شعار سال: حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ در دیدار جمعی از آزادگان، سخنرانی کردند.
مشروح سخنان مقام معظم رهبری در این روز به شرح زیر است.
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
خوشامد عرض می کنم به شما برادران عزیز؛ گوهرهای بازیافته از ذخیره ایمان در جمهوری اسلامی. در طول قرنهای متوالی،
یک عنصر جامدِ بیارزش تبدیل می شود به الماس؛ در صورتی که استعداد آن را داشته
باشد. دوران اسارت، کوتاه شده قرن هائی
است که انسان های بااستعداد را تبدیل کرده است به الماس های درخشان: آزادگان.
خوشوقتم از دیدار امروز، و متأسفم از اینکه کم توفیق پیدا کردیم شما عزیزان آزاده
را در جلساتی شبیه این زیارت کنیم. به وسیله جمع شما در این جلسه معنوی و صمیمی و برادرانه، سلام عرض می کنم به
همه آزادگان سراسر کشور؛ قریب چهل هزار
آزاده باارزش و رنجدیده و تربیت شده در
دوران سختی.
مسئله اسارت از ابعاد مختلفی قابل توجه است. یکی از ابعاد، همین خاطرات باارزشی است که دوستان بیان کردید. البته بنده تعدادی از کتاب های مربوط به خاطرات آزادگان را، و همچنین آنچه که مربوط است به سید عزیز بزرگوار ما، سید آزادگان، مرحوم آقای ابوترابی، مطالعه کردم. می توان حدس زد که آنچه در خلال بیانات و نوشتهها در مورد دوران اسارت گفته شده است، یک بخش کوچکی است از یک داستان بلند، و ما همچنان احتیاج داریم که این داستان بلند را بشنویم.
من همینجا عرض بکنم که انصافاً در طول این بیست و دو سالی که از بازگشت اسیران عزیز ما و آزادگان بلندآوازه ما می گذرد، کمکاری صورت گرفته. ما باید چندین برابرِ آنچه که تاکنون کتاب نوشته شده است، در این خصوص کتاب داشته باشیم. ما باید فیلمهای هنری برجستهای از وضع آزادگانمان در اردوگاهها و زندان ها داشته باشیم. شما ببینید غربیها و مؤسسات بزرگ فیلمسازی چقدر راجع به ماجراهای اسارت هائی که در جنگ دوم یا جنگ اول داشتند، فیلم تهیه کردند؛ فیلم های خوب، فیلم های برجسته؛ در حالی که آنچه در آن فیلمها وجود دارد، نشاندهنده روحیات مادی آن اسیرانی است که گرفتار شده بودند؛ که در زندگی آنها، در حرف های آنها، در معاملات آنها به چشم می خورد. همچنان که شنیدم مأمور صلیب سرخ به آزادگان ما در دوران اسارت می گفته است که ما وقتی به اردوگاههای اسیران جنگ در کشورهای دیگر می رویم، سرخوردگی و افسردگی و خودزنی و خودکشی و اینها مشاهده می کنیم؛ چرا شما ندارید؟ او باید این سؤال را می کرد. جوابش معلوم است: وقتی دل با معنویت آشنا نبود، با خدا آشنا نبود، نتیجهاش همان است. وقتی دل با خدا آشنا بود، وقتی احساس ارتباط کرد، وقتی احساس اعتماد کرد، وقتی خود را تنها ندید، وقتی در درون سلولهای تنگ و شکنجهبار، بهشت معنوی را با خود مشاهده کرد - آنچنان که در بیانات این عزیزان بود و در خاطراتی که نوشته شده، هست - دیگر افسردگی جائی ندارد، سرخوردگی جائی ندارد، خودکشی معنا ندارد. این یک بخش از قضیه است، که ما باید از ذرهذره این بحر عمیق و وسیع - که زندگی آزادگان است - بیشتر از این مطلع باشیم، که مطلع نیستیم.
فیلم های خوبی باید ساخته شود، کتابهای خوبی باید نوشته شود، خاطرهها باید گفته شود. همین خاطرههائی که امروز گفته شد، یک دنیا حرف در اینها هست؛ چقدر خوب است که اینها پخش شود. من نظرم این است که همین خاطراتی که امروز گفته شد، عیناً در صدا و سیما منتشر شود، پخش شود، تا مردم بشنوند؛ اینها ذخائر ماست، اینها سرمایههای ماست؛ همین سرمایههاست که اسلام را نگه داشت، شیعه را نگه داشت، جمهوری اسلامی را به قدرت و عزت رساند، ملت ایران را در دنیا سرافراز کرد. این یک بعد قضیه است.
بعد دیگر قضیه، مسئله عبرت و سنت الهی است. بالاخره ما در دوران زندگی کوتاه دنیویمان، این چند ده سالی که در دنیا زندگی می کنیم، دائم مواجه با چالشیم. همیشه چالش با استکبار و آمریکا نیست. چالشهای گوناگونی هست؛ لیکن در وضع انقلاب اسلامی، چالش های درونی، چالش با شیطان، چالش با نفس امّاره، و چالش با سلطهگران و انحصارطلبان و زیادهخواهان و استکبار هم هست. ما به عبرت و تأمل و تعمق در این سنت الهی احتیاج داریم. شاید آن روزی که اسیر جنگ تحمیلی ایرانی، جوان مسلمان در آن اردوگاه با آن وضعیت، یا در آن سلول با آن شکنجهها زندگی می کرد، به حسب ظاهر دریچه امیدی به روی او باز نبود؛ شاید تصور می کرد که این وضعیت ممکن است سال های بیشتری طول بکشد یا سرانجامی جز مرگ و کشته شدن نداشته باشد. امروز واقعیت را نگاه کنید، ببینید چه اتفاقی افتاده است؛ آنها کجایند، شما کجائید؟ این یک عبرت است؛ این نشانه درستی و راستی و صدق وعده الهی است.
به وعده الهی ایمان بیاوریم؛ به راست بودن وعدههای الهی باور و اعتقاد عمیق پیدا کنیم؛ اگر می فرماید: «و لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىّ عزیز»،(1) معنای این را درک کنیم. آن روز شما در مقابل مأمور شکنجه یا رئیس زندان یا مأمور بعثی مواجه بودید با آن فشار، امروز ملت ایران در مقابل آمریکا مواجه است با چالش هائی؛ همان قضیه است. «و لینصرنّ اللّه من ینصره انّ اللّه لقوىّ عزیز». وعده خدا راست است. آن کسانی که وعده خدا را باور ندارند، خداوند متعال آنها را مطرود می داند، آنها را ملعون و دورافتاده از ساحت رحمت خود به حساب می آورد. وعده خدا حق است. امروز هم همین مسئله برای ملت ایران هست. اگر ما به شرائط آنچه که خدای متعال گفته، عمل کنیم - همچنان که شما در دوران اسارت به این شرائط عمل کردید - قطعاً پیروزی با ملت ایران است؛ این یک عبرت است.
آنهائی که به شما می گفتند تا ابد باید
در این زندان بمانید، یا می گفتند شما را اعدام خواهیم کرد، خودشان به زبالهدان
تاریخ افتادند، خودشان اعدام شدند، خودشان نابود شدند؛ شما امروز بحمداللّه در
جمهوری اسلامی، سرافراز و با عزت دارید زندگی می کنید؛ این درس است. یک بار دیگر
هم ما در گذشته این درس را داشتیم. بعضیهامان باور نمی کردیم. در دوران اختناق، در
دوران طاغوت، فشارها زیاد بود؛ کسانی می گفتند آقا، «مشت است و درفش»، بیخود
ایستادگی می کنید، بیخود مقاومت می کنید؛ یک عدهای هم می گفتند نه، «صدقوا ما
عاهدوا اللّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر».(2) خدای متعال حادثهای را
پیش آورد که در دنیا هیچ کس باور نمی کرد؛ نه اینکه در ایران کسی باور نمی کرد، در
دنیا هم کسی باور نمی کرد. کسی باور نمی کرد که آنچه آمریکائی ها آن را جزیره ثبات می دانند، اینجور دستخوش طوفانی بشود که در
نهایت به انزوای آمریکا، به انزوای استکبار، به انزوای انگلیس و عمال و مزدورانشان
منتهی شود. امروز هم همین است.
امروز هم شما دنیا را نگاه کنید؛ نشانههائی هم پیداست. مکرر عرض
کردیم؛ دنیا در حال عبور از یک گذرگاه و رسیدن به یک وضع جدید و ماجرای جدیدی است.
رفتار ما، نیت ما، عمل ما در شکلگیری این وضعیت جدید، تعیینکننده است. برای
اینکه دلهامان قرص شود، برای اینکه راه را گم نکنیم، زندگی شما آزادگان می تواند
برای ما یک ستاره راهنما باشد.
من عقیده دارم و تأکید می کنم که حتماً ماجراهای اسارت گفته شود، نوشته شود، به تصویر کشیده شود، کارهای هنری فاخر بر روی آن انجام بگیرد. این معنایش حمایت از یک قشر، دفاع از یک حادثه نیست؛ این معنایش امضاء کردن و محکم و قطعی کردن سند پیروزی ملت ایران است؛ و این کار باید انجام بگیرد. من از هنرمندان کشورمان و از مسئولان رسانهها می خواهم که این کار را بکنند، و شما باید کمک کنید. خوشبختانه آنطور که حالا از بیانات دوستان استفاده شد و بنده هم بیاطلاع نیستم، سندهای زیادی وجود دارد، بعلاوه خود شما سندهای زنده هستید؛ از حافظهها کمک بگیرید، بدون کم و زیاد، بدون افراط و تفریط؛ آنچه که واقع شده، بگوئید. وقتی این با بیان هنری همراه شود، در دلها و روحیهها غوغا می کند. این هم یک بعد قضیه اسارت شما و آزادگی شماست.
یک بعد هم، بعد ثواب الهی است. آن روزی که اولْبار آزادگان عزیز وارد کشور شده بودند و یک جماعتی از آنها - شاید چند هزار نفر - در همین حسینیه خدمتشان رسیدیم و آنها را ملاقات کردیم و سید عزیزِ بزرگوارمان مرحوم آقای ابوترابی سخنرانی کرد، من از دیدن این منظره و این جوانها و بازیافت این ارزشهای بزرگ که برگشته بودند، قلبم خیلی متلاطم بود؛ گفتم که بدانید لحظهلحظه عمر شما در دیوان الهی محفوظ است. الان هم بر همان عقیده هستم: این لحظهلحظهها پیش خدای متعال محفوظ است؛ لحظههائی که قابل توصیف نیست، با هیچ بیانی نمی توان عمق آن را آشکار کرد، و شما سالها چنین ساعات و لحظاتی را گذراندید. یک دانه از مجاهدتهای شما، یک لحظه از لحظات سختی شما از دیوان الهی ساقطشده نیست. ما فراموش می کنیم، خود شما فراموش می کنید، اما کرامالکاتبین الهی فراموش نمی کنند؛ آن مجاهدت ها محفوظ است. منتها سعی کنید اینها را حفظ کنید؛ این دیگر، هم نصیحت به خود ماست، هم نصیحت به شما عزیزان است.
اجر آزادگان یک طرف، اجر خانوادهها - همسران، فرزندان، پدرها، مادرها، نزدیکان - یک طرف. ما گاهی که توفیق پیدا می کردیم در خانه شهیدی با پدر و مادر یا کسان اسیری ملاقات کنیم، انسان می فهمید که این خانواده اسیر چه حالی دارند، چه احساسی دارند؛ احساس آنها سختتر و تلختر از احساس خانواده شهید بود. برادر یک اسیر مفقودالاثری به من گفت: شما دیدید که خانوادههائی که یک جوانی در جبهه دارند، شب عملیات چه حالی دارند؟ راست می گفت دیگر؛ شب عملیات که می شد و همه می فهمیدند امشب عملیات است، آن خانوادههائی که یک جوانی در جبهه داشتند، دلشان متلاطم بود. این برادرِ آن مفقودالاثر به من گفت که برای ما هر شب، شب عملیات است؛ هر شب دلمان متلاطم است که او در چه حالی است، در چه وضعی است و امروز چه خواهد شد. این سختی هائی است که خانوادهها تحمل کردند؛ لذا اجر آنها هم خیلی والا و بلند است.
خب، این فصل از ماجرا در زندگی ملت ایران
گذشت و ملت ایران سود برد. یک ملت عزتش، قدرتش، صدرنشینیاش در تاریخ، به مجاهدت
فرزندانش بستگی دارد. این مجاهدت گاهی در جبهه است، گاهی در میدان اسارت است؛ با
این قهرمانی هائی که شماها در میدان اسارت نشان دادید؛ این استقامت ها، این
ایستادگی ها. خب، کسانی در همان دوران شهید شدند؛ شهید تندگویان و بسیاری از شهدای
دیگری که از اسارت برنگشتند؛ اکثر هم با سرافرازی برگشتند. امیدواریم خدای متعال
اجر شما را محفوظ بدارد و آن کسانی که در این دوران تأثیرگذار بودند، خدمتگزار بودند،
دیگران را هدایت کردند، و در رأس همه، سید بزرگوار عزیز ما مرحوم آقای ابوترابی،
انشاءاللّه خداوند درجاتشان را عالی کند.
خب، ما امروز یک مسئله اساسی
در دنیای اسلام داریم و آن، مسئله قدس
است. چرا عرض می کنیم مسئله اساسی؟ چون
ماجرای تقسیم غلط و مهندسی معیوب خاورمیانه - این منطقه زندگی ما و کشورهای ما - بر اساس توطئه اسکان صهیونیست ها در اینجا به وجود آمد. اگر
چنانچه این توطئه وجود نمی داشت، شاید امروز وضعیت این منطقه وضعیت دیگری بود. این
جدائیها، این جنگ هائی که در این منطقه اتفاق افتاد، این دخالتهائی که قدرت های
سلطهگر و زورگو در این منطقه کردند، ناشی از این قضیه بود؛ که این، داستان طولانی
و مفصلی دارد. سعی آنها این است که امروز این مسئله را به حاشیه برانند. دنیای
اسلام نباید بگذارد. در طول سالهای متمادی سعی کردند کاری کنند که ماجرای فلسطین
از یادها برود؛ تا حدودی هم موفق شدند. ماجرای کمپ دیوید و دنبالههای آن - که یکی
از نقاط تاریک تاریخ معاصر ماست - برای این بود که مردم منطقه فراموش کنند که یک
کشوری به نام فلسطین وجود داشته. آنچه که توی دهن آنها زد، انقلاب اسلامی بود،
امام بزرگوار بود. از روز اوّلی که این انقلاب به پیروزی رسید، بلکه از قبل از
پیروزی، از اوائل نهضت، مسئله فلسطین یکی
از مسائل اصلی این انقلاب بود؛ و یکی از عوامل توجه دنیای اسلام به این انقلاب هم
همین مسئله بود؛ اگرچه جهات دیگر هم بود. امروز سعیشان این است که این را خنثی
کنند. دنیای اسلام نباید اجازه بدهد.
دنیای اسلام را به مسائل حاشیهای سرگرم و مشغول کردند. یک نفر در میآید مسئله شیعه و سنی را مطرح می کند، هلال شیعی را مطرح می کند. زیر گوش شما، صهیونیست ها چند میلیون فلسطینی را شصت سال است که زیر فشار قرار دادهاند، آن را نمی بینید؛ حکومت جمهوری اسلامی را که این پرچم را بلند کرده است و این حماسه را در دنیا بازسازی کرده، به عنوان خطر معرفی می کنید؟! خیانت از این بالاتر؟ ملت ایران نگذاشته و نخواهد گذاشت. ملت ایران امسال هم به توفیق الهی، به خواست الهی، روز قدس آنچنان حرکتی خواهد کرد که مشتی بر دهان دشمنان اسلام و دشمنان فلسطین باشد.
طرح مسئله فلسطین برای جمهوری اسلامی یک امر تاکتیکی نیست؛ یک امر بنیانی است، از اعتقاد اسلامی ناشی می شود. وظیفه ماست که این کشور اسلامی را از سلطه و چنگ قدرت غاصب و پشتیبان های بینالمللیاش در بیاوریم، به دست مردم فلسطین بسپاریم؛ این وظیفه دینی است، وظیفه همه مسلمانهاست؛ همه ملت های اسلامی، همه دولت های اسلامی وظیفه دارند که این کار را انجام بدهند؛ این یک وظیفه اسلامی است. ما با این چشم به قضیه فلسطین نگاه می کنیم، دیگران هم باید با همین دید نگاه کنند. این قضیه را در بازی های سیاسی، در تبادلات سیاسی، در بدهبستان های سیاسی و احیاناً خائنانه قرار ندهند؛ قضیه، قضیه دینی است، قضیه اعتقادی است و بایستی دنبال شود.
و من به شما عرض کنم؛ همچنان که ستاره صبح امید درخشید، یک بار در انقلاب اسلامی، یک بار در جنگ تحمیلی، یک بار در زندگی شما آزادگان، در این قضیه هم قطعاً شفق امید خواهد درخشید و قطعاً فلسطین به دست مردم فلسطین برخواهد گشت و این زائده دروغی و جعلی از صحنه جغرافیا محو خواهد شد؛ در این تردیدی نیست.
مسئله غمانگیز این روزهای ما، مسئله زلزله است؛ که من لازم است نسبت به این قضیه تذکر بدهم و تأکید کنم. همه ملت ایران در این مسئله قطعاً داغدار و دردمندند؛ چون جمعی از عزیزان و هممیهنان ما دچار حادثه شدند. حادثه تلخی هم هست؛ در روزهای ماه رمضان اتفاق افتاده است. امیدواریم انشاءاللّه خدای متعال با کمک خود، با الطاف خود، به مسئولین کشور و به مردم عزیزمان کمک کند که بتوانند از رنجهای مردم زلزلهزده آذربایجان کم کنند و بکاهند و انشاءاللّه آنها را در پیشرفت کارهاشان کمک کنند. خداوند انشاءاللّه به آنها صبر بدهد و دلهای آنها را آرام کند. امیدواریم خداوند متعال برکات خودش را بر ملت عزیز ما نازل کند و این ماه رمضان را برای ملت ما و جمهوری اسلامی انشاءاللّه ماهِ به معنای حقیقی مبارکی قرار بدهد.
پروردگارا! این رنجدیدگان راهِ خودت را
مشمول رحمت و برکت خود قرار بده. پروردگارا!
همه کسانی که قدمی در راه اعلای کلمه حق برداشتند، آنها را مثاب و مأجور بفرما.
پروردگارا! امام بزرگوار ما را که این راه را در مقابل ما باز کرد، با اولیائت
محشور کن. پروردگارا! شهدای دوران اسارت و درگذشتگان دوران اسارت و مرحوم مغفور
آقای ابوترابی، عالم مجاهد و صبور و مدبر و بنده صالح خودت را با اولیائت محشور کن؛ پدر بزرگوار
ایشان را هم با اولیائت محشور کن. پروردگارا! ما را در خدمتگزاری به کسانی که
استحقاق خدمت صادقانه ما را دارند، موفق
بگردان.
والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری میزان، تاریخ 26 مرداد 97، کد مطلب: 444670:www.mizanonline.com