شعار سال: مسئولان در انتظار چه هستند؟ اینکه جهان علیه ترامپ طغیان کند و نفت ایران را بیشتر بخرد؟ اینکه ترامپ استیضاح شود و مایک پنسِ تندروتر جای او را بگیرد؟ اینکه اروپا با ارائۀ بستهای شیک زیانهای ناشی از تحریم نفت را از جیب مالیات دهندگان اروپایی به گردن گیرد؟ اینکه چین و روسیه و هند تمام دار و ندار خود را به ایران هدیه کنند؟ اینکه مردم یک باره اعتمادشان تا حد تحمل هر نوع فشار و ریاضتی بالا رود و با تغییر بنیادی الگوی مصرف خود، به خوردن نان خالی رضایت دهند؟ اینکه توان مدیریت و خلاقیت و عقلانیت و کفایت و درایت مدیران و دستگاه های حاکم یک شبه جهشی تاریخی کند؟ اینکه خداوند از غیب مددی برساند؟با اطمینان می توان گفت که هفت مورد از هشت مورد فوق اتفاق نمی افتد. فقط شاید عده ای به مورد آخر دل خوش کرده باشند. اما این دل خوشی هم بی پایه و اساس است چرا که اگر خداوند میخواست امدادی از غیب برساند؛ تا این اندازه چشم برخیها را به روی واقعیات عینی نمیبست و برخی از دلها را چنان سنگ نمیکرد که هیچگونه رحم و شفقتی به آنها راه نیابد.با این حساب، هر کاری که قرار است فردای تحریم نفتی انجام شود؛ همین امروز هم انجام آن دیر شده است و فردا به مراتب دیرتر خواهد شد.
دلبستن بیحاصل به انتخابات کنگره
پارهای محافل سیاسی و مقامهای رسمی در ایران، سیاست دولت دونالد ترامپ در برابر جمهوری اسلامی را به خلق و خوی ویژۀ رئیس جمهور آمریکا نسبت میدهند و بر این گماناند اگر مثلاً هیلاری کلینتون به جای ترامپ به کاخ سفید راه یافته بود؛ روند روابط دو کشور مسیر متفاوتی را طی میکرد.از همین رو، این محافل با این امید که در انتخابات ماه نوامبر، دمکراتها بر کنگرۀ آمریکا مسلط خواهند شد و نقشۀ ترامپ علیه جمهوری اسلامی را نقش بر آب خواهند کرد؛ دولت را به پرهیز از مذاکره با دولت آمریکا فرا میخوانند. صرف نظر از اینکه سلطۀ دمکراتها بر مجلس سنا که از قدرتی بسیار بیشتر از مجلس نمایندگان برخوردار است؛ در انتخابات ماه نوامبر نزدیک محال مینماید؛ اما این گونه نگاه به سیاست خارجی آمریکا و تقلیل آن به نزاعهای حزبی و خلق و خوی شخصی رئیس جمهور اصولاً اشتباهی تکراری در ایران است.در واقع، از چهل سال پیش به این سو، هر حزبی که در آمریکا بر سر کار آمده است؛ مقامهای ایرانی و بسیاری تحلیلگران سیاسی پنداشتهاند اگر رقیب آن حزب در انتخابات برنده میشد؛ برای جمهوری اسلامی بهتر بود.کسانی که کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون را از نردیک دنبال میکردند؛ به خوبی میدانند او سیاست اعمال فشار شدید بر جمهوری اسلامی را در دستور کار خود داشت چرا که انتظارات حزب دمکرات از تغییر رفتار ایران در سایۀ امضای برجام برآورده نشده بود. شاید هیلاری در صورت پیروزی برجام را ملغی نمیکرد؛ اما او به تشدید تحریمها و اعمال فشار فزاینده از راههای دیگر بخصوص ازطریق اجماع بینالمللی علیه جمهوری اسلامی میاندیشید.
در واقع، از همین جهت بود که جناح اصطلاحاً "اصولگرا" از پیروزی ترامپ در انتخابات استقبال کرد. این استقبال بر خلاف ادعای برخی از اصلاحطلبان به دلیل علاقۀ آنان به لغو برجام نبود؛ بلکه آنها، ترامپ را "کاسب" و "معامله گر"ی فرض میکردند که میتوان با چند قرارداد اقتصادی پرسود او را خرید؛ چرا که به زعم آنان او از دغدغههای حقوق بشری و نظایر آن، فارغ و برکنار بود.ظاهراً بسیاری از ما ایرانیان هنوز این واقعیت آشکار را به رسمیت نشناختهایم که سیاست بین الملل، در درجۀ نخست برحفظ نظم موجود یا ایجاد نظمی نوین در چارچوب منافع بلند مدت بازیگران اصلی صحنۀ جهانی دور میزند و از این رو در کوتاهمدت و میانمدت جنبۀ امنیتی آن بر جنبۀ اقتصادیاش غلبه دارد. طبعاً هر یک از کشورها به اندازۀ توانایی خود میتواند در حفظ نظم موجود و یا ایجاد نظم تازه سهمی داشته باشد و از تبعات آن بهره ببرد؛ اما کشوری که کاملاً در جهت خلاف نظم منطقهای و جهانی مورد نظر بازیگران اصلی و فرعی حرکت کند؛ خواه ناخواه تحت فشار فزاینده قرار میگیرد. این گفتۀ محمد جواد ظریف که "خودمان انتخاب کردیم جور دیگری زندگی کنیم" ظاهراً به همین حرکت در جهت خلاف نظم موجود یا در حال ظهورِ منطقهای و حتی داعیۀ ایجاد وضعیتی دلخواه در خاورمیانه دلالت دارد.
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری ساعت 24، تاریخ انتشار 13شهریور 97، کدمطلب: 383734، www.saat24.news