجاد "اتحاد برای یک انقلاب سبز در آفریقا" (AGRA) بود که با "کار برای دستیابی به امنیت غذایی" با گرسنگی در آفریقا مقابله میکرد. بنیاد بیل و ملیندا گیتس کمی شبیه بانک جهانی عمل میکند و از قدرت و توان مالی خود برای به دست گرفتن کنترل کشاورزی و تأثیرگذاری بر سیاستهای کشاورزی دولتی و نهادی استفاده میکند.
*تامین مالی CGIAR
گیتس تا حد زیادی بزرگترین تامین کننده CGIAR، اجرای تحقیقات و انتقال بذرها را از موسسات تحقیقاتی علمی به شرکتهای مبتنی بر کالا تسریع کرده است و غصب مالکیت معنوی و انحصارهای بذر را از طریق قوانین مالکیت معنوی و مقررات بذر بصورت متمرکز تسهیل کرده است.
زمانی که انقلاب سبز به هند و مکزیک وارد شد، بذرهای کشاورزان از مزارعشان جمع و در موسسات بینالمللی محبوس شد تا برای پرورش انواع انقلاب سبز مهندسیشده برای پاسخ موثر و کارآ به نهاده هایهای شیمیایی استفاده شود. البته از نظر تاریخی؛ مؤسسه بین المللی تحقیقات برنج (IRRI) در فیلیپین و مرکز بین المللی بهبود ذرت و گندم (CIMMYT) اولین کسانی بودند که تنوع بذر در مزارع کشاورزان را جمع آوری کردند و آن را با کشتهای دستکاری شده ژنتیکی برنج، گندم و ذرت جایگزین کردند. به فاصله کوتاهی به دستور بانک جهانی، میراث بذر کشاورزان در بانکهای بذر خصوصی به گروه مشورتی تحقیقات بین المللی کشاورزی (CGIAR)، با تشکیل کنسرسیومی متشکل از ۱۵ مرکز تحقیقات کشاورزی بین المللی، تحت کنترل بانک جهانی، بنیاد راکفلر و فورد سپرده شد، و البته بنیاد بیل و ملیندا گیتس (BMGF) از سال ۲۰۰۳، بیش از ۷۲۰ میلیون دلار به مراکز CGIAR کمکهای مالی اعطا نموده است.
بانکهای ژن CGIAR در حال حاضر ۷۶۸۵۷۶ نمونه از بذرهای کشاورزان جهان را مدیریت میکنند. در مجموع، بانکهای ژن CGIAR در برگیرنده بزرگترین و پرکاربردترین مجموعه متنوع محصولات بذری در جهان است. در سیرتکامل این فرایند تاریخی، تجدید ساختار CGIAR و متمرکز کردن کنترل آن در نامه سرگشاده IPES Food در ۲۱ ژوئیه ۲۰۲۰ منعکس شده است: «فرآیندی که اکنون برای اصلاح CGIAR در حال انجام است، ضروری و از منافع عمومی است. فرآیند "One CGIAR" به دنبال ادغام ۱۵ مرکز قانونی مستقل، اما همکار CGIAR است که مقر آن در ۱۵ کشور است و در یک نهاد حقوقی قرار دارد. این تجدید ساختار سازمانی از سوی برخی از بزرگترین سرمایه گذاران آن، به ویژه بنیاد بیل و ملیندا گیتس، بانک جهانی، و دولتهای ایالات متحده و بریتانیا آمده و تایید شده است. هدف "One CGIAR" که توسط "One CGIAR Common Board" نظارت میشود، ادغام آن برای تبدیل شدن به بخشی از "One Agriculture" است که با نام "Gates Ag One" - آخرین اقدام گیتس در کنترل عرضه بذر در جهان است. گیتس وعده داده است که بودجه فعلی CGIAR را از ۸۵۰ میلیون دلار به ۲ میلیارد دلار در سال بیش از دو برابر خواهد کرد.
*تامین مالی بانک بذر سولبارد
گیتس (همراه با بنیاد راکفلر) علاوه بر کنترل بذرهای کشاورزان در بانکهای بذر CGIAR، سرمایه گذاری هنگفتی در جمع آوری دانهها از سراسر جهان و ذخیره آنها در خزانه جهانی بذر Svalbard در مجمع الجزایر قطب شمال - مستعار Doomsday Vault دارد. - برای جمع آوری و نگهداری یک مجموعه جهانی از بذوربومی جهان ایجاد شده است و در ارتباط با گروه مشورتی تحقیقات بین المللی کشاورزی (CGIAR) و Crop Trust است. بازوی مالی" Crop Trust"، مستقر در آلمان، صندوق بذر Svalbard را تأمین مالی و هماهنگ میکند. علاوه بر بنیاد بیل و ملیندا گیتس، حامیان مالی آن عبارتند از شرکتهای بزرگ چند ملیتی " Poison CropLife Dupont/ Pioneer Hi-bred، KWS SAAT AG و Syngent AG. " و بیشترین تعداد محصولات ذخیره شده در خزانه بذر، انواع برنج، گندم و جو است. بیش از ۱۵۰۰۰۰ نمونه گندم و برنج و نزدیک به ۸۰۰۰۰ نمونه جو و سایر بذور محصولات دیگر عبارتند از سورگوم، گونههای لوبیا فازولوس، ذرت، لوبیا چشم بلبلی، سویا، علف کیکویو و نخود. محصولاتی مانند سیب زمینی، بادام زمینی، لوبیا کژانوس، جو و چاودار، یونجه، هیبرید غلات Triticosecale و Brassica با بین ۱۰۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ نمونه بذر در این بانک بذر جهانی وجود دارد. گیتس در ادامه این بخش از فعالیتهایش؛ طراحی پروژه و بودجه جستجوی تنوع (DivSeek) بذر را در اقصی نقاط جهان تأمین مالی میکند، این یک پروژه جهانی است که در سال ۲۰۱۵ برای نقشه برداری از دادههای ژنتیکی متنوع و دانههای نگهداری شده در بانکهای ژنی راه اندازی شد تا پس از آن از طریق نقشه برداری ژنومی، این دانهها را ثبت اختراع کند.
هفت میلیون محصول الحاقی در بانکهای عمومی بذر نیز در دستور کار قرار دارد. این جستجوی زیستی از طریق همگرایی فناوری اطلاعات و بیوتکنولوژی انجام میشود که در آن پتنتها بر روی دانهها از طریق "نقشه برداری" ژنوم و توالی ژنوم آنها در نظرگرفته میشود. موسسات شرکت کننده درپروژه " DivSeek " گروههای علمی" CGIAR و دانشگاههای "عمومی" مانند کرنل و ایالت آیووا هستند که به طور فزایندهای توسط صنعت بیوتکنولوژی و همچنین بنیاد گیتس (BMGF) خصوصی میشوند. بنیاد گیتس، بودجه Cornell's Alliance for Science، رسانه تبلیغاتی شرکتهای همکار را تأمین مالی میکند، ایالت آیووا مؤسسهای است که آزمایشهای تغذیه غیراخلاقی موز GMO را ترویج میکند. دیگر شرکای DivSeek توسط گیتس، بنیاد فناوری کشاورزی آفریقا و بازار نوآوری کشاورزی آفریقا-برزیل هستند که توسط شرکت تحقیقات کشاورزی برزیل (Embrapa) توسعه یافته اند.
*آرای منتقدین؛ روشها شبه علمی و غیر دموکراتیک میباشد
به اعتقاد منتقدین؛ جع آوری دادههای ژنومی مشترک میلیونها گیاهی که توسط دهقانان و به کمک دانش بومی تاریخی شان پرورش داده شدهاند، «داده بزرگ» نامیده میشود. با این حال کلان داده دانشی نیست، حتی اطلاعات هم نیست. این دادههای "خصوصی"، به شکل کاملا محسوسی خصوصی سازی شده است. در واقع آنها دانهها و دانش دهقانان را میرباید، یکپارچگی و تنوع بذر را از بین میبرد، تاریخ تکاملی و پیوند بذر را با خاک محو میکند و آن را به یک «رمز» ساده تقلیل میدهد. این «استعمار ژنتیکی» محصور مشترکات ژنتیکی است. دانهها فقط ژرم پلاسم نیستند. آنها موجودات زنده، خودسازمانده، موضوعات تکامل، تاریخ، فرهنگ و روابط اجتماعی بشر در طول تاریخ هستند. اگرچه در طول دهه ۱۹۸۰، "مونسانتو" تلاش برای GMOs و ثبت اختراع در مورد بذور و استاندارد غذای بشر را رهبری میکرد، اما امروز پرچمدار بیل گیتس است و بنیاد گیتس یکی از سهامداران مهم مونسانتو است که اکنون بخشی از بایر AG است. به طور خلاصه به یک میلیاردر دسترسی رایگان داده شد تا از ثروت خود برای دور زدن همه معاهدات بینالمللی و ساختارهای حاکمیتی چندجانبه استفاده کند تا به شرکتهای جهانی کمک کند تا تنوع زیستی و ثروت دهقانان را با تامین مالی فرآیندهای بظاهرعلمی و غیردموکراتیک مانند (DivSeek) بالا بکشند. در واقع، بیل گیتس و بنیادش به طور معمول معاهدات بینالمللی را که برای حفاظت از تنوع زیستی، حقوق کشاورزان، و حاکمیت کشورها و جوامع بر بذر و ثروت تنوع زیستی آنها ایجاد شدهاند، تضعیف میکنند.
گیتس و شرکای صنعت کشاورزی او یک شیرینی گیاهی که از سویای دستکاریشده ژنتیکی و با مخمر مهندسی شده ساخته و در حال پیشنهاد تغییر غذا و نحوه تولید آن هستند. گیتس میگوید کشورهای ثروتمند باید به طور کامل به سمت گوشت گاو مصنوعی روی بیاورند. گیتس از «تعدادی از استارتاپهای فناوری کشاورزی» نیزحمایت میکند، شرکت " Ginkgo Bioworks" یک استارتآپ تحت حمایت گیتس که «ارگانیسمهای سفارشی» را تولید میکند، به تازگی در یک معامله ۱۷.۵ میلیارد دلاری به بازار عرضه شد. این شرکت از فناوری «برنامهنویسی سلولی» خود برای مهندسی ژنتیکی طعمها و رایحهها به سویههای تجاری مخمر و باکتریهای مهندسی شده استفاده میکند تا ترکیبات «طبیعی» از جمله ویتامینها، اسیدهای آمینه، آنزیمها و طعمهای غذاهای فوقفرآوریشده را ایجاد کند. "جینکو"، قصد دارد تا ۲۰۰۰۰ "برنامه سلولی" مهندسی شده (که اکنون پنج برنامه دارد) برای محصولات غذایی و بسیاری کاربردهای دیگر ایجاد کند. Axios گزارش میدهد که این شرکت قصد دارد از مشتریان برای استفاده از "پلتفرم بیولوژیکی" خود مانند هزینههای آمازون برای مرکز داده خود هزینه کند و مانند برنامههای موجود در فروشگاه اپل حق امتیاز دریافت کند. به گفته سرمایه گذار، مشتریان جینکو مصرف کننده یا کشاورز نیستند، بلکه بزرگترین شرکتهای شیمیایی، غذایی و دارویی جهان هستند.
*بنیاد گیتس و مسئله ردپای کربن
بنیاد گیتس از سال ۲۰۱۷ در حال یافتن راههایی برای کشاورزان است که در هر هکتار ذرت و سویا بیشتری تولید کنند تا بتوانند انتشار کربن را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. گیتس بر این باور است که "دانههای اصلاح شده ژنتیکی و علف کشهای شیمیایی، در دوزهای مناسب - و نه کشاورزی ارگانیک فشرده - برای مهار انتشار کربن بسیار مهم هستند. " مجله فورچون؛ برنامههای گیتس برای تشدید تولید ذرت و سویا را بهعنوان «کارزاری محوری در جنگ علیه گرمایش جهانی» توصیف میکند. گیتس و بایر به عنوان راه حلی برای مقابله با بحران آب و هوا و فعال کردن «تشدید پایدار» کشاورزی صنعتی به پروژههای آزمایشی برای مهندسی ژنتیکی میکروبها برای تثبیت نیتروژن در گیاهان اشاره میکنند.
گیتس در کتاب آب و هوای خود مینویسد: «اگر این رویکردها کارساز باشند، نیاز به کود و تمام انتشارات ناشی از آن را به طور چشمگیری کاهش خواهند داد. در سال ۲۰۱۷، " Ginkgo Bioworks " بامشارکت Bayer برای راهاندازی شرکت " JoynBio" یک استارتاپ میکروبیولوژیکی که برای ایجاد گیاهان خود بارور کار میکند، همکاری خود را آغاز کرد در سال ۲۰۱۹، کارگیل با شراکت با Ginkgo Bioworks)) یک کارخانه ۵۰ میلیون دلاری در لینکلن، نبراسکا افتتاح کرد. این کارخانه " EverSweet " تولید میکند، مادهای که طعمی شبیه شیرین کننده استویا دارد. برای تولید آن، کارگیل مخمر دستکاری شده ژنتیکی را با مولکولهای قند ترکیب میکند تا طعم استویا را تقلید کند. گیتس مبشر غذاهای دستکاری شده ژنتیکی است. او پیش بینی میکند که " تراریختهها به گرسنگی در آفریقا پایان میدهند " و تراریختهها میتوانند " تا سال ۲۰۳۰ به گرسنگی جهان پایان دهند. " اگر نسل اول محصولات GMO نتوانست این امیدها را برآورده کند، گیتس معتقد است روشهای جدید مهندسی ژنتیک ما را به این هدف میرساند. با استفاده از CRISPR-Cas۹ و دیگر تکنیکهای «ویرایش ژنوم»، دانشمندان اکنون میتوانند رشتههای DNA را اضافه یا حذف کنند، یا ژنها را روشن یا خاموش کنند تا صفات خاصی را در گیاهان یا حیوانات تولید کنند. البته تکنیکهای ویرایش ژن، و به ویژه CRISPR، کارآمد، اما غیرقابل پیش بینی هستند.
مطالعات نشان میدهد که فرآیند CRISPR میتواند جهشهای غیرمنتظره از جمله آسیب DNA و سایر اثرات خارج از هدف ایجاد کند. بنیاد گیتس و شرکتهای کشاورزی اش در حال استقرار اپلیکیشنهای دیجیتالی در مزارع در سراسر جهان هستند تا دادههای مربوط به تمام جنبههای کشاورزی را جمعآوری کنند؛ سلامت خاک، ورودیهای محصول، آبوهوا، الگوهای کشت و غیره، از جمله اطلاعات ژنتیکی در مورد مهمترین دانهها و دامها و دانشی که کشاورزان بومی توسعه دادهاند. در طول هزاران سال تمام این دادهها باید تحت مالکیت و کنترل شرکتها باشند، از طریق الگوریتمهای هوش مصنوعی اجرا شوند و با «نسخههایی» برای نحوه کشاورزی و خرید محصولات شرکتی، با شفافیت یا توضیح کمی، به کشاورزان فروخته شوند. استارتآپ جدید ag tech با شرکای بخش دولتی و خصوصی برای تجاریسازی بذرها و ویژگیهای انعطافپذیر و افزایشدهنده عملکرد همکاری خواهد کرد. این مرکز در سنت لوئیس، میسوری، خانه سابق مونسانتو و مرکز کنونی شرکتهای پیشرو شیمیایی و بذر، و توسط جو کورنلیوس، مدیر عامل سابق کشاورزی، غذا و تغذیه در Bayer CropSciences، قرار دارد.
سخن نهایی آن است که از فوریه ۲۰۲۱، گیتس به دلیل تبدیل شدن به بزرگترین مالک زمین کشاورزی ایالات متحده، سرفصل خبرها در سراسر جهان شد؛ نزدیک به ۲۵۰۰۰۰ هکتار در لوئیزیانا، آرکانزاس، نبراسکا و واشنگتن. این اراضی، جهنمی است که یک نفر باید آن را کنترل کند. آیا به این دلیل است که بیل فقط یک پسر مزرعه دار خوب است؟ آیا این بخشی دیگر از مأموریت "خیر دوستانه" او "تغذیه جهان" است؟ البته که نه. این یک شکل نوین از تصاحب قدرت است، پول گیتس همچنین منبع اصلی حمایت از مجمع باز در بیوتکنولوژی کشاورزی در آفریقا و اتحاد برای علم است، دو طرح ارتباطی گسترده که محصولات تراریخته را در این قاره ترویج میکنند. حمایت بنیاد گیتس از بنیاد فناوری کشاورزی آفریقا - در مجموع از سال ۲۰۰۸ بالغ بر ۱۴۱ میلیون دلار بوده است و از ۹۷ میلیون دلاری که توسط USAID، دومین سرمایه گذار بزرگ این گروه، خرج شده است، پیشی گرفته است. در این مدت حداقل ۴۶ میلیون دلاراز بودجه AATF مستقیماً به خزانه پیمانکار اصلی آن، بایر (مونسانتو سابق) رفته است. پیوند بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان مواد غذایی نباید قطع شود. جنوب جهانی وابسته به محصولات غذایی است که در مزارع کوچک کشت میشوند و از طریق بازارهای محلی به دست مصرف کنندگان میرسند. زمانی که سیستمهای غذایی تحت سلطه شرکتهای چندملیتی قرار میگیرند، تولید و توزیع توسط آنها پیشی میگیرد و با تلاشهای گیتس و یارانش این پیوند در معرض تهدید قرار میگیرد. بدون در نظر گرفتن نیازهای واقعی مردم، قطع ارتباط ادامه خواهد یافت. گسست در پیوند بین عرضه محلی و مصرف محلی نشانه شکست اقتصاد جهانی غذا است. سیاست گذاران جهانی باید تغییرات جدی و فوری مورد نیاز را ایجاد کنند که سیستم غذایی را به عنوان یک کل در نظر بگیرد. بنیاد گیتس با توسعه غیر معقول مهندسی ژنتیک، ثبت اختراع، و تبدیل بذرها به بستههای گران قیمت دارایی معنوی، شرکتهای چند ملیتی مانند مونسانتو، با کمکهای قابل توجه بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی، دولت ایالات متحده، و حتی خیریههایی مانند بنیاد بیل و ملیندا گیتس، در تلاش برای تحمیل "توتالیتاریسم غذایی" بر جهان هستند. در طول بحران جهانی غلات در اواسط دهه ۱۹۷۰، هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، و یکی از هواداران راکفلر، اعلام کرد که "هر کسی غذا را کنترل کند، مردم را کنترل میکند. " جهانی شدن تولید غذا در جهان و ایجاد تجارت کشاورزی، که ابتدا توسط بنیاد راکفلر هدایت شد و امروزه با پیشروی و راهبرد تهاجمی تری توسط بنیاد گیتس، رهبری میشود. شاید این راهبرد، تهدیدکنندهترین عامل برای سلامت و ایمنی غذا در آینده جهان باشد، آنان، مشغول سازماندهی مجدد تولید غذای جهان به شیوهای غیر معمول هستند. به نظر میرسد این پدیده اتفاقی یا تصادفی نباشد، زیرا بیل گیتس از طرفداران شناخته شده اصلاح نژاد و کاهش جمعیت جهان در منظومه نئومالتوسیها است. عرضه جهانی غذا در واقع در خطر است.
تغذیه جمعیت در حال گسترش بدون آسیب بیشتر به زمین، یکی از بزرگترین چالشهای عصر ما، شاید در تمام دورانها، است. تا پایان قرن، جهان ممکن است مجبور باشد ده میلیارد نفر را در خود جای دهدکه بسیاری از کشاورزان را ملزم خواهند کرد تا در هفتاد و پنج سال آینده غذای بیشتری نسبت به آنچه در کل تاریخ بشر تولید شده، تولید کنند. در اکثر ده هزار سال گذشته، غذا دادن به مردم بیشتر به معنای کشاورزی بیشتر بود. آن گزینه دیگر وجود ندارد. تقریباً هر بخش زراعی زمین کشت شده است و آبیاری برای کشاورزی در حال حاضر هفتاد درصد آب شیرین زمین را مصرف میکند. نیازهای غذایی طبقه متوسط در حال رشد جهان در حال توسعه - پروتئین بیشتر از گوشت خوک، گوشت گاو، مرغ و تخممرغ - بر این فشار میافزاید. تأثیرات اکولوژیکی تغییرات آب و هوایی، در کشورهایی که کشاورزان به بادهای موسمی وابسته هستند، نیز همینطور خواهد بود. بسیاری از دانشمندان متقاعد شده اند که تنها با کمک ابزارهای پیشرفته ژنتیک گیاهی میتوانیم به این خواستهها پاسخ دهیم. از سال ۱۹۹۶، زمانی که محصولات دستکاری شده ژنتیکی برای اولین بار کاشته شدند، تا سال گذشته، مساحت آنها صد برابر شده است - از ۱.۷ میلیون هکتار به صد و هفتاد میلیون هکتار، نزدیک به نیمی از سویای جهان و یک سوم ذرت آن محصول بیوتکنولوژی است و پنبهای که برای دفع کرم غوزه ویرانگر مهندسی شده است، بر بازارها تسلط دارد. البته جایگزینهای محلی پایدار بی شماری هم برای کشاورزی کم مصرف و بدون مواد شیمیایی وجود دارد که حول دانههای محلی مقاوم به آب و هوا سازماندهی شده است، اما باید به اینها فضا داده شود.
دکتر حسین شیرزاد
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال