پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
پنجشنبه ۲۸ تير ۱۴۰۳ - 2024 July 18
کد خبر: ۹۲۱۹۴
تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۴
من شاگرد اول کلاس و در " کلاس زندگی " شاگرد آخرم !

شعار سال: شاگرد اول بودم، پدرم یادم داده بود که من همیشه درس بخوانم ، وقتی مهمان می آید زود بیایم سلام کنم و بروم ! آرام آرام مهمان های ما خیلی کم شدند چون مادرم غیر مستقیم گفته بود حواس مرا پرت می کنند !

عیدها همه اش خانه بودیم و من نمی دانستم سیزده بدر یعنی چه ؟

وقتی مدرسه می رفتم، پدرم خودش مرا می رساند آخه مادرم گفت بود نکنه توی سرویس مدرسه حرف بد یاد بگیرم .

پدرم مرا خیلی دوست داشت! و حتی می گفت زنگ تفریح به حیاط نروم ! چون ممکن است بچه ها دعوایم کنند !

و من نه تنها زنگ تفریح مدرسه که تمام زنگ های تفریح عمرم را در اتاقی درس خواندم ! مایه افتخار پدر بودم ! شاگرد اول !

وقتی پدر مرا به مدرسه می رساند شیشه اتومبیل را بالا می زد که مبادا حرفی بشنوم و من تا مسیر مدرسه ریاضی کار می کردم!

وقتی سر سفره می آمدم باید به فیزیک فکر می کردم چون پدرم می گفت نباید لحظه ها را از دست بدهم !

چقدر دلم می خواست یک بار برف بازی کنم ، اما مادر پنجره را بسته بود و می گفت پنجره باز شود من مریض می شوم ؛ من حتی باریدن برف را هم ندیده ام !

من همیشه کفش هایم نو بود چون با آن ها فقط از درب مدرسه تا کلاس می رفتم !! من حتی یک جفت کفش در زندگی ام پاره نکردم و مایه افتخار پدرم بودم !

من شاگرد اول تیزهوشان بودم ! تمام فرمول های ریاضی و فیزیک را بلد بودم ولی نمی توانستم یک لطیفه تعریف کنم ! و حالا یک پزشکم ! چه فرقی دارد تو بگو یک مهندس ! پزشکی که تا الان نخندیده است، مهندسی که شوخی بلد نیست!

من نمی دانم چطور باید نان بخرم ! من نمی دانم چطور باید کوهنوردی بروم!

با اینکه بزرگ شده ام اما می ترسم با کسی حرف بزنم ! چون ممکن است حرف بد یاد بگیرم !

من شاگرد اول کلاس بودم ! اما الان نمی دانم اگر مثلا مراسم عروسی دعوت شوم چگونه بنشینم، اگر مراسم عزاداری بروم چه بگویم !

همسایه مان برای ما آش نذری آورده بود نمی دانستم چه اصطلاحی به کار ببرم ؛ یک روز باید بنشینم برای خودم جوک تعریف کنم ! یک روز باید یک پفک نمکی را تا آخر بخورم ! یک روز می خواهم زیر برف بروم ! یک روز می خواهم داد بکشم ، جیغ بزنم !

من شاگرد اول کلاسم اما از قورباغه می ترسم، از گوسفند می ترسم، مایه افتخار پدر حتی از خودش هم می ترسد !

راستی پدرها و مادرهای خوب و مهربان به فکر شاگرد اول های کلاس باشید .

و اگر مادرم را دیدید بگویید پسرش شاگرد اول کلاس درس و شاگرد آخر کلاس زندگی است.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری تحلیلی صدای معلم، تاریخ انتشار 20 آبان 96، کد مطلب: - ، www.sedayemoallem.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین