پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۱۳۴۰۳
تاریخ انتشار : ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۰۰
ناصر کلانتری محقق انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی ایران می گوید: بر اساس مطالعات ما جامعه ایرانی، جزو جوامع پرمصرف نیست. ما در الگوی مصرف‌مان دچار بدمصرفی هستیم.

شعارسال: «تحریم کنندگان فهمیده‌اند نقطه ضعف ما مصرف است. ما جامعه‌ای مصرفی هستیم؛ چرا چین این گونه تحریم نمی‌شود؟ چون با یک وعده غذا هم رفع گرسنگی می‌کنند. ۴۰ سال فرصت داشته‌ایم خودمان را از شیر نفت جدا کنیم و نکردیم. آنها نقطه ضعف ما را فهمیده‌اند و دائم از همان ناحیه فشار وارد می‌کنند. چون بیشتر از متوسط کشورهای صنعتی و توسعه یافته غذا می‌خوریم، بیشتر می‌پوشیم و سرانه مسکونی بالاتری داریم». این‌ها جملاتی است که رضا اردکانیان، وزیر نیرو به زبان آورده و انتقاد شمار قابل توجهی از کاربران شبکه‌های اجتماعی را در پی داشته است.

منتقدان وزیر عموماً همان جمله: «چینی‌ها با یک وعده غذا هم رفع گرسنگی می‌کنند» را دست مایه انتقاد و اعتراض به وزیر قرار داده‌اند. هر چند خواندن متن کامل سخنان وزیر نشان می‌دهد که او قصد داشته از «بد مصرفی ایرانیان» خصوصاً در زمینه حامل‌های انرژی انتقاد کند اما مثال عجیب او از غذا خوردن چینی‌ها موجب شد تا در رسیدن به مقصودش ناکام باشد. حالا که موضوع تغذیه ایرانیان به میان آمده است «اعتماد» کوشش کرد تا از یک متخصص در این حوزه بپرسد که آیا واقعاً ایرانیان زیاد مواد غذایی مصرف می‌کنند؟ و الگوی مصرف غذا در ایران چه چالش‌ها و مشکلاتی دارد؟

برای بررسی این موضوع با ناصر کلانتری، محقق انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی ایران گفت‌وگو کرده‌ایم. کلانتری اکنون مدیریت برنامه «بررسی الگوی مصرف غذایی خانوارهای ایرانی» را هم بر عهده دارد و به گفته او گزارش اولیه این بررسی اواخر امسال منتشر خواهد شد.

آقای کلانتری! شما سال‌ها است که در زمینه تغذیه و الگوهای آن در ایران مطالعه کرده‌اید. بر این اساس چقدر می‌توان انتقاد آقای اردکانیان درباره پرمصرف بودن جامعه ایران در زمینه غذا را پذیرفت؟ بر اساس شاخص‌های علمی جامعه ما از نظر شاخص مصرف در چه وضعیتی است؟

البته الگوی مصرف در میان دهک‌های اقتصادی تفاوت دارد اما اگر بخواهیم به صورت میانگین نظر بدهیم، باید بگویم که جامعه ایرانی به لحاظ عمومی اساساً جامعه‌ای پر مصرف نیست. آخرین بررسی مصرف غذای خانوار را خود من در سال ۷۹ تا ۸۱ انجام دادم و اکنون هم دوباره همین برنامه را داریم بعد از ۱۸ سال انجام می‌دهیم. بر اساس مطالعات ما جامعه ایرانی، جزو جوامع پرمصرف نیست. به عبارتی جامعه ایران به طور میانگین در محدوده دریافت «پروتئین» و «انرژی» وضعیت مطلوبی دارد. بر اساس شاخص‌های سازمان جهانی بهداشت و سازمان فائو معمولاً میزان مصرف پروتئین و انرژی سنجیده می‌شود.

اگر این میزان در محدوده نرمال باشد جامعه معدل خوبی دارد اگر کمتر مصرف کند در وضعیت ناامنی غذایی قرار می‌گیرد و اگر بیشتر مصرف کند دچار بیش‌خواری و پرخوری است. شاخص‌های دیگری مثل میزان بارش باران، یا میزان زمین‌های کشاورزی تولیدکننده غذا و مواردی از این دست هم به عنوان شاخص‌های غیرمستقیم امنیت یا ناامنی غذایی به شمار می‌روند اما آنچه به عنوان شاخص مستقیم بیشترین نزدیکی را با خود موضوع غذا دارد همین شاخص میزان دریافت پروتئین و انرژی است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد حدود ۶۰ درصد افراد دریافت مطلوب و بهینه دارند. ۲۰ درصد کمتر از نیاز دریافت می‌کنند و باید برای این بخش از جامعه چاره‌ای اندیشیده شود. ۲۰ درصد جامعه هم بیش از نیازشان دریافت می‌کنند. اظهارنظرهایی مثل آنچه وزیر محترم نیرو گفته‌اند ممکن است آن ۲۰ درصدی از جامعه که دچار کم مصرفی هستند را ناامید کند و تصور کنند کسی از وضعیت آنها خبر ندارد. آن ۶۰ درصد دیگر هم ممکن است دچار احساس گناه شوند.

شما گفتید که به طور میانگین جامعه از نظر مصرف مواد غذایی وضعیت مطلوبی دارد. اما گفته می‌شود که از نظر الگوی تغذیه جامعه ایران دچار بدمصرفی است. این بدمصرفی چه نشانه‌هایی دارد؟

بله، ما در الگوی مصرف‌مان دچار بدمصرفی هستیم و رژیم غذایی مطلوبی نداریم. نزدیک ۳۰ درصد جامعه ایران الگوی مصرف سالمی دارد اما در بقیه جامعه دچار این گرفتاری هستیم.

این گرفتاری‌ها شامل چه مواردی است؟

محتوای سفره غذای خانوار شاخص‌های مشخصی دارد که به طور کلی شامل محصولات با پایه گیاهی و منابع حیوانی می‌شود. سهم عمده خانوار ایرانی یعنی در حدود ۷۰ درصد مواد غذایی گیاهی است و حدود ۳۰ درصد هم غذاهای حیوانی است. در بخش غذاهای با پایه گیاهی بیشترین مصرف شامل نان و سیب زمینی است. نان را به دلایل اقتصادی و فرهنگی بیش از اندازه مصرف می‌کنیم. دلیل فرهنگی‌اش این است که ما اساساً گندم‌خوار بوده‌ایم مشابه کشور ما در اروپا می‌توان به فرانسه اشاره کرد.

در بخش مصرف مواد غذایی گیاهی کدام محصولات کمتر از استاندارد مصرف می‌کنیم؟

حبوبات را خیلی کم مصرف می‌کنیم و این خیلی بد است. یعنی دورتر از آن چیزی است که متخصصان تغذیه به مردم توصیه می‌کنند. مصرف کمتر از نیاز میوه و سبزیجات هم در بخش مواد غذایی گیاهی نگران‌کننده است.

نکته دیگری که در سفره غذای ایرانیان مطلوب نیست مصرف کمتر منابع حیوانی است. در این بخش هم آنچه مصرف می‌شود گوشت قرمز است. هر چند در کل فقط ۲۵ تا ۳۰ درصد سهم غذای خانوار را منابع حیوانی تشکیل می‌دهند اما در همین بخش هم قسمت عمده‌ای از این مصرف متعلق به گوشت قرمز است که سلامت‌زا نیست. در مقابل مصرف گوشت ماهی در حد نصف شاخص جهانی است که خب اصلاً مطلوب نیست. درباره مصرف گوشت قرمز البته باید یادآوری کنم که بخش عمده‌ای از این مصرف توسط دهک‌های بالا انجام می‌شود.

در بخش حیوانی لبنیات را هم خیلی کم مصرف می‌کنیم. در سبد کالایی وزارت رفاه برای دهک‌های کمتر برخوردار جامعه هم متأسفانه میوه، سبزیجات و لبنیات هم جایگاهی ندارد و این عدم تعادل رفع نمی‌شود.

میل جامعه ایران به مصرف روزافزون فست فودها را چگونه می‌توان تحلیل کرد؟

در اینجا لاجرم باید به سمت دو تحلیل برویم. یکی فست‌فودهایی که عمدتاً ویژه دهک‌های چهار به پایین است که معمولاً طبقات کارگری و کارمندی مشتریان آنها هستند. گروه‌هایی وقت کافی برای تهیه و تولید غذای خانگی ندارند و دو شیفته و سه شیفته کار می‌کنند. این یک بخش است که روز به روز دارد افزایش می‌یابد و متأسفانه بیماری‌های ناشی از روغن استفاده شده در این غذاها نگران‌کننده است. نظارت درستی هم روی فعالیت این مراکز نیست. عوارض مختلفی از جمله گسترش سرطان‌ها از پیامدهای این الگوی غذایی است.

نکته دوم راجع به گروه‌هایی است که درآمدهای بالایی کسب کرده‌اند و مدل رفتاری‌شان در زمینه تغذیه هم تغییر کرده است. این گروه هم به سرعت از فرهنگ سنتی تغذیه جدا شده‌اند و ساعت‌ها در صف فست فودها می‌ایستند و غذاهای بسیار گران را می‌خرند و مصرف‌شان هم بسیار زیاد است. گروه‌هایی که بیش از اندازه فست فود مصرف می‌کنند جزو همان ۲۰ درصدی هستند که بیش از نیازشان مواد غذایی دریافت می‌کنند. بیماری‌های مزمن و غیرواگیر هم بر اثر همین الگوی مصرف مبتلا می‌شوند.

مکانیزاسیون کشت و برداشت محصولات کشاورزی مان به‌شدت عقب افتاده است و بیش از ۳۰ درصد محصولات کشاورزی مان قبل از رسیدن به دست مصرف‌کننده، هدر می‌رود. نظام صنعت کشاورزی و تولید غذای ما از صنعت تولید غذای پیشرفته خیلی فاصله دارد. رقم بالایی از سبزیجات و میوه‌ها و… هنوز به دست مصرف‌کننده نرسیده از بین می‌روند. تولیدات ما باید با کمترین ضایعات به دست مصرف‌کننده برسد. مقدار ضایعات مواد غذایی بعد از خرید مردم هم به دلیل مکانیزم‌های اقتصادی کاهش یافته است. یعنی گرانی و مسائل مالی موجب شده جامعه با احتیاط بیشتری خرید کند و اگر قبلاً درصد کوچکی ضایعات به جا می‌گذاشت الان از آن میزان هم کاسته شده است.

اگر بنا باشد الگوی تغذیه در ایران تغییر کند این تغییرات باید شامل چه تغییراتی باشد؟

به طور خلاصه و شفاف عرض می‌کنم که دریافت نان و سیب زمینی باید کاهش یابد. مصرف روغن باید کاهش یابد و نوع روغن مصرفی هم باید از جامد به مایع تغییر کند. دریافت میوه، سبزیجات، حبوبات، لبنیات و ماهی باید افزایش یابد. همچنین دریافت کلیه فست فودها هم باید کاهش یابد. زیرا حتی اگر بخش کوچکی از جامعه هم در مصرف فست فود زیاده‌روی داشته باشد هزینه‌های زیادی به نظام سلامت تحمیل می‌کند. کاهش مصرف شکر و نمک باید به طور جدی دنبال شود. مصرف نمک از طریق سیاستگذاری ممکن است. زیرا عمده مصرف نمک از طریق نان و پنیر اتفاق می‌افتد. در تولید این محصولات در کشور باید اصلاحات لازم صورت گیرد. برای شکر هم باید جایگزین مناسبی پیدا شود تا مردم از طریق مصرف آن انرژی لازم را کسب کنند. در مقابل باید مصرف قند و شکر کاهش یابد.

سایت شعارسال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از خبرگزاری ایرنا، تاریخ انتشار: 21خرداد1398 ، کدخبر: 83348107: www.irna.ir


اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین