شعارسال: علت تماشای برنامه تکراری: تماشای مجدد یک فیلم، سریال یا تک قسمت، رفاه ما را افزایش میدهد.
تماشای مکرر، نیازهای عاطفی را برآورده میکند، به ما آرامش میدهد، حس کنترل زندگیمان را فراهم میکند و ما را با گذشتهمان پیوند میدهد.
نمایشهای آشنا ترکیبی جذاب از آرامش و تحریک، و ترکیبی غیرمنتظره از قدیمی و جدید را ارائه میدهند.
تماشای یک فیلم جدید یا شروع یک سریال جدید میتواند سرگرم کننده و هیجان انگیز باشد. ما در دنیای متفاوتی با مجموعهای جدید از شخصیت ها، داستانها و ایدهها قرار میگیریم. ما مکانهای بدیع را میبینیم، دیدگاههای ناآشنا را یاد میگیریم، و زندگی افراد دیگر را به صورت نایب تجربه میکنیم.
با این حال، بسیاری از ما از تماشای مکرر همان برنامههای آشنا و قسمتهای جداگانه لذت میبریم. چرا زمان زیادی را صرف داستانهایی میکنیم که قبلاً میدانیم؟
برآوردن نیازهای عاطفی ما
هنگام تماشای مجدد نمایشهای آشنا، داستانها و احساساتی را که انتظار داریم دریافت میکنیم. ما میدانیم که اپیزودها چگونه به پایان میرسند و مهمتر از آن – پس از پایان آنها چه احساسی خواهیم داشت. این یکی از دلایلی است که ما بیشتر به جای درام یا تراژدی، کمدیها را برای تماشای مکرر انتخاب میکنیم.
بسیاری از ما در این زمان از سال فیلمهای تعطیلات مورد علاقه خود را تماشا میکنیم، زیرا داستان را میخواهیم – و نتیجه احساسی که میدانیم در راه است.
چیزی قدیمی، چیزی جدید
من ساعتهای زیادی را صرف تماشای مجدد فیلم سی ساله Groundhog Day و حتی ساعتهای بیشماری برای تماشای صحنههای خاص کردهام. در واقع، فیلم یکی از مزایای تماشای مکرر را نشان میدهد.
پیش بینی آب و هوا، با بازی بیل موری، هر روز یک روز از زندگی خود را با تغییرات کوچک و معنی داری دوباره زنده میکند، این همان تجربهای است که ما با تماشای مکرر یک برنامه داریم. به دلیل انتخابی بودن توجه و محدودیتهای حافظه، ما ثبات آشکاری را با کمی چیز جدید دریافت میکنیم. هنگامی که با طرح کلی و صحنههای کلیدی آشنا شدیم، میتوانیم جزئیات و ظرافتهای تعاملات شخصی را که قبلاً نادیده گرفته بودیم، شناسایی و درک کنیم.
به این ترتیب، تماشای مکرر دو آرزوی سرگرمی ما را برآورده میکند: آشنایی و چیز جدید.
اثر نوردهی صرف
ما چیزی را سادهتر دوست داریم، زیرا در معرض آن قرار گرفتهایم – نتیجهای که به عنوان اثر نوردهی صرف شناخته میشود. ما بارها و بارها به آهنگهایی که دوست داریم گوش میدهیم و با هر تکرار بیشتر از آنها لذت میبریم. هنر و معماری همان جلوهها را نشان میدهند. French Impression در ابتدا به شدت مورد تایید قرار نگرفت، سپس محبوب شد. برج ایفل زمانی که برای اولین بار ساخته شد به شدت مورد انتقاد قرار گرفت، اما پس از آن که در آزمون زمان مقاومت کرد مورد احترام قرار گرفت.
با تماشای مکرر یک برنامه، ما نمایش را بیشتر دوست داریم و به هر تکرار احساس وابستگی بیشتری میکنیم. با نمایشهایی که از آن لذت میبریم، تکرار مادر محبت است.
اثر مستر راجرز
در ابتدای هر نمایش، مستر راجرز همان روال معمولی را طی میکرد که ژاکت ژاکت کش باف پشمی و کفشهای کتانی دور خانهاش را عوض میکرد در حالی که همان کلمات اطمینانبخش را میخواند. او این کار را انجام داد تا ثبات و آرامش لازم را برای بینندگان جوانش فراهم کند. طبق تحقیقات کریستل آنتونیا راسل و سیدنی لوی ۱، تکرار برای بزرگسالان نیز مفید است. دانستن اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد نظم و امنیت را به ارمغان میآورد، بهویژه در مواقعی که احساس میکنیم زندگیمان بهطور ناخوشایندی کمتر کنترل میشود.
اصل کمترین تلاش
اگر با داستانی آشنا باشیم، میتوانیم به ذهنمان اجازه دهیم در حالی که سرگرم هستیم آرام بگیرد. این تنبلی نیست، بلکه یک واقعیت اساسی تکاملی است که موجودات زنده (از جمله انسان) با انتخاب روشی که به کمترین میزان تلاش نیاز دارد، انرژی را حفظ میکنند. این اصل به وضوح در محوطههای دانشگاهی توسط مسیرهایی که در چمن بین ساختمانهای کلاس درس ساییده شده است، مستند شده است. تماشای یک نمایش آشنا نسبت به یک نمایش ناآشنا به تلاش شناختی کمتری نیاز دارد، و گاهی اوقات این دقیقاً همان چیزی است که ما میخواهیم.
نوستالژی درمانی
ما فیلمهای قدیمی را دوباره تماشا میکنیم، زیرا به ما اجازه میدهند زمانی را که با علاقه به یاد میآوریم، دوباره زنده کنیم. ما هنگام گوش دادن به ایستگاههای رادیویی که آهنگهای یک دهه خاص را پخش میکنند، همین تجربه را داریم.
فیلمها ما را در دنیای دیگری قرار میدهند، نه فقط در داستان اجرا شده، بلکه در خارج، در داستان زندگی خودمان. ما درگیر فیلم میشویم در حالی که زندگی خود را با آن فیلم به یاد میآوریم.
در حین تماشای مجدد یک فیلم قدیمی، ممکن است با فردی از گذشته خود ارتباط برقرار کنیم، مکالماتی که بعد از آن داشتیم، جوکهایی که گفتیم و ارجاعی که انجام دادیم را به یاد بیاوریم.
اگر سیر شویم، میتوانیم بازدیدهای مکرر را ترک کنیم و بعداً برای دوز جدیدی از نوستالژی درمانی بازگردیم.
پارادوکس انتخاب
روانشناس بری شوارتز دریافت که هر چه گزینههای بیشتری به ما پیشنهاد شود، کمتر از انتخابهایمان راضی هستیم – پارادوکس انتخاب. مجموعه گستردهای از گزینهها باعث ایجاد اضطراب و نارضایتی میشود که در نهایت منجر به اجتناب از انتخاب میشود.
سرویسهای پخش آنلاین انتخابهای زیادی از محتوا را ارائه میدهند. اگر به دنبال یافتن چیزی جذاب باشیم، تصمیم گیری در مورد اینکه چه چیزی را تماشا کنیم میتواند پیچیده، خسته کننده باشد و ارزش وقت گذاشتن را نداشته باشد. گزینههای زیادی برای انتخاب وجود دارد، بنابراین ما از انتخابهای جدید دوری میکنیم و به سراغ چیزی میرویم که از قبل میدانیم. مانند غذای راحتی، یک غذای مورد علاقه آشنا همیشه آسان هضم و سیر کننده است.
اثر احضار کننده
وقتی بارها و بارها به یک موسیقی گوش میدهیم، چیزی را تجربه میکنیم که الیزابت مارگولیس نویسنده آن را «قدرت تخیلی» مینامد. دانستن اینکه دقیقاً چه اتفاقی خواهد افتاد به ما این حس را میدهد که شخصاً نتایج را کنترل میکنیم. باز تماشای فیلم و سریال هم همینطور. مشاهدههای مکرر ممکن است باعث شود ما احساس کنیم که شخصیتها دستورات ما را میپذیرند؛ و این احساس هدایت مردم و اعمال آنها میتواند رضایت فراوانی را به همراه داشته باشد.
به طور کلیتر، در انتخاب دوباره تماشا، کنترل داستانهایی را که تجربه میکنیم، افرادی که میبینیم، احساساتی که میخواهیم و پایانهایی که میخواهیم را در دست میگیریم.
روابط فرا اجتماعی
در حالی که به طور فزایندهای با شخصیتهای یک سریال آشنا میشویم، ممکن است روابط فرااجتماعی رضایتبخشی با این شخصیتها ایجاد کنیم – ارتباطات یکطرفهای که طرف مقابل از آنها اطلاعی ندارد، اما برخی از نیازهای اجتماعی ما را برآورده میکند.
وقتی سریال یا برنامهای را دوباره تماشا میکنیم، به این روابط فرااجتماعی بازمیگردیم و خود را در حضور دوستان قابل اعتمادی قرار میدهیم که کاری را که ما از آنها انتظار داریم انجام میدهند. چنین روابطی میتواند احساس تعلق را افزایش دهد و احساس تنهایی را کاهش دهد.
علاوه بر این، ممکن است با جوامعی از افرادی که همان نمایش را تماشا میکنند نیز ارتباط برقرار کنیم. یکی از دوستان خوب من از طریق عشق مشترکشان به دفتر با دو تا از نوه هایم ارتباط برقرار کرد.
آگاهی از رشد ما
تماشای مجدد یک فیلم آشنا به ما این امکان را میدهد که یک خاطره قدیمی را با دیدگاهی جدید مرور کنیم. ما به دلیل تجارب مداخله گر، بیشتر یا متفاوت میفهمیم. نزدیک به بیست سال پیش، فیلم محبوب شراب Sideways من را با دنیای وسواس شراب و خبره آشنا کرد؛ و حالا، وقتی آن را تماشا میکنم – بعد از نزدیک به دو دهه جمعآوری شراب – بیشتر در مورد جزئیات شراب و تغییرات در خودم میفهمم در حالی که هنوز از داستان لذت میبرم.
پایانهای رضایت بخش
ایجاد یک پایان رضایت بخش دشوار است. فیلمهای جدید ممکن است برای مدتی ما را به وجد بیاورند، اما میتوانند با پایانهایشان ما را ناامید کنند. به آن اضافه کنید، یک پایان تصویر خود را بر کل داستان میاندازد و نگرش ما را در مورد کل فیلم شکل میدهد.
با نمایشهای آشنا، پایانها هرگز ناامید نمیشوند.
سخن پایانی
چرا زمان زیادی را صرف داستانهایی میکنیم که قبلاً میدانیم؟ واضحترین توضیح برای تماشای مجدد یک فیلم، یک سریال یا یک قسمت این است که ما از آن لذت میبریم؛ و همان دلایلی که برای اولین بار از یک نمایش لذت بردیم، وقتی دوباره آن را تماشا میکنیم، هنوز وجود دارد.
بسیاری از ما بارها و بارها به آهنگهای مشابه گوش میدهیم بدون اینکه خودمان یا دلایل این کار را زیر سوال ببریم. همین خودپذیری باید برای تماشای مجدد فیلم ها، سریالهای تلویزیونی و نمایشهای فردی باشد. تماشای مجدد میتواند سالم، سرگرم کننده و درمانی باشد.
در واقع، صحنههای باز میتوانند مانند موسیقی به نظر برسند، با ملودیهای آشنا، ریتمهای جذاب و هارمونیهای جذاب، که قادرند پاسخهای شناختی و عاطفیای را که میخواهیم و انتظار داریم به ما بدهد. من بارها آخرین قسمت سریال صندلی نتفلیکس را تماشا کردهام، زیرا برای من زمان، دیالوگ و اکشنها موسیقی هستند؛ و میدانم که پایان شیرین و شور هر بار مرا سرحال خواهد کرد.
محققان راسل و لوی به این نتیجه رسیدند که «مصرف مجدد میتواند یک تجربه خارقالعاده، مملو از تجملات عاطفی لذت، احساسات بدیع، و بینش فکری باشد».
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از روان بنه، https://ravanboneh.com/