وضعیت مالی ما جزئی از آینده است. آیندۀ مالیِ بهتر به احتمال بیشتر در انتظار کسانی است که برای آیندۀ خود اهداف مالی داشته باشند و به تناسب این اهداف تلاش بلندمدت را سرلوحۀ کار خود قرار دهند. تحقیقات نشان داده است که ۷۹% از ثروتمندان خودساخته در هر وضعیت مالی که هستند تنها خود را مسئول این جایگاه میدانند. درمقابل ۸۲ درصد از فقرا اعتقاد داشتهاند که علت فقر آنها این بوده که در یک خانوادۀ فقیر یا وضعیت نامناسب به دنیا آمدهاند. حال انتخاب با خود ماست که آینده را بهدست خود بگیریم یا به شرایط محیطی واگذار کنیم.
شعار سال:شاید شما متعلق به گروهی از انسانها هستید که به آینده فکر نمیکنند. شاید برای شما زندگی همین امروز است و آینده را بهسادگی روزهایی همچون امروز تصور میکنید. کلمۀ «آینده» از زمانی که بشر قادر به ذخیرۀ داراییها و پیشبینی وقایع شد معنایی متفاوتی پیدا کرد. تفکر بیش حد به آینده، درواقع زیستن انسان در آینده از دیدگاه روانشناسیکاری اشتباه است، اما داشتن نیمنگاهی به آینده موجب میشود که ما بهطور ذهنی تمایل به پیشبینی پیدا کنیم و کمی از نگرانی رویارویی با آینده دچار اضطراب شویم. این اضطراب که تحرکی برای ساخت آینده در ما ایجاد میکند، امری مثبت است. خواهناخواه زندگی انسان امروزی تلفیقی از زیستن در امروز و آینده است. ما بسیاری از امور را برای ساختن آینده در امروز انجام میدهیم؛ برای مثال دانشآموزان روزهایی متوالی درس میخوانند تا یکی از روزهای آیندۀ پیشرو در آزمون کنکور سراسری شرکت کنند و موفق شوند. تلاش برای آینده مسئلهای است که در روزگار ما بخشی از وجود هر فرد شده است.
حال سؤال مهم این است که این آینده در دستان کیست؟ خودِ ما؟ یا شرایط محیطی پیرامون ما؟
وضعیت مالی ما که در اینجا قرار است محور کلام باشد، نیز جزئی از این آینده است. مدتها پیش در نوشتههای یکی از استادان اقتصاد نصیحتی از استادشان دربارۀ همین موضوع آینده میخواندم که بسیار قابلِتأمل بود. او میگفت که روزی استاد در کلاس از همۀ دانشجویان پرسید: گمان میکنید ده سال بعد در چه جایگاهی قرار دارید و وضعیت شما چیست؟ دانشجویان شروع به همهمه کرده بودند و کلیت اظهارنظرهایشان در این جمله خلاصه میشده که هیچکس از فردای خودش آگاه نیست. همۀ دانشجویان میگفتند نااطمینانی از آینده در ایران بسیار زیاد است و ثبات اندکی در همۀ امور به چشم میخورد. البته از حق نگذریم که کمی هم اغراق میکردند. پساز اینکه سکوت در کلاس فراگیر شد، استاد بار دیگر پرسیده بود: خب با وجود این نااطمینانیها و مشکلات و ناامیدیها باز هم ده سال دیگر در روزی مثل امروز آنهایی که عمر از خدا بگیرند در جایگاهی قرار دارند. شما گمان میکنید در آن روز در چه وضعیتی هستید؟ آیا تصویری روشن برای خود از آن زمان در ذهن ترسیم کردهاید؟ این بار سخن استاد بسیار منطقی بهنظر میرسید و بهترین پاسخ از جانب اکثریت دانشجویان سکوت بود.
نکتۀ مهم این است که با اینکه انسان در مسیر زندگیِ پیشِروی خود همانند ناخدای کشتی سوار بر امواج نااطمینانیهاست، اما این بیثباتیها دلیل خوبی برای این نیست که انسان مقصد و هدفی برای آیندۀ خود در ذهن نداشته باشد. دلیل مهمتری که باعث میشود بسیاری افراد از شناخت خود و تعیین هدف برای آینده چشمپوشی کنند این است که داشتن هدف انسان را ملزم به برنامهریزی، تلاش و حتی ریسک کردن میکند و اکثریت افراد دوست ندارند که از حاشیۀ امن زندگی خود خارج شده و تعادل کنونی زندگیشان را که به آن آرام گرفتهاند، بههم بزنند. در زندگی شخصی خودم بارها به این مسئله فکر کردهام که آیا تلاش من در ساختن آینده مطابق با میلم کارساز است؟ بهعبارتدیگر اگر من حرکت کنم بیشک برکت هم حاصل میشود؟ یا اینکه این جمله تنها شعاری است تا مانع انفعال افراد در زندگی شود؟ خوب به خاطر دارم که در گذشته که به تحصیل اشتغال داشتم در بسیاری از آزمونها با اینکه تلاش میکردم، به نتایج دلخواهم نمیرسیدم. حتی یک بار بعد از یکی از این آزمونها تصمیم به ترک تحصیل گرفته بودم. در همان دوران بود که با یکی از نزدیکانم که در تحصیل و کار فردی بسیار موفق بود، همکلام شدم و نگرش ذهنی خودم را برای او شرح دادم. خوب به صحبتهایم گوش داد و سپس شروع به بازگویی خاطراتش برای من کرد. از مجموع صحبتهایش که حاصل مطالعه و تجربیات فراوان بود یک درس بزرگ به من آموخت. اینکه باید بهدنبال موفقیت انسانی بلندمدت باشم. یک روز و یک ماه و یک سال آیندۀ هیچکس را در زندگی تعیین نکرده است. اکثریت کسانی که در زندگی از راه کوشش به اهداف خود دست یافتهاند تلاشی بلندمدت در زمینۀ کاری خود داشتهاند. امروز که سالهای زیادی از آن صحبتها میگذرد یقین حاصل کردهام که هیچ یک از انسانهایی که اهداف والا و سخت برای خود در زندگی برگزیدهاند در کوتاهمدت شباهتی به موفقترین انسان در دستیابی به هدف خود نداشتهاند و این تلاشهای بلندمدت بوده که آنها را به این چنین افرادی تبدیل کرده است. در کوتاهمدت زندگی انسان بهشدت تحت تأثیر بینظمیها و وقایعی است که از جانب محیط بهسوی او تحمیل میشود، اما با گذر زمان انسان با برنامهریزی قادر به کنترل این بینظمیها شده و بخش زیادی از عوامل پیرامونی را بهجهت تطابق با خواستههای خود کنترل میکند. در حوزۀ شکلگیری مسائل مالی نیز تمام این سخنان صادق است. آیندۀ مالیِ بهتر به احتمال بیشتر در انتظار کسانی است که برای آیندۀ خود اهداف مالی داشته باشند و به تناسب این اهداف تلاش بلندمدت را سرلوحۀ کار خود قرار دهند. تحقیقات نشان داده است که ۷۹% از ثروتمندان خودساخته در هر وضعیت مالی که هستند تنها خود را مسئول این جایگاه میدانند. درمقابل ۸۲ درصد از فقرا اعتقاد داشتهاند که علت فقر آنها این بوده که در یک خانوادۀ فقیر یا وضعیت نامناسب به دنیا آمدهاند. حال انتخاب با خود ماست که آینده را بهدست خود بگیریم یا به شرایط محیطی واگذار کنیم.
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از ماهنامه معیشت،تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۷،کدخبر:---،livings.ir