شعارسال: داستان نوجوانی را که ویدئوی رقص او در اینستاگرام باعث دستگیری و پخش اعترافاتش در تلویزیون شده است چگونه میتوان از منظر حکمرانی تحلیل کرد؟ من البته با انتشار فیلم رقص در فضای مجازی موافق نیستم و مسائل زنان در ایران را هم مهمتر از اجازه یا منع انتشار رقصشان در فضای مجازی میدانم.
«جَلّاسان گِردگو» مقامات سیاسی و اداری «بسیار نشیننده در جلسه»اند که گِرد سخن میگویند تا نه سیخ بسوزد، نه کباب و نه آینده شغل و کارشان. «خَلَسَ» یعنی «رُبود» یا «دستبرد زد» و اختلاس هم از همین ریشه؛ و «خَلّاس» هم «رباینده و راهزن» است. «رقّاص» بسیار رقصنده است. داستان در نسبت «جَلّاسان و خَلّاسان و رقّاصان» و «حکمرانی خوب» قابل تحلیل است.
حکمرانی خوب کردن حداقل شامل انجام درست و باکیفیت سه وظیفه است: سنجیدن؛ ارزشگذاری؛ و هماهنگکردن. حکمران خوب، بهدرستی میسنجد و اندازه میگیرد، و برای مثال قدرت اقتصادی هر شهروند را میسنجد و به این ترتیب قادر است افراد نیازمند حمایت اجتماعی را از توانمندان متمایز سازد. حکمرانی خوب قادر است چیزها، فعالیتها و اهداف را ارزشگذاری کند؛ و برای مثال میتواند حمایت اجتماعی از گروههای آسیبپذیر یا کودکان را ارزشمند تلقی کرده و با دادههای حاصل از سنجش برای تحقق ارزش عدالت اقدام کند. حکمران خوب برای آنکه بتواند نتایج سنجش و ارزشگذاریاش را اجرا کند و به اهداف باارزش برسد، هماهنگی نیاز دارد؛ و برای مثال برای آنکه بتواند از گروههای آسیبپذیر حمایت کند باید بین وزارت رفاه «کمیته امداد»، خیرین و سازمانهای مردمنهاد هماهنگی ایجاد کند.
الزامات حکمرانی خوب در دنیای جدید یک شرط هم به این سه کار حکومت افزوده است: «همه کارها را باید با مشارکت مردم انجام داد» یعنی مردم در سنجشهای حکمرانی مشارکت و نظارت داشته باشند تا هم سنجش خوبی بشود و هم مردم به آن اعتماد کنند؛ و بدانند چه چیزی، چگونه با چه ابزاری و برای چه منظوری اندازه گرفته شده و سازوکار اعتماد پیدا کردن به اندازهها چیست.
مشارکت یعنی حکومت و حکمران، خوب و بد بودن همه چیز را خودش تعیین نکند، بلکه مردم را در تعیین ارزش چیزها شریک سازد. عاقبت ارزشگذاری غیرمشارکتی این میشود که مردم چیزهایی را خوب میدانند که حکمران آنها را بد میداند و بالعکس. نتیجه طبیعی غیرمشارکتی بودن سنجش و ارزشگذاری این است که اصلاً هماهنگی ناممکن میشود. چه چیز هماهنگ شود؟ آن چیزی که مردم به اندازهگیریاش اعتماد ندارند و ارزشگذاری آنرا نادرست میدانند؟
سخن اول مردم این است که «جَلّاسان گِردگو» چرا به صراحت نمیگویند مسأله اصلی ما این چیزهایی نیست که شما به آنها میپردازید. چرا آشکار نمیکنند که سنجش مردم از خطرات رقاصها با سنجش دستگاه قدرت از زمین تا آسمان فاصله دارد؟ کثیری از مردم خطری در کردار «بسیار رقصندهها» نمیبینند و اینها در نظام اولویتهایشان جایی ندارند.
دوم، ارزشگذاری اکثریتی از مردم با ارزشگذاری آنها که دلمشغول رقصندهها هستند به کلی متفاوت است. مردم – حتی برخی دینداران که کردار رقصندهها را ناپسند میدانند – بد واقعی را ناکارآمدی در مواجهه با فساد و رانتخواری میدانند، و اولویتشان مشاهده رویارویی سیستماتیک با فساد، رانتخواری و ناکارآمدی است؛ و میگویند «جَلّاسان، خَلّاسان را رها کرده، رقاصان را چسبیدهاند.»
سوم، نتیجه طبیعی سنجش و ارزشگذاری غیرمشارکتی این است که مردم حاضر به هماهنگشدن با طراحان و مجریان حل مسأله رقصندهها نیستند. اولویتبندی مردم مقابله با خَلّاسان (نمادهای فساد سیستماتیک) است و با ارزشگذاری و اولویتهای «جَلّاسان گِردگو» فرق دارد؛ یعنی ناهماهنگی.
سنجش، ارزشگذاری و ناهماهنگی غیرمشارکتی نوجوان هفده ساله با چند ده هزار مخاطب را به شخصیتی بینالمللی تبدیل کرده است؛ و بدتر از آن، جامعه در کنار همه مشکلات و مصائباش، حول محور «بدن زنانه» بیشتر برش خورد، و «کنش زنانه» بیش از گذشته به محور تعارض اجتماعی بدل شد. نتیجهاش این که زنی جلوی مسجد میرقصد – رویارویی زنانگی و دینداری – تا گروههای سنتی و مدرن؛ و مذهبی و غیرمذهبی جامعه بیشتر بر محور قرائت از دین رو در روی هم قرار گیرند. این چنین دمیدن بر شکافهای اجتماعی جامعهای با گسلهای اجتماعی، نه خیر برای مردم دارد و نه به مصلحت حکمرانی است.
ضربالمثلی قدیمی میگوید «گز نکرده پاره نکنید»، نسخه مدرناش این است: «سنجش را با مشارکت مردم انجام دهید، درباره نتایج به کفایت با آنها گفتوگو کنید، هر وقت به ارزشگذاری نسبتاً مشترکی رسیدید، در هماهنگی با مردم، اقدام کنید.»
یادداشت محمد فاضلی
سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت اصلاحات نیوز، تاریخ انتشار: 19تیر97، کدخبر: 96665: www.eslahatnews.com