شعار سال: بر اساس خبر
منتشرشده در آمار ازدواج در پنج سال اخیر که از سوی سازمان ثبتاحوال کشور اعلام
شده، در سال ۹۲ آمار وقوع ۷۹۲ هزار و ۶۱۲ مورد بوده، درحالیکه آمار ثبتشده آن کمی کمتر؛ یعنی ۷۷۴ هزار و ۵۱۳ مورد بوده است یا در سال ۹۳ نیز آمار وقوع ۷۵۱
هزار و ۱۹۰ مورد بوده،
درحالیکه آمار ثبتشده آن کمی کمتر؛ یعنی ۷۲۴
هزار و ۳۲۴ مورد بوده است.
این گزارش اعلام میکند همینطور در سال ۹۴ طبق آمار رسمی ثبتاحوال، آمار وقوع ۶۹۹ هزار و ۲۵۶ مورد بوده، درحالیکه آمار ثبتشده آن کمتر؛ یعنی ۶۸۵ هزار و ۳۵۲ مورد بوده است. در سال ۹۵ تعداد ازدواجهای انجامشده ۶۶۸ هزار و ۲۹۴ مورد بوده، ولی آمار ثبتشده آن، ۷۰۴ هزار و ۷۱۶ مورد بوده و در سال گذشته 605 هزار و 393 مورد ازدواج
انجام شده که 608 هزار و 956 مورد ازدواج ثبت شده که نسبت به آمار وقوع آن بیشتر
شده است.
بر اساس این گزارش، آمار وقوع به این معناست که تعداد ازدواجهای رخداده
در سالهای گذشته که تا نیمه اردیبهشت امسال ثبت شده، شمارش شده است. به همین دلیل
آمار وقوع در سالهای 95 و 96 نسبت به آمار ثبت آن کمتر است و به اعتقاد کارشناسان
ثبتاحوال، چنانچه این آمار (آمار وقوع) در نیمه اردیبهشت ۹۸ تهیه شود، قطعا از آمار ارائهشده در این گزارش بیشتر
خواهد بود. بهعبارتی دیگر، در پنج سال اخیر میان وقوع ازدواج و ثبت ازدواج اختلاف
آمار وجود دارد که نشان میدهد ۵۸
هزار و ۸۶۹ مورد ازدواج
ثبت نشده است.
کامیل احمدی، مردمشناس و محقق در باب توانمندسازی و اجتماع، در پاسخ
به پرسشهای مطرحشده در ابتدای این گزارش اینطور توضیح میدهد: درباره ازدواجهای
ثبتنشده یا ازدواجهای غیررسمی که وجودش را اعلام میکنند، راههای زیادی برای
ارزیابی صحتوسقمش وجود دارد که بهخاطر اندازه و حجم زیاد این ازدواجها بیشتر از
گزاره حدسوگمان استفاده میشود که ریسک بالایی دارد. همچنین اینکه شما آمار سالبهسال
این ازدواجها را کنار هم قرار میدهید و یک ضریب اطمینانی را در این مورد پیدا
کنید شیوه دیگری برای پیداکردن آمار است. راه دیگر این است که به عوامل متعدد
اجتماعی پژوهشهای کمی که متأسفانه در این زمینه انجام شده استناد کنید.»
وی در ادامه افزود: «من در خلال کار و پژوهش در حوزه ازدواج سفید، در
دور اول کارم کمی به آمارهای رسمی کشور مشکوک شدم، چون دیدم راههای درروی متعددی
برای خانوادهها و بهخصوص برای مردهای چندهمسره وجود دارد که جدا از همسر اول،
همسرهای دوم و سوم را معمولا ثبت نمیکنند. آنها ازدواجهایشان را ثبت نمیکنند تا
همسر را از تبعات قانونی خود و مصونیتهای قانونی مثل مهریه محروم کنند و برای
همین معمولا به عقد غیررسمی که به آن در جوامع روستایی عقد پشت جلد قرآنی گفته میشود
و در مناطق فقیرنشین که فقر فرهنگی و اقتصادی دارند، وجود دارد بسنده میکنند.
اینها گروه زیادی از این ازدواجها را به خود اختصاص میدهند؛ ازدواجهایی که شرعی
هستند، اما رسمی نیستند.
گروه دومی از ازدواجها، ازدواجهایی هستند که سنوسال دختربچه و حتی پسربچه
پایین است و آنها هم به همین شیوه بدون ثبت ازدواج میکنند. بعضی از این ازدواجها
عمدا هم ثبت نمیشود؛ چون میخواهند ببینند نتیجه ازدواج چه خواهد شد و در واقع
دوامش را محک میزنند. دسته دیگر دانش ثبت ازدواج ندارند و برخی دیگر از خانوادهها
نیز از ترس تبعات قانونی مثل بهاجراگذاشتن مهریه از سوی خانواده عروس و چیزهایی
از این قبیل ازدواج را ثبت نمیکنند.»
احمدی تأکید کرد: «در میان این گروه باز هم گروههای مختلفی با نیتهای
متفاوت وجود دارند؛ مثلا عقد عروس کمسنوسال را برای مرد بزرگسال ثبت نمیکنند.
دسته دیگری هم هستند که ازدواجهای عشیرهای و قبیلهای و برونمرزی انتخاب کردهاند
که این نوع ازدواجها نیز در حاشیه مرزها اتفاق میافتد و در استان سیستانوبلوچستان،
ترکمنصحرا و برخی مناطق کردستان و در جنوب کشور در جزایر همجوار با امارات متحده
عربی که اغلب همکیشانی آن طرف مرز دارند، این ازدواجهای بدون ثبت به وفور یافت
میشود. مثل بلوچها و پشتونها و ترکمنها و... در ازدواجهای درونعشیرهای هم
عموما این اتفاق میافتد که دختران کمسنوسال به عقد مردان درمیآیند و برای همین
این ازدواجها ثبت نمیشوند. این ازدواجها کاملا بومی هستند و در مناطق مرزی اتفاق
میافتد و تعدادشان نیز زیاد است». به گفته احمدی از این دسته هم گروه چشمگیری
هستند که وقتی در سرحدات ایران ازدواجها صورت میگیرد، با اتباع غیرقانونی ازدواج
میکنند. او میافزاید: مثلا یک خانم ایرانی با مرد بلوچ پاکستانی ازدواج میکند و
زمانی که حتی به داخل مرز پاکستان برود، نه طبق قانون ایران و نه طبق قانون
پاکستان این ازدواجها چون ثبت نشدهاند، قانونی نیستند و طبعا فرزندان آنها نیز
مشکلات فراوانی پیدا میکنند و دیدهاید که بچههای این ازدواجها در شهرهای مرزی
بدون شناسنامه و هویت باقی میمانند و دچار مشکل میشوند.»
این جامعهشناس تأکید میکند: «وقتی شما این دستهها را روی هم
بگذارید، میبینید که آمار چشمگیری از زندگیهای مخفی یا آماري از ازدواجهای خاکستری
به وجود میآید که میتواند روی آمار ازدواجهای رسمی نیز اثرگذار باشد. شما اگر
آمارهای رسمی را هم نگاه بکنید، میبینید که در سالهای گذشته به شیوه میانگین، ما
10 درصد کاهش ازدواج در ایران و شش درصد افزایش طلاق داریم و وقتی که اینها را در
کنار هم میگذارید، میفهمید که روند ازدواج در حال پایینآمدن است و عمدتا به
خاطر مسائل اقتصادی و نوع نگاه نسل جوان به ازدواج این اتفاق میافتد. مثلا در
ازدواج سفید آمارش سالبه سال بیشتر میشود و به اشتهای جوانان خوشتر میآید و
دلیلش هم این است که وارد قیدوبند ازدواج رسمی نمیشوند. بهویژه خانمهای جوان به
دلیل محدودیتهایی که ازدواج برایشان به وجود میآورد و کمبرخورداری یا محکمنبودن
مفادهای قانونی که حتی شروط ضمن عقد هم نمیتواند به این ازدواج بدهد، آنها را به
سمت دیگری از انواع ازدواج میکشاند که ثبتشده نیستند و جایی در آمارها ندارند.»
کامیل احمدی در پایان در پاسخ به این سؤال که کدام نوع از این ازدواجها
شیوع بیشتری دارند، گفت: «در تحقیقات من که در قالب کتاب طنین سکوت دو سال پیش
منتشر شد، بیشترین آمار ازدواجهای ثبتنشده، متعلق به ازدواجهای زیر 18 سال در مناطق روستایی کمبرخوردار دارای فقر اقتصادی
بود که دسته عظیمشان دختربچههایی بودند که هرگز ازدواجشان ثبت نمیشد و دسته
دوم دختربچههایی بودند که به عقد مردانی درمیآمدند که این دختران ازدواج دومشان
محسوب میشد و این دو گروه، گروه بزرگ ازدواجهای ثبتنشده بودند که سالها از
ازدواجشان میگذشت و حتی بچه هم داشتند؛ اما نیازی به ثبت ازدواج نمیدیدند. ما
در یکسال فقط یک جهش بسیار بزرگ از ثبت ازدواجها داشتیم و آنهم متعلق به سال
اعلام یارانهها بود و دوباره هم فروکش کرد. آن
زمان یک هجوم آماری داشت و حالا به خاطر کمبودن مبلغ یارانه یا اینکه یارانه را
دختر یا پسر در درون خانواده اولش میگیرد، این ثبت ازدواجها کاهش پیدا کرده است.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 6 شهریور 97، شماره: 3230
واقعا اینکه اکثر این عروسی ها در استان های مذهبی ما داره رخ میده خیلی زننده ست