شعارسال: اگر متفکران را نماد آزادی و حقیقتجویی جامعه بدانیم و دولت را نماد قوه قهریهای که ضامن امنیت در جامعه است، سؤال این است که چگونه میتوان این دو، یعنی آزاداندیشی و امنیت را با هم جمع کرد؟ دکتر محمدعلی مرادی، در برنامه «دریچه» به این پرسش پاسخ داده است. مرادی، دانشآموخته دکتری فلسفه در دانشگاه برلین آلمان است و در این سالها به حملات تند و تیز به روشنفکران و پروژه روشنفکری در ایران شناخته شده است. متن حاضر روایتی از گفتوگوی اخیر او با موسسه سیمافکر است.
دکتر مرادی در این مصاحبه گفت که حفظ توامان آزادی و امنیت مستلزم اقداماتی، هم از طرف روشنفکران و متفکران، و هم از طرف حاکمیت است.
مرادی ابتدا با طرح کردن مجدد صورتمساله گفت تفکر اگر با حقیقتجویی همراه باشد، پرسش دائمی ایجاد میکند. این پرسش دائم منجر به آشوب خواهد شد؛ اما متفکر میداند که باید امنیت هم باشد که بتوان فکر کرد. باید در این پارادوکس فکر کرد.
هیچ گاه در ایران تئوری امنیت ملی نداشتهایم
وی از لزوم تعریف امنیت ملی سخن گفت و آن را با مفهوم «مدیریت» و «مهار» توضیح داد و این نقد را به کسانی وارد کرد که امنیت ملی را «سرکوب» معنا میکنند. او گام بعدی را تدوین تئوری امنیت ملی دانست که این کار هم وظیفه دولت و هم وظیفه متفکران است. مرادی سپس با آوردن مثالهایی از تئوریهای امنیت ملی در کشورهای گوناگون گفت: تئوری امنیت ملی آلمان «گفتوگوی انتقادی» است که این تئوری با متافیزیک خاص آلمانی هم مطابقت و ساختار قدرت هم در آلمان بر پایه همین متافیزیک قرار دارد. یا مثلاً تئوری امنیت ملی اسرائیل «دفاع مؤثر» است و همین تئوری به آنها میگوید که یک اسیر اسرائیلی را با هزار اسیر فلسطینی میتوان معاوضه کرد؛ اما ما در ایران هیچگاه تئوری امنیت ملی نداشتیم. نه در زمان قاجار، نه زمان پهلوی و نه در جمهوری اسلامی.
مرادی تاکید کرد که ما احتیاج به تئوری امنیت ملیای داریم که همه موضوعات را بتوان در قالب آن مدیریت کرد. او در ادامه از الزامات تدوین تئوری امنیتی ملی گفت و تاکید کرد که امنیت ملی باید بر اساس آزادی و عدالت قرار بگیرد. با داشتن این تئوری همزمان میتوان هم موشک ساخت و هم مذاکره کرد؛ اما برای موشکسازی هم باید یک بنیان نظری داشته باشید.
او یکی از مسائل امنیت ملی کشور ما را موضوع «فحشا» دانست و با استفهام انکاری گفت: اگر ما درباره فحشا رساله و پایاننامه بنویسیم آیا این اشاعه فحشاست؟ دولت باید بتواند در تئوری امنیت ملی خودش این موضوعات را لحاظ کند تا بتواند بحرانهای امنیت ملی را مهار کند و این احتیاج به کار نظری دارد.
حوزه علمیه هنوز ارسطویی میاندیشد
اما بخش دیگر صحبتهای مرادی که داغتر بود، انتقادات او جریانهای فکری در ایران بود و به خصوص حملاتی که به محافظهکاران در ایران انجام داد. او با تاکید بر اینکه یک جامعه خوب، آنارشیستهای بافرهنگ و کانزرواتیستهای (محافظهکاران) بافرهنگی دارد، گفت که ما هم احتیاج به متفکران محافظهکار داریم و هم متفکران آنارشیست. محافظهکار چه کار میکند؟ او با گرفتن اندیشههای روز شروع به درست کردن ساختار میکند. این دوگانه آنارشیست و محافظهکار همان دوگانه قدیمی یونان باستان است. همان دعوای آپولونیا و دینوزوسیا.
مرادی با انتقادیتر کردن لحن خود گفت ما متاسفانه در کشورمان محافظهکار خوب نداریم. او محافظهکاران را در ایران از دادن طرحی برای امنیت ملی ناتوان دانست. نخستین کسانی که انتقادات مرادی متوجه آنان بود، روحانیون بودند.
او گفت روحانیت باید بتواند برای ساختار سیاسی دولت ایران طرحریزی و این ساختار را تئوریزه کند، اما به این دلیل که حوزه علمیه هنوز با منطق ارسطویی فکر میکند نمیتواند با دنیای جدید دیالوگ کند و نیاز به یک دستگاه منطقی جدید دارد که در دنیای جدید شریک شود و با آن آشتی کند.
او از طرف دیگر جناح محافظهکار راستگرای مدرن را مورد نقد قرار داد. طیفهای منتسب به ماهنامه مهرنامه و کسانی مثل سیدجواد طباطبایی.
او تز «ایرانشهری» سید جواد طباطبایی را تنها یک ایده کوچک دانست که بیشتر از 50 صفحه نیست و مابقی چیزهایی را که در این زمینه نوشته شده صرفاً بگومگوهای نظری و ترجمهای قلمداد کرد. مرادی ایده ایرانشهری را از ارائه یک چارچوب مشخص برای تشکیل دولت ملی ناتوان دانست و گفت در این تز هیچچیزی با عنوان نظام حقوقی و نظام معماری و نظام شهرسازی یک جامعه وجود ندارد. به نوعی میتوان گفت که مرادی این نقد را به جریان روشنفکری در ایران وارد میداند که آنها در پروژههای فکری خود الزامات امنیت ملی را در نظر نمیگیرند و به همین دلیل است که نفوذها و رخنهها و خیانتهای فرهنگی در این جریان بسیار دیده میشود.
مرادی در پاسخ به این پرسش که آقای طباطبایی و جریان راست احتمالاً میگوید که اگر ما نتوانستیم اندیشهای ارائه دهیم به دلیل نبود آزادی است، گفت: اینها بهانه است. اگر ما بخواهیم درباره ایران بیندیشیم باید بفلسفیم. باید با هم بحث فلسفی کنیم. ما وقتی نظام مفهومی و فلسفی نداریم فوراً بحث سیاسی میکنیم. ما اگر بخواهیم درباره تفکر در ایران حرف بزنیم باید داستانهایی را که مادران برای فرزندان خود میگویند مطالعه کنیم، نه اندیشههای فلان متفکر را. زیرا هسته اصلی تفکر در آنجا شکل میگیرد.
با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: 4دی1395، کدخبر: 1276791: www.tasnimnews.com