شعار سال: مهرداد گنجی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز در یادداشتی به بررسی عوامل ضربه زننده به انقلاب اسلامی پرداخت.

یکی از عوامل اصلی پیوند هر ملت و حکومت بر آمده از آن، میزان صداقت و شفافیت بین کارگزاران آن نظام و مردم است. میزان این صداقت و شفافیت با مردم، به همان نسبت، در میزان دلگرمی و علاقه آن مردم به حکومت موثر خواهد بود. در جوامعی که مناسبات حکومتی و مردمی بر مبانی ایدئولوژیک و گاها آرمان ها و اهداف والا استوار است، این امر اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که مردم برای حفظ آرمان ها و اهداف حکومت در حال پرداخت هزینه می باشند.

این پرداخت هزینه به معنای عقب ماندگی و کمبود امکانات و رشد ناهمگام اقتصادی در مقایسه با کشورهایی که تنها به دنبال تامین اهداف مادی جامعه هستند نیز می تواند باشد؛ اما مردم برای پایداری حکومت،این سختی را به جان می خرند. در حکومت هایی که این آرمان و اهداف بر پایه اعتقادات قلبی و اعتقادی اکثریت جامعه باشد و نه تنها آرمان و اعتقاد حکومت.

این جوامع، زمانی استوار و در مسیر پیشرفت خواهند بود که رهبری جامعه را فردی بر عهده داشته باشد که علاوه بر بینش سیاسی، شجاعت، صلابت و تمامی معیارهایی که لازمه ایستادگی در برابر هجمه عظیم حکومت های دیگر است، فردی باشد که بر مبانی فکری و اعتقادی جامعه نیز تسلط داشته باشد(برای جامعه ی ایران به طور خاص، تسلط بر فقه تشیع دوازده امامی که روح حاکم بر جمهوری اسلامی، مبتنی بر آموزه های آن است)

جامعه ی ایران، چنین جامعه ای است، جامعه ای است که مبانی حکومت آن نه بر مبنای دیکتاتوری و نه بر مبنای وراثت خاندانی حاکم طرح ریزی شده‌است؛ بلکه تنها معیار واحد پی ریزی آن، آرمان الهی و آموزه های تشیع دوازده امامی بوده و پیوند خود را تا روز رسیدن به آرمان بزرگ تشیع که تشکیل حکومت منجی است ادامه خواهد داد.

در این حکومت، تمامی مناسبات ملی، منطقه ای و جهانی، با این اولویت پی ریزی می گردد که جایگاه حکومت را در امتداد این مسیر ارتقا بخشد، دفاع از مظلومین و حکومت های ایستاده در برابر جبهه استکبار و تشکیل جبهه واحد در برابر استکبار نیز، با این هدف پایه ریزی شده است.

شاید بیان این ادعا، چندان دور از واقعیت نباشد که حکومت اسلامی ایران، نه تنها حکومت مستقل و واحدی نیست و به خودی خود اصالت نداشته و به دنبال جاودانه کردن خود نیست، بلکه آغاز مسیری است که در نهایت باید به ظهور منجی ختم گردد و رهبری جامعه، به شرطی در میان مردم مقبولیت دارد که تنها امانت دار و پرچم دار منجی بوده و با ظهور امام عصر، این بار امانت را تحویل صاحب اصلی آن دهد.

لذا انقلاب اسلامی تنها آغازی است، در مسیر این هدف و تا روزی که آن را محقق نسازد،انقلاب ایران، رسالت خویش را به انجام نرسانیده است،و این انقلاب و نهضت همچنان ادامه دارد و به عنوان الگو و پیشگام ملتهای آزاده جهان باقی خواهد ماند.

در چنین حکومتی، که مردم آرمان و اهداف ایدئولوژیک خود را بر هر چیز و نیاز دیگری ترجیح داده و اولویت می بخشند، کارگزاری و حکومت داری، کاری بس دشوار و طاقت فرساست، اگر رهبران و مسوولین جامعه، با مردم صادق و شفاف باشند، مردم نیز به عنوان تنها پشتوانه این حکومت، با جان و دل از آن حمایت خواهند نمود، کما اینکه در برهه های مختلف تاریخ انقلاب، رفتار صادقانه و بسیار ساده امام امت، گواه این ادعا بوده است،و نفوذ کلام حضرت امام بر مردم، بر هیچکس پوشیده نیست.

در جامعه ای که مردم دل به صداقت رهبر آزاده خود سپرده و با شنیدن تنها یک جمله از مرادشان،در راه این آرمان و هدف،به استقبال گلوله های نظام ستم شاهی و پس از آن جبهه های نبرد جنگ با عوامل ضد انقلاب و همچنین رژیم بعث میرفتند.

پس از رحلت امام و آغاز امامت مقام معظم رهبری نیز صداقت،شجاعت و جسارت ایشان در رویارویی با فتنه های داخلی و خارجی، باعث شد تا مردم در بزنگاه های مختلف و حساس، تا پای جان، در خدمت حکومت و انقلاب باشند. در این دوره، به مراتب وظیفه مقام معظم رهبری دشوار تر و سنگین تر بوده است، چرا که هر چند در دوران آغاز انقلاب و قبل از آن،مبارزات فراوان برای شکل گیری حکومت اسلامی شکل گرفت،و رشادت ها و ایستادگی های فراوانی مشاهده شد، اما دشمن،دشمنی آشکار و جبهه های نبرد،قابل مشاهده و واضح بود، اما در این دوران، جنگ، شکل جدیدی به خود گرفته و نفاق و خیانت برخی از مسوولین نظام، کار را به جایی رسانده که در برخی از برهه ها،رهبری، آشکارا به ولی و امام عصر متوسل شده و از ایشان برای حل فتنه ها استمداد طلبیدند. این دوران،دوران فتنه ها و جنگ آن،جنگ طاقت فرسای فرهنگی و اقتصادی است.

ایستادگی در مسیر آرمان ها و اهداف جمهوری اسلامی ایران به قیمت پرپر شدن هزاران هزار جوان در مسیر این انقلاب بوده است،قیمتی که کاشت نهال انقلاب در دل نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در پی داشت، خون جوانانی بود که هر کدام امید خانواده ای بوده و با شهادت هر جوان،در حقیقت ملتی به شهادت می رسید. همسران جوانی، آرزوهای خود را، فرزندانی، امید و پناه خود را، پدران و مادرانی،دلگرمی حاصل عمر خود را،از دست رفته میدیدند، اما آنچه این ملت را در برابر پرداخت این هزینه گزاف و غیر قابل تحمل استوار نگه داشت،همین آرمان و هدف انقلاب بود… داغی که اراده های پولادین را در هم شکسته و قد رشید جوانان را خم میکند،در برابر این ملت کارگر نبود…

اما این پرداخت هزینه همچنان ادامه دارد، جنگ به مراتب شدت یافته و جنگ اقتصادی و فرهنگی،طاقت مردم را طاق کرده است و تحریم های چندین ساله و به انزوا کشاندن اقتصادی کشور،به منظور در هم شکستن این مقاومت و آزادگی هم چنان ادامه دارد، اما مردم همچنان پای آرمان های خویش و رهبری صادقانه مقام معظم رهبری ایستاده اند.

اما آنچه برای مردم غیر قابل تحمل و برای این انقلاب بزرگترین تهدید و مشکل است، خیانت داخلی، فساد اقتصادی، دزدی و دست اندازی بر بیت المال است، هیچ چیز برای مردمی که تمام قد در برابر تهدیدات و فتنه ها ایستاده اند، بدتر از مشاهده دورویی و نفاق مسئولین نیست،

سبک زندگی مسئولین و سیاست مداران جامعه، بر این اراده بسیار تاثیر گذار است.

مردم تحمل ندارند جان فرزندان خود را در راه انقلاب تقدیم کرده و مشاهده کنند تا فرزندان برخی دیگر، به شغل شریف آقا زادگی مشغولند!

آنچه تهدیدی آشکار در راه این انقلاب به حساب می آید، ایجاد شکاف بین مردم و حکومت است، شکافی که از دورویی و نفاق مسولین آغاز می گردد. هیچ چیز همچو بر ملایی فساد های اقتصادی چند سال گذشته، مردم را نسبت به حکومت بدبین نمیکند!!! اگر مردم، این حکومت را دیگر در راستای اهداف و آرمان ها نبینند و ایدئولوژی انقلاب،تنها تبدیل به شعار و ژست شود، دیگر حمایتی از آن نخواهد کرد و این بزرگترین تهدید انقلاب است، چرا که تنها سرمایه انقلاب، همین مردم است،

ایستادگی رهبری در برابر فساد اقتصادی و تذکر های آشکار و چندین باره ایشان در این رابطه، موید همین نکته است.

خیانت هر شخص و مسئول دولتی، خیانتی نابخشودنی و غیر قابل گذشت خواهد بود و نتیجه ای غیر قابل جبران بر جای خواهد گذاشت.

با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری تحلیلی زنجانم، تاریخ 25 اسفند 95، کد مطلب: 28656: www.zanjanam.ir