شعار سال: حرکت رو به جلوی
نظام سرمایهداری متکی بوده بر رشد اقتصادی. با اینحال، مشکلات بسیاری این مسیر
را پیچیده و مبهم کرده است: از نرخهای پایین سود و اضافه انباشت، کممصرفی و
تقاضای ناکافی، فروپاشی نظام مالی جهان تا کمبود انرژی و بحران محیط زیست. ازاینرو،
بر سر تولید سود و توسعه آینده در چارچوب نظام موجود شک و تردید بسیار است. ناگفته پیداست که برای درک زمانه
حاضر و عمل در چارچوب آن باید بیش از پیش گذشته را شناخت. برای فهم آنچه اکنون رخ
میدهد، باید فهمید چطور به اینجا رسیدهایم. در این زمینه به تازگی نشر ثالث یکی
از آثار هنری هلر را با ترجمه حسن مرتضوی منتشر کرده که در آن بحث مهمی برای
مخاطبان عمومی مطرح میشود: زایش سرمایهداری یا گذار از فئودالیسم به سرمایهداری.
کتاب به آرای متفکران و نظریهپردازان مهمی از جمله مارکس، لنین، برنر، داب، سوییزی،
والرشتاین، اریگی و دیگران میپردازد و تحلیل مناسبی از چگونگی تحقق سرمایهداری
ارائه میکند. این کتاب مناسب خواننده عامی است که میخواهد بداند سرمایهداری از
کجا به وجود آمده و قصد دارد با بحثهای تاریخی اصلی درباره خاستگاههای آن آشنا
شود. «زایش سرمایهداری: از چشمانداز سده بیستویکم» سومین اثر در این زمینه است
که حسن مرتضوی با نشر ثالث منتشر کرده است. دو اثر قبلی عبارتند از: «بحث برنر»
(1395) و «خاستگاه سرمایهداری
از چشمانداز گستردهتر» (1396).
طرح کتاب: رابطه دولت و سرمایه
کتاب در هفت فصل تنظیم شده است. فصول ابتدایی تقریبا بر اساس ترتیب
زمانی است و مشخصا بر تاریخ اروپا تاکید دارد. اما بحثهای بعدی درباره گذار به سرمایهداری
فراتر از تمرکز بر اروپای غربی در فصول اول است و میتوان گفت بیشتر جنبهای غیر
اقتصادگرایانه و غیر اروپامحور دارد. برخلاف فصول اول که تمرکز بر اروپای غربی و
انگلستان است، فصول بعدی به اسکاتلند، آمریکا، پروس، ژاپن، روسیه، کره، تایوان و
دیگر کشورهای غیر اروپایی اختصاص دارد. استدلال
هلر برای بررسی این موضوعات نیز در سراسر کتاب متمرکز بر چهار جنبه است: 1) توسعه
سرمایهداری در دورهای بلندمدت به بار نشست که سه قرن طول کشید و همچنان هم
ادامه دارد؛ 2) مبارزه طبقاتی و تغییرات در مناسبات تولید از نظر تاریخی در ظهور و
تکامل آن تعیینکننده بودند؛ 3) بازارهای داخلی و جهانی همزمان رشد کردند؛ 4) دولت
هر کشوری جزئی یکپارچه از سرمایهداری است و همچنان نیز خواهد بود. از آنجا که
مرکز شرح هلر از تاریخ سرمایهداری در این کتاب نظام سیاسی است، او بر نقش دولت در
ایجاد سرمایهداری تاکید ویژهای دارد، بر نقش دولت در تمامیتبخشی به مناسبات سرمایهداری،
یعنی تعمیم، حفظ و ادغام مناسبات سرمایهداری از طریق جامعه. در واقع، او دولت را جزئی اساسی در رشد سرمایهداری
میداند.
طرح کلی کتاب از این قرار است: فصل اول به اضمحلال فئودالیسم و خاستگاههای
سرمایهداری در غرب و قدرتیابی مجدد فئودالیسم در دیگر نقاط جهان میپردازد. هلر
در این فصل نشان میدهد که برخلاف تصور غالب، نمیتوان ظهور اولیه سرمایهداری را
موضوعی منحصراً انگلیسی دانست و باید آن را بر اساس کل اروپای غربی درک کرد. در
توصیف او، مبارزه علیه فئودالیسم و توسعه مناسبات سرمایهداری در کل اروپای غربی
در اواخر قرون میانه شکل گرفت. فصل دوم و سوم بر اهمیت تاریخی ارزش اضافی نسبی و
بازارهای سرمایهداری تأکید میکنند. در هر سه فصل نقش تعیینکننده دولت در
فرایندهای مورد بحث برجسته میشود. هلر در فصل دوم در مقابل دیدگاه انگلستانمدار
میایستد و نشان میدهد که «تکوین سرمایهداری را باید همچون زایش نظام جهانی
دانست که هم اروپای غربی و هم بخش اعظم جهان فراتر از آن را در برگرفت». او در این
فصل به بحث درباره سرمایهداری مدرن اولیه در ایتالیا، آلمان و فرانسه میپردازد.
انباشت سرمایهدارانه در ایتالیا با تکیه بر تجارت و امور مالی آغاز شد و از کوههای
آلپ گذر کرد و در آلمان و فرانسه و هلند و حتی اسپانیا گسترش یافت. هلر انگلستان
را آخرین ایستگاه در ظهور اولیه سرمایهداری میداند که البته موفقترین نمونه آن
بود. این موضوع بسیار مهم است، چون پیامدهای مهمی برای فهم گذار ممکن به سوسیالیسم
دارد: «احتمالا هر گذاری به سوسیالیسم زمانی بس دراز خواهد بود، سرشار از تغییرات
ناگهانی، شگفتیها و روندهای معکوس. فروپاشی اتحاد شوروی نمونهای از آن است.» همچنین
هلر در این فصل میکوشد با تببین اینکه سرمایهداری در چه کشوری رشد بیشتری کرد و
در چه کشوری رشد اولیه آن متوقف شد، مسیر ویژه فرانسه را در راه رسیدن به سرمایهداری
نشان دهد و سرانجام آن را در انقلاب 1789. در مقابل، فصل سوم به بحث درباره
خاستگاههای سرمایهداری در بریتانیا اختصاص دارد. هرچند مباحث این فصل صرفا معطوف
به انگلستان نیست و از آن فراتر میرود. او تاکید دارد به دلیل نقش تعیینکننده
دولت در توسعه سرمایهداری نباید از ماهیت طبقاتی آن و اهمیت انقلاب سیاسی و
اجتماعی غافل شد. چون دولت سرمایهداری از طریق انقلاب تحکیم شد. به همین جهت، در
فصل چهارم به انقلابهای سرمایهداری در هلند، انگلستان و فرانسه میپردازد و
دلایل اهمیت انقلاب بورژوایی را برای توسعه بیشتر سرمایهداری در اروپا توضیح میدهد.
در نظر هلر، این انقلابها دولت مدرن اولیه را بیپرده به دولتی سرمایهدارانه
تبدیل کرد. بهعنوان مثال، هلر با این نظر که سرمایهداری تجاری در هلند به شیوه
فئودالی وابسته به دولت مدرن اولیه بوده مخالفت میکند و در برابر این تصور غالب،
نشان میدهد در هلند نهتنها یک سرمایهداری زراعی رشد کرد بلکه یک انقلاب سرمایهداری
نیز تجربه شد.
هلر به مساله گذار به سرمایهداری در کشورهای مختلف نیز میپردازد و
این گذارها را در چهار فصل اول کتاب، در کنار گذار آمریکا، نمونههای «سرمایهداری از پایین» میداند که از
تولیدکنندگان خرد نشأت گرفتهاند. او انقلابهای اولیه مدرن را مثالی میداند از
تشکیل سرمایهداری از پایین. مشخصا
انقلابهای هلند، انگلستان و فرانسه را هم مردمی میداند و هم بورژوایی- سرمایهداری.
اما در فصل پنجم به نقش دولت در حمایت یا ایجاد سرمایهداری در نقاطی میپردازد که
به رشد ناموزون سرمایهداری در قالب سرمایهداریهای مرکب با هدایت دولت میانجامد.
همچنین در این فصل به بررسی نقش دولت در گسترش استعمار و بردهداری میپردازد. هلر
در این فصل، که پایه استدلالش برداشتهای نظری لنین، تروتسکی و مارکس است، نشان میدهد
که دولت نقشی مرکزی در توسعه سرمایهداری ایفا کرده و چگونه دولتها در غلبه بر
جنبه حاشیهای سرمایهداری غرب در جهان نقش تعیینکنندهای داشتند و کمک کردند تا
خود را از نظر سیاسی و سرانجام اقتصادی بر بخش وسیعی از جهان تحمیل کنند و مانع
رشد سرمایهداری آن مناطق شوند. در دو فصل آخر کتاب نیز با بحث درباره ورود سرمایهداری
به تولید کارخانهای طی انقلاب صنعتی و اهمیت سرمایهداری در بستر تاریخ جهان
روایت کتاب کامل میشود. او انقلاب صنعتی را اوج گذار درازمدت از فئودالیسم به سرمایهداری،
نقطه عطف توسعه درازمدت سرمایهداری و نشانه پیروزی جهانی آن میداند.
توسعه درازمدت سرمایهداری
موضوع کتاب بررسی توسعه درازمدت سرمایهداری
است، یعنی مجادلهآمیزترین و شناختهشدهترین توسعه در میان گذارها از یک شیوه
تولید به شیوهای دیگر. هلر
مدت این گذار را در اروپا 500 سال تخمین میزند، در حالیکه این گذار در آسیا،
آفریقا و آمریکای لاتین همچنان ادامه دارد. البته او تاکید دارد اگرچه ماهیت گذار
تدریجی، طولانی و کشدار بود و سه قرن به طول انجامید، لحظاتی انقلابی هم وجود داشت
که «در نتیجه تغییرات بنیادی درازمدت کمیت به کیفیت تبدیل شد و تغییر ناگهانی و
حتی خشن رخ داد». او بر این باور است که «به
جای تاکید بر تداوم بیپایان تاریخی یا انقلابی توضیحناپذیر، باید رابطه یا آهنگی
را که بین تغییر کند و تدریجی و درازمدت و جهشها و دگرگونیهای ناگهانی وجود
دارد، درک کرد. حرکت از فئودالیسم به سرمایهداری طی سدهها آشکار شد». نقطه آغاز
این دگرگونی در اروپا به قرن چهاردهم و بحران نظام فئودالی برمیگردد که تا انقلاب
صنعتی ادامه داشت. هلر نشان میدهد اواخر قرن هفدهم و هجدهم دورهای است که مقولات
کالایی اصلی سرمایهداری در شیوه تولید استحکام یافتند، مقولاتی چون مالکیت خصوصی،
پول، مبادله در بازار رقابتی، مفهوم کار به عنوان پایه ارزش. برای مثال، در این کتاب
مشخصا تبیین میشود که مالکیت خصوصی در مفهومی حقوقی، چارچوب پایهای برای گردش
سرمایه پول، قرضه ملی و اوراق بهادار، مفهوم کار مزدی و مقولاتی از این دست در
اواخر قرن هفدهم متبلور شد، و بازار رقابتی برای زمین و کار در اواخر قرن هفدهم و
اوایل قرن هجدهم به وجود آمد. اگرچه در این کتاب گذار اروپامحور بررسی میشود لیکن
بحث به اروپا محدود نمیماند. هلر به مارکس اشاره میکند که تأکید داشت، زایش
مناسبات تولید سرمایهداری شاهد تکوین همزمان بازار جهانی بود. تز اصلی کتاب نشان
میدهد که بازارها نیز هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی شکل گرفتند و تاریخی
واقعی دارند. بنابراین،
هلر چشمانداز اروپامحور را در قرن بیستویکم که مناسبات تولید سرمایهداری همهجا
گسترش یافته و مراکز متعدد انباشت به وجود آمده بسیار کوتهبینانه میداند. در اینخصوص،
هلر به بررسی آثار غنی و مناقشهانگیز درباره گذار به سرمایهداری نیز میپردازد.
این آثار بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم منتشر شد، مشخصا با انتشار کتاب
موریس داب با عنوان «مطالعاتی
در توسعه سرمایهداری». در نظر هلر، اگرچه آثار مربوط به گذار غنای بسیاری دارند،
اما از زمان داب تاکنون به دیدگاهی اکونومیستی و اروپامدارانه درباره خاستگاه
سرمایهداری آغشته بوده، تا آنجا که سرمایهداری را نظامی صرفا اقتصادی تصور میکنند
و آن را پدیدهای ذاتا اروپایی میدانند یا آن را بهگونهای تعریف میکنند که
تمایزات سرمایهداری بیرون از اروپا در نظر گرفته نمیشود. هلر این نظرات را از لحاظ
تاریخی نادرست و مانع درک سیاسی و عمومی از سرمایهداری میداند. پس کتاب درکی
پیچیدهتر و ظریفتر
از خاستگاه سرمایهداری دارد.
هلر غرب را هنگام زایش سرمایهداری از نظر جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی
نسبت به دیگر مناطق دنیا در سطح پایینتری میبیند. در نظر او نیروهای مولد در
خاورمیانه، چین، ژاپن و هند به همان میزان یا حتی بیشتر توسعهیافته بودند. او
پیشرفت به سوی سرمایهداری را در اروپا نتیجه یک دوره طولانی تعارض طبقاتی بین
طبقات حاکم فئودال و دهقانان و پیشهوران میداند. در نهایت آنقدر توازن به زیان
طبقات حاکم تغییر کرد که به سرمایهداری فرصت ظهور داد. اما در همان زمان در چین،
ژاپن، هند و خاورمیانه در تعارضی مشابه، توازن قدرت به نفع طبقات حاکم باقی ماند و
مانع از گسست شد. او به سلب مالکیت وسایل تولید از تولیدکنندگان و افزایش و تشدید
کار در کشورهای غربی میپردازد که موجب توسعه سرمایهداری و نیز بازارها و پیشرفتهای
فنی شد. دلیل فاصله روزافزون پیشرفتهای اقتصادی غرب با جهان را هم کشورگشایی، غارت
و تصاحب ثروت، زمین، کار و فنون جوامع غیر غربی میداند که با حمایت تجاوزکارانه
دولتها انجام میشد. این روند با برقراری سلطه سیاسی غرب، راه پیشرفت سرمایهداری
اولیه را در کشورهای غیرغربی میبست. در همین خصوص، هلر به اضمحلال فئودالیسم در
اروپای غربی میپردازد. در نظر هلر، دلیل اینکه این فرایند افول با رشتهای از
شورشهای دهقانان و پیشهوران در سدههای میانه متأخر آغاز شد بحران اقتصادی بود.
او بهخوبی نشان میدهد که توسعه سرمایهداری را نمیتوان بدون درک اهمیت ذاتی
دولت شناخت. نتیجه انکار نقش مرکزی دولت در توسعه سرمایهداری در اروپای غربی
ایجاد تقابلی کاذب است بین شیوه بهاصطلاح کلاسیک اروپایی که عمدتا برداشتی
اکونومیستی از آن دارند و نحوهای که سرمایهداری در نقاط دیگر جهان توسعه یافت.
بنا به تأکید هلر، سرمایهداری و امپریالیسم پس از شکلگیری و در مسیر تکامل خود
سایر صورتبندیهای سیاسی و اجتماعی را تهدید میکند. در حلقه پیرامونی کشورهای
غربی مثل اسکاتلند، پروس، روسیه و نقاط دورتری مثل ژاپن، کره جنوبی و تایوان دولت
سرمایهداری را از بالا تحمیل کرده است. او بحث «سرمایهداری از پایین» و «سرمایهداری از بالا» را از لنین
وام میگیرد. هلر
سرمایهداری را فقط شامل توسعه مناسبات تولید سرمایهداری یا بازارهای رقابتی نمیداند.
سرمایهداری در گهواره دولت ظهور کرد. درست در همان زمانی که سرمایهداری در هلند،
فرانسه، و انگلستان با ایجاد یک دولت تحکیم میشد، ملتهایی مثل ایتالیا و آلمان
که نتوانسته بودند به دولتهای واحدی بدل شوند، شاهد توقف رشد سرمایهداری نوپای
خود بودند. ظهور تدریجی بازارها و مناسبات تولید سرمایهداری با کمک دولت امکانپذیر
شد. هلر به خوبی نشان میدهد که چگونه قهر سیاسی و زور قانونی دولت در سطح محلی و
ملی به فرآیند تعیینکننده انباشت اولیه کمک کرد. نقش مهم دولت در سرمایهداری
اولیه را میتوان در اهمیت مرکانتیلیسم، پدیدههای توسعه ناموزون و مرکب به کمک
دولت دید و در دوران جدید در نقش دولتهای سرمایهداری خواهان توسعه اقتصادی مثل
پروس، روسیه، ژاپن، کره، تایوان، برزیل، چین و هند. لب کلام، در تحلیل هلر دولت
چنان نقش تعیینکنندهای از همان آغاز سرمایهداری ایفا کرده که سرمایهداری نمیتواند
خود را بدون کنترل دولت بهعنوان یک شیوه تولید تحکیم بخشد: «دولت است که به
سرمایهداری کمک میکند تا خودر ا تعمیم بخشد و سازمان دهد. سرمایهداری فراتر از
نقطه معینی، نمیتواند بدون کمک دولت گسترش یابد.»
نزد هلر دولت به اندازه بازار و مناسبات سرمایهداری تولید ویژگی ذاتی سرمایهداری
است و نقش آینده دولت از مهمترین جنبههای متناقض بحران کنونی. به موجب این
تحلیل، او بر نقش همچنان تعیینکننده دولت یا مالکان سرمایهدار دست میگذارد که
با استفاده از اشکال توسعه مرکب، ابتکار عمل در مبارزه علیه پیامدهای منفی توسعه
ناموزون را به دست گرفتهاند. او یکی از عناصر ذاتی وضعیت کنونی را این میداند که
دولت و ماهیت قلمرومحور آن همچنان در عملکرد مستمر سرمایهداری اهمیت اساسی دارد،
هرچند خود به مانعی برای توسعه بیشتر سرمایهداری به عنوان نظامی جهانی با وسایل
تنظیم آن در سطح جهان بدل شده است. نکته جالب توجه اینکه تحلیل هلر نشان میدهد
«توسعه این سازوکار نهادی در سطح جهان که ضرورتا قدرت دولت قلمرومحور را محدود میکند
میتواند مانعی در مقابل انباشت سرمایه محسوب شود». در پرتو این بحران دولت
سرمایهداری است که هلر هدف طبقه کارگر را سازماندهی سیاسی خود میداند تا
دموکراتیزهکردن نظام سیاسی را در سطح محلی، ملی و بینالمللی بهعنوان بدیلی در
مقابل سرمایهداری پیش ببرد. از سوی دیگر، او در تحلیل خود نشان میدهد چرا
کشورهایی که دیرتر در مسیر رشد سرمایهداری قرار گرفتند، بهجای تکرار مراحل پیشین
توسعه سرمایهداری میکوشیدند با جذب پیشرفتهای پیشین و استفاده از آنها در صف
مقدم توسعه سرمایهداری و سودآفرینی جای گیرند. از اینرو، نقش سیاست و دولت که
پیش از این در توسعه سرمایهداری آغازین اهمیت داشت، برای کشورهایی که دیرتر راه سرمایهداری
را آغاز کردند بسیار مهم است. این موضوع اهمیت این کتاب را برای خواننده فارسیزبان
دوچندان میکند.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 12 آبان 97، شماره: 3283