![](/files/fa/news/1396/8/7/175128_300.jpg)
شعار سال: در برخی شبکه های ماهواره ای معاند، شیعه به غلو متهم می شود. بدون ترديد ائمّه عليهم السلام غاليان را طرد و تكفير میكردند و شيعيان را همواره از غاليان و تماس با آنها بر حذر میداشتند.
در پاسخ ابتدا به بحثی مبنایی می پردازیم:
غلو چيست؟
بدون ترديد ائمّه عليهم السلام غاليان را طرد و تكفير میكردند و شيعيان را همواره از غاليان و تماس با آنها بر حذر میداشتند.
غلو چيست و چه كسانى غالى هستند؟ يكى از بخشهاى بحث امامت در كتابهاى حديثى و كلامى، «نفي الغلو في النبي والائمّة عليهم السلام» است.
غلو از ديدگاه روايات
روايات بسيار جالبى در كتاب بحار الانوار در مورد غلو از پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله و معصومان عليهم السلام وارد شده است.
در روايتى از پيامبر خدا میخوانيم كه حضرتش میفرمايد:
لا ترفعوني فوق حقّي، فإنّ اللَّه تبارك تعالى اتّخذني عبداً قبل أن يتّخذني نبيّاً؛1
مرا بيش از آن چه هستم بالاتر نبريد؛ چرا كه خداى تعالى پيش از آن كه مرا به پيامبرى برگزيند، به بندگى برگزيده است.
در روايت ديگرى از امير مؤمنان على عليه السلام آمده كه آن حضرت میفرمود:
اللهمّ إنّي بريء من الغلاة كبراءة عيسى بن مريم من النصارى. اللهمّ اخذلهم أبداً ولا تنصر منهم أحداً؛2
خدايا! من از غاليان، به سان دورى عيسى بن مريم از نصارا دور هستم. خدايا! همواره آنان را خوار گردان و كسى از آنان را يارى نكن.
در روايت ديگرى، حضرت ولى عصر عليه السلام میفرمايد:
تعالى اللَّه عز وجل عمّا يصفون سبحانه وبحمده، ليس نحن شركائه في علمه ولا في قدرته؛3
خداوند متعال از آن چه توصيف میكنند فراتر است. پاک و منزّه است و مورد ستايش است. ما نه در علم و دانش او شريک هستيم و نه در قدرت و توانمندى او.
همچنين امير مؤمنان على عليه السلام میفرمايد:
إيّاكم والغلوّ فينا، قولوا: إنّا عبيد مربوبون، وقولوا في فضلنا ما شئتم؛4
هرگز در مورد ما غلو ننماييد. بگوييد: ما بندگان تربيت يافته خدا هستيم و در مورد برترى ما آن چه خواستيد بگوييد.
در روايتى حضرت امام رضا عليه السلام میفرمايد:
فمن ادّعى للأنبياء ربوبيّة أو ادّعى للأئمّة ربوبيّة أو نبوّة أو لغير الأئمّة إمامة فنحن منه برآء في الدنيا والآخرة؛5
هر كس براى پيامبران مقام ربوبيّت يا براى يكى از ائمّه مقام ربوبى يا پيامبرى، يا براى غير امامان مقام امامت و پيشوايى ادّعا كند، ما از او در دنيا و جهان آخرت بيزار هستيم.
امير مؤمنان على عليه السلام میفرمايد:
وإيّاكم الغلوّ كالغلوّ من النصارى، فإنّي بريء من الغالين؛6
مبادا به سان نصارا غلو كنيد. به راستى كه من از غلو كنندگان بيزارم.
در روايت ديگرى راوى از امام رضا عليه السلام میپرسد:
يابن رسول اللَّه! فإنّ معي من ينتحل موالاتكم ويزعم أنّ هذه كلّها صفات علي عليه السلام وأنّه هو اللَّه ربّ العالمين.
فلمّا سمعها الرضا عليه السلام ارتعدت فرائصه وَتَصَبَّبَ عرقاً وقال: سبحان اللَّه عمّا يقول الظالمون الكافرون علوّاً كبيراً. أو ليس كان علي عليه السلام آكلًا في الآكلين فشارباً في الشاربين؟!7
اى فرزند رسول خدا! من با كسى آشنا هستم كه موالات شما را به خود میبندد و پندارش اين است كه همه اينها، صفات على عليه السلام است و او همان خدا و پروردگار جهانيان است.
هنگامى كه امام رضا عليه السلام اين سخن را شنيد، اعضاى بدنش لرزيد و عرق بدن مباركش را فرا گرفت و فرمود: پاك و منزّه است خداوند متعال و بلندمرتبه از گفتار ستمگران و كفرورزان. مگر نه اين است كه على عليه السلام با غذاخورندگان غذا میخورد و با آشامندگان میآشاميد؟!
نه غلوّ و نه تقصير
براى شناخت ائمّه عليهم السلام بايد مقامات و منازل آن بزرگواران را از خودشان بياموزيم؛ نه غلو و نه تقصير؛ چرا كه هم تقصير حرام است و هم غلو. امام باقر عليه السلام به ابوحمزه ثمالى میفرمايد:
يا أبا حمزة! لا تضعوا عليّاً دون ما رفعه اللَّه ولا ترفعوا عليّاً فوق ما جعل اللَّه؛8
اى اباحمزه! على عليه السلام را پايينتر از جايگاهى كه خداوند قرار داده قرار ندهيد و فراتر از مقام والايى كه خداوند قرار داده قرار ندهيد.
به عبارت ديگر، بيش از آن چه هست نگوييد و از آن چه هست پايين نياوريد.
آن حضرت در روايت ديگرى مىفرمايد:
فإنّ الغلاة شرّ خلق اللَّه؛ يصغّرون عظمة اللَّه ويدّعون الربوبيّة لعباد اللَّه. واللَّه، إنّ الغلاة شرٌّ من اليهود والنصارى والمجوس والّذين أشركوا؛9
به راستى غاليان بدترين آفريدگانند. آنان عظمت و شكوه خدا را كوچک میشمارند و ربوبيّت را براى بندگان خدا ادّعا میكنند. به خدا سوگند! غاليان از يهوديان، مسيحيان، مجوسيان و شركورزان بدترند.
روايت بسيار جالبى وجود دارد كه آن حضرت میفرمايد:
كان علي عليه السلام واللَّه عبداً للَّه صالحاً أخو رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله؛10 به خدا سوگند! على بنده صالح خدا و برادر رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله بود.
آن گاه در ادامه عبارت خيلى مهمّى میفرمايد:
ما نال الكرامة من اللَّه إلّابطاعته للَّه ولرسوله؛11
او به اين مقام در نزد خداوند نايل نشد، مگر با اطاعت از خدا و رسول او.
به راستى چه كرامتى است كه امير مؤمنان على عليه السلام از طريق عبوديّت و عبادت به اين مقام رسيدهاند؟
با توجّه به اين روايات، ائمّه عليهم السلام در برابر غاليان و غلو چنين برخوردى مینمودند. از طرفى با عنايت به اين روايات، معناى غلو نيز معلوم میشود كه همان اعتقاد به نبوّت و الوهيّت امام و اعتقاد به الوهيّت پيامبر است؛ يعنى انسان به شأن نبى و امام بيش از آن چه هست معتقد شود، يا او را شريک خداوند بداند؛ از اين رو بايد معتقد بود كه ائمّه و پيامبر هرگز إله، ربّ و شريكان خداوند متعال نبودهاند. آنان در خدا حلول نكردهاند و با او اتّحاد ندارند.
اين است معناى غلو چنان كه از روايات فهميده میشود و اعتقاد به يكى از اين امور مصداق غلو درباره نبى و امام به شمار میآيد؛ ولى خود روايات كه میفرمايند:
اينها را نگوييد، میفرمايند: آن چه میتوانيد در فضل و برترى ما بگوييد. ما را بنده آفريده شده و تربيت يافته خداوند بدانيد. امّا- چنان كه خواهد آمد- مىفرمايند: به شأن و مقام ما نزد خدا نمىتوانيد پى ببريد.
آرى، با حفظ عبوديّت، هر چه مىتوانيد در فضل و برترى ائمه اطهار عليهم السلام بگوييد كه هيچ فردى به كرامت خدايى نايل نشد، مگر به سبب اطاعت و عبوديّت و تعبّد.
در همين زيارت جامعه نيز بدان اشاره شده كه «وعباده المكرمين الّذين لا يسبقونه بالقول وهم بأمره يعملون» كه اين معنا- چنان كه در جاى خود خواهد آمد- از قرآن مجيد اخذ شده است، آن جا كه مىفرمايد:
«عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ* لا يَسبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ»؛12
آنان بندگان شايسته او هستند كه هرگز در سخن بر او پيشى نمىگيرند و پيوسته به فرمان او عمل مىكنند.
كوتاه سخن اين كه با حفظ عبوديّت و مخلوقيّت هر چه مىتوانيد در مورد آنان بگوييد. و اين چيز اندكى نيست.
به راستى كرامت از پيشگاه خدا چيست؟ اين چه مقامى است كه آن حضرات به جايى رسيدند كه «لا يفعلون إلّاما يؤمرون».
در روايت صحيح- بلكه از طرق عامه هم متواتر- آمده كه پيامبر گرامى صلى اللَّه عليه وآله درباره حضرت امير مؤمنان على عليه السلام فرمود:
إنّه لا يفعل إلّاما يؤمر به؛13
به راستى على جز آن كه به او دستور داده مىشود، انجام نمىدهد.
ما غلو نمىكنيم و از غلو نهى شده ايم تا بگوييم: امام، پيامبر است؛ چه رسد كه بگوييم: امام خدا و ربّ است؛ بلكه آنان عبد و بنده خدا هستند؛ اما بندههايى كه به چنين مقامى رسيدهاند. اگر گوييم: كسى بر اثر بندگى خداوند مورد تفضّل خدا قرار گرفته، آيا اين غلو است؟
1 . بحار الانوار: 25/ 134، 265 و 272.
2 . الامالى، شيخ طوسى: 650، حديث 1350.
3 . الصحيفة الهادية والتحفة المهديه: 236.
4 . الخصال: 614، بحار الانوار: 10/ 92 و 25/ 270.
5 . عيون أخبار الرضا عليه السلام: 1/ 217، بحار الانوار: 25/ 134 و 271.
6 . الاحتجاج: 2/ 438، بحار الانوار: 4/ 303 و 25/ 273.
7 . همان: 25/ 275.
8 . همان: 25/ 283 و 39/ 206.
9 . الامالى، شيخ طوسى: 650، حديث 1349، بحار الانوار: 25/ 265/ 284.
10 . بحار الانوار: 25/ 286.
11 . همان: 25/ 287.
12 . سوره انبياء (21): آيات 26 و 27.
13 . ر. ک: محاضرات فى الاعتقادات: 1/ 160.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت
خبری جام نیوز ، تاریخ انتشار 6 آبان 96، کدمطلب:839960، www.jamnews.ir