شعار سال:کشورهای جهان در رویا رویی با ویروس جدید کرونا در دوماه گذشته رفتار و روشهای کاملا متفاوتی از خود نشان دادند. شیوه ظهور بیماری در کشور از یکسو و شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی آن کشور و سطح برخورداری از دانش و زیرساختهای بهداشتی-پزشکی از سوی دیگر، در انتخاب راهبرد بهکار رفته وطبعا موفقیت یا شکست آن نقش اصلی داشته است. با مروری گذرا بر آنچه در ماههای گذشته اتفاق افتاده است میتوان در یک دستهبندی کلی گفت راهبردهای مواجهه کشورها ۳ دسته بودهاند:
۱. «شیوه مهار آهنین»: چین پس از یک تاخیر و ابهام کوتاه شیوه «مهار آهنین» را بهکار گرفت؛ شامل قرنطینه جدی نقاط جغرافیایی شهر ووهان و جداسازی اجتماعی صدها ملیون شهروند تحت خطر و نهایتا ایزوله کردن مبتلایان و مراقبت از بیماران در مراکز درمانی. این شیوه تنها در یک نظام متمرکز و دولت مقتدر با مردم مطیع میتواند بهکار گرفته شود. این شیوه حالا به شکل عملی نتایج مثبت داشته و تحسین جهانیان و سازمان بهداشت جهانی را با خود بههمراه داشته است.
۲. «شیوه تاخیری»: در این شیوه، شناسایی دقیق و تعیین وسعت کانون بیماری و محدودسازی سرعت انتشار از طریق جداسازی مبتلایان و مردم تحت خطر بهمنظور به تاخیر انداختن موج غیرقابل کنترل تعداد بیماران حاد که نیازمند بستری شدن دارند، صورت میگیرد. این راهبرد نیازمند زیرساختهای توسعهای و بهداشتی و حاکمیت یکپارچه و مدیریت موثر است، در کشورهای کره جنوبی، ژاپن و سنگاپور با سرمایهگذاری و تکنولوژی مناسب بهکار گرفته شد و در نتیجه با کمترین نرخ مرگومیر در مقایسه با مبتلایان مورد تحسین قرار گرفته و هماکنون بسیاری از کشورهای غربی بهدنبال الگو گرفتن از آنها هستند.
۳. «راهبرد ترکیبی»: کشورهایی هستند که آمادگی لازم نداشتند، استراتژی مدون اتخاذ نکردند و بعد از مواجهه با بیماری ترکیبی از دو روش فوق را با تاخیر و تردید پیش گرفتند. ایران، ایتالیا و بسیاری از دیگر کشورهای دیگر -با تفاوتهایی آشکار- به این گروه تعلق دارند.
منطق مقابله دولت بوریس جانسون با کرونا این است:فعلا باید اجازه داد مردم آلوده بشوند تا شیب سرعت انتشار آن کم شود، و بعد، زمانی که به مرز اشباع ظرفیت بیمارستان رسیدیم، قرنطینه و تعطیلی رو اجرا میکنیم
اما در این بین یک استثنای آشکار نیز وجود دارد و آنهم دولت بریتانیا است. دولتی که تصمیمش اساسا در مواجهه با کرونا از بنیان متفاوت است و همین تفاوت باعث شگفتی بسیاری از صاحبنظران شده است. شاید بتوان نام این راهبرد را «استقبال و مقاومسازی» در قبال کرونا نام گذاشت.
منطق مقابله دولت بوریس جانسون با کرونا این است: اگر قرنطینه و تعطیلی سراسری ایجاد کنیم، افراد آلوده در یک منطقه میمانند، اما این روش در بلندمدت جواب نمیدهد. بنابراین اگر قرنطینه ایجاد کنیم، یک دوره آرام خواهیم داشت ولی وقتی نشت کرد ناگهان با شیوع انفجاری مواجه میشویم که خارج از ظرفیت بیمارستانی ماست. پس فعلا باید اجازه داد مردم آلوده بشوند تا شیب سرعت انتشار آن کم شود، و بعد، زمانی که به مرز اشباع ظرفیت بیمارستان رسیدیم، قرنطینه و تعطیلی رو اجرا کنیم و نرخ شیوع را پائین نگه میداریم. مبنای سیاست دولت جانسون مبنی بر تعطیل نکردن مدارس آن بود که از دانشآموزان به عنوان ناقل استفاده کند و آنها بهمرور ویروس را بین بزرگسالان پخش کنند.
رویه منحصربهفرد دولت بریتانیا در مقابله با کرونا باعث انتقاد سازمان بهداشت جهانی و اختلافنظر بین صاحبنظران سیاستهای بهداشتی و پزشکی و دانشمندان شده است. دولت حتی مخالف تعطیل شدن مدارس و محل کار است.
اما چرا دولت بریتانیا این روش را انتخاب کرد. دو تحلیل در این زمینه وجود دارد. مخالفان به تحلیل ریشههای سیاسی اقتصادی این دیدگاه میپردازند. این گروه معتقدند دلیل موضع دولت انگلیس عملا در ناتوانی مالی و ظرفیت ناکافی «نظام بهداشت عمومی ملی بریتانیا» موسوم به NHS در بستری کردن و تامین درمان بیماران حاد و مبتلا به کرونا برمیگردد.
اما گروه دومی هم هستند که از سیاست دولت بریتانیا دفاع میکنند و شگفت آنکه طرفدارانی بیشمار در بین دانشمندان حوزه سلامت و صاحب نظران مدیریت بهداشت عمومی در اروپا بخصوص در بریتانیا دارند. این گروه از دانشمندان مدتهاست که معتقدند دشمن اصلی بشریت عوامل بیولوژیک و بخصوص ویروسها هستند و تلاش میکنند این فرضیه را به گوش جهانیان برسانند که علیرغم همه پیشرفتهای پزشکی هیچ راهحلی بجز تقویت نظام ایمنی بدن در قبال ویروسها ومیکروبها وجود ندارد. این گروه از اندیشمندان معتقدند که میبایست سیستم ایمنی انسان از ابتدای کودکی در مواجهه با میکروارگانیسمها قرار گرفته و ورزیده شده تا بتواند در بلندمدت ایمنی نوع بشر را تضمین کند. طرفداران افزایش توان ایمنی بدن در قبال میکروارگانیسمها، که بریتانیاییها سردمداران آنها هستند، این فاجعه را پیشبینی کرده و حل آنرا در گرو بسیج جهانی و بیداری ملتها و سیاستمداران و تغییر نگرش آنها میدانستند.آنها معتقدند؛ آنچه انسان را نمیکشد، قطعا او را قویتر خواهد ساخت. بههمین دلیل این گروه از اندیشمندان معتقدند واگیر شدن تدریجی اکثریت جامعه شاید تنها شیوه مقابله با این بیماری باشد. این گروه سالهاست نسبت به تحول میکرو ارگانیسمها در قبال آنتی بیوتیکها هشدار میدهند و با حمایت دولت انگلیس و برخی کشورهای اروپایی جهت «مقاومت ضد میکروبی» موسوم به AMR در تلاش هستند تا مصرف آنتی بیوتیکها را بهشدت در انسان و دام کاهش دهند و در مراکز آموزشی و مدارس بریتانیا نیز بدنبال افزایش مواجهه کودکان با میکروارگانیسمهای محیطی هستند تا سطح مقاومت در قبال بیماریهای آلرژیک را افزایش دهند.
اما دیر زمانی است که مخالفین آنها اما معتقدند شیوع کرونا در جامعه سالمند بریتانیا یک فاجعه انسانی است که با ناتوانی نظام ملی بهداشت این کشور در حفاظت از گروه سالمند و آسیبپذیر بهوقوع خواهد پیوست.
نخستوزیر بریتانیا معتقد است باید اکثریت جامعه به کرونا مبتلا بشوند تا مصونیت جمعی پیدا کنند اما باید دید دولت شکننده بوریس جانسون که چند صباحی است از معرکه برگزیت بهدرآمده، در صحنه عمل توان رویارویی با هزینه ریسک از دست دادن شمار کثیری از سالمندان و بازنشستگان این کشور، که اکثرا موافقان برگزیت و عامل به کرسی نشاندن وی بوده اند، خواهد داشت؟ برخی حتی موضع این دولت با کرونا را به موضع کشور فرانسه در جنگ جهانی دوم در مواجهه با ارتش هیتلر تشبیه کردهاند که نه مواجهه رودررو بلکه تسلیم اولیه اما مقابله فرسایشی بلندمدت تا پیروزی انتخاب کرد.
فراموش نکنیم آنچه در این نبرد سرنوشتساز است ریشهکن کردن دشمن بالقوه بیولوژیک بشر از طریق مقاومسازی است. برنامه دولت جانسون این ریسک را دارد که آیا دولت و نظام درمانی میتوانند لحظه مرزی اشباع را درست تشخیص بدهند یا نه، و آیا اجرای قرنطینه سراسری در آن لحظه میتواند در کنترل اوضاع موثر باشد یا نه. بازی خطرناکی است و نتیجهش هرچی باشد حتما تاریخی خواهد بود.
گذشته از چهار راهبرد فوقالذکر و طبق آخرین تجارب بهدست آمده در دوران پرچالش و کوتاهی که از ظهور این ویروس میگذرد بهنظر میرسد موفقیت در همه روشها و راهبردهای فوق، علیرغم تفاوتهای آن، در گرو داشتن یک راهبرد مدون و رعایت چند اصل زیر است:
۱- اطلاع و آمار دقیق از وضعیت بیماری از طریق پالایش وغربال وسیع و سریع از ظهور بیماری در سطح جامعه قبل و بعد از شیوع آن.
۲- انسجام وهماهنگی در سطح محلی وملی در حاکمیت، و مدیریت موثر وسریع در دستگاههای مربوطه کشور بهمنظور تصمیمسازی سریع و همه جانبه.
۳- شفافیت و تقویت اعتماد متقابل مردم و دولت و حضور رسانههای ارتباطی که فرایند سریع اطلاعرسانی و هدایت حرکتهای اجتماعی را تسهیل و ضمانت کند.
منبع ؛فضای مجازیMarch 15, 2020