پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۲۹۰۱۶۴
تاریخ انتشار : ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۴۹
مغفول ماندن موضوع ازدواج در تولیدات سینمایی و نمایش خانگی، اگرچه بارها مطرح شده اما نسخه قابل درمانی برای آن پیدا نشده است.
شعارسال: چندسالی است که تولیدات سینمای ایران روی دو ژانر طنز و اجتماعی درجا می‌زنند. دلیل این تکرر هرچه که باشد بی میلی مخاطب برای تماشای ژانر‌های معمایی، علمی تخیلی، اکشن، وحشت و... نیست. زیرا بار‌ها شاهد بودیم که حتی مردم عادی جامعه هم فیلم‌ها و سریال‌های خارجی را به تولیدات داخلی ترجیح داده اند.

البته ناگفته نماند که دست فیلمسازان و سینماگران ایرانی متاثر از اوضاع اقتصادی جامعه در تولید پروژه‌های بزرگ تا حد زیادی بسته است. یک تهیه کننده پیش از هرچیز به بازگشت سرمایه فکر می‌کند تا ساخت فیلمی که شاید تفاوت زیادی با زمینه‌های سلیقه‌ای مخاطب داشته باشد. این تصمیم و اقدام در کشور ما ریسک نامیده می‌شود نه حمایت از فیلمنامه و فیلمسازی که سعی دارد مردم را با دریچه‌های جدیدی از سینما آشنا کند.

بی میلی سرمایه گذاران سینما برای ساخت فیلمنامه‌های اقتباسی ریشه در بسیاری از مسائل جامعه دارد که بررسی آن‌ها در قالب این گزارش نمی‌گنجد. اما مسئله‌ای که صحبت‌های ما در این گزارش را جهت دار می‌کند، موضوع کم رنگ شدن مقوله ازدواج در تولیدات سینمایی و سریال‌های نمایش خانگی است.

چند سالی است که در فیلم‌های سینمایی، قبح روابط نامشروع شکسته شده و دیگر خبری از عشق و عاشقی‌های پایدار که زمینه ازدواج دو نفر را فراهم می‌کند، نیست. اگر یک نگاه کلی بر فیلم‌های پرفروش چندسال اخیر داشته باشیم متوجه می‌شویم که نویسندگان آن آثار، موضوع ازدواج را از ذهن و فیلمنامه‌های خود پاک کرده اند. اکثر روابط عاشقانه در این تولیدات یا به جدایی ختم می‌شود و یا اینکه پس از عقد رسمی، روابط زن و شوهر سرد می‌شود که در شکل دادن ذهن مخاطب نسبت به ازدواج نقش مهمی دارند.

چرا باید در کشور آمار فساد‌های اجتماعی سر به فلک بکشد؟ چرا سینماگران که به مراتب تریبون قوی تری نسبت به سایر هنر‌ها در دست دارند به داد این وضعیت نمی‌رسند؟ مگر نگارش فیلمنامه‌ای که تحکیم ارکان خانواده را دنبال کند، از نگارش فیلمنامه‌ای که به جز سیاهی، دورویی، اعتیاد و مشکلات اجتماعی چیزی از جامعه ارائه نمی‌دهد، سخت‌تر است؟

درست است ما قبول داریم که هنر بازتاب عینی و زبان گویای جامعه است، اما مگر جامعه ما فقط به مشکل اعتیاد و نزاع‌های خیابانی مبتلاست که فیلمسازان جوان به بهانه شناخت پهنه‌های جنوبی شهر، چنین خوراکی در فیلم هایشان به مردم ارائه می‌دهند؟ مگر در دنیا ثابت نشده که ایرانیان مردم احساسی هستند، چرا این ویژگی ما دست مایه سینما قرار نمی‌گیرد؟

این موضوع دقیقا نقطه ضعفی است که شبکه‌های خارجی به ویژه شبکه جم بر روی آن دست گذاشته اند. سریال‌هایی که فقط و فقط بر روی سکانس‌های عاشقانه تکیه کرده و دیگر هیچ حرف و پیامی برای گفتن ندارند، با تحریک کردن احساسات مردم ایران، مخاطبان خود را تامین می‌کنند. در روز‌هایی که اهالی رسانه و سینماگران ما در خواب به سر می‌برند، رقبا بر اسب نفوذ سوار شده و خوب می‌تازند. رنگ و لعاب‌هایی که آن‌ها به تولیدات خود می‌دهند، ذهن و چشم نیمی از مردم ایران را به خود جلب کرده است. البته مردم ما هم تقصیری ندارند، وقتی به تماشای آن سریال‌ها می‌نشینند، می‌بینند که تا چه حد در احیای فرهنگ‌های خودشان موفق هستند، چقدر بر قوانین و ضوابط سرزمینشان پایدار بوده و ابدا تصویری از نازیبایی‌های شهر‌ها و مسائل سیاه جامعه را نشان نمی‌دهند.

 حجتی: فیلم‌های امروز به نقد حواشی و متن ازدواج می‌پردازند نه مشکلات حقیقی جوانان!

باید بگوییم که کسی منکر بیان انتقاد‌ها از زبان فیلم و هنر نیست، اما مسئله بر سر غفلت هنرمندان و سینماگران ما از اخلاق و فرهنگ اصیل ایرانی است. ازدواج موضوع و نیاز بسیار مهم جامعه امروزی است که متاسفانه بار سفر از تولیدات هنری ایران بسته است.

درباره همین موضوع با احسان حجتی نویسنده رادیو و پژوهشگر سینما گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

سینما بعد از انقلاب دچار تغییر شد نه تحول!
 
سینما بعد از پیروزی انقلاب دچار تغییراتی شد، اما دچار تحول نه! سینمای ایران در ظاهر با اعمال ممیزی‌های بعد از انقلاب تغییراتی را در بدنه و ساختار خود مشاهده کرد، اما محتوای سینمای بدنه ما تقریبا در رگه‌های سینمای قبل از انقلاب باقی ماند. یکی بخش سینمای موج نو یا روشنفکری و دیگری بخش فیلمفارسی. این دو بخش همچنان از سینمای پیش از انقلاب به سینمای کنونی ما به ارث رسید. به همین دلیل فیلم‌هایی که در موضوعاتی همچون ازدواج کار میشوند، تقریبا از همان مدل‌های قبل سرچشمه می‌گیرند. فیلم‌هایی که امروز درباره مقوله ازدواج تولید می‌شوند، عموما یا در دسته سینمای طنز قرار می‌گیرند یا در دسته سینمای اجتماعی که به نقد حواشی و متن ازدواج می‌پردازد. معدود فیلم‌هایی درسال‌های بعد از انقلاب کار شد که سعی می‌کرد به مشکلات حقیقی جوانان بپردازد. معمولا فیلم‌هایی که در این حوزه کار می‌شود غالبا دچار تکرار و تیپ میشوند، در واقع توانست از کلیشه سازی خوب و بد، فقیر و غنی، ظالم و مظلوم فاصله بگیرد، اما نتوانست به یک جریان سینمایی تبدیل شود.

به نظر شما چرا در تولیدات اخیر سینما و نمایش‌های خانگی، ازدواج سفید و روابط دوستی دختر و پسر را ترویج می‌دهند؟
برخلاف نظر بسیاری که عقیده دارند سینما در سال‌های اخیر آثار خاصی با مضامین خاصی تولید کرده است، باید یادآور شد که این موضوعات برای سینمای ایران، به هیچ وجه تازگی ندارد. با رجوع به پیشینه سینمای ایران و آثار تولیدی در گذشته آن می‌توان دریافت موضوعاتی که امروز تولید می‌شوند درواقع به نحوی بازتولید و بازخوانی آثار گذشته هستند. یعنی قصه‌ها همان قصه‌های گذشته هستند که ظاهر متفاوت و امروزی به خود گرفته اند. البته این موضوع را هم باید در نظر داشت که نگاه بدنه سینمای ما به سینمای خارج از کشور معطوف است و به نوعی از آثار و فضای غالب بر تولیدات کشور‌هایی همچون آمریکا و فرانسه الهام و الگو برداری می‌کند. به تبع مضامین تولیدی در آن کشور‌ها با اندکی تغییر و همگام سازی با ممیزی‌های موجود در ایران، روی پرده‌های سینما‌های ایران نقش می‌بندد.

جامعه ما فقط چیزی است که فیلم‌ها نشان می‌دهند؟ آیا این موضوع که نمایش این موضوعات بازتاب عینی از جامعه است را قبول دارید؟
سینما و جامعه از هم تاثیرپذیر هستند و در عین حال روی یکدیگر تاثیر میگذارند. این واقعیت که برخی اتفاقات در جامعه رخ میدهد کتمان ناپذیر است. اما سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا تمام جامعه، تصویریست که سینمای ایران ترسیم می‌کند؟ یعنی جامعه وجوه دیگری ندارد؟ یا تمام جامعه همین قدر تاریک و پر از ایراد است؟ مساله اینجاست که سینما به عنوان یک هنررسانه، وظیفه درمانگری دارد. مگر می‌شود یک پزشک با تکرار مکرر مشکلات بیمار، او را درمان کند؟ ما اگر سبد سینمای ایران را بررسی کنیم، باید توازن موضوعی و محتوایی را شاهد باشیم در صورتی که سینمای ایران به هیچ وجه متعادل نیست. یعنی به یکباره در یک دهه، میزان آثار با مضامین خاص بر تمام آثار غلبه دارد. راه نجات جامعه، راه رفتن روی اعصاب جامعه نیست. اگر امروز تلخ و تاریک است، سینما همان فردای روشنی که آرمانیست را تصویر کند. برای صعود به قله، کسی به دره نگاه نمی‌کند، چشم‌هایی که به قله معطوف باشند، به قله هم دست می‌یابند.

برای بهبود این وضعیت چه پیشنهادی دارید؟
راه حل ساده است، اما برخی موضوع را سخت می‌کنند. این فقط در سینما وجود ندارد بلکه در تمامی بخش‌ها و ارگان‌های فرهنگی می‌توان مشاهده کرد. حتی در جایی مثل ستاد امر به معروف، بیشتر شاهد نهی از منکر هستیم. همه به شرایط موجود اعتراض می‌کنند، اما چرا کسی آنچه درست هست را نمی‌گوید؟ بهترین کار این است که «آنچه خوب است» را نشان دهیم. بعضی‌ها به این کار شعار میگویند. شعار یعنی آرمان، بدون آرمان نمی‌شود هیچ جامعه‌ای را ساخت. سازنده‌ترین اثر تاریخ ایران، شاهکار حکیم طوس است. فردوسی بزرگ در بدترین دوره تاریخی ایران به جای اینکه بنشیند و یک مصیبت نامه از اوضاع تلخ ایران آن روزگار بسراید یا از ناهنجاری‌های اجتماعی و فرهنگی مردم سخن بگوید، نامورنامه‌ای سرود که نه تنها ایران آن روزگار را از کژی نجات داد که حتی چراغی شد برای نسل‌های بعد تا هر زمان که دچار مشکل شده اند با استفاده از آن، خود و جامعه خود را نجات دهند. شاهنامه با اینکه تلخی و ناکامی‌هایی دارد، اما هرگز از ابهت خود نمی‌کاهد و همواره از بزرگی این سرزمین یاد میکند حتی در بدترین احوال.

اقتباس بهانه‌ای برای کلیشه نباشد

به نظر شما افزایش فیلمنامه‌های اقتباسی و احیای سنت‌های گذشته می‌تواند تاثیر گذار باشد؟
عنصر گمشده و فراموش شده در سینمای ما، اصالت است. فیلم‌های سینمای ما اصالت ایرانی ندارد. یعنی اگر بگذاریم کنار آثار فرهنگی ادبی تاریخ ایران، تشابهات کمی را میتوان یافت. اگر در مقوله ازدواج، منظور از سنت‌ها همان ازدواج‌های سنتی و کلیشه‌ای است که در آثار تصویری شاهد آن هستیم، باید گفت خود این فیلم‌ها خارج از سنت و فرهنگ ماست.
آنچه امروز به عنوان سنت در سینمای ما تصویر میشود، اساسا با فرهنگ اصیل این سرزمین در تضاد است. اگر جامعه درگیر مهریه و شیرب‌ها و جهیزیه‌های سنگین و ازدواج‌های گران قیمت هست، دلیلی نمیشود که سینما این‌ها را بهانه‌ای قرار دهد تا به عنوان سنت روی پرده‌ها تصویر کند. اگر نگاهی به تاریخ گذشته این سرزمین بیاندازیم در می‌یابیم که شرایط و الزامات ازدواج با آنچه امروز مرسوم است تفاوت دارد. کلیشه‌های امروزی با گذشته اصیل این سرزمین در تضاد است و این اصالت را میتوان در ادبیات کهن و عاشقانه‌های این سرزمین مشاهده کنیم. لزوم اقتباس و بازخوانی قطعات ادبی عاشقانه ایرانی که سرامد جهانیان است بر کسی پوشیده نیست. اما اگر قرار باشد به بهانه اقتباس، باز هم کلیشه‌های تکراری مرسوم و همان نگاه‌های دگم امروز را درون قصه‌های جای بدهیم که سراغ اقتباس نرویم سنگین‌تر است. اگر کسی پیدا میشود که قصه‌های ایرانی را با همان جوهره اصیل خود روایت کند، مسولان و تولیدکنندگان آثار باید در خدمت تولید اینگونه آثار بسیج شوند

شعارسال، با اندکی تلخیص و اضافات بر گرفته از باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۹، کدخبر: ۷۴۳۱۶۴۵، www.yjc.ir
اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین