شعار سال:معمولا افرادی كه به درمانگران و مشاوران مراجعه میكنند، كسانیاند كه مشكلاتشان ريشه در شبكهی خانوادگیِ آنها داشته و از کیفیتِ لازم برخوردار نبوده است. برای مثال، مشكلات ارتباطی، عاطفی، تروماهای كودكی و نياموختن مهارتهای زندگی يا نقصهای ژنتيكی در اين دسته از مشكلات قرار میگیرد. در این موارد نياز به مداخلهی درمانی و انتخاب روش درمان مناسب با هدف اصلاح الگوی رفتاریِ فرد و يا خانواده احساس میشود.
اما در این میان مشكلاتی وجود دارد كه در سطح اجتماعی و در دورههايی از تاريخ ظهور كرده و به شكل اپيدمی در كل جامعه ديده میشود. این مشکلات صرفنظر از خانوادههای مختلف، قشرها و تربيتهای متفاوت همه را بهنوعی مبتلا میكند. یعنی از خودِ مشاور تا مردمِ عادیِ جامعه با آن درگیر میشوند. اين مشكلات و اختلالها میتواند شهری باشد (فمینيسمزدگی پايتخت)، يا مربوط به قبيلهای خاص باشد (افراط در روح نرينگی يا مادينگی قومها)، يا در سطح كشوری درگیری ایجاد کند (بیاخلاقی، بیقانونی و ناامنی) و يا در سطح بزرگتر کل بشريت را مبتلا كند.
متاسفانه امروزه ما در دورهای از تاريخ زندگی میكنيم كه روح جمعیِ بشريت دچار بيماریِ مشترک شده است. خودخواهیهای جمعی و بيماریِ جاهطلبی روان جمعیِ بشريت را مبتلا كرده و به بیشعوری دامن زده است. بسیاری از افراد در جامعهی کنونی به این جاهطلبی دچارند؛ از ميلِ كنترلنشده نسبت به تجملات گرفته تا روحیهی سيریناپذير در مصرف.
همهی اینها باعثِ توليدات بیرويه و نابودیِ منابع شده است. چون همهمان مبتلايیم. من و شمایی كه بهجای لذتبردن از طبيعت و ديدنِ رقص پروانهها، نشاطمان را با تعويض و خریدهای غيرضروری و رقابتهای بیانتها و لاكچریبازی دريافت میکنیم. باید اعتراف کرد که درمان در چنینوضعی بسیارسخت شده است. چون درمانگر و مراجع هردو مبتلا شدهاند! در درمان جمعی و حل آسيبهای فراگیر راهحلی جز آگاهیِ جمعی وجود ندارد.
شوربختانه شاهدِ نابودیِ مفهوم بشريت هستیم. به «درمان» جدیتر فکر کنیم!
ستاره جلالی
منبع: فضای مجازی