پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۶۳۲۷
تاریخ انتشار : ۰۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۰:۰۵
فرمانده ارشد دوران دفاع مقدس، با بیان اینکه مقاومت به یک جریان بسیار قوی تبدیل شده و استکبار را سردرگم کرده است، گفت: ماهیت دشمن برای خیلی از افراد هنوز هم روشن نشده است.

شعار سال: رژیم صهیونیستی با حمله ۱۰ سال قبل به مردم مظلوم لبنان و کشتن بی‌رحمانه زنان، کودکان، پیر و جوان این سرزمین، به دنبال نقشه جدیدی در خاورمیانه بود و به نوعی قرار بود این واقعه زمینه ساز تحولات جدید در منطقه باشد. رشادت و فداکاری های حزب الله لبنان و ۳۳ روز ایستادگی در مقابل ارتشی که به پشتوانه کشورهای غربی و با برخورداری از امکانات زیادی به صحنه آمده بود، فصل جدیدی از مقاومت را بوجود آورد.

به همین مناسبت و در شرایطی که تنها چند روز از سالگرد پیروزی حزب الله مقابل ارتش جعلی صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه می گذرد به سراغ سردار احمد غلامپور از فرماندهان سالهای دفاع مقدس رفته و با وی در خصوص موضوع مقاومت به گفتگو نشستیم.

*وی فرمانده قرارگاه کربلا و در واقع فرمانده جبهه جنوب بود.

این فرمانده دوران دفاع مقدس در خصوص ریشه شکل گیری مقاومت، گفت: منشا جریانی که امروز تحت عنوان «مقاومت اسلامی» طرح می کنیم، انقلاب اسلامی است.

وی درباره ماهیت دشمن ادامه داد: ماهیت دشمن برای خیلی از افراد هنوز هم روشن نشده است. این هم یک فرآیندی داشت یعنی همانطور که راجع به انقلاب اسلامی و ماهیتش شناخت خیلی کم بود، در مورد شناخت ماهیت دشمن هم بعضاً حتی خودی ها دچار اشکال می شدند.

سردار غلامپور درخصوص میزان کمک های جمهوری سلامی به جبهه مقاومت گفت: نحوۀ کمک جمهوری اسلامی ایران یا نظام جمهوری اسلامی ایران به انقلاب اسلامی و به مقاومت چشمگیر نیست. آنچه که به جریان مقاومت کمک می کند انقلاب اسلامی ای است که رهبرش در ایران است.

استاد دانشگاه امام حسین (ع) درباره دستاوردهای حمایت از جریان مقاومت، تصریح کرد: اینکه جمهوری اسلامی به عنوان محور اصلی انقلاب اسلامی و نقطه کلیدی اعتبار، منزلت و قدرت منطقه ای پیدا می کند که مجبورند در مذاکرات بین المللی راجع به سوریه و غیره آن را شرکت دهند، جزء دستاوردهایش است. قبلاً جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک کشور اصلاً مطرح نمی کردند.

وی ادامه داد: انقلاب اسلامی و جریان مقاومت پیشروی وسیع و عمیقی داشته و حداقل اینکه امروز به گونه ای شکل گرفته که ام القری انقلاب اسلامی و مرکز فرماندهی مقاومت نسبت به همه کشورهای دنیا در امنیت کامل قرار دارد که نکته بسیار مهمی است.

سردار غلامپور درباره موقعیت فعلی جریان مقاومت در منطقه و جهان، اظهارداشت: جریان مقاومت به نظر من امروز یک جریان فراگیر و کاملاً جا افتاده است. جریان مقاومت امروز یک قدرت بی نظیری پیدا کرده که در تمام صحنه ها و حوزه ها می تواند مقابله و ایستادگی کند.

وی ادامه داد: مقاومت امروز به یک جریان بسیار قدرتمند و قوی که واقعاً استکبار را سردرگم کرده، تبدیل شده است.

مشروح بخش نخست این گفتگو، در ادامه می‌آید؛

*با توجه به اینکه تنها چند روز از سالگرد جنگ ۳۳ روزه و روز مقاومت اسلامی گذشته است و به نوعی این روز با سالروز جنگ ۳۳ روزه لبنان و حزب الله در یک جنگ نابرابر با رژیم صهیونیستی، گره خورده است، به نظر شما این پیروزی و این واقعه چه نقشی در تحولات منطقه داشت و آیا می توان این پیروزی را مبدا حرکات جدیدی در منطقه دانست؟

مقدمتاً نکات ضروری را ذکر می کنم که می توان گفت پایه و ریشه جریان مقاومت است. یعنی اگر این نکات بیان نشود شاید خیلی خوب نتوانیم جریان مقاومت را بشکافیم، بشناسیم و به مخاطب منتقل کنیم. مثالی می زنم که چرا می خواهم این مقدمه را بیان کنم؛ در جریان جنگ ۵ یا ۶ ماه تلاش، طرح ریزی، برنامه ریزی و آماده سازی می کردیم و نتیجه آن ۳ روز تا یک هفته عملیات بود. مثلا عملیات فاو یک هفته بود. از یک تاریخی شروع و در یک تاریخی هم تمام شد ولی پیشینۀ این یک هفته ۵ یا ۶ ماه کار و تلاش مستمری بود که صورت می گرفت؛ چه در بُعد آماده سازی، چه در بُعد طرح ریزی، چه در بُعد شناخت دشمن و بسیاری مسائل دیگر.

بنابراین در مساله مقاومت باید به این نکته توجه داشت که مقاومت یک پیشینه، عقبه و منبع تغذیه دارد که باعث شده مقاومت شکل بگیرد. نکته اول در بحث مقاومت این است که وقتی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد خیلی ها هم در جبهه خودی و هم دشمن، متوجه ماهیت انقلاب نشدند؛ یعنی عموما فکر می کردند این انقلابی که اتفاق افتاده در حد و اندازه اتفاقاتی است که در سایر کشورها رخ می دهد. حالا یا در قالب کودتا یا در قالب جابجایی حکومت؛ جریان انقلاب را خیلی ها از این منظر که در ایران یک جابجایی حکومت صورت گرفته، می دیدند. سلطنت سقوط کرده و یک حکومت دیگر که مقداری وجه مذهبی دارد روی کار آمده است.

*چه کسانی ابتدا این تفکر و یا برداشت از انقلاب را مطرح کردند؟

بازرگان به عنوان اولین نخست وزیر انقلاب در اولین سخنرانی اش به مردم می گوید: «مردم، انقلاب دیگر تمام شد و ما باید به فکر بازسازی کشور باشیم.» در واقع نگاه بازرگان به عنوان یک سیاستمداری که به عنوان اولین نخست وزیر انقلاب انتخاب می شود این است که انقلابی که بعد از ماهها منجر به سقوط شاه شد، تمام شده و الان یک حکومت جدید آمده است. بسیاری از نگاه های مسئولین و سیاستمداران آن مقطع اینگونه بود.

در برابر این نظریه بازرگان که می گفت انقلاب تمام شده و باید به سراغ سازندگی کشور برویم، امام (ره) رفتاری کردند که بگویند این تازه شروع یک حرکت است و تمام نشده است؛ یعنی برای انقلاب اسلامی نهادسازی کردند. امام (ره) سپاه پاسداران، جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، کمیته انقلاب اسلامی و یکسری نهادهای انقلابی را تشکیل دادند. وقتی شما به تاریخ رجوع می کنید می بینید تمام این نهادهایی که امام (ره) تشکیل داده اند هیچ کدام پسوند «ایران» ندارد. نگاه امام (ره) به این حادثه بزرگی که اتفاق افتاده است در قالب یک انقلابی است که هدف اصلی و رسالت اصلی اش توسعه «اسلام» و دفاع از «مستضعفین» است. این تعبیر را می توان برای عملکرد امام (ره) توصیف کرد که ایشان این اتفاق را نه تنها اتفاقی در ایران بلکه صرفاً یک انقلاب و یک جابجایی حکومتی نمی دیدند؛ بلکه انقلاب را یک حادثۀ جهانی می دیدند و برای آن مرز و جغرافیا قائل نبودند. به همین دلیل پسوند «ایران» را در سپاه پاسداران نمی بینیم.

*بنابراین به نظر شما ریشه مقاومت را باید در انقلاب اسلامی جستجو کرد؟

بله؛ یعنی یک انقلاب اسلامی اتفاق می افتد و در آن مقطع اولیه این امام (ره) بود که متوجه هدف، منظور و رسالت انقلاب است. خیلی از افراد هنوز متوجه نیستند و حتی با تعجب می گویند چرا اصرار دارید پسوند ایران در سپاه پاسداران نباشد؟

چرا در قانون اساسی در ماموریت و رسالت سپاه می گویند نگهبانی و حفاظت از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن و نمی گویند ایران؟ اصلاً کلمه ای بعنوان ایران نمی بینید، چون امام (ره) معتقد است رسالت این انقلاب، یک رسالت اسلامی است و برای دفاع از مردم مسلمان دنیاست. در مرحله دوم هم دفاع از مستضعفین جهان است.

منشا جریانی که امروز تحت عنوان «مقاومت اسلامی» طرح می کنیم، انقلاب اسلامی استوقتی جنگ اتفاق می افتد امام (ره) برای جنگ ۲ یا ۳ شعار کلیدی دارند. می گویند «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم». جنگ بین ما و عراق است چرا می گویند «در عالم»؟، این شعار امام (ره) به این معناست که در واقع این جنگی که اتفاق افتاده جنگ بین ایران و عراق نیست، جنگ بین «حق و باطل» است.

نگاه امام (ره) به جنگ ایران و عراق قبل از اینکه جنگ بین ایران و عراق باشد جنگ بین حق و باطل است و حتی وقتی می گویند «راه قدس از کربلا می گذرد»، شعار حوزه مرزهای جغرافیایی ایران را در می نوردد و خارج از آن بحث می کند. یعنی رسالت ما فقط ایران نیست ما کربلا را هم باید نجات بدهیم؛ قدس را هم باید نجات بدهیم.

منشا همه حوادث و اتفاقاتی که چه در گذشته روی داده و چه امروز روی می دهد، حادثه ای به نام «انقلاب اسلامی» است. وقتی انقلاب اسلامی اتفاق می افتد به دنبال خود موج و حرکتی را شروع می کند که معطوف به حوزه جغرافیای ایران نیست و خیلی طول کشید تا خیلی ها متوجه شدند که این انقلاب بنا نیست در حوزه جغرافیایی ایران بماند و تمام شده تلقی شود.

پس نکته اول این است که منشا جریانی که امروز تحت عنوان «مقاومت اسلامی» طرح می کنیم، انقلاب اسلامی است. مقام معظم رهبری می فرمایند یک تفکیکی را بین انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران قائل می شویم. شاید این مساله برای بعضی ها قابل هضم نباشد؛ جمهوری اسلامی بخشی از انقلاب اسلامی است ولی انقلاب اسلامی فقط ایران نیست. به همین دلیل مقام معظم رهبری می فرمایند «جمهوری اسلامی ایران اتاق فکر انقلاب اسلامی است»؛ به دلیل اینکه انقلاب اسلامی در ایران شکل گرفته و متولد شده است.

ایران یک نقطه جغرافیایی و خاص انقلاب اسلامی است اما همه انقلاب اسلامی نیست. چون ایران از نظر تعریف کشوری است که دارای یک حوزه جغرافیایی و مرز مشخصی است و در نظام بین الملل در قالب یک کشور شناخته و تعریف شده است، اما انقلاب اسلامی حوزه جغرافیایی مشخص ندارد. حد و مرز ندارد و در نظام بین الملل به عنوان یک مجموعه حقوقی شناخته شده نیست. ایران یک کشور است و در سازمان های بین المللی حق رای دارد. با کشورها روابط سیاسی دارد و قوانین و ضوابط و شرایطش مشخص است اما انقلاب اسلامی از این قواره تبعیت نمی کند.

بنابراین مهم است که ما تفاوتی بین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی قائل شویم؛ هر چند هیچ کس منکر نقش جمهوری اسلامی در مدیریت، هدایت و تاثیر بر انقلاب اسلامی نیست.

ماهیت دشمن برای خیلی از افراد هنوز هم روشن نشده است. باز این هم یک فرآیندی داشت یعنی همانطور که راجع به انقلاب اسلامی و ماهیتش شناخت خیلی کم بود، در مورد شناخت ماهیت دشمن هم بعضاً حتی خودی ها دچار اشکال می شدند.

*این نکته ای که فرمودید یعنی مشخص نشدن ماهیت دشمن برای برخی افراد، تنها برای دوران ابتدایی انقلاب است یا اینکه همچنان نیز وجود دارد؟

از آن زمان وجود داشته تا به امروز هم ادامه دارد. امروز هم نگاه کنید می بینید موضع گیری امام (ره) نسب به دشمن و در راس آن استکبار جهانی و آمریکا با بخشی از بدنه سیاسی نظام و مسئولین و شخصیت های مختلف تفاوت دارد و این مساله تا به امروز همچنان ادامه دارد. امروز هم تفاوت فاحشی را بین نگاه مقام معظم رهبری نسبت به ماهیت دشمن و شناختی که از دشمن دارند با دیگران، شاهد هستیم.

ماهیت دشمن برای خیلی از افراد هنوز هم روشن نشده است. باز این هم یک فرآیندی داشت یعنی همانطور که راجع به انقلاب اسلامی و ماهیتش شناخت خیلی کم بود، در مورد شناخت ماهیت دشمن هم بعضاً حتی خودی ها دچار اشکال می شدندنکته ای که راجع به دشمن می خواهم بگویم و مصادیق زیادی هم برای آن داریم این است که بسیاری از پیشرفت های انقلاب و به دنبال آن جریان مقاومت ناشی از «عملکرد غلط» و «حماقت» دشمن است.

توسعه انقلاب اسلامی و جریان مقاومت امروز بیشتر ناشی از حماقت دشمن است تا تلاش ما به عنوان متولیان انقلاب؛ چون «جنگ تحمیلی» جنگی که دشمن بر ما تحمیل کرد و بر علیه انقلاب طراحی شد، با وجود آثار، تبعات و زحمات فراوانی که برای ما داشت و هزینه هایی که برای این جنگ دادیم، ولی سکوی پرتابی برای انقلاب و مقاومت شد.

عملکرد غلط دشمن و به تعبیری حماقت دشمن به عنوان سکوی پرش برای انقلاب اسلامی و جریان مقاومت خدمت بزرگی برای ما بود. دلیلش هم این است که در واقع اتفاقاتی که دشمن رقم زد و نتایج معکوسی که گرفته شد، باعث رشد و توسعه در انقلاب اسلامی و مقاومت شد. جنگ بر علیه ایران، حمله به عراق، حمله به افغانستان، حمله به سوریه و یمن همه حوادثی بود که در بالا بردن وزن مقاومت و تقویت انقلاب اسلامی بسیار تاثیرگذار بود. ما اگر بخواهیم دقیق تر بشویم آثار و تبعات شگفت انگیزی دارد.

*تشکیل و حمایت از گروههای تکفیری در عراق و سوریه چه تاثیری در افزایش وزن جبهه مقاومت داشت؟

اتفاقی که در عراق افتاد اتفاق کوچکی نبود. حمله آمریکا به عراق آثار و تبعاتی به جای گذاشت. به دنبال آن حماقت کردند و جریان تکفیری را در سوریه و عراق راه انداختند و باعث شد که عراق که دقیقاً روی ریل آمریکایی ها قرار داشت، از روی ریل آنها و وابسته شدن به غرب و ابرقدرت ها خارج شد و روی ریل انقلاب اسلامی قرار گرفت.

عراق هم از نظر حاکمیت و هم از نظر موضع گیری های سیاسی و هم از نظر اتفاقاتی که در عراق رخ داد، متفاوت شد. عراق اصلا بسیج نداشت، اما امروز یک بسیج بزرگ و قدرتمند در عراق شکل گرفته است.

*برخی در حمایت جمهوری اسلامی ایران از مقاومت تشکیک می کنند، به نظر شما دلیل این مواضع چیست؟

نحوۀ کمک جمهوری اسلامی ایران یا نظام جمهوری اسلامی ایران به انقلاب اسلامی و به مقاومت چشمگیر نیست. آنچه که به جریان مقاومت کمک می کند انقلاب اسلامی ای است که رهبرش در ایران است. به هر حال رهبر انقلاب اسلامی امروز این مقبولیت را پیدا کرده و جریان مقاومت و انقلاب اسلامی پذیرفته که رهبر این انقلاب و جریان مقاومت در ایران حضور دارد. رهبری که این جریان را حمایت می کند؛ یعنی این حمایت و تلاش توسط رهبر انقلاب اسلامی است. هر چند دولت جمهوری اسلامی به عنوان دولت انقلابی و حاضر در صحنه و به تعبیر رهبری اتاق فکر، در حد توانش کمک می کند.

اگر به جایگاه مقام معظم رهبری نگاه کنیم ایشان دو جایگاه دارند یک جایگاه در ارتباط با کشور است که در قانون اساسی آمده و وظایفی دارد، اما یک جایگاه مهمتری دارد تحت عنوان «رهبر انقلاب اسلامی» با همان تعریفی که بیان کردم که حوزه جغرافیایی مشخصی ندارد. رهبر مقاومت اسلامی در لبنان امروز به صراحت می گوید من مرید رهبری هستم و از رهبری دستور می گیرم؛ رهبر جریان مقاومت و انقلاب اسلامی در یمن هم می گوید من از رهبری تبعیت می کنم.

در جمهوری اسلامی عمده نهاد و تنها نهادی که در جریان مقاومت به شدت فعال است و به عنوان عصای دست مقام معظم رهبری به عنوان رهبر انقلاب کار می کند، نهادهای انقلابی و در راس آن سپاه پاسداران است؛ امروز در وزارتخانه های دولت جمهوری اسلامی یا سازمان هایی که مرتبط به قوه مقننه یا مرتبط به قوه قضائیه هستند دستشان بسته است و حتی اگر بخواهند کمک کنند نمی توانند و مشکل دارند.

*حمایت های انقلاب اسلامی از جریان مقاومت و گروه های آزادیبخش چه دستاوردهایی برای جمهوری اسلامی داشته است؟

ضرورت ندارد این دستاوردها برای جمهوری اسلامی باشد، اینکه جمهوری اسلامی به عنوان محور اصلی انقلاب اسلامی و نقطه کلیدی اعتبار، منزلت و قدرت منطقه ای پیدا می کند که مجبورند در مذاکرات بین المللی راجع به سوریه و غیره آن را شرکت دهند، جزء دستاوردهایش است. قبلاً جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک کشور اصلاً مطرح نمی کردند. امروز آمریکا و روسیه که اصرار دارند صحنه سوریه را مدیریت کنند، بسیاری از کشورهای وابسته به خودشان و قدرتمند و تاثیرگذار در صحنه سیاسی را کنار می گذارند اما جمهوری اسلامی را نمی توانند کنار بگذارند؛ جمهوری اسلامی به اعتبار انقلاب اسلامی است حضور دارد.

نحوۀ کمک جمهوری اسلامی ایران یا نظام جمهوری اسلامی ایران به انقلاب اسلامی و به مقاومت چشمگیر نیست. آنچه که به جریان مقاومت کمک می کند انقلاب اسلامی ای است که رهبرش در ایران استامروز قطر، عربستان و ترکیه که بازیگران اصلی سوریه بودند کنار زده شدند ولی انقلاب اسلامی که نمادش در جمهوری اسلامی است، حضور دارد. اینکه می گویم نمادش از این جهت است که الان شرایطی پیش آمده که نمی شود جمهوری اسلامی را از انقلاب اسلامی به جهت شکلی و ظاهری تفکیک کرد.

بنابراین آثار و تبعات آن طبیعتاً به دلیل همه تلاشی که در حوزه مقاومت صورت می گیرد برای همه انقلاب است؛ اما چون نماد انقلاب امروز به لحاظ عینی و عملیاتی و میدانی جمهوری اسلامی است، قطعا آثار و تبعاتش به جمهوری اسلامی هم خواهد رسید، اما این را هم بدانید که اتفاقی که امروز در حوزه مقاومت افتاده است، اتفاق بسیار مهمی است. دلیلش این است که وقتی انقلاب اسلامی شروع و پیروز شد فشارهای زیادی وارد شد که انقلاب اسلامی را از بین برده یا وادار به تسلیم کنند و شاید بزرگترین اتفاقی که برای انقلاب اسلامی رقم زدند، «جنگ» بود.

وقتی جنگ شروع شد جریان مقاومت ما و تقابل با استکبار یا به تعبیر امام (ره) تقابل حق و باطل این بود که خطوط جنگ ما با دشمن کجاست؟ خرمشهر را از دست داده بودیم و آبادان محاصره شده بود. بیش از ۱۷ هزار کیلومتر از خاک کشور ما توسط دشمن اشغال شده است. دشمن در بسیاری از شهرها و روستاهای ما و مناطق مهم، کلیدی، نظامی، صنعتی و اقتصادی مسلط شده است و خطوط مقدم ما یا به شهرها چسبیده یا بخشی از شهرها را از دست داده ایم و رفته ایم آن طرف شهرها ایستاده و مقاومت می کنیم؛ این را در نظر بگیرید که ما یک زمانی کجا و در چه شرایطی با دشمن می جنگیدیم!؟ امروز به سادگی می شود فهمید که جریان مقاومت و انقلاب اسلامی بیش از هزاران کیلومتر پیشروی کرده است؛ زمانی در عمق خاک خودمان با دشمن می جنگیدیم ولی امروز رفته ایم در سوریه، لبنان، یمن و جاهای دیگر.

*دلایل متوقف کردن دشمنان در هزاران کیلومتر دورتر از مرزهایمان چیست و اگر این اقدامات صورت نمی گرفت چه آینده ای برای ما متصور بود؟

انقلاب اسلامی و جریان مقاومت پیشروی وسیع و عمیقی داشته و حداقل اینکه امروز به گونه ای شکل گرفته که ام القرای انقلاب اسلامی و مرکز فرماندهی مقاومت نسبت به همه کشورهای دنیا در امنیت کامل قرار دارد که نکته بسیار مهمی است. فرض کنید یک مرکز فرماندهی در مرکز جنگ قرار دارد و زیر آتش باشد تا اینکه دشمن را آنقدر عقب برانید که در امن ترین شرایط ممکن در اتاق فکر نشسته و تصمیم می گیرید، در حالی که ممکن است اتاق فکر دشمن هر لحظه منفجر و با یک عملیات انتحاری از بین برود.

بنابراین این نکته مهمی است که جریان مقاومت طوری شکل گرفته که مرتب در حال پیروزی و پیشرفت بوده است. حوادث و اتفاقات مقطعی را نبینیم. ممکن است یک جایی دشمن مثلاً در سوریه آنقدر پیشروی کرده که رسیده به دیوار کاخ ریاست جمهوری بشار اسد یا زمانی تکفیری ها آنقدر پیشروی کردند که رسیدند نزدیک بغداد؛ چنین اتفاقاتی روی داده است اما در نهایت آن چه که در کلان جریان مقاومت و انقلاب اسلامی اتفاق افتاده، هر چه بوده پیروزی و پیشروی بوده است.

*حضرت آقا سالهای گذشته به «بیداری اسلامی» اشاره کردند به نظر شما این بیداری در پیشرفت و شعله ور شدن جریان مقاومت چه تاثیری داشت؟

به نظر من اینها همه از تبعات جریان مقاومت است؛ نه اینکه بیداری اسلامی در مقاومت تاثیر داشته باشد. وقتی که مقاومت اتفاق می افتد، آثار و تبعاتی دارد.

بیداری اسلامی از تبعات مقاومت بوده است. بیداری اسلامی یعنی چه؟ یعنی امروز یک دشمن تکفیری به عراق و سوریه حمله می کند و یک مقاومتی شکل می گیرد. مردم این دو کشور اعم از شیعه، سنی و مسیحی خشونت و ظلم دشمن را لمس می کنند و فارغ از اینکه اعتقادی به انقلاب اسلامی داشته باشند خودبخود در جریان مقاومت قرار می گیرند؛ این برای مردم، بیداری اسلامی است.

در سوریه که یک ارتشی داشته که همه می دانند خیلی کم کیفیت و تحت تاثیر قدرت رژیم صهیونیستی بوده، امروز علاوه بر ارتش اصلی دو تا سه تشکل اصلی و نیروی مسلح دیگر هم درست شده؛ یعنی یک ارتش ۷۰ یا ۸۰ هزار نفری از مردم تشکیل شده است. حتی از عشایر و نیروهای مردمی، نیروهای مسلح تشکیل شده است.

سوریه دیگر سوریه ۱۰ یا ۱۵ سال پیش نیست. امروز حکومت سوریه هم تاثیر پذیرفته و این تاثیر نه تنها بر عوام بلکه بر خواص هم بوده است. چرا بشار اسد امروز وقتی این همه به او فشار می آید می ایستد و مقاومت می کند؟ چون به عینه صداقت را در «جریان مقاومت» دیده است. بشار اسد یک مردانگی ای دارد مانند همان شعاری که امام حسین (ع) داد که اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید.

حتی به جرات می توانم بگویم شاید یک نظام غیرمسلمان، غیرانقلابی و با ریشه کمونیستی مانند روس ها امروز تحت تاثیر جریان مقاومت قرار می گیرند و رئیس جمهور آنها نزد رهبر انقلاب آمده، می نشیند و اعلام حمایت می کند.

این تاثیرات امروز فقط در حوزه مسلمانان و کشورهای اسلامی نیست. حتی فراتر از آن هم رفته است. اگر یک نظام بسته و دیکتاتوری و پوپولیستی شدید نبود شاید خیلی از کشورها امروز می توانستند به راحتی اعلام کنند که حق با شماست. ما هم با شما و در کنار شما هستیم. از جریان مقاومت می ترسند.

انقلاب اسلامی و جریان مقاومت پیشروی وسیع و عمیقی داشته و حداقل اینکه امروز به گونه ای شکل گرفته که ام القری انقلاب اسلامی و مرکز فرماندهی مقاومت نسبت به همه کشورهای دنیا در امنیت کامل قرار دارد که نکته بسیار مهمی استدر بحث جریان مقاومت امروز اتفاقات مهمی رخ داده است. یکی از ویژگی های مهم جریان مقاومت این است که اتکای او بر جریان مردمی است؛ یعنی خودش را متعلق به مردم می داند و از مردم می خواهند از این جریان حمایت و دفاع کنند. سال ۶۱ زمانی که عملیات بیت المقدس را انجام دادیم و خرمشهر را آزاد کردیم، عراق ضربه شدیدی خورد. اسرائیلی ها برای اینکه یک حرکتی انجام دهند و یک مقدار به رژیم بعث عراق و صدام کمک کنند و افکار عمومی را از این پیروزی که ما به دست آوردیم منحرف کنند، یک حمله از جنوب لبنان به لبنان انجام دادند.

