دکتر غلامرضا حسنی می گوید: کل کل کردن در میان جوانها شایع است و آنها با این کار به دنبال ابراز وجودند. این ابراز وجود گاهی در مسیر درست خود انجام میگیرد و باعث پیشرفت میشود اما اگر از منظر جامعه شناختی به جنبه منفی آن نگاه کنیم میتواند بسترساز خشونت هم باشد. آستانه تحمل افراد ممکن است پایین باشد و بعد از یک کنش چند لحظهای به خشونت یا رفتارهای خارج از کنترل منجر شود. این نوع کل کل کردن در جامعه خطرآفرین است.
شعار سال: عاشق کل انداختن هستند و اگر یک روز مراسم کل کل نداشته باشند، احساس کمبود میکنند. کل کل کردن برای آنها یعنی به کرسی نشاندن حرف خود. این را میتوان از بحثهای طولانیشان با دیگران یا حتی در خریدهای لاکچری، رانندگیهای عجیب و غریب و... دید.
«اگر روی دنده لج بیفتم کل کل میکنم. کل کل کردن ذات نسل جوان است و جوانی را نمیتوانی پیدا کنی که کل کل نکرده باشد.» این حرفهای بهار است. دختر 29 سالهای که همراه دوستانش برای تفریح به پارک آمده است. وقتی موضوع کل کل را با آنها مطرح میکنم به هم نگاهی میاندازند و با لبخند خاطرات مشترک کل کلیشان را مرور میکنند؛ بی هیچ حرفی و تنها با نگاه و لبخند. بهار یک دختر جاهطلب است. این را خودش میگوید و تأکید دارد باید در همه چیز برنده باشد و اگر احساس کند شکست خواهد خورد بازی را بهم میزند: «از کودکی دوست داشتم برنده باشم و از اینکه شکست بخورم، عصبانی میشدم. با همین روحیه بزرگ شدهام و گاهی برای برنده شدن هم کل کلهای سنگینی با طرف مقابل میکنم. گاهی اوقات توی محل کار برای اینکه موفق باشم و به اصطلاح کل طرف مقابل را بخوابانم او را دور میزنم و سعی میکنم خودم به تنهایی آن کار را انجام بدهم. البته بعد از پیروزی پشیمانی سنگینی سراغم میآید و سعی میکنم ازدل طرف دربیاورم اما چه کنم که اگر کل کل نکنم میمیرم.»
بهار درباره اینکه چرا اغلب جوانان اهل کل کل کردن هستند میگوید: «جاه طلبی و نشان دادن برتری جزو ذات و شخصیت هر جوانی است و اگر این دو خصلت را از جوان بگیری دیگر چیزی برای نشان دادن جوانیاش نمیماند. جوان دوست دارد قدرت خودش را نشان بدهد و ثابت کند که در همه لحظهها و شرایط از همه سرتر است. معمولاً این خصلت در بین همه جوانها مشترک است و به همین دلیل گاهی به کل کل کشیده میشود. البته من معتقدم کل کل کردن باید به یک رقابت سالم تبدیل شود ولی گاهی به بهای صدمه دیدن یا حتی قیمت جان انسان تمام میشود.»
مریم برخلاف بهار با خانوادهاش کل کل میکند و معتقد است دنیای او و پدر و مادرش خیلی متفاوت است: «بارها بر سر مسائل مختلف با پدر و مادرم کل کل میکنم. احساس میکنم آنها مرا درک نمیکنند و تصور میکنند باید با همان سبک و سیاق دوران جوانی خودشان رفتار کنم. یکی از مهمترین کل کلهای ما بر سر مسائل سیاسی است. تفکرات آنها به اصولگراها نزدیک است و من خودم را یک اصلاحطلب میدانم و به همین دلیل بارها بر سر موضوعات روز سیاسی باهم کل کل میکنیم اما هیچ وقت نتوانستم آنها را متقاعد کنم و کل کل ما برندهای ندارد.»
او درباره کل کل مادرش با جاریاش میگوید: «مادرم با جاریاش هم خیلی کل کل میکنند. مثلاً اگر زن عمو یک وسیله یا سرویس طلای جدید خریده باشد مادرم سعی میکند وسایل یا جواهراتی بهتر از او بخرد تا به قول خودش کم نیاورد. البته به نظر من کل کل آنها از سر بیکاری و پز دادن است چون کسی که مشغول کار باشد کمتر فرصت کل کل کردن و این نوع کارها را پیدا میکند. من در محل کار فرصت صحبت کردن با همکارانم را ندارم چه برسد به کل کل کردن و معمولاً وقتی هم به خانه میرسم، خستهام و جز در مباحث سیاسی کل کل دیگری با پدر و مادرم ندارم.»
حرفهای مرجان درباره کل کل کردن جالب است. او 32 سال دارد و وقتی پای تفاوت دختر و پسر در میان باشد برای کل کل کردن وارد میدان میشود: «از اینکه بخواهند بین دخترها و پسرها در انجام برخی از کارها تفاوت بگذارند، عصبانی میشوم و آن لحظه با کل کل کردن نشان میدهم هیچ تفاوتی وجود ندارد که هیچ ما دخترها توانایی بیشتری از پسرها هم داریم. به طور مثال وقتی پای بحث درباره فوتبال داخلی و خارجی در میان باشد خیلیها تصور میکنند ما دخترها اطلاعاتی در این زمینه نداریم و خودشان را عقل کل میدانند اما من بلافاصله وارد بحث میشوم و اطلاعاتی را به رخ میکشم. بارها بر سر اطلاعات فوتبالی با پسرهای فامیل کل کل کردهام و پیروز هم شدهام. درباره فوتبال ایتالیا اطلاعات زیادی دارم و با هر کسی که ادعا میکند فوتبال ایتالیا را میشناسد، حاضرم کل کل کنم.»
مرجان بجز فوتبال در رانندگی مخصوصاً وقتی به او راه ندهند یا جلویش بپیچند با رانندههای مرد کل کل میکند: «از اینکه مردها فکر کنند ما زنان رانندگیمان ضعیف است و هر طور که دوست دارند رفتار کنند ناراحت میشوم و گاهی هم با رانندههای مرد کل میاندازم تا ثابت کنم از آنها بهتر هستم. البته وضعیت ما دهه شصتیها با بچههای دهه 70 فرق میکند. آنها در همه چیز کل کل میکنند و مراعات طرف مقابل را هم نمیکنند. دهه هشتادیها هم همینطور عاشق کل کل هستند هرچند مدل آنها با ما فرق میکند.»
کل کل یک کنش اجتماعی است
دکتر غلامرضا حسنی جامعهشناس و استاد دانشگاه با بیان این موضوع می گوید: «گاهی اوقات این هدف صرفاً برای فراغت و گذران وقت است و خیلیها دنبال سرگرمی هستند. کل کل کردن در میان جوانها شایع است و آنها با این کار به دنبال ابراز وجودند. این ابراز وجود گاهی در مسیر درست خود انجام میگیرد و باعث پیشرفت میشود اما اگر از منظر جامعه شناختی به جنبه منفی آن نگاه کنیم میتواند بسترساز خشونت هم باشد. آستانه تحمل افراد ممکن است پایین باشد و بعد از یک کنش چند لحظهای به خشونت یا رفتارهای خارج از کنترل منجر شود. این نوع کل کل کردن در جامعه خطرآفرین است. بنابراین به خاطر زمینههای خشونتی که در جامعه وجود دارد، ضروری است که این موضوع را کنترل کنیم. در جوانی خودنمایی به اشکال مختلف انجام میشود و یادگرفتنی است. یک نوجوان با دیدن این نوع کنش از سوی جوانان دیگر آن را یاد میگیرد همچنان که در بعد جامعهشناختی حتی جرم هم یادگرفتنی است.»
کنار پارک مشغول شستن شیشههای ماشین است. 28 سال دارد و از آن دسته جوانهایی است که بشدت علاقهمند کل کل کردن است. حمیدرضا چند باری هم به خاطر کل کل راهی بیمارستان شده و ماشینش را هم به صافکاری برده. خودش میگوید: «خیلی اهل کل کل هستم. در رانندگی و درس دوست ندارم کسی از من جلو بزند. اگر احساس کنم کسی میخواهد زرنگ بازی دربیاورد طاقت نمیآورم و با او کل میاندازم. توی رانندگی دوبار به خاطر کل انداختن با گارد ریل برخورد کردم و ماشین تا فرمان جمع شد و من هم زخمی شدم. البته این حوادث درس عبرت نشد و بازهم وقتی پشت فرمانم کل میاندازم.»
حمیدرضا برخلاف رانندگی اهل کل کل کردن در خرید چیزهای لاکچری نیست: «هیچ وقت در لاکچری بازی کل کل نمیکنم چون قدرت مالیاش را ندارم. این مدل کل انداختن برای بچه پولدارهاست و برای این جور کل کل کردن باید چشمت به جیبت هم باشد.»
کمی آن طرفتر سعید پشت میز سیمانی پارک مشغول مطالعه است. او دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی و اهل قوچان است. تنها کل کل زندگیاش در درس و دانشگاه است. میگوید: «وقتی قرار است برای معادلهای راه حل پیدا کنیم با بقیه بچههای کلاس کل میاندازم و زودتر از بقیه راه حل پیدا میکنم. این کل کل کردن به نظرم خیلی مثبت است و میتواند باعث پیشرفت درسی شود. در موارد دیگر مثل رانندگی یا خرید به هیچ عنوان اهل کل کل نیستم. اما بچههای تهران خیلی اهل کل انداختن هستند و میخواهند هر طور شده در همه شرایط خودشان را برتر از دیگران نشان بدهند. در شهر ما از این نوع کل کلها نداریم و خیلی از هم سن و سالهای من به کار و زندگی فکر میکنند.»فرشاد برخلاف بقیه معتقد است کسانی که ضعف دارند کل کل میکنند و میخواهند با این کار ضعفشان را پنهان کنند. او یک آرمانگراست، اهدافی برای خودش تعریف کرده و برای رسیدن به آنها هم با کسی کل کل نمیکند: «همه سعی و تلاشم را برای رسیدن به هدف انجام میدهم و اگر کسی احساس میکند بهتر میتواند به این هدف برسد هیچ وقت با او کل کل نمیکنم چون باعث میشود آرامشم را از دست بدهم. معمولاً عاقبت کل کل خوب نیست و گاهی به قیمت جان انسان تمام میشود. یکی از دوستان من به خاطر کل کل در رانندگی با مرد جوانی درگیر شد و در این درگیری مرد عصبانی با چاقو او را به قتل رساند. این عاقبت تلخ کل کل کردن است و من دوست ندارم جانم را از دست بدهم.»
تهران شهر کل اندازها
دکتر حسنی معتقد است در تهران بیش از شهرهای دیگر زمینه کل کل کردن وجود دارد: «ترافیک سنگین و جوانهایی که طاقت ماندن در ترافیک را ندارند و سعی میکنند با کل انداختن و هنجارشکنی و زیرپا گذاشتن قوانین سریعتر به مقصد برسند، بیکاری و نبود فضای مناسب برای تفریح و ورزش یکی دیگر از عوامل زمینه ساز برای کل کل کردن در میان نسل جوان است. اگر در هر محلهای ورزشگاه یا مکان هنری وجود داشته باشد که جوانان بتوانند توانمندیهای خودشان را نشان بدهند دیگر کمتر شاهد کل کلی که مخاطرات زیادی هم به همراه دارد خواهیم بود. در نسل دهه 60 وجود بسترهایی برای فعالیتهای اجتماعی یک نوع کل کل بود که باعث حاکم شدن تعامل عاطفی میشد و نتیجه آن هم کمک مردم به یکدیگر بود.»
وی در ادامه به نقش رسانهها و بخصوص صدا و سیما در بروز این نوع کنشها اشاره میکند و میگوید: «به طور مثال فیلم جنون سرعت و یا فیلمهایی که در آن صحنههای بسیاری از کل کل در رانندگی و فرار از دست پلیس به نمایش درمیآید این نوع هنجارشکنی و کل کل کردن را به نسل نوجوان و جوان میآموزد. میزان آگاهی و سواد نیز در زمینه بروز کل کل بین جوانها مؤثر است. یعنی هرچقدر اطلاعات و آگاهی و سواد مردم افزایش پیدا کند زمینه بروز کل کل از میان میرود و این کنش به سوی دانش و علم هدایت میشود؛ یعنی به سویی هدایت میشود که در آن خشونت وجود ندارد و رقابت سالم و منطقی حاکم است.»
به اعتقاد این جامعه شناس کنشهای اجتماعی نیاز به آگاهی و جامعه پذیری دارد: «اگر صدا و سیما، رسانهها، گروههای همسالان و جو کلی و ساختار جامعه که در برآوردن نیازهای جوانان مؤثر هستند، این نیازها را برآورده کنند، زمینه بروز کل کل از میان میرود.»
شعار سال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از پایگاه خبری ایران،تاریخ اننشار:26اردیبهشت1398،کدخبر:471009،www.ion.ir