پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۳۱۰۹۵
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۰:۲۰
جوادی‌حصار فعال سیاسی اصلاح‌طلب در لابه‌لای گفت‌وگو گریزی دارد به بن‌بستی که دولت در آن گیر افتاده است و از گزینش نیروهای ناکارآمد توسط روحانی و استراتژی متزلزل دولتی‌ها سخن گفت. انتقادات نسبت به عملکرد شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان و فراکسیون امید مجلس از سوی هم‌جریانی‌هایشان بالا گرفته است؛ انتقاداتی که بیش از همه نحوه مدیریت محمدرضا عارف، رئیس سازوکار انتخاباتی اصلاح‌طلبان و مجلسی‌هایشان را نشانه گرفته است. در این میان محمدصادق جوادی‌حصار اما معتقد است این انتقادات به جمع برمی‌گردد و منحصر به عملکرد عارفانه نیست و چه بسا اقتضای عملکرد جبهه‌ای عارف باشد، چراکه او هم باید داخل مجلس را بالانس کرده و هم بیرون آن با اردوگاه اصلاحات طوری رفتار کند که علیه هیچ‌کسی حرف نزند و با همه مدارا و مماشات داشته باشد.

شعار سال: انتقادات نسبت به عملکرد شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان و فراکسیون امید مجلس از سوی هم‌جریانی‌هایشان بالا گرفته است؛ انتقاداتی که بیش از همه نحوه مدیریت محمدرضا عارف، رئیس سازوکار انتخاباتی اصلاح‌طلبان و مجلسی‌هایشان را نشانه گرفته است. در این میان محمدصادق جوادی‌حصار اما معتقد است این انتقادات به جمع برمی‌گردد و منحصر به عملکرد عارفانه نیست و چه بسا اقتضای عملکرد جبهه‌ای عارف باشد، چراکه او هم باید داخل مجلس را بالانس کرده و هم بیرون آن با اردوگاه اصلاحات طوری رفتار کند که علیه هیچ‌کسی حرف نزند و با همه مدارا و مماشات داشته باشد. البته این عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی تاکید دارد این ذهنیت باید اصلاح شود که پیروزی‌های انتخاباتی اخیر اصلاح‌طلبان مرهون شورای‌عالی سیاستگذاری است و انتقادات امثال کرباسچی را نیز قبول دارد. این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در لابه‌لای گفت‌وگو گریزی هم دارد به بن‌بستی که دولت در آن گیر افتاده است و از گزینش نیروهای ناکارآمد توسط روحانی و استراتژی متزلزل دولتی‌ها سخن گفت. آنچه در ادامه می‌آید مشروح گفت‌وگوی« فرهیختگان» با محمدصادق جوادی‌حصار، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی است.

آقای عارف در جمع فعالان سیاسی اصلاح‌طلب خراسان رضوی با اشاره به انتقادات نسبت به عملکرد اصلاح‌طلبان تاکید کرد که «فراکسیون امید عملکرد خوبی داشته اما عده‌ای بنا دارند کارهای اصلاح‌طلبان دیده نشود و گفتمان اصلاحات هدف‌گیری شده است. » این در حالی است که به‌خصوص در مدت اخیر بیشترین انتقادات را نسبت به عملکرد فراکسیون امید و شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان از سوی چهره‌های اصلاح‌طلب شاخص و سرشناس داشته‌ایم. به نظر شما منتقدان که عمدتا اصلاح‌طلب هستند گفتمان اصلاح‌طلبی را هدف قرار داده‌اند؟

اتفاقا خود من در مشهد افتخار حضور در جلسه آقای دکتر عارف را داشتم و صحبت‌های ایشان را شنیدم. صحبت ایشان در پاسخ به سوالی درباره شیوه عملکرد شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان بود و همچنین نقش و جایگاهی که فراکسیون امید در مجلس داشته یا می‌تواند داشته باشد. ایشان ابتدا به سیر تحولات پرداختند و در انتها هم اشاره داشتند که آنچه در داخل مجموعه اصلاح‌طلبان نقد می‌شود دو دسته است؛ یکی نقدهایی است که به مجموعه ضعف‌های ما برمی‌گردد و این را می‌پذیریم و بخش دوم از نظر من هدفمند مطرح می‌شود. در ابتدای ورود اصلاح‌طلبان به مجلس دهم خیلی از اعضای فراکسیون ما با مجلس و کمیسیون‌ها آشنایی نداشتند، از این رو در انتخابات کمیسیون‌ها متاسفانه مسلط عمل نکردند، مثلا در کمیسیون آموزش با یک رای ریاست کمیسیون را واگذار کردیم. در کمیسیون‌های دیگر هم این‌طور است. خلاصه اینکه بخشی از نقدها و مشکلات از این جهت است که برخی نمایندگان و اعضای لیست امید به اصطلاح نماینده اولی و نوبت اولی بودند. بخش دیگری از مشکلات فراکسیون امید هم ناشی از فشارهایی است که عده‌ای با ما به مجلس آمدند، ولی در وسط راه، نه‌تنها همراه فراکسیون امید نبودند، بلکه کاملا روبه‌روی ما ایستادند. خلاصه اینکه به تعبیر آقای عارف برخی پشت به فراکسیون امید خنجر زدند و حتی برخی اعضا می‌گفتند به نفع فراکسیون امید رای می‌دهند، ولی در مواقع مختلف رای دیگری دادند. البته به نظر من باید دفاعیات افراد و اعضای فراکسیون امید را که در مظان این اتهام قرار گرفتند هم شنید.

به هرترتیب بدیهی‌ است که دکتر عارف برخلاف منتقدان که تعدادشان کم هم نیست، معتقد نیستند فراکسیون امید و شورای‌عالی سیاستگذاری ضعیف عمل کرده است. این در حالی است که در حال حاضر منتقدان شورای‌عالی سیاستگذاری و فراکسیون امید معتقدند آقای عارف به‌عنوان رئیس سازوکار انتخاباتی اصلاح‌طلبان و همچنین فراکسیون اصلاح‌طلبان مجلس آن‌طور که باید و شاید کارنامه قابل قبولی ندارند. ارزیابی و نظر شما چیست؟

حرف شما درست است. دکتر عارف و فراکسیون امید اکثرا معتقدند خیلی ساختارمند و تشکیلاتی فعالیت می‌کنند و هیچ فراکسیونی در ادوار گذشته همانند فراکسیون امید منسجم و یکپارچه عمل نکرده است. تا آنجا که هر هفته هیات‌رئیسه فراکسیون امید و دو هفته یک‌بار مجمع نمایندگان فراکسیون جلسه دارند. به این ترتیب در فراکسیون امید هیچ‌تصمیمی بدون هماهنگی در هیات‌رئیسه و فراکسیون اتخاذ نمی‌شود. اینها حرف‌های درست، خوب و بجایی هستند. آقای عارف و مجموعه فراکسیون هم الحق‌والانصاف این‌طور که می‌گویند خوب عمل می‌کنند. مساله این است که فراکسیون امید یک‌سری ملاحظات دارد، به‌عنوان مثال آقای عارف می‌گوید می‌خواستیم یک وزیر را استیضاح کنیم، ولی از دوستان مجموعه اصلاح‌طلب و از بزرگان اصلاحات به ما سفارش می‌کردند این مصلحت نیست. از آنجا که آقای عارف و فراکسیون امید نمی‌خواهند کل جریان را مساله‌دار کنند و قائل به عملکرد جبهه‌ای هستند به نظر بزرگان اصلاحات و جریان تمکین می‌کنند. فراکسیون امید بخشی از جبهه اصلاحات است و باید به وظایف جبهه‌ای خود توجه داشته باشد. از این رو به تعبیر آقای عارف ممکن است در مجلس کاری انجام دهند که بازتاب جبهه‌ای آن خوب نباشد، بنابراین باید به الزامات رفتار جبهه‌ای خود توجه داشته باشند. اینها دفاعیات دکتر عارف نسبت به عملکرد فراکسیون امید است. باید در نظر داشت که فراکسیون امید خیلی تشکیلاتی عمل می‌کند و من هم قبول دارم و از خیلی‌ها این را شنیده‌ام که تشکیلاتی عمل می‌کنند، ولی چون ما حزب منسجم و یکپارچه‌ای نداشتیم که این کارها را بیرون مجلس انجام دهد و به فراکسیون فقط راهکار ارائه دهد و درواقع نسخه عمل برای آنها بپیچد، فراکسیون امید خودش کار حزب را در مجلس انجام می‌دهد. از این رو هر هفته باید جلسه داشته باشند و لابی کنند؛ بعضی‌ها هم تعهد آنچنانی به تشکیلات نشان نمی‌دهند و درنهایت راه خودشان را می‌روند. مثلا دوستان فراکسیون امید نقل کرده‌اند که در مورد هیات‌رئیسه با یکی از دوستان صحبت کردیم که رای بدهد، ایشان گفت رای می‌دهم. گفتیم رای خود را بدهید آقای فلانی بنویسد. گفت خودم رای می‌دهم. مطمئن بودیم این کار می‌شود و خیلی‌ها گفتند ایشان رای نخواهد داد و در دقیقه 90 هم رای نداد، حال اینکه وی خود را مدعی حضور در جمع اصلاح‌طلبان و همراه با ما می‌دانست. آقای عارف اگر یک صفت داشته باشد که بر صفات دیگرشان غالب باشد این است که اهل دروغ نیست. وقتی می‌گوید ما کار می‌کنیم ولی بیشتر از این کشش نداریم، راست می‌گوید. به این دلیل که هم باید داخل مجلس را بالانس کند و هم بیرون مجلس با اردوگاه اصلاحات طوری رفتار کند که علیه هیچ‌کسی حرف نزند و با همه مدارا و مماشات داشته باشد و اصلاح‌طلبان را منسجم نگه دارد. آقای عارف واقعا همین‌گونه عمل می‌کند. به عبارتی دیگر نمی‌توان به این رویه خرده گرفت، اقتضای کار جبهه‌ای این است. شاید تصور عمومی از اینکه ایشان رئیس فراکسیون امید است، این باشد که ایشان باید به جای اعضای فراکسیون تصمیم بگیرد. در حالی که فراکسیون امید هیات‌رئیسه و بدنه دارد و 90نفر باید در هر موردی رای بدهند تا تصمیم نهایی شود. بنابراین آقای عارف آن‌طور که با تاکید می‌گفت هر روز صبح قبل از جلسه علنی، هیات‌رئیسه فراکسیون امید جلسه دارد و بدون استثنا درباره موضوعات هم‌اندیشی و هم فکری می‌کند. من حتی واقعا نشنیدم که کسی از اعضای فراکسیون امید بگوید ما تصمیمی گرفتیم و آقای عارف خلاف تصمیم اکثریت عمل کرد حتی یک مورد. ایشان خود را تصمیم‌گیر فردی نمی‌داند. آن چه می‌گوید و در عمل اثبات کرده این است که در فراکسیون امید به‌تنهایی تصمیم نمی‌گیرد. این مساله خیلی مهمی است که ایشان به‌تنهایی نمی‌تواند تصمیم بگیرد.

ولی واقعا در برخی موارد حتی اعضای فراکسیون امید نیز نسبت به عملکرد فراکسیون متبوع خود گلایه دارند، به‌عنوان مثال آقای محمود صادقی چندی پیش به‌صراحت اظهار داشتند که اصلاح‌طلبان مجلس به رئیسی پاشنه‌ورکشیده نیاز دارند. یا در نمونه‌ای دیگر آقای الیاس حضرتی آنقدر به عدم رای اصلاح‌طلبان به استیضاح وزیر سابق اقتصاد (کرباسیان) اعتراض داشتند که به صورت مقطعی از فراکسیون امید استعفا دادند و برخلاف نظر فراکسیون عمل کردند. . .

این اتفاقا نشان می‌دهد فراکسیون امید خیلی محکم برخورد می‌کند. من معتقدم در مورد آقای حضرتی هم نباید با استعفای ایشان موافقت می‌کردند.

پس می‌توان نتیجه گرفت به نظر شما اینکه در نمای بیرونی انتقادات متوجه عملکرد و نحوه مدیریت آقای عارف است به دلیل روحیه ازخودگذشتگی ایشان است و به اعتقاد شما ایشان در فراکسیون امید یا شورای‌عالی تصمیم‌گیر نهایی نیستند و باید یک فرد عادی محسوب شوند؟

بدون تردید این‌طور است. آقای عارف به هیچ وجه در فراکسیون نمی‌تواند و مهم‌تر اینکه نمی‌خواهد تنها تصمیم بگیرد. همه تصمیمات را هیات‌رئیسه و مجمع می‌گیرند. درباره استیضاح و رای دادن به هیات‌رئیسه و اینکه چه کسی برای چه کمیسیونی کاندیدا شود و چه کسی به چه کمیسیونی برود یا نرود و. . . در همه این موارد هیات‌رئیسه فراکسیون امید تصمیم می‌گیرد. دکتر عارف می‌گفت اگر لازم باشد روزی اینها را بیان می‌کنم ولی فعلا به مصلحت نیست و نمی‌خواهم الان در مجموعه شکافی ایجاد شود. من صحبت‌های دکتر عارف را در موضوع مدیریت فراکسیون امید و دفاعیاتی که داشت تا حد بسیار زیادی پذیرفتم و قبول کردم. باقی انتقادات به جمع برمی‌گردد و تنها به مدیریت آقای عارف منحصر نیست.

مثلا چه انتقاداتی؟

مثلا به عضوی می‌گوید به آن کمیسیون نروید، از هیات‌رئیسه مجلس آقای لاریجانی می‌گوید به آن کمیسیون بروید و آن شخص به کمیسیون دیگری می‌رود و این کمیسیون برای اصلاح‌طلبان از اکثریت می‌افتد. به همین سادگی اصلاح‌طلبان دیگر در کمیسیون مربوطه اکثریت را نخواهند داشت.

نظر شما نسبت به عملکرد شورای عالی سیاستگذاری چیست؟ انتقادات در این مدت اخیر به اوج خود رسیده است و هرچه به انتخابات مجلس نزدیک‌تر شویم این انتقادات بیشتر می‌شود.

من با همه احترامی که به آقای دکتر عارف می‌گذارم، به یک ایراد قائل و معتقدم آن ایراد باید هوشمندانه و با دقت رصد و ریشه‌یابی شود و از بین برود. آن ایراد این است که ذهنیتی ایجاد شده که پیروزی‌های دو سه مقطع اخیر مثلا از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 به بعد همانند انتخابات مجلس دهم و شوراها یا همان انتخابات ریاست‌جمهوری 92 و 96، محصول عملکرد شورای‌عالی سیاستگذاری است. واقعیت این است که شورای‌عالی سیاستگذاری می‌تواند خیلی نقش داشته باشد اما پیروزی‌های انتخاباتی سال‌های اخیر اصلاح‌طلبان منحصر به عملکرد شورای‌عالی سیاستگذاری نیست. عوامل زیادی در این ماجرا نقش داشتند، به‌عنوان مثال در سال 92 پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری صرفا مرهون حمایت اصلاح‌طلبان و به‌ویژه عملکرد شورای‌عالی سیاستگذاری نبود. موج عظیمی در کشور علیه آقای احمدی‌نژاد و اتفاقاتی که رقم زده بود راه افتاد و از سوی دیگر نیاز فراگیری در میان آحاد کشور در حوزه اصلاح‌طلبی ایجاد شده بود که باید با یک کاندیدا به میدان برویم و الا شکست می‌خوریم. در آنجا اگر مقاومت می‌شد و آقای عارف می‌ماند چه‌بسا ایشان رای می‌آورد، ولی به هر تقدیر آقای هاشمی با آقایان حسن خمینی و خاتمی و دیگر اثرگذاران در این حوزه به این جمع‌بندی رسیده بودند که اگر آقای روحانی بیاید بهتر است، رای هم می‌آورد. آقای عارف این داوری را پذیرفت و نهایتا به نفع آقای روحانی هم کنار کشید. در حقیقت پیروزی ما در آن مقطع محصول 4-3 عامل بود. یکی رسیدن به یک کاندیدا و ایثارگری و ازخودگذشتگی آقای عارف. مساله مهم‌تر موج منفی‌ای بود که علیه جریان اصولگرایی و به‌خصوص آقای احمدی‌نژاد در مجلس و دولت شکل گرفت. مردم می‌خواستند از این مقطع بگذرند. آن هم خیلی موثر بود. در حقیقت بازتاب رفتارهای نامناسب دولت احمدی‌نژاد بود که مردم به سمت دولت جدید روی آوردند و به این مجموعه رای دادند. همه اینها را در کنار یکدیگر بگذارید و بعد در شرایطی که دولت امید رای آورد و گشایش‌هایی که در دولت اول حسن روحانی ایجاد شد و استقبالی که دنیا از آقای روحانی برای برجام کرد و گشایش‌هایی که ایجاد کردند موجی از امید را در کشور به‌وجود آورد تا بتوانند به سمت گام‌های بلند بعدی بروند. در همان فاصله زمانی برخی اصولگرایان در مجلس قبل یعنی مجلس نهم به‌شدت با برجام مقابله می‌کردند. از این رو مردم نمی‌خواستند دیگر به آن جریان افراطی رای بدهند.

برای همین به تعبیر شما هر کسی در لیست قرار می‌گرفت رای می‌آورد و رای اصلاح‌طلبان درواقع رای منفی به افراطیون بود.

بله، در حقیقت آن جریان افراطی توسط مردم به نفع جریان اصلاح‌طلب به حاشیه رانده شدند و بخشی از آنها که با برجام همراهی می‌کردند با لیست امید ائتلاف کردند، یعنی فراکسیون امید تلفیقی از لیست امید و اعتدالیونی بود که در مجلس نهم با دولت در موضوع برجام همراهی کردند.

با این وصف نمی‌توان این پیروزی‌ها را در کارنامه شورای‌عالی سیاستگذاری گذاشت و به نام این سازوکار انتخاباتی اصلاح‌طلبان ثبت کرد، تا از آن نتیجه عملکرد مطلوب را گرفت.

قطعا این‌طور است. شرایط مردم را به سمت ما و حمایت از اصلاح‌طلبان گسیل و آنان را مجاب کرده بود و این نبود که اصلاح‌طلبان چون شورای‌عالی سیاستگذاری داشتند، برنده شدند. درست است که شورای‌عالی سیاستگذاری در انسجام لیست و وحدت رویه اصلاح‌طلبان کمک کرد، ولی این‌گونه نبود که اگر شورای‌عالی سیاستگذاری نبود یا شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان یا شورای مشورتی آقای خاتمی دوباره لیستی بدهند و آقای خاتمی هم از آن لیست حمایت کنند، آن لیست رای نیاورد. به اینها نگاه کنیم. البته این حرف‌هایی که بیان می‌کنم به هیچ‌وجه نافی زحمات، تلاش‌ها، کوشش‌ها، دقت نظر، نصایح ارزشمند دوستان در شورای‌عالی سیاستگذاری نیست ولی اینکه نسخه‌ای بپیچیم که اگر شورای‌عالی سیاستگذاری نباشد هیچ‌آلترناتیو دیگری برای اصلاح‌طلبان به جای این نمی‌توانیم جایگزین کنیم، نتیجه‌اش خیلی واقعی و منطبق بر حقیقت نیست. همواره ثابت شده اصلاح‌طلبان اگر ماهیت انسجامی خود را به دست بیاورند و منسجم عمل کنند، به پیروزی می‌رسند. حالا گاهی این انسجام با پیروی از آقای خاتمی به دست آمده و یک روز با توصیه آقایان هاشمی و خاتمی و دیگر بزرگان اصلاح‌طلب و قبل‌تر این انسجام را با شورای هماهنگی گروه‌های خط امام در سال 76 به دست آوردند. آن زمان که حتی شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان به این معنا نداشتیم ولی آقای خاتمی در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی رسید. دست‌کم باید اینها را کنار هم بگذاریم و با واقعیت‌ها جلو بیاییم.

فکر می‌کنید هنوز چه ایراداتی وجود دارد؟

به نظر من یکی از ایراداتی که هنوز وجود دارد این است که بخواهیم نسخه واحد برای همه استان‌ها بپیچیم. تصور همسانی و همرنگی بین استان‌های مختلف و برای همه یک نسخه واحد پیچاندن، درست نیست. در موضوع شورای‌عالی سیاستگذاری یکی دیگر از چیزهایی که باید به‌ آن توجه داشت این است که نسبت‌های دو به یک را به استان‌ها واگذار کنند. در استانی ممکن است افراد حقیقی مورد نیاز اندازه یک‌دوم باشند، مثلا 10نفر هستند پنج‌نفر عضو حقیقی با خود بیاورند، ولی استانی ممکن است 30حزب داشته باشد و 15 تا با خود بیاورند، ولی استانی هم ممکن است اگر 30حزب داشته باشد که نمایندگی احزاب را می‌کنند، واقعا 15شخصیت حقیقی نامدار با ظرفیتی که بتوانند جای یک حزب را پر کنند، نداشته باشند. چه لزومی دارد چنین کاری کنند؟ به تناسب کاری کنند، هفت یا پنج آدم برجسته انتخاب کنند که وقتی کنار اعضا می‌نشینند برای اعضا و انتخابات آورده داشته باشند، نه اینکه فقط بگویند من رای دارم چون یک شخص حقیقی هستم. شما حقوقی هستید و من حقیقی هستم. مساله دیگر هم این است که در بسیاری از استان‌ها احزابی را داریم که نماینده آن حزب فقط یک ابلاغ از تهران گرفته و آنجا نماینده شده است. نه امکانات دارند، نه نیرو و نه ظرفیت. این جفا به شورای هماهنگی استان‌هاست که بخواهند نیروهای این‌چنینی را کنار خود بنشانند و بگویند شما یک رای داشته باشید. بالاخره احزابی که در استان‌ها زحمت می‌کشند و تلاش می‌کنند یا شخصیت‌های تاثیرگذاری که در استان تلاش می‌کنند باید ظرفیت‌سنجی شوند. اینکه از تهران به یک نفر ابلاغی می‌دهند که در شورای هماهنگی بنشینید و یک رای هم داشته باشید به نظرم بی‌اعتنایی به افراد حزبی و تشکیلات سیاسی و بی‌توجهی به الزامات کار جبهه‌ای است. این معایب را باید هرچه زودتر شناسایی کنند و از بین ببرند.

نحوه مدیریت آقای عارف را در شورای‌عالی سیاستگذاری صحیح و مقتدرانه می‌دانید؟

در شورای‌عالی سیاستگذاری هم آقای عارف یک نفر است. رئیس شورای‌عالی سیاستگذاری است ولی به معنای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر نهایی نیست. سازوکار شورای‌عالی سیاستگذاری این‌طور است که احزاب می‌نشینند و یک هیات‌رئیسه برای خود تعیین می‌کنند و آن هیات‌رئیسه سازماندهی می‌کند و کمیسیون‌ها و تشکیلات جانبی و رابطان استان‌ها را ساماندهی و تعریف می‌کنند. بعد این رابطان استان‌ها انتقال‌دهنده رابطه فی‌مابین تهران و مراکز استان‌ها هستند.

انتقادات امثال آقای کرباسچی را به شورای‌عالی سیاستگذاری قبول دارید؟

بخش زیادی را قبول دارم و خود من هم انتقاد دارم و داشتم. اشکالات یکی یکی رفع می‌شود و امیدواریم همه را بتوانیم رفع کنیم. وجه توجیه‌کننده ریاست آقای عارف در شورای‌عالی سیاستگذاری این است که ایشان پل ارتباط بخش غیرحزبی یعنی جبهه‌ای شورا با احزاب است. اگر چه خودشان در بنیاد امید و بنیاد باران هستند اما عضو تشکیلات سیاسی نیستند. ایشان پل ارتباطی بین آقای خاتمی و جبهه غیرحزبی است که با جبهه احزاب ما ائتلاف کرده وتحت‌عنوان شورای‌عالی سیاستگذاری است. به عبارتی ایشان نقطه وصل اشخاص حقیقی و حقوقی هستند. وجاهت و فردیت آقای عارف طوری است که همگی ریاست‌شان را قبول دارند، لذا جفاست اگر کمبودها و نقص‌ها را تنها به حساب آقای عارف بگذاریم. به نظر من جوانمردی نیست. شورای عالی کاستی زیاد دارد که به احزاب و اشخاص حقیقی عضو آنجا برمی‌گردد. آقای عارف شخصیتی نیست که بخواهد آنجا امر و نهی کند. در حقیقت آرا و نظرات را به جامعه ارائه می‌دهد ضمن اینکه بدون تعارف و رودربایستی همه اینها متاثر از نگاه شخص سیدمحمد خاتمی است، یعنی آقای خاتمی اگر خروجی این جلسات را تایید نکند ره به جایی نخواهند برد. باید آقای خاتمی راضی شود به آن چه از آنجا خارج می‌شود.

همین عدم امر و نهی نقص محسوب نمی‌شود؟ پیش از این نیز گفته بودید آقای عارف رهبری کنشگرانه‌ای از خود نشان نمی‌دهد.

این یکی از دلایلی است که می‌گویم کنشگری حزبی ندارد. تفاوت میان رهبری کنشگران حزبی با رهبری کنشگران جبهه‌ای همین است؛ رهبر تشکیلات حزبی اگر خطایی از عنصر حزبی خود ببیند یا به‌عنوان مثال حزب A ببیند که نیروی او در استان B خوب عمل نمی‌کند، او را عزل می‌کند. کنشگری جبهه‌ای در شورای‌عالی سیاستگذاری این توان را به آقای عارف نمی‌دهد که مثلا از فردا به کسی بگوید در جلسه شرکت نکنید. اینها از الزامات کار جبهه‌ای است که باید با نمایندگان احزاب آنجا تعامل سازنده داشته باشند. از این رو امثال آقای کرباسچی از حوزه تشکیلاتی و سیاسی به قضیه نگاه می‌کنند. آقای کرباسچی می‌گوید به‌عنوان یک حزب نمی‌توانم همه تصمیماتی که در شورای‌عالی سیاستگذاری گرفته می‌شود در حزب خود کامل عمل کنم. من به الزامات جبهه‌ای آن مساله وفادار می‌مانم ولی حزب من شاید تصمیم بگیرد کار دیگری کند. برخی کاستی‌ها را به حساب عارف می‌گذراند. عده‌ای می‌گویند چون عارف گوشه چشمی به ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ دارد و بنایش بر مماشات با جبهه اصلاحات از یک‌سو و بخش‌های دیگر نظام سیاسی از سوی دیگر است. در جواب باید گفت خب، درست می‌گویید اشکالش کجاست؟ چه نیروی امتحان پس داده دیگری در میان گزینه‌های شما وجود دارد؟ چه کسی را می‌توانید معرفی کنید که در نظام سیاسی جای بگیرد؟ عارف میان دو جریان موجود با استحکام نظر اصلاح‌طلبانه ایستاده است. ایشان باتجربه، تیزهوش، کارآمد و به زوایای قدرت سیاسی و منابع تاثیر‌گذار آن آشناست. باید از خودزنی‌های بی‌ملاحظه به شرایط کشور و اصلاح‌طلبان به هر شکلی جلوگیری شود.

برخی معتقدند احزاب و جریان‌های سیاسی برای پیروزی در انتخابات آتی نیاز به ارائه ایده حکمرانی دارند و دیگر نخواهند توانست به صرف شعار نظر مردم را به خود جلب کنند. نظر شما در این رابطه چیست؟

درست است. مردم باید به برنامه رای بدهند و از سوی دیگر جریان‌های سیاسی نیز باید برنامه داشته باشند. البته باید در نظر داشت که جامعه بدون قضاوت‌ها و داوری در مورد رفتارهای گذشته جریان‌های سیاسی و به صرف شعارهای امروزی آنان حتما روی خوش به جریان‌های سیاسی نشان نخواهد داد. از این رو افراد حتی اگر بخواهند از ذیل عنوان اصلاح‌طلبی یا اصولگرایی بیرون بیایند ممکن است در ظاهر اسم‌شان عوض شده باشد ولی رسم‌شان تغییر نخواهد کرد. ممکن است دچار تغییر برخی نگرش‌ها شوند ولی ذات آنها که اصولگرایی یا اصلاح‌طلبی است تغییر نخواهد کرد. باید توجه داشت که مردم تاکنون اگر به اصولگرایان و اصلاح‌طلبان رای دادند با توجه به نیازهای مقطعی و تاریخی و آن ایده‌هایی که از سوی آن دو جریان مطرح شده به جریان‌های سیاسی روی خوش نشان دادند و این‌گونه نبوده که چون صرفا اصولگرا یا اصلاح‌طلب بودند رای‌آور باشند. ایده‌های مطرح‌شده از سوی کاندیداها در رای‌آوری آنان بسیار موثر بوده است، به‌عنوان مثال بعد از دوره آقایان هاشمی و خاتمی که موجی از تجملگرایی به‌زعم خیلی‌ها در کشور ایجاد شده بود، آقای احمدی‌نژاد با شعار ساده‌زیستی و تمسک به پوزیشن آقای رجایی که به عبارتی تصور بوی رجایی آمد ایجاد کرد، رای آورد. در حقیقت نوعی اقتصاد سوسیالیستی و توجه به توده مردم را ایده خود قرار داد و رای آورد. در شرایط کنونی نیز صرفا جریان‌های سیاسی نیستند که قادر به رای‌آوری و جلب نظر مردم خواهند بود، بلکه حتی جریان‌های سیاسی نیز خود را باید در قالب ایده و برنامه حکمرانی عرضه کنند.

به اعتقاد شما در حال حاضر چه ایده و برنامه‌ای برای برون‌رفت از مشکلات فعلی باید ارائه شود و در اولویت است؟

به نظر من اصلاح‌طلبان حتما باید نظارت افکار عمومی بر دستگاه‌های مختلف حاکمیتی، تقویت ارگان‌های نظارت اجتماعی از جمله مطبوعات را مدنظر قرار دهند و فسادستیزی یا شفافیت‌بخشی به عملیات‌های اقتصادی در کشور را نیز به‌عنوان شعار و منشأ رفتار خود قرار دهند. من فکر می‌کنم برای جامعه امروز ایران توجه به زیرساخت‌های مشارکت‌آفرین در حوزه اقتصاد خرد خیلی می‌تواند کارآمد باشد، یعنی اگر اصلاح‌طلبان به سمت تقویت بنگاه‌های اقتصادی مردم در سطح کارگاه‌های کوچک و خودکفایی خانوار بروند این اقتصاد غیروابسته به دولت می‌تواند به خودکفایی ملی و اشتغال و رفع بیکاری منجر شود.

با این وصف اصلاح‌طلبان که چند پیروزی پیاپی را در انتخابات سال‌های اخیر داشتند چرا این برنامه‌ها و بایدها را تاکنون انجام ندادند؟

به هرحال هر گروه سیاسی طبیعتا دلش می‌خواهد کارنامه خودش را درخشان‌تر رقم بزند، ولی یک عده با چشم‌انداز و دورنمایی که برای خود تعریف می‌کنند اسباب و امکان تحقق مطالبات را فراهم می‌کنند و عده‌ای نیز این امکانات را از بین می‌برند، در برخی موارد هم امکانات توسط رقبا متوقف می‌شوند. به‌عنوان مثال در دولت آقای روحانی در مقطعی شاهد شکوفایی اقتصادی بودیم ولی به نظر من دولت آقای روحانی در تعیین استراتژی دچار اشتباه شد. دولت استراتژی خود را متزلزل تعریف کرد، به‌گونه‌ای که با تغییر هر وزیر استراتژی نیز تغییر کرد. به‌عنوان مثال دیدگاه آقایان طیب‌نیا و کرباسیان با هم متفاوت بود یک دولت که نمی‌تواند بگوید من هم این استراتژی را قبول دارم هم آن را. این نشان می‌دهد خود آقای روحانی نسبت به دولت و مسائل اقتصادی چشم‌انداز روشنی ندارد. آقای روحانی استراتژی روشنی در حوزه اقتصاد نداشتند. البته تنها یک عامل دخیل نیست و عوامل مختلف تعیین‌کننده است. آقای روحانی که امروز به این بن بست رسیده است، نمی‌خواست از ابتدا به این بن بست برسد و می‌خواست وضع بهتری ترسیم کند، ولی با گزینش نیروهای ناکارآمد نتوانسته اهداف خود را محقق کند و در این باتلاق گیر افتاده است. از طرفی آمریکایی‌ها آن‌گونه عمل کردند و اروپایی‌ها به وعده خود عمل نکردند، از سوی دیگر در داخل کشور فشارها افزایش پیدا کرده است. از یک‌سو محاصره‌های اقتصادی بین‌المللی فشل‌کننده سراغ دولت آمده است تا جایی که باعث شده اولویت‌های دولت آقای روحانی به‌روز شود یعنی آقای روحانی برای یک ماه دیگر برنامه‌ریزی نمی‌کند و برای امروز فکر می‌کند که مثلا امروز کشتی ما را متوقف کردند چه کنیم و... بدیهی است از دولتی که به‌روز عمل می‌کند نباید توقع داشت که چشم‌انداز 6ماه بعدش خیلی روشن باشد. نمونه آن می‌شود تغییر وزیر آموزش‌وپرورش و سه ماه قرار دادن یک نفر در جایگاه وزیر بدیهی است که مسیر به هرحال در این مدت تغییر کرده است. ‍

سایت شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت خبری فرهیختگان آنلاین ، تاریخ انتشار 11 شهریور 98، کد خبر: 30681، www.fdn.ir

اخبار مرتبط
خواندنیها-دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین