شعار سال: بهرام قاسمی در واکنش به انصراف شرکت
چینی برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران گفت: تا زمانی که نامه انصراف شرکت چینی را بهطور
رسمی دریافت نکنیم، آن را نوعی جنگ
روانی علیه ایران میدانیم. اين سخن مانند همان سخني است كه در زمان خروج توتال از
پارس جنوبي مطرح شد. تأييدي كه خيلي دير به دست مقامات ايران رسيد، اما در نهايت،
عملي شد. اينبار هم كارشناسان معتقدند CNPC ايران را ترك
خواهد كرد، اما نه فقط بهدليل نگراني از واكنش آمريكا و تنبيههاي اقتصادي، بلكه
به اين علت كه اين شركت توانايي فعاليت در اين پروژه بهمنظور جبران افت فشار گاز
مخزن فاز 11 پارس جنوبي را ندارد و علاقهمند هم نيست كه اعتبار خود را در اين
زمينه خدشهدار كند.
CNPC از ايران ميرود
مهدي حسيني، كارشناس ارشد انرژي و دبير پيشين كميته بازنگري قراردادهاي
نفتي، معتقد است رفتن يا نرفتن CNPC
از پارس جنوبي چندان فرقي به حال پارس جنوبي نميكند و توضيح ميدهد:
چين برخلاف صاحبتكنولوژيبودن در برخي صنايع، هنوز صاحب تكنولوژيهاي پيشرفته در
نفت نيست و تازهكار محسوب ميشود. بنابراين حضور و عدم حضور اين شركت در پارس جنوبي
از بعد تكنولوژي براي ايران فرقي نميكند.
اين مقام مسئول سابق در عرصههاي مختلف نفتي در ادامه ميگويد: فاز 11 پارس جنوبي، يك فاز ويژه است كه با ساير فازها
متفاوت است. ساير فازهاي پارس جنوبي، فازهاي توسعهاي بوده و با اكتشاف درگير
نيستند. در نهايت، مهندسان ميتوانند پلتفرم را براساس طراحي بسازند و با حفر چاه
و نصب دكل، كار را پيش ببرند، اما در فاز 11، فشار ميدان گاز افت كرده و بهخاطر
برداشتهاي زيادي كه صورت گرفته، در حال افت بيشتر است. اين اتفاق سبب ميشود تا
با كاهش بيشتر اين افت گاز، به نقطه شبنم برسيم كه ميعانات گازي كه محصول بسيار
ارزشمندي محسوب ميشوند و آن را شبيه نفت خام ميفروشيم، قبل از اينكه با گاز به
سطح زمين برسند، تبديل به مايع شده و دوباره به داخل مخزن ريزش ميكنند. بنابراين
ميزان برداشت ميعانات گازيمان كاهش پيدا ميكند و با بازگشت به مخزن ديگر قابل
دسترسي نخواهد بود كه زيان هنگفتي محسوب ميشود. در اينجا بايد با افزايش فشار
مخزن، كاري كنيم كه اين ميعانات از نقطه شبنم فاصله بگيرند كه اين اقدام تكنولوژي
ويژهاي ميطلبد كه در اختيار ايران نيست، البته CNPC
چين هم اين تكنولوژي را در اختيار ندارد. يك پلتفرم 20هزارتني قرار بود
در فاز 11 پارس جنوبي نصب كنيم كه تاكنون در كشور وجود نداشته است.
حسيني در ادامه ميافزايد: اين تكنولوژي در اختيار توتال است و اگر
قرار باشد توتال نباشد و CNPC باشد، نخواهيم
توانست اين پروژه را اجرائي كنيم. چين تكنولوژي و دانش نفتي و تجربه
اين كار را در اختيار ندارد و صرفا با داشتن پول بيشتر، توانسته وارد همكاري با
توتال شود. چين حتي نميتواند در ميدان آزادگان كه ابراز تمايل براي حضور كرده،
اقدام مفيدي انجام دهد. ميتواند چاه نصب كند، اما بعيد
ميدانم بتوانند در اين زمينه بهينه عمل كنند.
به گفته او، ايران هم نياز به تكنولوژي دارد و هم نيازمند پول است. CNPC سرمايه مورد نياز ايران را در اختيار
دارد، زيرا بزرگترين شركت نفتي چين محسوب ميشود، اما مشكل تكنولوژي ايران را نميتواند
حل كند.
كوتاهي توتال
او با تأكيد بر اينكه CNPC نميخواهد در
كاري كه توانايي ندارد، سابقه خود را مخدوش كند، ميافزايد: راهحل اينكه فاز 11
انجام ميشد، اين بود كه اين شركتها براي ماندن در اين پروژه براي دريافت مجوز
خزانهداري آمريكا بهمنظور مستثناشدن از تحريم، وارد عمل شوند. اين اقدام را
بايد توتال بهعنوان اپراتور اصلي انجام ميداد و نه
CNPC. در واقع ضربه اصلي به اين پروژه را توتال زده است و نه اين
شركت چيني.
مشكل توتال چه بود؟
اين كارشناس انرژي با اشاره به دلايل ترك ايران از سوي توتال، توضيح ميدهد:
توتال به دو دليل اين پروژه را ترك كرد؛ نخست آنكه توتال امروز با توتال سابقي كه
در دوران تحريم در ايران سرمايهگذاري كرد، متفاوت است. در آن زمان توتال، سرمايه
چنداني در آمريكا نداشت، اما اكنون بهواسطه سرمايهگذاريهاي گستردهاي كه در
آمريكا دارد، بر سر ايران ريسك نميكند. نكته دوم، تغيير مديريت توتال
است. کریستف دومارژری كه از نزديك او را ميشناختم فردي بسيار شجاع و عاقل بود و
چون از صنايع بالادستي آمده بود، ريسكپذيري بيشتري داشت، اما پاتریک پویان،
مديرعامل كنوني توتال، از صنايع پاييندستي آمده و به نظر ميرسد عرق چنداني براي
حضور در صنايع بالادستي و همينطور ريسك در سرمايهگذاريها ندارد. با تمام اين
تفاسير به عقيده من CNPC در نهايت ايران
را ترك خواهد كرد.
او در ادامه با اشاره به توضيحاتي بيشتر درخصوص شيوه عملكرد سرمايهگذاران
بزرگ در طرحهاي بزرگي مانند جبران افت فشار گاز در فاز 11 پارس جنوبي، ميگويد:
اصولا شركتهاي بزرگ نفتي براي طرحهاي بالادستي به تنهايي ورود نميكنند و شركايي را
براي خود برميگزينند تا ريسكهاي سرمايهگذاري را كاهش دهند، زيرا در طرحهاي
بالادستي پرداخت دستمزد بر مبناي موفقيت كار است و اگر ناموفق باشند پولي به آنها
تعلق نميگيرد. بنابراين چه از لحاظ سياسي چه از لحاظ اقتصادي، اين شركتهاي بزرگ
براي خود شريك انتخاب ميكنند. در فاز دو و سه پارس جنوبي كه توتال براي طرح توسعه
آن مشاركت كرد هم به تنهايي ورود نكرد، زيرا آن زمان نيز ايران تحريم بود.
تكنولوژي جبران افت فشار گاز، تنها در اختيار توتال است
نرسي قربان، ديگر كارشناس ارشد انرژي نيز با تأييد
سخنان حسيني ميگويد: اقدامي كه توتال در پارس جنوبي انجام ميداد، با آنچه در
توسعه فازهاي ديگر پارس جنوبي در حال انجام بود، متفاوت است كه تنها در اختيار
توتال قرار داشت. قربان در ادامه ميافزايد: اگر بخواهيم مخزن را بهصورت نرمال
توسعه دهيم با توجه به توان داخلي قادر به انجام آن خواهيم بود، اما اگر بخواهيم
با همان برنامهريزي قبلي براي افزايش فشار گاز مخزن بهمنظور
برداشت بهينه از مخزن اقدام كنيم، نه به تنهايي و نه با حضور CNPC
قادر به انجام آن نخواهيم بود. بنابراين ماندن يا رفتن اين شركت چيني
از نظر تكنولوژي به حال ايران فرقي نميكند، اما خوبي حضور اين شركت، سرمايه بيشتري
است كه در اين پروژه انجام ميشود.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 28 آذر 97، شماره: 3320