شعار سال: خشونت علیه زنان تعاریف و پیچیدگیهای زیادی دارد. در شرایطی که فعالان حوزه زنان سالهاست منتظر تصویب قانون منع خشونت علیه زنان در مجلس هستند، این قانون در نهادهای مختلف در رفتوآمد است و نهادهای مرتبط با تصویب این قانون، از معاونت امور زنان و خانواده گرفته تا فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی، از وضعیت آن بیخبر هستند. درحالیکه بسیاری از زنان تنها خشونت را در کتکخوردن تعریف میکنند، تعاریف خشونت علیه زنان بسیار گسترده است.
خشونت اقتصادی خشونتی پنهان علیه زنان
بنفشه جمالی . فعال حقوق زنان
هنگامی که از خشونت خانگی صحبت میشود، اولین چیزی که به ذهنمان میرسد
خشونت روانی یا خشونت فیزیکی است، اما تحقیقات نشان داده است خشونت اقتصادی یکی از
گستردهترین و درعینحال پنهانترین خشونتهایی است که زنان در روابط پرخشونت با
آن مواجه هستند. اکثر مطالعات انجامگرفته درباره خشونت خانگی نشان میدهد تقریبا
تمام زنهایی که تحت خشونت خانگی هستند، خشونت اقتصادی را تجربه میکنند. خشونت
اقتصادی میتواند اولین نشانه از خشونت جنسی و خانگی در شروع یک رابطه باشد.
خشونت اقتصادی به محدودکردن یا کنترل توانایی زن برای بهدستآوردن، استفاده
و حفظ منابع اقتصادی گفته میشود. افرادی که تحت خشونت اقتصادی هستند، ممکن است از
کارکردن و فعالیت اقتصادی منع شوند یا پول و درآمدشان از سوی شریک خشونتگرشان
کنترل شود. افرادی که تحت خشونت اقتصادی هستند، در حقیقت مجبورند برای ریال به
ریال پولی که خرج میکنند، به شریک زندگی خود حساب پس بدهند.
اشکال خشونت اقتصادی بسته به شرایط زندگی فرد متفاوت است. خشونت
اقتصادی میتواند پنهانی باشد یا آشکار و علنی، اما هدف همیشه یکی است؛ ارعاب، کنترلکردن
فرد و بهدستگرفتن تمام قدرت یک رابطه. در حقیقت خشونت اقتصادی یکی از مهمترین
ترفندهایی است که فرد آزارگر برای نگهداشتن قربانی در روابط خشونتآمیز به کار میبرد.
تحقیقات نشان میدهد افرادی که تحت خشونت اقتصادی هستند، معمولا به دلیل ترس از
تأمین مالی خود و فرزندانشان هراس دارند رابطه را ترک کنند. از سوی دیگر، ناامنی اقتصادی
یکی از مهمترین دلایلی است که زنان اغلب به رابطه با فرد آزارگر خود برمیگردند.
خشونت اقتصادی در کوتاهمدت میتواند موجب باقیماندن فرد در رابطه خشونتآمیز شود؛
بدون داشتن پول، کارت بانکی و داراییهای دیگر چگونه میتوان زندگی کرد؟ وقتی از
خشونت اقتصادی حرف میزنیم، منظورمان چه نوع خشونتی است و چه اشکالی دارد؟
کنترل دستمزد و حسابهای بانکی
سرقت اموال فرد
جلوگیری از دسترسی آزادانه زن به وسایل نقلیه
تعیین چگونه مصرفکردن درآمد فرد
تصمیمگیری دراینباره که زن کجا کار کند
جلوگیری از کارکردن زن از طریق منزویکردن او
مجبورکردن زن به انجام کار خانگی به صورت تماموقت بدون پرداخت دستمزد
اجبار به باردارشدن
جلوگیری از دسترسی زن به خدمات و مکانهای مراقبتی برای نگهداری از
کودکان
آزار و اذیت زن در محل کارش تا جایی که مجبور به ترک کار شود
کنترل تصمیمگیریهای زن درخصوص مستغلات و داراییهایش
ازبینبردن اعتبار زن از طریق سوءاستفاده از کارتهای بانکیاش یا
انجام تمام قراردادهای بانکی او مانند اجارهنامه، گرفتن کارت اعتباری یا خدمات مربوط
به آن بدون اجازه زن.
تحقیقات نشان داده است زنانی که دارای استقلال مالی هستند و مهارت
اقتصادی بیشتری دارند، بسیار بیشتر از دیگر زنان احتمال دارد روابط خشونتآمیز خود
را ترک کرده و به آینده خود و خانوادهشان کمک کنند. واضح است موارد مطرحشده
درباره وقوع خشونت اقتصادی، پروندههای سادهای برای محکمههای قضائی نیستند.
موارد یادشده مانند صدای دادوبیداد یا دیدن ضربوشتم فیزیکی، با چشم دیده نمیشوند
تا از سوی همسایگان و آشنایان گزارش داده شوند. چگونه میتوان ثابت کرد جلوی کارکردن قربانی بهعمد
گرفته شده است؟
خشونت اقتصادی مسئلهای جدی است. با مشاور و وکیل حقوقی دراینباره صحبت کنید. کارت اعتباری و حسابهای بانکی جداگانهای داشته باشید. کپی مدارک مهم مالی و حقوقی خود را در جای امن و دور از خانه نگه دارید. این مدارک شامل تمام اموال و داراییهای شماست؛ مدارک پزشکی، شناسنامه، کارت ملی، قباله ازدواج، پاسپورت و دفترچه بیمه. اسناد و مدارک مهم مالیتان را به یک دوست یا یکی از اعضای خانوادهتان بسپارید. میتوانید این اسناد مهم را به خودتان ایمیل کنید یا در صندوق امانات بانک نگه دارید. واقعیت این است که خشونت اقتصادی به مرور زمان کمرنگ نمیشود؛ بلکه هر روز ابعاد بیشتری از زندگی شما را تحت کنترل خود درمیآورد و میتواند منجر به بروز انواع دیگر خشونت خانگی شود.
-------------
فرزند خشونتپذیر تربیت نکنیم تا خشونت ماندنی نشود
محبوبه حسینزاده . روزنامهنگار و فعال حوزه زنان
دستهای کوچکش را گرفتهام و مثل هر روز غروب در مسیر برگشت از مهد
کودک از روبهروی نهاد ریاستجهوری عبور میکنیم. بدون مقدمه میپرسد: «مامان، فکر
میکنی من بتونم «رهیسجمهور» بشم؟» بدون ذرهای تردید میگویم چراکه نه. سؤال بعدی این است که مردم باید
چطور مرا بشناسند و به من رأی بدهند و بعد باید از کجا پول بیاورم که کشور را
بسازم! خانمی که از روبهرو میآید و بخش کوچکی از بحث را شنیده است، میگوید: «انشاالله،
معلومه که روزی نوبت شماست که رئیسجمهور بشید.»
به فضای سبز کوچکی میرسیم که در کوچه پایینی نهاد ریاستجمهوری قرار
دارد. بلافاصله
کولهاش را به دستم میدهد و خودش به سمت سرسره میدود. کفشهایش را درمیآورد و
برعکس از سرسره بالا میرود. روز اول چندین بار تلاش کرد تا بتواند از سطح شیبدار
سرسره بالا برود و حالا در یک چشم بههمزدن این کار را میکند. پسرک همبازیاش
هم سعی میکند خودش را برعکس از سرسره بالا بکشد.
بعد از آن نوبت غلتزدن در چمنها میرسد. اینبار کمی تردید دارم ولی
نه نمیگویم. خودم روی نیمکت نشستهام ولی تمام حواسم پیش بچههاست. بالاخره بعد
از سه، چهار بار غلتزدن در چمنها، مسابقهشان تمام میشود. نفسنفسزنان به سمت سرسره برمیگردند. دخترک پنج،
ششسالهای خیره نگاهشان میکند، به مادرش میگوید که کفشهایش را دربیاورد تا او
هم برعکس از سرسره بالا برود. مادرش پشتچشمی برایم نازک میکند و خطاب به دخترش میگوید:
«لباست کثیف میشه! دخترها که اینطوری سرسرهبازی نمیکنن». با لبخندی به زن میگویم:
«ولی دختر من همیشه همینطور سرسرهبازی میکنه!». احتیاجی نیست روز جهانی منع خشونت علیه زنان از راه
برسد تا توجهمان به موضوع خشونت جلب شود. حتی اگر اهل خواندن و پیگیر اخبار
نباشیم، کافی است کمی به دوروبرمان نگاه کنیم تا انواع و اقسام خشونت علیه زنان را
مشاهده کنیم؛ از خشونتهای ساختاریافته و قانونی گرفته تا خشونت خانگی و خشونت در فضاهای
عمومی و محل کار. در نبود یک قانون حمایتگر از زنان چه میتوان کرد؟
از مدتها قبل از اینکه مادر یک فرزند دختر شوم، به این موضوع فکر میکردم
که چطور باید دختری بااعتمادبهنفس تربیت کنم که خشونتپذیر نباشد یا به عبارت
سادهتر تن به خشونت ندهد. دیگر بعد از چند سال کار و تجربه این را هم میدانستم
که بزرگترین ظلمی که میتوانم به دخترم بکنم، این است که او را مطابق کلیشههای
مرسوم از زن جذاب، مطیع و سربهزیر {بخوانید جنس دوم{ بزرگ کنم. بزرگترین ظلم این است که به جای اینکه
دخترم را سوق بدهم كه از تواناییها و قابلیتهایش استفاده کند، بهجای اینکه به
او فرصت انتخاب بدهم و بهجای اینکه دختری مستقل و با عزت نفس بزرگ کنم، او را
طوری تربیت کنم که فکر و ذکرش هیکل و زیباییاش باشد و شکار مردی که قرار است سوار
بر ماشین آخرین مدل از راه برسد و او را خوشبخت کند، آن هم در دنیایی که روزبهروز
کلیشههای زیبایی تغییر میکند و باید به انواع و اقسام جراحیها و پیکرتراشیها
متوسل شد، آن هم برای شکار دل مردی که هم قانون نابرابر و هم جامعه، دست بالا را
به او داده است. البته در این یادداشت کوتاه فرصتش نیست تا از تجربه خودم و سختیهای
تربیت غیرکلیشهای بنویسم، ولی شاید بد نباشد ما والدینی که نگران آینده دخترانمان
هستیم، سختی بیشتری را تحمل و دختری تربیت کنیم که «خشونتپذیر» نباشد و توانایی
بیشتری برای نهگفتن به خشونت داشته باشد، هرچند اولین شرطش این است که خودمان
والدین «خشونتگر»ی نباشیم و قدرت انتخاب و فرصتهای دخترمان برای زندگی برابر و
مستقل را از او دریغ نکنیم.
-------------
روانزخم و بهبودی؛ چرا به تصویب قانون منع خشونت خانگی علیه زنان نیاز
داریم
جلوه جواهری . فعال حقوق زنان
براساس تنها طرح ملی درباره خشونت خانگی در سال ۸۳ از هر سه زن، دو زن در زندگی مشترکشان
حداقل یک بار خشونت دیدهاند. در مقابل چنین آمار تأملبرانگیزی، اغلب فعالان حقوق
زنان برای رسیدگی به وضعیت زنان خشونتدیده با بنبستهای قانونی بسیار روبهرو
بودهاند؛ چراکه قوانین خانواده خروج زن از خانه را برنمیتابد و زن ناشزه محسوب
میشود؛ برای همین فعالان حقوق زنان دستهایشان در کمکرسانی چندان باز نیست. از
طرفی در قوانین ما جرم خشونت خانگی تعریف نشده است و دستورهای حمایتی دراینباره وجود
ندارد؛ دستورهایی که به پلیس اجازه دهد زنان خشونتدیده را به محل امنی ببرند یا
فرد خشونتگر را از محل زندگی زن دور نگه دارند. در نتیجه نیروی پلیس، زن خشونتدیدهای
را که به او پناه میبرد، رها میکند تا به شکایتش در وقت خود رسیدگی کند یا اصلا
در دعوای خانوادگی وارد نمیشود؛ درصورتیکه اگر همان دعوا در خیابان باشد، بهتر
ورود پیدا میکند. همین امر منجر میشود آن زن در محیط ناامن خانه بماند و چهبسا
خودش یا بچههایش کشته شوند. این موضوعات هر بار که یکی از موارد خشونت خانگی به
دلیل عمق فاجعه رسانهای شده است، گوشزد شده است. پیرو همین مسئله و خلأ قانونی درباره
آن، جمعی از وکلا که در زمینه حقوق زنان فعالاند، پیشنویس قانونی برای منع خشونت
خانگی علیه زنان را در سه سال کار مشترک، با بررسی پروندههای حقوقی و تجربه
کشورهای دیگر تهیه کردند. ایده شکلگیری کارزار حول نظرخواهی درباره این پیشنویس
قانونی و شکست سکوت در برابر خشونت خانگی شکل گرفت. آذر ۱۳۹۵ در آستانه روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، جمعی از
فعالان حقوق زنان از چند شهر مختلف، کارزار «منع خشونت خانوادگی» را به راه
انداختند. این کارزار هدف سادهای را تعیین کرد که در حرکتهای پیشین بسیاری از
فعالان حقوق زنان مستتر بود؛ حساسیتسازی جامعه درباره مسئله خشونت خانگی علیه
زنان و رهگیری این هدف با دو اقدام مشخص پیشبینی شد. ابتدا جمعآوری روایتهای زنان خشونتدیده و شاهدان
خشونت خانوادگی از این پدیده اجتماعی تا در نبود آمار نشان داده شود چقدر این
مسئله جدی و کتمانناپذیر است و گواهی است بر ضرورت سازماندهی همهجانبه برای
پیشگیری از آن.
دوم جمعآوری نظرات فعالان اجتماعی، کارشناسان و بهویژه زنان خشونتدیده
برای پیشنویس قانون منع خشونت خانگی علیه زنان. خشونت خانگی پیامدهای بسیاری
دارد؛ ازجمله پیامدهای روانی و جسمی بر فرد خشونتدیده. بسیاری از افراد با پست
تروما مواجه هستند. تروما یا روانزخم، آسیب روانی ناشی از ضربه روحی است. در مورد
خشونت جنسی همسر، در اغلب موارد این خشونت به رسمیت شناخته نمیشود. در مورد دیگر
اعضای خانواده یا تقصیر به گردن خود فرد آسیبدیده انداخته میشود، مثلا مطرح میشود
اگر رضایت نداشته پس چرا مقابله نکرده یا زودتر اطلاع نداده است. در هر صورت اثبات
آن بسیار سخت است. در برخی از موارد فردی که خشونت دیده خود مجازات شده است. از
طرف دیگر چنانچه ثابت شود که بدون رضایت بوده و تجاوز ثابت شود برخورد با خشونتگر
آنچنان سنگین است (اعدام) که لاجرم شاهدان قضیه سکوت میکنند. رویکرد حقوقی در ایران عدالت کیفری است؛ برای همین
اعدام، شلاق و... شامل مجازات فردی میشود که دست به چنین خشونتی زده است. اما
حلقه کاملا مفقوده در این ميان، وضعیتی است که شخص آسیبدیده در آن رها میشود که
همان مشکل دوم است؛ یعنی روانزخم او به کل نادیده گرفته میشود؛ بنابراین فرصتی
هم برای بهبودی نمییابد. در این پیشنویس قانون تأکید شده سازمانهای مسئول باید
برای رسیدگی به موارد خشونت، کارکنان زن هم داشته باشند. در این صورت اگر زنی
خشونت دیده به جایی مراجعه کند، در صورت نیاز باید به مراجع حقوقی معرفی شود،
برای او وکیل گرفته شود، در صورت نیاز به خانه امن فرستاده شود تا در امنیت
باشد. سپس بحث ترمیم پیش میآید. هماکنون بسیاری از زنان در ایران با چنین خشونتهایی
مواجه هستند و نیاز به درمان و حمایت دارند و میخواهند به اجتماع برگردند. ما
معتقدیم باید هرچهسریعتر نسبت به وضعیت آنها اقدام کرد و راهکارهای نوین را به
کار بست.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 6 آذر 97، شماره: 3301