سال ۶۱ اسرائیل به لبنان حمله کرد و ظرف دو ساعت از جنوب لبنان به بیروت رسید و بیروت را اشغال کرد. همین اتفاق سال ۸۵ می افتد، همان اسرائیل که قدرتش چند برابر شده به لبنانی حمله می کند که در طول این چند سال مرتب درگیر جنگ های داخلی بوده و اختلافات و مسائل سیاسی و گروه ها لبنان را از حالت یک کشور منسجم و یک کشور قدرتمند خارج کرده بود.

به دلیل اینکه در بخشی از لبنان به ویژه در جنوب و درست نزدیک اسرائیل یک جریانی به نام «حزب الله» متاثر از انقلاب اسلامی شکل گرفته و در واقع مدل کوچکتری شبیه جمهوری اسلامی با ماهیت انقلابی است، همان اسرائیل با قدرتی چندین برابر هر چه از جنوب لبنان فشار می آورد یک وجب نمی تواند پیشروی کند. ۳۳ روزه بصورت مداوم فشار می آورد. تمام لبنان را با خاک یکسان می کند، ولی دریغ از اینکه بتواند یک قدم پیشروی کند.

*چه اتفاقی افتاده است که اسرائیل که در سال ۶۱ ظرف ۲ ساعت از مرز به بیروت می رسد، اما در جنگ ۳۳ روزه نمی تواند پیشروی کند؟

چون مدلی از انقلاب اسلامی و کوچکتر از جمهوری اسلامی با ماهیت انقلاب و با اتکا به جریان مردمی، شکل گرفته است.

آمریکایی ها در این دو سه ده اخیر به دو کشور حمله کردند؛ یکی به افغانستان و یکی هم به عراق. در هر دو مورد وقتی که وارد کشور عراق و افغانستان شدند مردم افغانستان و عراق با هِلهِله و شیرینی و گل از دشمن استقبال کردند، چون از دست نظام و حاکمیت خودشان آنقدر خسته شده بودند که حاضر بودند آمریکایی ها بیایند اما رژیم خودشان ساقط شود. سال ۶۱ هم وقتی اسرائیلی ها از مرز جنوب لبنان گذشتند که بیایند و بروند سمت بیروت، همین مردم جنوب در طول مسیر از خوشحالی برنج روی سر اسرائیلی ها می ریختند چون آنها آمدند تا آنها را از دست یک حاکمیت پراکنده، بی کفایت و بی استقلال نجات بدهند. یعنی مردم آنقدر درگیر جنگ های گروه ها و کشت و کشتار در لبنان بودند که حاضر بودند اسرائیل بیاید کشور را اشغال کند ولی از این وضعیت رهایی یابند.

در افغانستان هم افغانی ها حاضر شدند آمریکا که سهل است بدتر از آمریکا هم بیاید و فقط آنها را از دست طالبان نجات بدهد. مردم عراق حاضر بودند آمریکا و بدتر از آمریکا بیاید کشورشان را اشغال کند ولی از دست صدام نجات پیدا کنند. بنابراین این نکته مهمی است که نظام ها و حکومت ها همراه مردم از نظر ماهیت، مقاومت و شکل خیلی تفاوت دارند. نمونه عینی اش هم ایران بود، وقتی صدام به ایران حمله کرد ما اصلا قدرت نظامی نداشتیم. ارتش ما فَشل و چیزی از آن نمانده بود. آنها هم در محاسباتشان گفته بودند ظرف یک هفته خوزستان را اشغال می کنیم و انقلاب را به شکست می کشانیم یا وادار می کنیم، تسلیم شود. اما وقتی بنا باشد مردم خودشان پای کار باشند و از نظامشان و از انقلابشان دفاع کنند، پای کار می آیند.

در واقع مقاومت از چنین جوهره ای برخوردار است و اتکایش به نیروی مردمی است. یعنی مردم هستند که از این عقیده، اعتقاد و سرزمین دفاع می کنند. بنابراین این ویژگی در ارتباط با مقاومت خیلی مهم است؛ مثلا در افغانستان و عراق نمونه آن را می بینیم و در جریان لبنان خیلی واضح تر می بینیم.

حمله سال ۶۱ اسرائیل و حمله سال ۸۵ اسرائیل و جنگ ۳۳ روزه نشان می دهد که وقتی که شرایط تغییر کند آن چیزی می شود که در جنگ ۳۳ روزه اتفاق افتاد. اسرائیل یک وجب نمی تواند پیشروی کند ولی در سال ۶۱ در شرایطی می آید که علاوه بر اینکه مردم هیچ مقاومتی نمی کنند بلکه حمایت هم می کنند و ظرف چند ساعت به بیروت می رسد و پایتخت کشور را اشغال می کند.

