شعار سال: بیش از یک دهه از تخریب محله خاک سفید و خیابان «جزیره» میگذرد. هرچند جزیرهای که منبع انواع آسیبهای اجتماعی بود انگار دیگر به زیر آب رفته، اما هنوز هم ردپای کمرنگ همان آسیبها در زیر پوست محله و در گوشه و کنار بوستانهای خاکسفید جا خوش کرده. انگار زمین بازی عوض شده و این بار به زمین بازی کودکان کشیده شده است. جایی که خرید و فروش و مصرف علنی موادمخدر و پرسههای وقت و بیوقت معتادان به شکل نگرانکنندهای در بوستانهای محله و چند قدمی زمین بازی کودکان جریان دارد.
در این گزارش به درخواست مکرر شورایاران و اهالی محله «گلشن» یا همان «خاک سفید» سری به زمین بازی کودکان در بوستانهای «بهزادی»، «ابوذر» و «آلاله» زدیم و در گفتوگو با اهالی از نزدیک ابعاد مشکل را بررسی کردیم.
ساعت 17، بوستان بهزادی:
خرید و فروش اجناس بنجل و موادمخدر
هنوز چند ساعتی به تاریکی هوا باقی مانده که به بوستان بهزادی میرسیم. یکی از بوستانهای شلوغ و پر ازدحام محله خاکسفید که به گفته اهالی و معتمدان محله، یکی از اصلیترین پاتوقهای خرید و فروش و مصرف علنی موادمخدر است. حوالی غروب زمین بازی مرکز بوستان مملو از کودکانی میشود که به هوای بازی با همسن و سالهایشان راهی بوستان بهزادی میشوند.
کمی آن سوتر از محل بازی بچهها و درست مقابل وسایل بازی، ازدحامی در حال شکل گرفتن است. افرادی با سر و وضع نامناسب و چهرههای ژولیده از هر سوی بوستان از راه میرسند. کارتنهایی پهن میشود و فروش اجناس بیارزشی مانند کفشهای کتانی تقریباً غیرقابل استفاده، یکی دو چاقوی کهنه که حتی فروشنده زحمت تمیز کردنش را هم به خودش نداده و جنسهای جورواجور و بدون استفاده در معرض فروش گذاشته میشود. از مقابل نگاههای سنگین و دنبالهدار برخی از فروشندهها و مشتریان میگذریم و در گوشهای از زمین بازی با یکی از اهالی همکلام میشویم.
«علی»آقا که ساکن یکی از آپارتمانهای حاشیه بوستان است، میگوید: «هر روز غروب همین بساط است. افرادی با سر و وضع ژولیده و ترکیده به این محل میآیند و برای ما نگرانی ایجاد میکنند. اینجا تهیه موادمخدر حتی از خرید نان از نانوایی هم آسانتر است. فروشندهها گاهی به شکل علنی و گاهی هم در پوششهای مختلف موادمخدر میفروشند. جز همین بوستان فضای مناسب دیگری برای بازی بچهها وجود ندارد.»
ساعت 17:30، بوستان بهزادی:
نزاعهای خونین و مصرف موادمخدر، بلای جان همسایهها
مسیر ابرهای پرباران و رگبارهای پراکنده اردیبهشت به محله خاکسفید افتاده، اما با وجود این، هر لحظه بر ازدحام جمعیت داخل بوستان افزوده میشود. نیازی به جستوجوی بیشتر نیست. معتادان در گروههای چند نفره از میان ازدحام جمعیت مرکز بوستان جدا شده و با آسودگی خاطر در زوایای پنهان بوستان، در حاشیه امن شمشادها و حتی روی نیمکتهای پارک مشغول مصرف علنی موادمخدر میشوند.
«کمند علی ملکی» عضو شورایاری محله خاکسفید به بوتههای سوخته و دیوارهای دودگرفته بوستان اشاره میکند و میگوید: «عصرها و بهویژه پس از تاریکی هوا این بوستان در قرق معتادان قرار میگیرد. معتادان به شکل گروهی در گوشه گوشه بوستان شروع به روشن کردن آتش و مصرف موادمخدر میکنند. افرادی هم که معمولاً با تاریکی هوا در این بوستان پرسه میزنند، دلالهایی هستند که بستههای کوچک موادمخدر را به آنها میفروشند.» لحظاتی نمیگذرد که چند نفری که از سر و وضعشان پیداست برای مصرف موادمخدر وارد بوستان شدهاند، درست در فاصله چند متری زمین بازی بچهها جاگیر میشوند.
یکی از والدین با دیدن این صحنه دست فرزندش را میگیرد و از محل بازی بچهها دور میشود. ملکی میگوید: «در گذشته کیوسک نیروی انتظامی در ضلع غربی بوستان و در نزدیکی میدان رهبر مستقر بود. اما اکنون مدتهاست که خبری از آن کیوسک و مأمور مستقر در آن نیست. از همان زمان این مشکلات بیشتر و بیشتر شده است. آنقدر که این ازدحامها گاهی منجر به نزاعهای گروهی و درگیریهای خونین درست مقابل دیدگان کودکان میشود.»
ساعت 18، بوستان ابوذر:
خردهفروشهای خفتگیر
بوستان «ابوذر» فاصله چندانی با بوستان بهزادی ندارد. چند خیابان پایینتر از بوستان بهزادی و در نزدیکی میدان ابوذر به بوستان کوچکی میرسیم که در محاصره آپارتمانهای مسکونی اطراف قرار دارد. بوستانی با درختان سرسبز و انبوه و البته شمشادهای بلندی که به حاشیه امن معتادان تبدیل شده است. بارش باران موجب پراکنده شدن معتادان و کارتنخوابهایی شده که تا همین چند دقیقه پیش مشغول مصرف موادمخدر در پاتوق روزانهشان بودند.
همراه با شورایاران محله خاکسفید وارد بوستان میشویم. آثار مصرف موادمخدر از زرورقهایی که برای حرارتدهی برخی از انواع مخدر به کار میرود تا سرنگهای آلوده در لابهلای شمشادهای بلند بوستان، نخستین نشانهای است که در این پاتوق جلب توجه میکند. پاتوقی که فاصلهاش تا منازل مسکونی اطراف تنها چند قدم است. مرکز میدان ابوذر هم یکی از همان پاتوقهایی است که نگرانی اهالی محله را در پی داشته است.
«عباس برغمدی» یکی از ساکنان قدیمی محله که خانهاش مشرف به بوستان و میدان ابوذر است با نگرانی به سرنگهای آلوده روی زمین اشاره میکند و میگوید: «حضور معتادان و مصرف علنی موادمخدر یک نگرانی است و معضلاتی مانند خفتگیری که در تاریکی بوستان و میدان ابوذر انجام میشود یک نگرانی بزرگتر. همین 2 ماه پیش بود که نوجوان همسایه در حال بازگشت به خانه گرفتار همین افراد معتاد شد و در اثر ضربهای که به سرش وارد کردند، 50 روز در کما بود. همه همسایهها نگران رفتوآمد کودکان از میان تجمع افراد معتاد در بوستان هستند.»
بوستان آلاله، ساعت 19:
بازی در چند قدمی سرنگهای آلوده
هوا دیگر به تدریج رو به تاریکی رفته که به بوستان «آلاله» میرسیم؛ یک بوستان دیگر در محاصره منازل مسکونی اطراف. ضلع جنوبی این بوستان هم زمین بازی دیگری قرار دارد و بچهها با نظارت والدینشان مشغول بازی هستند. بوستان آلاله اگرچه کوچک است اما تنها چند دقیقه قدم زدن در گوشه و کنار آن ما را با زوایای تاریک و نگرانکنندهای آشنا میکند.
سرنگهای آلوده، موکتها و زرورقهای سوخته، کنار نیمکتها و لابهلای بوتههای گوشه و کنار بوستان به چشم میخورند. هنوز چند دقیقهای از ورود ما همراه با شورایاران محله به بوستان نگذشته که یک گروه چند نفره به زمین بازی کودکان نزدیک میشوند. چند قدم مانده به زمین بازی جا خوش کرده و داستان تکراری بوستانهای محله خاکسفید که نگرانی خانوادهها و همسایههای بوستان را در پی دارد، اینجا هم بیکم و کاست تکرار میشود.
«آرش قهرمانی» که کودک خردسالش را برای بازی به این بوستان آورده میگوید: «بوستان آلاله نزدیکترین بوستان به خانه ماست. متأسفانه این بوستان پاتوق معتادان شده است. اینجا همه پدر و مادرها حتی برای یک لحظه کوتاه هم بچهها را تنها نمیگذارند. اگر گذر بچهها به بوتههای حاشیه بوستان بیفتد و از روی کنجکاوی سراغ یکی از همین سرنگهای آلوده بروند چه کسی پاسخگو است؟»
«غلامرضا بابایی» یکی دیگر از شورایاران محله خاکسفید میگوید: «شورایاری همواره بهعنوان پل ارتباطی اهالی با کلانتری 144 عمل کرده و شکایتها و گلایههای آنها را به گوش مأموران نیروی انتظامی رسانده است. بهواسطه این همکاری دلالان و فروشندگان بسیاری دستگیر و تحویل مراجع قضایی شدهاند. اما اهالی انتظار دارند نیروی انتظامی با دقت و قدرت بیشتری به این مشکل رسیدگی کند.»
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری ، تاریخ انتشار 19 اردیبهشت 97، کدمطلب:15354، www.newspaper.hamshahri.org