شعارسال:سالهاست که منتقدان نظام آموزش عالی در کشور، از روند فعالیتهای علمیوپژوهشی گلایه دارند و بر این باورند دانشگاه که بستر اصلی تحقیقوپژوهش است، از مسیر اصلی و چشمانداز خود دور شده است. نبود زیرساختهای لازم برای تحقیق و پژوهش، عدم اختصاص بودجه به فعالیتهای پژوهشی، بیمیلی دانشجویان به انجام تحقیقات و پژوهشهای علمی، کپیبرداری علمی از تجربیات موفق پژوهشی کشورهای توسعه یافته و عمیق نبودن اندیشههای علمی در ساختار نظام آموزش عالی، مهمترین چالشها و نقایصی است که موجب شده عملکرد واقعی پژوهشگران دانشگاهی چندان مورد توجه نباشد. البته مقرضانه است اگر بگوییم تمامی پژوهشهای انجام شده در کشور عمیق و اصیل نیست، چراکه هستند دانشجویانی که بدون چشمداشت و بهرغم مشکلات متعددی که وجود دارد، با هزینههای شخصی و اتکا به توان علمی خود، پای در میدان گذاشته و مسیر پژوهش و تحقیق را طی میکنند.
بهاعتقاد صاحبنظران، در کشورهای توسعهیافته تحقیقوپژوهش نهتنها هدفگرا شکل میگیرد، بلکه در مرحله اجرا نیز کمبودی وجود ندارد. درحالیکه در کشور ما پژوهشهای توسعهای درکنار بخشهای اجرایی، یا اصلا وجود ندارد یا درصورت وجود داشتن فقط اسم آن را یدک میکشد و رسما وجود خارجی ندارد. در این میان باید گفت که کاهش بودجه پژوهشی در کشور بهمثابه زنگ خطری است که بهنظر میرسد صدای آن بهگوش مسئولان نمیرسد. با این حساب شاید این تعبیر که مجموعه تاثیرگذار درحوزه پژوهش کشور بیمار است، تعبیر درستی از چرخه کلی تحقیق و پژوهش باشد، بااینحال باید توجه داشت نیرو محرکه اصلی پژوهش که مدیریت صحیح و همهجانبه و خوشفکر است در کشور دیده نمیشود.
امسال از سوی مقام معظم رهبری سال جهشتولید نامگذاری شد. نامگذاری امسال شاید بهترین بهانه یا انگیزهای باشد که میتواند بر اهمیت تحقیقوپژوهش بیفزاید و مسئولان و سیاستگذاران را برآن دارد تا با حمایت هرچه بیشتر از فعالیتهای پژوهشی، گام مهمی درجهت تحقق شعار امسال بردارند. برای بررسی وضعیت فعالیتهای پژوهشی در دانشگاهها، پیوند صنعت و دانشگاه، ملزومات تحقق جهش تولید با استفاده از توان پژوهشی دانشگاهیان و بهطورکلی اهمیت پژوهش در پیشبرد اهداف کشور با رضا روستاآزاد، استاد دانشکده مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف و رئیس سابق این دانشگاه گفتوگو کردیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
روند پژوهشی دانشگاهها را در سالهای اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟ پیش از هرچیز، باید گفت پژوهش، خرج دارد. برای انجام یک فعالیت پژوهشی علاوهبر سرمایه ثابت و تجهیزات مورد نیاز، باید سرمایه درگردش نیز وجود داشته باشد. این در حالی است که در کشور ما و نهتنها در یک دولت بلکه درطول تمام دولتهای گذشته، مجموعه وزارت علوموتحقیقات هیچگاه بودجه کافی و موردنیاز پژوهش را دراختیار اساتید قرار نداده است.
با این وجود درطول سالیان سال اساتیدی که ذاتا افراد پژوهشمحور و پژوهشگر بودند، بدون کمکهای دولتی و با بودجههای شخصی خود پژوهشهای بسیار مهم و ارزشمندی به جامعه ارائه دادهاند. این پژوهشها در زمینهای، خدماتی را دراختیار مردم قرار داده است و موجب شده تا پژوهشگر با درآمد حاصل از ارائه خدمات، بتواند پژوهشهای خود را ادامه دهد.
دولتها هیچگاه بودجه لازم را در اختیار اساتید قرار ندادهاند از سوی دیگر قشری از اساتید هستند که چشم امید به کمکهای دولتی دوختهاند و برای انجام پژوهشهای خود منتظر بودجههای دولتی هستند. از آنجایی که دولتها هیچگاه بودجههای لازم را دراختیار اساتید قرار ندادهاند، لذا این پژوهشگران درنهایت فعالیت خود را به انجام یک پروژه کارشناسی ارشد یا دکتری ختم میکنند که بهطور معمول هم ارزشمند و مفید فایده نیست.
درواقع این اساتید معمولا از پژوهشگرهای دیگر که عموما پژوهشگران خارجی هستند، تقلید میکنند. بهعبارت دیگر این اساتید بهواسطه اینکه سرمایه و تجربه کافی ندارند بهکار تئوری روی میآورند. برای مثال دادههای تجربی دیگران را با اندکی پایین و بالا کردن و تغییر در آن بهصورت مقاله ارائه میدهند که ارزش اصیلی ندارد. نکته جالب این است که عدهای حتی در روند کپیکاری، اطلاعات درستی از اصل دادهها ارائه نمیدهند و این امر بیارزش بودن نتیجه پژوهش را دوچندان میکند. ناگفته نماند که در این میان افرادی هم هستند که با وجود فعالیتهای پژوهشی تئوریک، بهدلیل برخورداری از تجربه کافی، دستاوردهای ارزشمندی کسب میکنند. اما درمجموع، کسانی که پژوهشهای اصیل و واقعی ارائه میدهند موفق به ارائه خدمات اصیل نیز میشوند تاجاییکه از دل برخی از پژوهشهای انجام شده، شرکتهای دانشبنیان ثبت میشود.
تنها 10درصد ظرفیت علمی دانشگاهها صرف پژوهش میشود اما بهطور کلی و در خوشبینانهترین حالت باید گفت درحالحاضر تنها 10درصد کل ظرفیت علمی دانشگاهها در کل کشور صرف پژوهش میشود و 90درصد از این ظرفیت بلااستفاده و بهاصطلاح درجا میزند یا کار بیهوده و تقلبی ارائه میدهد؛ کاری که درنهایت استادیار را به مقام دانشیار، دانشیار را به مقام استاد، دانشجوی مقطع کارشناسی را به کارشناسیارشد و دانشجوی کارشناسیارشد را به دکتری سوق میدهد. بنابراین باید گفت متاسفانه 90درصد ظرفیت علمی کشور درحال هدررفت است. 10درصد باقیمانده هم از حمایت دولت ناامید شدهاند و با اتکا بهخود پژوهش میکنند. با این اوصاف آیا بهواقع میتوان به آینده پژوهش در کشور امیدوار بود؟
وضعیت شتاب علمی کشور در سال گذشته چگونه بود؟ نسبت و فاصله ما درحالحاضر با افقهای تعیین شده چگونه است؟ کدام شتاب علمی! من شتاب علمی در کشور و در ساختار علمی کشور مشاهده نمیکنم. حتی ممکن است این سوال در ذهن شما ایجاد شود که فعالیت شرکتهای دانشبنیان که در سالهای اخیر نیز قابل توجه بوده، چه جایگاهی دارد؟ در پاسخ باید گفت حتی دستاوردهای شرکتهایی که امروزه بهعنوان دانشبنیان ثبت و شناخته میشوند نیز برگرفته از نمونههای غربی است که یا بهصورت مهندسی معکوس یا الگوبرداری از آن، بومیسازی شده است. این دستاوردها معمولا توسط افرادی که در ارتباط با دانشگاهها و مراکز علمی خارج از کشور هستند، به داخل کشور آورده و با الگوبرداری از آن نمونه ایرانی آن ساخته و عرضه میشود. مصداق بارز این الگوبرداری همین تاکسیهای اینترنتی یا نرمافزارهای مسیریاب است که تا پیش از رواج آن در ایران، در کشورهای اروپایی، آمریکایی و حتی ژاپن و چین نیز استفاده میشد. اما نباید فراموش کرد که موضوع شتاب علمی با شتاب فناوری فرق دارد. علم در دانشگاهها باید از مبانی شکل بگیرد و بلکه باید در یک مسیر مشخص روندی را طی کند که این روند معمولا هم صعودی است و هیچ ارتباطی نیز با دولت و حمایتهای دولتی ندارد. در این راستا موضوعی باعنوان فناوری و عمل مطرح میشود. خوشبختانه با تاکیدات موکد مقام معظم رهبری، بنیاد علمی نخبگان ایجاد و مبحث عملگرایی مطرح شد. اما همین عملگرایی نیز میتواند ریشه در پژوهشهای علمی در داخل کشور داشته یا اینکه در قالب تقلید باشد. بنابراین آنچه درحالحاضر بهعنوان شتاب علمی یا شتاب فناوری در دانشگاهها و در شرکتهای دانشبنیان دیده میشود، اکثرا تقلیدی است از عملکردهایی که در آمریکا و اروپا و ژاپن مورد آزمایش قرار گرفته و نتایج خوبی داشته است.
آیا این تقلید مخرب است؟ خیر، درحد و اندازه خود، اشکالی ندارد. مثلا تقلید از یک نرمافزار مسیریاب و طراحی و ساخت نمونه ایرانی آن بههرحال موجب ایجاد یک فناوری شده است، با این تفاوت که این فناوری از علم داخل سرچشمه نگرفته است، ولی توانسته در نوع خود خدمتی را به جامعه ارائه دهد. این پدیده را میتوان بهعنوان شتاب علمی یا فناوری دانست؛ منتها شتاب علمی برگرفته از نمونه غربی.
آیا دانشگاهها توان حل مسائل کشور و بهویژه چالشهای بخش صنعت را دارند؟ چرا تاکنون اعتماد لازم از سوی صنعت نسبت به دانشگاه شکل نگرفته است؟ آیا میتوان به استحکام پیوند صنعت و دانشگاه امیدوار بود؟ دانشگاهها در تمامی کشورهای توسعهیافته حلال مشکلات اقتصادی و بهویژه چالشهای بخش صنعت هستند. این یک نگاه کلی است. اما این امر در ایران بهدلایل متعددی امکانپذیر نیست چراکه زیرساختهای لازم برای تحقق این هدف در کشور وجود ندارد. همانطورکه گفته شد پژوهشگران با اتکا به توان خود فعالیت میکنند؛ کسانی مانند شهید احمدیروشن، شهید تهرانیمقدم و امثال این افراد اصلا امید به حمایت از سوی کسی ندارند و تنها با همت مردانه خود، امکانات مورد نیازشان را حتی از زیر سنگ هم که شده فراهم میکنند چراکه این افراد نسبت به دولت بیتفاوت شدهاند.
مدیریت رانتی مهمترین دلیل عدم پیوند صنعت و دانشگاه از سوی دیگر مشکل اصلی این است که مدیریت در کشور ما مدیریتی رانتی است. این مهمترین عامل عدمپیوند صنعت و دانشگاه و بیاعتمادی دوطرف به یکدیگر است. وقتی مدیر یک بخش با وزیر فلان وزارتخانه رابطه خویشاوندی و خانوادگی دارد و بدون تجربه و شایستگی لازم و صرفا با رانت در جایگاه یک مدیر شایسته تکیه زده است، نتیجه این میشود که دانشگاه توان حل مشکلات صنعت را ندارد و صنعت نیز به دانشگاه اعتماد نمیکند. بهجرأت میتوانم بگویم که اگر همین مشکل بهظاهر غیرمهم حل شود و مدیریت رانتی جای خود را به شایستهسالاری بدهد، حتی درشرایط کرونایی نیز تولید و اقتصاد بهیکباره جهش پیدا میکند.
درکنار مسالهای که شما اشاره داشتید، بخشی از حرکت پژوهشی دانشگاهها برعهده دانشجویان تحصیلات تکمیلی بهویژه دانشجویان دکتری است. اما از این ظرفیت بزرگ نهتنها استفاده نمیشود حتی بهنظر میرسد عدهای بهاشتباه دنبال کاهش ظرفیتها هستند. چرا این توان بالقوه، بالفعل نمیشود؟ متاسفانه تعداد موانعی که در مسیر حرکت پژوهشی دانشگاهها وجود دارد غیرقابل شمارش است. البته این موانع صرفا در این حوزه وجود ندارد، بلکه تمام سیستم کاری کشور اعم از تولید، علم، فناوری و سایر بخشها همواره با موانع جدی روبهرو هستند. همین امر موجب میشود کارآفرینان با وجود نیاز کشور بهحضور این افراد، فعالیت خود را در کشور دیگری مانند چین ادامه دهند. چندی پیش گزارشی از راهاندازی یک کارخانه سنگبری در چین توسط یک کارآفرین ایرانی مشاهده کردم. او در پاسخ به این سوال که چرا در چین فعالیت میکند گفت که در چین برای راهاندازی یک کسبوکار تمام مجوزهای لازم نهایتا درعرض یکماه صادر میشود درحالیکه در ایران پس از یک سال دوندگی برای دریافت مجوز، همچنان موانع دیگری سد راه فعالیت کارآفرینان است. او در ایران با 10 کارگر و در چین با 150 کارگر کار میکرد. این، یعنی اشتغالزایی برای 150 نفر غیر ایرانی. این موارد نشان میدهد که مدیریت درستی در هیچ یک از سطوح وجود ندارد. درنتیجه تولید راکد، علم بلااستفاده و پژوهش بینتیجه میماند.
سهم پژوهش در تولید ناخالص داخلی کشور، کمتر از یکدرصد است و با وجود اینکه طبق برنامه ششم توسعه قرار بود تا پایان سال 98 این سهم به بیش از یکدرصد افزایش پیدا کند، اما همچنان رشدی در این زمینه مشاهده نمیشود. م اینکه ضاف برپیشبینی شده در سال 99 نیز سهم پژوهش در تولید ناخالص داخلی همچنان رشد نخواهد کرد. ارزیابی شما چیست؟ این موضوع، پیشبینی نیست، بلکه یک واقعیت صددرصدی است. حتی ممکن است به کمتر از میزان کنونی نیز کاهش یابد.
وزارت علوم کارکرد خاصی نداشته است درشرایط حالحاضر دانشگاه چه تصمیماتی باید اتخاذ شود تا دانشگاهها به جایگاه واقعی خود دست پیدا کنند؟ متاسفانه مساله اصلی این است که دانشگاههای کشور از یکدیگر منفک هستند. دانشگاهها یک ستاد بهنام وزارت علوم دارند که بهواقع کارکرد خاصی از خود نداشته و ندارد. حتی بودجه دانشگاهها نیز مستقیما از سازمان برنامهوبودجه دریافت میشود. از طرف دیگر اگر قرار باشد این ستاد قویتر عمل کند با توجه به ناکارآمدی آن، موجب میشود سطح عملکرد دانشگاهها از سطح کنونی پایینتر بیاید. بهنظر من اولین مورد که برای داشتن یک ستاد قوی لازم است استقرار اساتید دانشمند و پژوهشگران عملگراست.
دانشگاهها به حال خود رها شدهاند حقیقتا اکنون دانشگاههای ما به حال خود رها شدهاند و اساتید و مسئولان وزارت علوم نیز تنها وقت تلف میکنند. بنابراین در این شرایط تنها باید به امید اساتیدی بود که بهصورت خودجوش فعالیت میکنند. نکته قابل توجه اینکه بهنظر میرسد در سالهای اخیر عملکرد دانشگاه آزاد بهمراتب بهتر از دانشگاههای دولتی بوده است چرا که دانشجویان این دانشگاهها بهدلیل پرداخت هزینه تحصیل قدر پول و زمان خود را میدانند و لذا تمرکز بیشتری بر فعالیتهای پژوهشی خود دارند. اکنون بسیاری از شرکتهای خصوصی برای استخدام نیرو تمایل بیشتری به استخدام فارغالتحصیلان دانشگاههای آزاد دارند.
شعارسال،با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه فرهیختگان ،تاریخ انتشار:3 اردیبهشت 1399،کدخبر: 174897،www.farhikhtegandaily.com