اگر ما بخواهیم حمله عراق به کویت را مثال بزنیم؛ عراق ظرف کمتر از دو ساعت کل کویت را اشغال کرد. این برای این است که مردم و مقاومتی وجود ندارد. پس مشخص می شود ماهیت مقاومتی که ما می گوییم یک ماهیت ویژه و خاص و نشات گرفته از انقلاب اسلامی است. در غیر این صورت ما در بسیاری از کشورهای دیگر مقاومت هایی را سراغ داریم، مانند مقاومت هایی که در آمریکای جنوبی و شرق آسیا و جاهای دیگر شکل گرفته است؛ اما آنها چون هم از نظر ایدئولوژی و هم از نظر اتصال به اقیانوس مردم، خیلی راهبرد و چارچوب ندارند، موفق نیستند و معمولا هم شکست می خورند. اما این مقاومت با اتکا به ایدئولوژی ناب اسلامی و اینکه می دانند اگر قرار است اتفاقی بیفتد این جمعیت مردمی است که باید بیایند و از خودشان دفاع بکنند، پیروز می شود. اگر شعارهای امام (ره) را ببینید ایشان خیلی روی این موضوع تاکید دارد، یعنی چه در حوزه سیاسی که می گویند «میزان، رای ملت است»، در حوزه دفاعی می گویند به همه مردم واجب است که بروند دفاع کنند؛ یعنی همه مردم باید بروند.

مقاومت امروز به یک جریان بسیار قدرتمند و قوی که واقعاً استکبار را سردرگم کرده، تبدیل شده استاین یعنی اعتقاد به نیروی مردمی و اینکه جریان مقاومت باید هم از لحاظ ایدئولوژی و هم اعتقادی به یک منبع و سرچشمه اصیل و ناب وصل باشد و هم اینکه مردم را با خودش همراه کند.

بنابراین جریان مقاومت به نظر من امروز یک جریان فراگیر و کاملاً جا افتاده است. جریان مقاومت امروز یک قدرت بی نظیری پیدا کرده که در تمام صحنه ها و حوزه ها می تواند مقابله و ایستادگی کند. امروز یمن زیر شدیدترین فشارهای دشمن بخصوص عربستان قرار دارد. مرتب بمباران می شود، نان و آب مردم قطع است و مردم چیزی ندارند، اما این مردم با همه سختی ها به جریان مقاومت اعتراض می کنند که شما نروید با سعودی ها مذاکره کنید. با دشمن مذاکره نکنید و بایستید و بجنگید. این خیلی مهم است. بالاخره مردم این همه تحت فشار هستند. باید بگویند بروید یک کاری کنید حالا هر چه شد ما از این وضعیت رها شویم. ولی دقیقاً برعکس است یعنی جریان مقاومت می خواهد برود مذاکره کند مردم می گویند نروید، برای چه می خواهید بروید!؟

جریان مقاومت امروز جا افتاده است. به نظر من همه این حرکت هایی که استکبار انجام می دهد عمدتاً تلاش او برای از بین بردن این جریان است، اما اعتقاد دارم همه حرکات دشمن به نوعی در رشد، پویایی، قدرتمند شدن، باتجربه شدن مقاومت اثر عکس می گذارد.

مقاومت امروز به یک جریان بسیار قدرتمند و قوی که واقعاً استکبار را سردرگم کرده، تبدیل شده است. زیرا یک زمانی تمام تمرکز کفر جهانی به سرکردگی آمریکا بر یک انقلابی بود که در ایران اتفاق افتاده است. امروز مساله انقلاب اسلامی در محدوده جغرافیایی ایران برای آنها مهم نیست. از صبح که بیدار می شوند باید بنشینند و فکر کنند در یمن چه بکنند؟ در سوریه چه بکنند؟ در لبنان و عراق چه بکنند؟ امروز واقعاً دچار سردرگمی شده اند. این به خاطر هوشمندی است که در جریان مقاومت و در جریان مدیریت و فرماندهی انقلاب اسلامی وجود دارد و شرایط را برای دشمن بسیار سخت کرده است.

با اندكي تلخيص و اضافات برگرفته از خبرگزاري مهر، تاریخ انتشار: 2 شهریور 1395، کد مطلب: 3746378:www. mehrnews.com


اخبار مرتبط
خواندنیها و دانستنیها
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین