پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۳۳۵۲۵
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۰
چند سالی است که مسافرکشی با موتورسیکلت در تهران باب شده و این روزها سرهرچهارراه و میدان و خیابان، راکبانی را می‌بینید که در گوشه‌ای منتظر مسافر نشسته‌اند.

شعار سال: چند سالی است که مسافرکشی با موتورسیکلت در تهران باب شده و این روزها سرهرچهارراه و میدان و خیابان، راکبانی را می‌بینید که در گوشه‌ای منتظر مسافر نشسته‌اند. بالا بودن آمار مرگ و میر و تصادف مربوط به این وسیله نقلیه شاید یکی از دلایلی بود که سبب شد سال 1388 معاون حقوقی و پارلمانی ناجا خبر ممنوعیت مسافرکشی با موتورسیکلت را رسانه‌ای و اعلام کند: «در قانون اخذ جرائم راهنمایی و رانندگی، راکبان موتورسوار حق مسافر‌کشی ندارند و این کار ممنوع است.» اما این قانون هیچ‌وقت اجرایی نشد و با توجه به معضل ترافیک در تهران این وسیله نقلیه هر روز در بین پایتخت‌نشینان محبوب‌تر شد و راکبان توانستند حوزه فعالیت خود را گسترده‌تر کنند.

این روزها جابه‌جایی مسافران زن، پدیده جدید دیگری است که در حوزه‌کاری موتوری‌های مسافرکش رخ داده و در منطقه 12 که قلب تهران است و روزانه حدود 600 موتورسیکلت‌‌ تردد می‌کنند، بیش از نقاط دیگر مشاهده می‌شود. ایجاد مزاحمت برای نوامیس یا خدمت‌رسانی صادقانه به مسافران، نتایج این پدیده نوپا هستند که برای بررسی بیشتر آنها خبرنگار همشهری محله در پوشش مسافر قدم به قلمرو موتوری‌های مسافرکش بازار گذاشته است.

ساعت 12 ظهر است که وسایلمان را جمع می‌کنیم و راهی چهار راه گلوبندک می‌شویم. همه جا شلوغ است. هر جا که چشم می‌گردانیم جمعیت است و وسیله نقلیه. بیش از 100 موتور در ورودی بازار و ایستگاه 15 خرداد پارک شده است. گلوبندک مانند همیشه در کلاف ترافیک گره خورده و خودروهای شخصی، تاکسی‌های سبز و زردرنگ، اتوبوس‌های قدیمی و بی‌آرتی، موتورسیکلت‌ها و دوچرخه و حتی گاری‌ها هر لحظه گره‌های ترافیک را محکم‌تر و کورتر می‌کنند. همین که از پیاده‌رو وارد حاشیه خیابان خیام، درست جایی که موتورسیکلت‌ها پارک شده‌اند، می‌شوم و موتوری‌های مسافرکش سراغم می‌آیند و می‌گویند: «خانوم! موتور؟» پس از شنیدن این دو کلمه به‌عنوان مسافر با آنها وارد گفت‌وگو می‌شوم و می‌پرسم: «مگه شما می‌توانید مسافر خانم سوار کنید؟‌»

یکی از راکبان موتورسیکلت نزدیک‌تر می‌آید و می‌گوید: «خانم چیز عجیبی نیست. این روزها ما مسافران خانم زیادی داریم.» به نشانه تعجب می‌گویم: «من که باور نمی‌کنم. چطور چنین چیزی ممکنه؟‌» دستش را روی موتورش می‌گذارد و می‌گوید: «از هر10 مسافری که سوار می‌کنم 7تاشون خانوم هستن.» مکث می‌کند و ادامه می‌دهد: «خانوم تو هم جای آبجی ما. چرا این همه جروبحث می‌کنی. سوار شو و کیفت رو بذار وسط بریم دیگه. فکر کردن نداره.» نگاهی به موتورش می‌اندازم و می‌پرسم: «خوب این کارو انجام دادم. تو دست‌اندازهای خیابونا چکار کنم؟ موتورت که جایی برای گرفتن نداره که؟‌»

گویا من نخستین مسافری هستم که در این مورد اعتراض می‌کنم. بهت‌زده نگاه می‌کند و می‌گوید: «ببین خانوم ‌داری سخت می‌گیری. وقتی رسیدیم به دست‌اندازها یواش میرم یا اینکه می‌تونی لباسم رو بگیری.» با راهنمایی راکب این مشکل هم حل می‌شود. دیگه حوصله‌اش از سؤال و جواب‌ها سر رفته و با لحن عصبانی می‌گوید: «ببین خانوم وقت منو گرفتی. کجا میری بیا بریم دیگه. چرا اصول دین می‌پرسی؟ ما اگر هر روز دوتا مسافر مثل تو داشته باشیم که باید تعطیل کنیم بریم خونه‌هامون.» برای اینکه سوار شدن را منتفی کنم، می‌گویم: «باشه کلاه ایمنی رو بده بزارم سرم و راه بیفتیم.» آه می‌کشد و می‌گوید: «ای بابا نیاز به کلاه ایمنی نیست. قول میدم آروم برم و آب تو دلتون تکون نخوره.» به بهانه نداشتن کلاه ایمنی خداحافظی می‌کنم و می‌روم.

انتخاب موتور با مسافر

موتورها بدون هیچ نظم و‌ترتیبی در ورودی بازار تهران پارک شده‌اند و همه راکبان روی موتورهایشان نشسته و منتظر مسافرند. همین که وارد جمعشون می‌شوم، همگی می‌گویند: «خانوم! موتور؟» مثل اینکه همه راکبان از این دو کلمه برای مسافران استفاده می‌کنند. مرد میانسالی با موتور تقریباً قدیمی نزدیک می‌آید و می‌گوید: «خانم کجا میرید؟‌» نگاهی به چهره سیاه‌سوخته‌اش می‌اندازم و می‌گویم: «خانوم‌ها رو هم سوار می‌کنی؟‌» بدون معطلی می‌گوید: «بیشتر مسافرها خانوم هستن.» مقصد خاصی مدنظرم نیست و به یک‌باره می‌گویم: «می‌خوام برم سرخیابون خیام. چقدر می‌گیری؟‌» گویا وضع کار خوب نبوده و قصد دارد هرجوری که هست مرا به مقصد برساند،

برای همین می‌گوید: «همه 5 هزار تومن می‌گیرن. شما هرچقدر دوست‌داری بده.» هنوز مشغول صحبت کردن هستیم که راکبان جوان‌تر دورمان حلقه می‌زنند و یکی با گفتن اینکه اسنپ کار می‌کنم قصد دارد متقاعدم کند تا با او همراه شوم. گوشی‌اش را نشانم می‌دهد و می‌گوید: «خانوم ببین من اسنپ کار می‌کنم. بیا سوار شو بریم.» یکی دیگه می‌گوید: «خانوم این همه موتور اینجاست. خودت انتخاب کن و سوار شو و برو.» انتخاب بین این همه موتور سخت است و به همین دلیل ترجیح می‌دهم، اصلاً انتخابی نداشته باشم.

پوشش مسافر اهمیت ندارد

از بدو ورود به قلمرو موتوری‌های مسافرکش، یک سؤال ذهنم را مشغول کرده بود و دنبال فرصت مناسبی برای رسیدن به جوابش بودم. همین که یکی از موتوری‌ها پیشنهاد می‌دهد سوار شوم، می‌گویم: «فقط خانوم‌های مانتویی یا کسانی که پوشش‌های خاصی دارن، سوار می‌کنی؟‌» به نشانه تعجب ابروش رو بالا می‌اندازد و می‌گوید: «چه ربطی داره؟ اصلاً پوشش مسافر مهم نیست. ممکنه خانوم مانتویی باشه یا چادری. مهم اینه که کجا می‌ره و حاضره چقدر کرایه بده.» درباره مقصد خانوم‌های مسافر هم می‌پرسم و او می‌گوید: «برای همه جای تهران مسافر هست. شوش، هفتم‌تیر، میدون امام خمینی(ره)، راه‌آهن و خلاصه همه جا.» وقتی از راکب موتورسیکلت در مورد دلیل انتخاب موتور توسط خانوم‌ها سؤال می‌کنم، این‌‌گونه جواب می‌دهد: «خداروشکر هر روز گره ترافیک تهران محکم‌تر می‌شه و دیگه کسی اعصاب نداره ساعت‌ها تو ترافیک بمونه. بیشتر خانوم‌ها چون عجله دارن سوار موتور میشن

نظارت بر عملکرد موتوری‌ها

مانند ایستگاه‌های اتوبوس، تاکسی و مترو، خطوط موتوری‌های مسافرکش یا حداقل این نقطه ناظر دارد و او روی ساعت رفت‌وآمد موتوری‌ها نظارت می‌کند. هنگام صحبت کردن با یکی از راکبان موتورسیکلت آقای ناظر می‌آید و وارد گفت‌و‌گو می‌شود و می‌گوید: «خانوم مشکلی پیش اومده؟ من ناظر خط هستم.» بدون معطلی می‌گویم: «کی شمارو ناظر این خط کرده؟‌» خیلی راحت و بدون اینکه شک کند، می‌گوید: «اینجا ایستگاه تاکسی‌های دربستی چهارراه گلوبندک هستش و موتوری‌ها با توقفشون سدمعبر می‌کنن. به همین دلیل من از طرف تاکسیرانی به‌عنوان ناظر خط تعیین شدم و موتوری‌ها با هر مسافری که می‌برند هزار تومن به من میدن

موتوری‌های مسافرکش حرف‌هایش را تأیید می‌کنند و مثل اینکه مزاحمتی برای کسب و کارشان به وجود آوردم با چهره‌ای در هم کشیده می‌گوید: «خانوم وقت ما رو نگیر. میری بیا سوار شو و اگه نمیری برو رد کارت.» پس از تمام شدن حرفش عذرخواهی می‌کنم و می‌گویم: «حقیقتش من از موتورسواری می‌ترسم اما جابه‌جایی مسافران خانوم با موتور برام جالب و تعجب برانگیز بود وگرنه قصد مزاحمت نداشتم

تاکسیرانی ناظری ندارد

«مجید عمرانی» رئیس تاکسیرانی منطقه12 در گفت‌وگو با خبرنگار ما می‌گوید:«در گذشته ایستگاه تاکسی‌های دربستی مقابل مترو 15 خرداد وجود داشت و اکنون حدود 3ماه است که این خط بنا به دلایلی جمع‌آوری شده است و تاکسیرانی در این محور ایستگاه تاکسی ندارد. همچنین ایستگاه‌های تاکسی دربستی نیازی به ناظر ندارند و هیچ‌وقت این ایستگاه ناظری نداشته است. موردی را که موتوری‌های مسافرکش مطرح کردند، مبنی بر تعیین ناظر توسط تاکسیرانی صحت ندارد و من این موضوع را تکذیب می‌کنم. مسئولان سازمان تاکسیرانی تهران با موتوری‌های مسافرکش مشکل دارند و بارها و بارها برای جمع‌آوری آنها با مشارکت معاونت حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری و پلیس راهور منطقه طرح‌هایی اجرا شده اما نتایج خوبی نداشت. فعالیت موتوری‌های مسافرکش زیر نظر تاکسیرانی انجام نمی‌شود و ما هیچ‌وقت به آنها خدماتی ارائه نداده‌ایم

نیروهای کلانتری و راهور وارد شوند

یادداشت خبرنگار: جابه‌جایی مسافر با هر وسیله نقلیه از جمله موتورسیکلت یک شغل است و خیلی‌ها از این راه امرار معاش می‌کنند. موتوری‌های مسافرکش چهارراه گلوبندک هم از این امر مستثنی نیستند اما در بین موتوری‌های مسافرکش، هستند افرادی که این کار را شغل نمی‌دانند و مانند بیماران روحی قصد و نیت‌شان ایجاد مزاحمت برای نوامیس مردم است. آنها با اصرارهای بی‌مورد برخی از مسافران خانم را مجاب می‌کنند تا سوار موتور شوند و برخی هم عصبانی شده و با راکبان دست به گریبان می‌شوند. در طول تهیه گزارش مستند از فعالیت این صنف در بازار تهران، شاهد چنین صحنه‌هایی بودم. وقتی در برابر اصرارها و توضیحات راکبان موتورسوار مقاومت می‌کردم و تمایلی به سوار شدن نشان نمی‌دادم، جبهه می‌گرفتند و حرف‌های ناشایستی میزدند.

از این حرف‌ها و مزاحمت‌ها که بگذریم، توقف تعداد زیادی موتورسیکلت در ابتدای ورودی بازار تهران علاوه بر ایجاد ترافیک، مسیر عبور و مرور عابران را هم مسدود کرده است. چند‌متر آن طرف‌تر مأموران راهور و انتظامی حضور دارند و این صحنه‌ها را نظاره می‌کنند اما دخالتی نمی‌کنند. چرا مأموران راهور به کارگرانی که با گاری دستی باربری می‌کنند تذکر می‌دهند و مأموران انتظامی هم به پوشش‌های نامناسب بانوان و آقایان حساس می‌شوند اما در برابر چنین تخلفات آشکاری چشمانشان را می‌بندند؟ از سوی دیگر نبود نظارت صنفی بر موتوری‌های مسافرکش هم به چنین صحنه‌ها و مزاحمت‌ها دامن می‌زند. بنابراین در چنین مواردی بهتر است مأموران انتظامی و راهور وارد شوند و به وظایف خود عمل کنند.

گزینه‌ای برای فرار از ترافیک

صحبت کردن با خانم‌هایی که از بین وسایل نقلیه عمومی، موتور را انتخاب می‌کنند، سخت است اما به هر‌ ترتیب تعدادی از آنها راضی به این کار می‌شوند. در این گزارش نام مسافران به درخواست خودشان مستعار ذکر شده است. «مریم ریحانی» خانم جوانی است که به گفته خودش چندبار برای اینکه به موقع سرکلاس دانشگاه حاضر شود سوار موتور شده است. او می‌گوید: «منزل ما میدان هفتم‌تیر است و دانشگاهم در خیابان فرشته قرار دارد و مسیر رفت و آمدم همیشه ترافیک است و خیلی از مواقع دیر به دانشگاه می‌رسیدم. تا اینکه توسط دوستانم متوجه شدم موتوری‌ها مسافران خانم را سوار می‌کنند. یک‌بار سوار شدم و به نظرم برای فرار از ترافیک و سر وقت رسیدن به مقصد بهترین و تنها گزینه است

خانم دیگری که خودش را «النا روحی» معرفی می‌کند می‌گوید: «در فصل گرما به جای اینکه ساعت‌ها منتظر تاکسی و اتوبوس بایستم یا شلوغی مترو را تحمل کنم، سوار موتور می‌شوم و خیلی زود به مقصدم می‌رسم. من حتی شماره یک موتوری را دارم که هر وقت می‌خواهم جایی بروم و می‌دانم در ترافیک گرفتار می‌شوم، تماس می‌گیرم و سروقت هم می‌رسم.» تغییر در موتورهای مسافرکش خواسته «اشرف عبدی» است. او می‌گوید: «موتور وسیله نقلیه سریعی است و من به وفور برای رفت‌وآمد از این وسیله نقلیه استفاده می‌کنم. اگر طراحان بتوانند تغییری در موتورهای مسافرکش بدهند که مسافر کمترین تماس را با راننده داشته باشد، این وسیله نقلیه بیش از پیش محبوب می‌شود

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه همشهری ، تاریخ انتشار 19 خرداد 97، کدمطلب:19006، www.newspaper.hamshahri.org

اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین