پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۱۸۱۹۱
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۵
با انتشار تصاویر اجساد مسافران پرواز 655 خشم و انزجار عمومی مردم جهان برانگیخته شد ولی متأسفانه ما نتوانستیم از آن زمان اقدام بین‌المللی و حتی ملّی خاصی را برای ماندگاری این واقعه در اذهان عمومی جهانیان و حتی مردم خود انجام دهیم.ادر جعفری پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام طی یادداشتی با عنوان «جنایات، ولی بی‌مکافات» نوشت: علیرغم این‌که همان‌زمان با انتشار تصاویر اجساد مسافران پرواز 655 از تلویزیون ایران و انعکاس آن در رسانه‌های جهانی، خشم و انزجار عمومی مردم جهان برانگیخته شد.

شعار سال: نادر جعفری پژوهشگر هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام طی یادداشتی با عنوان «جنایات، ولی بی‌مکافات» نوشت: علیرغم این‌که همان‌زمان با انتشار تصاویر اجساد مسافران پرواز 655 از تلویزیون ایران و انعکاس آن در رسانه‌های جهانی، خشم و انزجار عمومی مردم جهان برانگیخته شد، ولی متأسفانه ما نتوانستیم از آن زمان، اقدام بین‌المللی و حتی ملّی خاصی را برای ماندگاری این واقعه در اذهان عمومی جهانیان و حتی مردم خود انجام دهیم.

متن این یادداشت به شرح زیر است:

« ویلیام راجرز فرمانده ناو جنگی وینسنس امریکا که اکنون در کالیفرنیا زندگی می‌کند، کسی بود که با فشردن دکمه‌ شلیک دو موشک، 290 سرنشین هواپیمای پرواز شماره ۶۵۵ ایران ایر را در تاریخ 12 تیر 1367 به شهادت رساند. البته او نه تنها در هیچ دادگاه بین‌المللی محاکمه نشد بلکه تنها ۲ سال بعد ازسوی رئیس‌جمهور امریکا مدال شجاعت هم گرفت!

همه‌ ما بارها و بارها درباره‌ رویدادهای مختلفی که در چهار دهه حیات انقلاب اسلامی رخ داده، شنیده و خوانده‌ایم. البته در این میان برخی از این رویدادها بیش از بقیه، مظلومانه دچار گذر زمان و فراموشی حاصل از حافظه‌ی ضعیف تاریخی ما شده‌اند. یکی از مهم‌ترین نمونه‌های این مظلومیت تاریخی، رویداد «کشتار مسافران هواپیمای ایرانی» است. درباره این جنایت آشکار و تعمّدی آمریکا یعنی شلیک به هواپیمای مسافربری ایران، مطالب و تحلیل‌های بسیاری ارائه شده اما علیرغم این‌که همان‌زمان با انتشار تصاویر اجساد مسافران پرواز 655 از تلویزیون ایران و انعکاس آن در رسانه‌های جهانی، خشم و انزجار عمومی مردم جهان برانگیخته شد، ولی متأسفانه ما نتوانستیم از آن زمان، اقدام بین‌المللی و حتی ملّی خاصی را برای ماندگاری این واقعه در اذهان عمومی جهانیان و حتی مردم خود انجام دهیم.

این نوشته علت اصلی را «ضعف در بازاریابی رویدادهای انقلاب اسلامی» می‌داند؛ هم از سوی دولتمردان، هم ازسوی نخبگان (نویسندگان، شاعران، فیلمسازان، هنرمندان و ...)، و هم از سوی ما مردم.

البته می‌توانیم برخی دلایل احتمالی را که از سوی مسؤولان طرح می‌شود حدس بزنیم: در شرایط جنگ تحمیلی، امکان پیگیری حقوقی بین‌المللی واقعه فراهم نبود؛ رسانه‌های بین‌المللی طرفدار مواضع جمهوری اسلامی نبودند و نیستند؛ پیگیری‌هایی کردیم [1] ولی... اتفاقاً جمله‌ی معروفی در دانش بازاریابی هست که می‌گوید «بازاریابی از زمانی شروع می‌شود که رقابت قیمت تمام می‌شود.» اینجا هم باید گفت دقیقاً به‌خاطر همین محدودیت‌هایی که وجود داشته و دارد، ما باید برای بازاریابی این رویداد مهم در تاریخ کشورمان کاری می‌کردیم.

مگر آمریکا با رویداد بزرگداشت قربانیان بمباران اتمی هیروشیما و برگزاری هرساله‌ی مراسم یادبود آنها در ۷۲ سال گذشته [2] موافق بوده؟ درست است که هرساله مراسم یادبودی کوچک و البته بدون پوشش خبری مناسب (داخلی و جهانی) برای بزرگداشت قربانیان فاجعه کشتار مسافران این پرواز آسمانی برگزار می‌شود ولی جالب‌تر آن است که بدانیم با وجود گذشت ۳۰ سال از این رویداد:

1- هنوز یک «عنوان ملّی» برای آن نداریم

درواقع گام اول برای برندینگ یک رویداد، تعیین یک نام متناسب و ماندگار برای آن است. این پراکندگی را می‌توان با جستجوی اخبار و سوابق درباره‌ی این فاجعه به‌خوبی دریافت. عناوینی چون سقوط هواپیما، ناو ویسننس، بوئینگ مسافربری، پرواز شماره‌ی ۶۵۶، یا شلیک به ایرباس ایرانی و امثال آن هیچ‌کدام عنوانی در شأن بزرگی این رویداد نیستند. کشتار انسان‌هایی مظلوم، شهادت جمعی بیگناه، کشتار وحشیانه‌ی مسافران بی‌پناه ... و یا نام‌گذاری هوشیارانه‌تری مانند: جنایت ناو وینسنس؛ فاجعه‌ی هواپیمای مسافربری؛ شهدای هواپیمای مسافربری؛ جنایت دریایی کاپیتان راجرز؛ جنایت ۱۲ تیر؛ بزرگترین جنایت تاریخ هواپیمایی ...؛ شاید مردم ما در یک فراخوان ملّی، نام‌‌های بهتری را پیشنهاد دهند که بتواند نشانگر شدّت وحشیگری آمریکایی‌ها و عمق مظلومیت ایرانیان باشد.

2- هنوز «نمادی ملّی» برای این واقعه و مظلومیت قربانیان بی‌گناه آن نداریم

یکی دیگر از گام‌های فرایند برندینگ، استفاده از یک نماد عینی و جاندار متناسب با ارزش‌های هویت آن برند است. آیا می‌شد تصویر «دخترکی با عروسک سوخته» یا یک «اسباب‌بازی شکسته و معلول» را نماد این واقعه ساخت. آیا حتی برای گردشگرانی که به بندرعباس یا جزایر اطراف آن می‌روند، یک نماد یادبود به‌عنوان سوغاتی و یادمان وجود دارد؟ و اگر وجود دارد، به‌اندازه‌ی کافی شناخته شده و مشهور است؟

3- هنوز «یک اثر هنری ماندگار» در این‌باره خلق نکرده‌ایم

دریغ از یک کتاب داستانی بزرگ، یک فیلم سینمایی مطرح، یک سمفونی موسیقی شاخص، یک تابلوی نقاشی جذّاب، یک ترانه‌ی مردمی پرطرفدار، یک اثر تجسّمی دیدنی و ... . [3]

این در حالی است که رخداد یادشده ظرفیت‌های بسیار خوبی برای برجسته‌سازی و بازاریابی رویداد دارد که برخی از آنها عبارتند از:

- یک هواپیمای مسافربری مستقیماً ازسوی یک ناو جنگی هدف گرفته‌ شد.

- کشور مهاجم و کشور قربانی در شرایط رسمی جنگ نبودند.

- همه‌ی ۲۹۰ مسافر هواپیما (ازجمله ۱۶ خدمه پرواز) دردم و یکجا کشته شدند.

- ۶۶ نفر از قربانیان این فاجعه، کودکان زیر ۱۲سال بودند.

- ۵۲ روز جمع‌آوری اجساد طول کشید. (شدّت کشتار موجب پراکندگی اجساد شده)

- تنها جسد ۱۸۷ نفر از مسافران جمع‌آوری شد. (شدّت کشتار باعث متلاشی‌شدن اجساد شده)

- قربانیان از ۶ ملیّت مختلف بودند.

شاید حق با پرویز پرستویی باشد که در یادداشتی در سالگرد این واقعه ضمن گلایه از کم‌کاری مسؤولان نوشت: «دوست من، خود ما باید به جهان ثابت کنیم که همچون سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و... خون هموطنان‌مان نیز قابل معامله با هیچ توجیهی نیست؛ چه برسد که بدان خاطر، مدال‌ها [به آن جنایت‌کاران] داده شود. پس همگی در 12 تیر کاری کنیم که این مدال‌ها در تاریخ جهان به لکه ننگ تبدیل شوند».

[1] ظاهراً در پی شکایت ایران از امریکا در دادگاه بین‌المللی، نهایتاً در سال ۱۹۹۶ (هشت سال بعد) دو کشور به توافق مشترکی دست یافتند که طی آن امریکا این رخداد را صرفاً یک «فاجعه‌ی انسانی وحشتناک» دانست و پرداخت خسارت به قربانیان ایرانی آن را پذیرفت.

[2] مراسم یادبود سال ۲۰۱۷ با حضور بازماندگان و خویشاوندان قربانیان و حدود 50 هزار نفر از مردم ژاپن انجام شد و جمع زیادی از فعالان صلح، مقام‌های رسمی ژاپن، دیپلمات‌ها و نمایندگان 70 کشور و اتحادیه‌های بین‌المللی نیز در آن حضور داشتند. از آئین‌های این مراسم، رهاسازی هزاران فانوس به یاد قربانیان این حادثه روی سطح آب رود «موتویاسوی» بود که نماد سفر پس از مرگ قربانیان حادثه است. همچنین خانواده‌های بازماندگان، علاوه بر برگزاری مراسم نیایش و یک دقیقه سکوت، کبوترهایی را به نشانه‌ی آزادی رها و بیانیه صلح را قرائت کردند. بالاترین مقام سیاسی ژاپن یعنی نخست‌وزیر آن کشور هم در این مراسم سخنرانی کرد و دبیرکل سازمان هم با ارسال پیامی به مناسبت هفتاد و دومین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما، ضمن اظهار همدردی با قربانیان، خواستار جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای شد. جالب اینکه ژاپنی‌ها هرساله تلاش می‌کنند با دعوت از هنرمندان کشورهای مختلف، پیام این یادبود را جهانی کنند. در سال‌های اخیر برخی هنرمندان ایرانی هم در این مراسم حضور داشتند: رخشان بنی‌اعتماد، کمال تبریزی، فاطمه معتمد آریا، مریلا زارعی، حبیب احمدزاده، وحید جلیلی، رضا میرکریمی، گلعلی بابایی و ...

[3] اگرچه فیلم‌های مستندی مانند پرواز صبح یکشنبه (۱۳۹۳) و فانوس خون (۱۳۹۶) در این‌باره تهیه و تولید شده‌اند که به دلایل مختلفی عموماً با مخاطبان محدودی مواجه شده‌اند و اکران آنها نیز محدود به پخش از شبکه‌های سیما شده است.

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از خبرگزاری فارس ، تاریخ انتشار 12تیر 98، کد خبر: 13980412000434، www.farsnews.com


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین