پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۱۴۱۵۱۷
تاریخ انتشار : ۲۵ تير ۱۳۹۷ - ۰۷:۵۴
حدود هفت سال پیش بنا بر وضعیتی که برای خانه سینما پیش آمده بود و تلاش دولت وقت برای انحلال آن، به اتفاق تعدادی دیگر از مدیران خانه سینما جلسه‌ای با یکی از مسئولان اجتماعی نیروی انتظامی داشتیم. او در این جلسه به نکته قابل توجهی اشاره کرد؛ «ضریب امنیت اجتماعی ایران بالا است و در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر در وضعیت خوبی به سر می‌بریم ولی احساس عمومی دال بر عدم امنیت است.»

شعار سال: حدود هفت سال پیش بنا بر وضعیتی که برای خانه سینما پیش آمده بود و تلاش دولت وقت برای انحلال آن، به اتفاق تعدادی دیگر از مدیران خانه سینما جلسه‌ای با یکی از مسئولان اجتماعی نیروی انتظامی داشتیم. او در این جلسه به نکته قابل توجهی اشاره کرد؛ «ضریب امنیت اجتماعی ایران بالا است و در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر در وضعیت خوبی به سر می‌بریم ولی احساس عمومی دال بر عدم امنیت است

بنابراین «احساس امنیت» با «امنیت واقعی» دو مقوله‌ای هستند که گاهی جامعه نمی‌تواند بین آنها تمایزی قائل شود. یکی از مؤلفه‌های این تناقض، عدم «اعتماد اجتماعی» به آمارها، رسانه‌ها و مصاحبه‌هایی است که انجام می‌شود. در نبود رسانه‌هایی که مورد وثوق کامل مردم باشند و با توجه به آمارهایی که با واقعیات ملموس زندگی مردم در تضاد است، نخستین دلایل عدم باور اجتماعی نمایان می‌شود.

بحران‌هایی که در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پدیدار می‌شوند به ناپایداری «اعتماد اجتماعی» می‌انجامد زیرا نخستین کسانی که این بحران را به‌صورت ملموس درک می‌کنند خانواده‌ها به‌عنوان کوچکترین عنصر اجتماع هستند.

صنوف و نهادهای اجتماعی و سیاسی در وهله دوم با این بحران درگیر می‌شوند. در این وضعیت، ایجاد اعتماد عمومی به سیاست‌ها و خط‌مشی‌های حکومت‌ها در این سه حوزه، کاری ساده به نظر نمی‌رسد. در نبود این اعتماد، رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نخستین مرجع دریافت اخبار و همچنین بیان گفتمان‌های مختلف می‌شوند بدون آنکه راهی برای راستی آزمایی و تشخیص صحت و اصالت آنها وجود داشته باشد. از سویی دیگر، بازسازی اعتماد عمومی نیازمند در دست داشتن امکانات لازم، فرصت و زمان کافی برای احیا است زیرا هیچ معضل و درهم ریختگی اجتماعی بدون درست کردن پایه‌های آن به نتیجه مطلوب نخواهد رسید و این بازسازی نیازمند فرصت و امکانات کافی است.

به‌عنوان مثال در بحران اقتصادی و اجتماعی شرق آسیا در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم دو کشور مالزی و سنگاپور، به‌صورت جدی درگیر بحران نشدند زیرا علاوه بر برنامه‌های دقیق توسعه که در دست دولت‌ها بود، اعتماد عمومی مردم به دو دولت مذکور موجب شد تا در جریانی همسو با سیاست‌ها و برنامه‌های دولت‌ها برای رفع بحران چرخ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از حرکت باز نایستد. آن چیزی که در این موضوع قابل اهمیت بود دو عنصر «وحدت ملی» و «هم‌آوایی جریان‌های سیاسی» برای بهبود شرایط و رفع بحران بود.

این دولت‌ها بخوبی می‌دانستند که اعتماد عمومی، «سرمایه اجتماعی» یک کشور است.

برای بازسازی اعتماد اجتماعی، نخستین گام، بازآفرینی «غرور ملی» و «ائتلاف گروه‌ها و احزاب سیاسی» است. این دو نیروی محرکه، نخست برای بازآفرینی «اعتماد» هستند. گام بعدی، اعلام برنامه‌های دولت برای حل بحران‌ها و شفافیت و صداقت در بیان برنامه‌ها است.

دیگر راه برای دستیابی به اعتماد اجتماعی، داشتن «رهبری واحد» و همچنین «ایجاد زمینه‌های مشارکت و حضور مردم» برای حل مشکلات است. طبیعی است نقش نخبگان، روشنفکران و افراد با نفوذ اجتماعی را نباید نادیده گرفت.

حل بحران‌ها در جوامع معاصر و ایجاد اعتماد عمومی نیازمند شناخت کافی از وضعیت اجتماعی مردم شهرها و روستاها دارد. طبیعی است نمی‌توان نسخه واحدی برای تمام جوامع، خصوصاً در جوامع چند فرهنگی با قومیت‌های مختلف تجویز کرد.

سنجش اعتماد اجتماعی راهی برای پیدا کردن میزان اعتماد مردم به دولت‌ها است.

در سایه اقتدار حکومت‌ها و داشتن سه اصل «صداقت»، «اعتدال» و «عدالت» می‌توان امیدوار بود تا زمینه‌های رفع ناامیدی و بروز اعتماد اجتماعی مؤثر، شکل گیرد. جامعه‌ای که «نشاط اجتماعی» کافی داشته باشد از صبر و اعتماد بیشتری به دولت‌ها نیز برخوردار است.

لذا ایجاد این زمینه تحرک و پویایی خصوصاً در نسل جوان از گام‌های مهم در بازسازی اعتماد است.

نقش سازمان‌های مردم‌نهاد در شکل‌گیری اعتماد اجتماعی و رسیدن به نقطه آغاز توسعه، مهم و قابل توجه است. این نهادها که بر آمده از دل صنوف و گروه‌های مختلف اجتماعی هستند می‌توانند در توجیه افکار عمومی برای روان‌سازی مسیر «توسعه» و «اعتمادسازی» نقش داشته باشند.

هر چند سطح اعتماد اجتماعی مردم را نمی‌توان به فعالیت‌شان در انجمن و نهادهای داوطلبانه نسبت داد ولی می‌توان آن را به‌عنوان نقطه عزیمت برای بازسازی افکار انتخاب کرد.

نباید فراموش کرد کلید ایجاد اعتماد اجتماعی در دست نهادهای دولتی و حکومت‌ها است. بدون داشتن این شرایط نمی‌توان انتظار داشت، اجتماع بدون راهبری مشخص از سمت نهادهای بالادست، بتواند در توسعه اجتماعی و حل بحران‌ها و ایجاد اعتماد عمومی کار مؤثری پیش برد.

سیاستگذاران، برنامه‌ریزان و دولتمردان می‌توانند در برنامه‌ای با مبنای علمی و با بهره‌گیری از نظرات نخبگان و کارشناسان و حتی تجربیات دیگر کشورها، راه برون‌رفت از بحران و قرار گرفتن در ریل «توسعه» در سایه «اعتماد عمومی» را پیش گیرند.

دکتر پیروز ارجمند - مدرس دانشگاه و استراتژیست فرهنگی

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ایران ، تاریخ انتشار ------، کدمطلب: 473796، www.iran-newspaper.com


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین