یکی از دندانپزشکان در اعتراض به پروتکل های کرونایی برای دندانپزشکان اینگونه نوشت ؛سیاست مدار هستید و براتونمشکل هست که به متروها و اتوبوسها و هواپیماها که آلودگی بیداد میکند گیر بدید اومدید دیوار کوتاهتر از ما گیر نیاوردید که سامانه برایمان طراحی میکنید و تازه اعتبار سنجی هم میخواهید بکنید. جمع کنید این کمیته مشورتی را و برید بازی دیگری پیدا کنید و بزارید به شغل " نوه داریم " برسم.
شعار سال: جناب آقای دکتر جان بابایی معاونت محترم وزیر بهداشت، شنیدم که ما دندانپزشکان را از سایر حِرف پزشکی جدا فرموده و شاخهای جدید در سایتتون ایجاد کرده اید تا برویم در آنجا مانند کسبه و بازار ثبت نام کنیم تا بتوانیم در مطب مشغول به کار شویم. هر چه تو سایت گشتم در خصوص " نوه داری " چیزی پیدا نکردم. لطف فرموده و برای من یک شاخه جدا در سامانه خود ایجاد کنید به نام: " نوه داری" تا بتوانم در آنجا ثبت نامکرده و شغلم قانونی باشد. در ضمن اگر قرار شد اقلامی هم با سهمیه دولتی به بچه مثبتهایی که در سامانه شما ثبت نام میکنند اختصاص یابد، یادشان باشد پوشک بچه و شیر خشک را هم به این اقلام اضافه کنید تا در شغل شریف " نوه داری " ام با کمبود امکانات مواجه نشوم.
بیش از سه ماه است که کرکره دکانمان را پایین کشیده ایم و حالا وضع من که بهتر است شغلی باکلاس به نام " نوه داری " برای خود ایجاد کرده ام، اما میدانم که خیلی از همکاران هنوز دارند در منزل آشپزی میکنند و ظرف میشویند. به خاطر مشکلات بیمارانم وجدان درد گرفتم و خودم را راضی کردم حداقل هفتهای یک روز بروم عزیزانی را که مشکلات حاد دارند را ببینم. اما این دستور شما که بایستی برای کارم در مطب بایستی مثل بوتیکها ثبت نام کنم و تازه با پدیده نامانوس اعتبار سنجی هم مواجه شدم، احساس کردم که بایستی جور دیگری با شماها رفتار کرد.
از آنطرف دیدم دکتر هوشمند دبیر شورای آموزشی و تخصصی دندانپزشکی وزارت بهداشت و درمان هم دارند به مردم توصیه میکنند که مردم از مراجعه به مطبهای دندانپزشکی تا میتوانند خودداری کنید.
عجبا؟!
همیشه وسوسه شده ام از دکتر هوشمند و دکتر صمد زاده و حتی دکتر تاجرنیا بپرسم که شماها تا به حال مطب خصوصی داشته اید؟یادم هست اوایل دوران دانشجویی ام میرفتم کلاس کنگ فو. یکی دو سال که گذشت و به حدی رسیده بودیم که بایستی در جنگ تن به تن شرکت میکردیم، یه بار استادم اومد در گوشم ازم پرسید: ببین حسین تو عمرت دعوا کردهای؟ گفتم نه. بچه پاستوریزه ام و پاک پاک. یواشکی دم گوشم گفت ببین توصیه میکنم بری یه ورزشی مثل یوگا و مدیتیشن. اینورزش اصلا برای تو مناسب نیست. حالا من از این مسئولان تصمیمگیر سوال میکنم که عزیزان تا به حال خاک مطب خصوصی را خورده اید؟ چند سال؟ اگر نه چطور میتوانید در خصوص ما مطب دارها تصمیم بگیرید. کسانی که حداقل بیست سال مطب داشتند میفهمند که من چی میگم.
بیایید التماسم کنید تا براتون مطب باز کنم. جواب مردم را هم خودتان بدهید.
سی و دو سال است با کله رفته ام تو دهان بیماران تا نان در بیاورم. میدانید چندتا بیمار ایدزی و هپاتیتی در این سالیان سال کار باهاشون مواجه بودم. بیشمار. طوریم شده؟ این همه تو جامعه آنفولانزا شایع شده و مردم را درگیر کرده و رفته و آمده یک بار هم آنفولانزا نگرفته ام حالا میخواهید ثبت نامکنم و اعتبار سنجی ام کنید؟ جمع کنید این حرفها را تو رو خدا. مگر از کره مریخ تشریف آورده اید؟ خودتونو کشتید با پروتکل نویسی و باز کم آورده از انجمنهای تخصصی هم دعوت میکنید دوباره پروتکل بنویسند؟ سیاست مدار هستید و براتونمشکل هست که به متروها و اتوبوسها و هواپیماها که آلودگی بیداد میکند گیر بدید اومدید دیوار کوتاهتر از ما گیر نیاوردید که سامانه برایمان طراحی میکنید و تازه اعتبار سنجی هم میخواهید بکنید. جمع کنید این کمیته مشورتی را و برید بازی دیگری پیدا کنید و بزارید به شغل " نوه داریم " برسم.