شعار سال: لرد کرزن درباره او مینویسد:«ظلالسلطان برعکس برادر خود مظفرالدین میرزا وارد اجتماع است و در کارهای دولتی عامل مؤثری است. با فرنگیها معاشرت میکند و از دوستی با انگلیسیها دم میزند و خود را روشنفکر و طرفدار تمدن جدید میداند. از هرگونه خونریزی باک ندارد. مردم ایران از بیرحمیهای او داستانها نقل میکنند.»(1)
در اواخر قرن سیزدهم هجری شاهزاده مسعود میرزا که حاکم فارس بود، به حکومت اصفهان برگزیده شد و سلطان مراد میرزا حسامالسلطنه(عموی وی) به فارس فرستاده شد. مسعود میرزا عدم رضایت خود را از این جابهجایی، آشکارا در خاطرات خود بیان میدارد و مینویسد:«فرمانفرمایی فارس بالاستقلال که بالارث والاستحقاق باید مال من باشد، به حضرت حاجی عمو بخشیدم مال او باشد، دولت به او بدهد، اصفهان کوچک خراب مال من، اگر جوهری دارم و نمک به حلال هستم و خدا بخواهد اصفهان را نوعی ترقی بدهم که رشک جنان بشود.»
ظلالسلطان با وجود مشکلات فراوانی که در این شهر وجود داشت، برای نشان دادن لیاقت و کاردانی خود دست به بعضی اقدامات عمرانی و فرهنگی از جمله نشر روزنامه فرهنگ اصفهان و تأسیس مدرسه همایونی زد.
فکر تأسیس این مدرسه زمانی به ذهن ظلالسلطان خطور کرد که برای انجام پارهای امور حکومتی به پایتخت سفر کرده بود و در مدت اقامت خود در تهران از مدرسه تازه تأسیس دارالفنون بازدید نمود. مسعود میرزا از زمانی که به حکومت اصفهان منصوب شد و تا سال 1325 هجری قمری که از این مقام معزول شد، حاکم مطلق بخش جنوبی ایران بود و همواره در اندیشه آن بود که بر اقتدار و قدرت خود بیفزاید. وی از دارالفنون بازدید و تمایل شدیدی پیدا کرد که مشابه آن را در اصفهان دایر کند. از اینرو طی نامهای از ناصرالدین شاه تقاضا نمود که با اجازه تأسیس مدرسهای به شیوه دارالفنون موافقت نماید. متن درخواست چنین است:«هو_تصدق خاک پای همایونت شوم. کراراً غلام خواسته است این جسارت را بنماید، اکنون وقت آن رسیده جسارت میکند که در جلفای اصفهان که هزار خانه بیش نیست، پنج شش مدرسه برپا شده است و اطفال ارامنه مشغول تحصیل هستند و در شهر اصفهان نیست.
عمارت خوب این غلام برای مدرسه حاضر کرده است. همه اسباب آن موجود است. اگر رأی همایون قرار بگیرد به جناب مخبرالدوله دست خطی مرحمت شود چند نفر از شاگردان خوب مدرسه [دارالفنون] بدهند که اسباب مدرسه فراهم آید و باعث تربیت و تعلیم اطفال شده و آگاهی عمومی باشد. معلم زبان انگلیسی و علم طب در اصفهان موجود است. معلم شیمی و فیزیک و معلم موزیک و معلم ریاضی و معلم پیاده نظام هم از مدرسه مرحمت شود. اگر مواجب دیوانی آنها قلیل است غلام خود مواجب و جیره و سایر مراتب آنها را متحمل است و اطاعت خواهد کرد. همه مخارج این مدرسه را غلام اطاعت دارد. همین قدر برای تربیت و آگاهی استیذان از دربار همایون میخواهد و چند نفر معلم معروضه هم مقرر شود جناب مخبرالدوله بدهند. الامر الاقدس الهمایون الاعلی مطاع مطاع_مهر_مسعود»
و دستور ناصرالدین شاه با خط امین الملک منشی حضور در بالای گزارش ظلالسلطان چنین است: «ظلالسلطان_بسیار خیال خوب و مبارکی است. همین جا با مخبرالدوله گفتوگو کرده، قرار تعیین و فرستادن معلمین را بدهید.» (2)
محلی که برای مدرسه در نظر گرفته شده بود کاخ هشت بهشت بود، ظلالسلطان میرزا تقی خان معروف به حکیم باشی، پسر هاشم انصاری کاشانی را مأمور نظارت بر بازسازی و مرمت آن عمارت نمود.
ژان شاردن فرانسوی که در دوران شاه سلیمان بنای هشت بهشت را بارها دیده است در توصیف این عمارت مینویسد:«من قول دادهام که در طی توصیف باغهای اطراف خیابان زیبای اصفهان شرح یکی از تالارهای یکی از باغها بهنام باغ بلبل بدهم. این تالار را عمارت هشت بهشت مینامند. تمام سقفهای آن موزائیک(کاشی) بسیار عالی است. دیوارها و جرزها دو طبقه و دالانها و غلام گردشیهایی در اطراف آن هاست. در این دالانها صدها مکان است که دلکشترین و فرح انگیزترین نقاط دنیا محسوب میگردد و هر یک به وسیله منفذی که بدان نور میتابد روشن میشود. این روشنایی متناسب با تفریحاتی است که این امکنه ویژه آنها ساخته شده است. هیچ یک از نقاط از حیث شکل و ساختمان و تزئینات به دیگری شبیه نیست و در هر جایی چیز تازه و گوناگون است. چنان که در بعضی، بخاریهای متنوع و در برخی حوض و فواره هاست....»(3)
میرزا تقی خان با استفاده از معماران و نقاشان و نجاران بنام آن زمان، در مدت یکسال عمارت دو طبقه هشت بهشت را به مدرسهای بدل کرد که دارای سی اتاق آماده بهرهبرداری بود. اتاقهای طبقه پایین به کلاس درس و طبقه بالایی به کارگاههای آموزشی و کتابخانه اختصاص داشت. مسجد کوچکی هم جهت ادای فرایض مذهبی در مدرسه پیشبینی کرد. پس از پایان عملیات آماده سازی، میرزا تقی خان در 23 جمادی الاول 1298 هجری قمری ضیافتی برپا نمود و از همه استادان و کارگران پذیرایی و قدردانی کرد. در این مجلس میرزا سلیمان خان نایب الحکومه اصفهان و میرزا حبیبالله خان انصاری رئیس دفتر کل ادارات اصفهان و در حدود چهل تن از امرای نظامی نیز حضور داشتند.
سرانجام در روز دوشنبه 15 رجب 1298 در حضور شیخ محمد باقر نجفی معروف ترین روحانی شهر و جمعی دیگر از علمای مذهبی مدرسه رسماً افتتاح گردید. ریاست افتخاری این مدرسه با ابوالفتح خان صارمالدوله همسر بانوی عظمی و شوهر خواهر ظلالسلطان و مدیریت آن با میرزا علی خان ناظم العلوم بود.در اغلب کتب آمده است که ظلالسلطان پسر ارشد خود اکبر میرزا صارمالدوله را به ریاست افتخاری این مدرسه منصوب نمود در حالی که اکبر میرزا حدوداً چهار سال پس از تأسیس این مدرسه متولد میشود.
در میان معلمان مدرسه همایونی علاوه بر فارغالتحصیلان دارالفنون، تحصیلکردههای کشورهای اروپایی نیز حضور داشتند و به تبعیت از دارالفنون، تعلیمات نظامی شامل: موزیک، سواره نظام، پیاده نظام و توپخانه نیز در برنامه مدرسه قرار داده شده بود و در کنار آموزش مقدمات عربی، زبان فرانسه نیز به دانشآموزان، آموزش داده میشد. میرزا علی خان که خود دانش آموخته مدرسه سن سیر فرانسه در رشته توپخانه بود با توجه به سوابق عالی تحصیلی و توان بالای مدیریتی خود توانست گروهی از زبدهترین معلمان و فارغالتحصیلان دارالفنون را به خدمت گرفته و سطح آموزش مدرسه را به طرز چشمگیری افزایش دهد. از جمله معلمان مدرسه همایونی میرزا علی اکبر خان سرتیپ و برادر ایشان میرزا حسین خان سرهنگ بودند.
ستاره اقبال این مدرسه که بسرعت درخشیدن گرفته بود متأسفانه دوام چندانی نیاورد، ناصرالدین شاه با شنیدن خبر پیشرفت سریع مدرسه همایونی و نظم و ترتیب بیش از بیست هزار سرباز ظلالسلطان احساس خطر نموده و واگنر، استاد فنون نظامی و علوم طبیعی دارالفنون را برای سرکشی از کارهای ظلالسلطان و تخمین قوای نظامی او به اصفهان فرستاد. گزارش واگنر پس از مراجعت به تهران، شاه را بیش از پیش به وحشت انداخت، بهطوری که ظلالسلطان را ناچار نمود که سازمان نظامی خود را منحل ساخته و مدرسه را نیز تعطیل نماید. ظلالسلطان پس از مدتی بر اثر بدگمانی ناصرالدین شاه، از حکومت تمام نواحی و ایالاتی که به او سپرده شده بود برکنار گردید و فقط حکومت اصفهان را برای او باقی گذاشتند.گرچه این مدرسه بیش از دو یا سه سال دوام نداشت اما تعطیلی ناگهانی آن اثرات سوء زیادی به جا گذاشت و به مدت 20 سال کسی در اصفهان از بیم تعطیلی و تکفیر نا آگاهان جرأت تأسیس مدرسهای را نداشت تا آنکه بالاخره میرزا باقرخان مشیرالملک نائینی که خود در دستگاه ظل السلطان مقامی داشت و مورد احترام عامه مردم بود در سال 1318 هجری قمری مدرسه باقریه را در اصفهان تأسیس نمود.
منابع:
1- ناتانائیل کرزن، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، علمی فرهنگی، 1362
2- ابراهیم صفایی، اسناد نو یافته، تهران:بابک، 1349
3- ژان شاردن، سفرنامه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، تهران:توس، 1372
سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری ایران آنلاین؛ تاریخ انتشار 16اسفند 97، کد خبر: 454418، www.ion.ir