شعار سال: بهانه مسئولان برای معدنکاوی در زیستگاه گور ایرانی توسعه است. آیا با تنی ۴۰ هزار تومان، نیریز فارس توسعه یافت؟ هر کجای بهرامگور که دست میگذاری، درد میکند. معدنکاوان تیشه به ریشهاش زدهاند. سنگهای چینی بلای جان تنها زیستگاه گورخر ایرانی شدهاند. این توافق سازمان حفاظت محیطزیست و وزارت صنعت، معدن و تجارت بود که راه را برای معدنکاوان به مناطق حفاظتشده باز کرد.
چراغ سبز سازمان حفاظت محیطزیست به معدنکاوانسازمان حفاظت محیطزیست در فارس نیز بین توسعه نیریز و حفاظت از منطقه حفاظت شده بهرامگور اولی را انتخاب کرد و چراغ سبز را برای معدنکاوان روشن کرد تا آنها با استخراج سنگهای چینی، به گمان خویش راه توسعه شهر را از وسط منطقه حفاظتشده بهرامگور بگذرانند.
خامفروشی سنگهای معدنیاین مسیر با نقض قانون مصوب مجلس که هرگونه توسعه و فعالیتهای عمرانی را در مناطق چهارگانه و حفاظتشده ممنوع کرده بود، باز شد تا این سؤال پیش بیاید که آیا خامفروشی سنگهای معدنی ازجمله سنگهای چینی توانست توسعه نیریز را رقم بزند؟ خیر. سنگهای ۱۰ تنی خام بار کامیون میشود و از طریق اسکله شهید بهشتی چابهار به کشتیهای چینی میرود، در این کشتیها کارخانه سنگبری وجود دارد. پیش از رسیدن کشتیهای چینی به بندر دبی سنگها بریده و فرآوری میشوند. سنگهای تراشخورده با قیمتهای بسیار بالا به مشتریان اروپایی فروخته میشود.
سنگها حتی به نام ایران هم به بازارهای جهانی نمیروندتلخی ماجرا به نبود شرکتهای فرآوری در کشور و خامفروشی محدود نمیشود، این سنگها حتی به نام ایران هم به بازار بزرگ جهانی نمیروند، بلکه دنیا سنگهای سفید ساختمانی ایران را با نام ترکیه و امارات میشناسند؛ سنگهایی که نمای ساختمانها را در شهرهای اروپایی زینت میدهد.
از این معامله چند تومان دست ایرانیها را میگیرد؟ چند نفر از بومیهای نیریز صاحب شغل میشوند؟ از هر تن سنگ معدنی بین ۳۰ تا ۴۰ هزار تومان به جیب فروشنده ایرانی میرود. معادن نیریز هم مثل بسیاری از معادن کشور نیروی بومی نمیگیرند، پس ایجاد شغل برای نیریزیها هم سرابی بیش نیست.
نابودی زیستگاه بکر غوریحال این سؤال پیش میآید که آیا با تخریب یک منطقه ارزشمند و از بین بردن یک گونه درحال انقراض ارزشمند، نیریز توسعه مییابد؟ هر چند این سؤال تنها به منطقه حفاظتشده بهرامگور و شهر نیریز محدود نمیشود و چرخ توسعه در بسیاری از شهرها بر پاشنه عدمتوسعه پایدار میچرخد؛ اما پیش از آنکه بولدوزرها نقشههای منطقه حفاظتشده بهرامگور را نقش بر آب کنند، زیستگاه بکر غوری را در نیریز فارس بلعیدند. پارک ملی غوری چسبیده به بهرامگور است. رگهای معدنیاش ریشریش شده و قوچ و میشهای پرآوازهاش، آواره شدهاند، مراتعش هم از بین رفته است.
بسیاری از ساکنانش هم دامها را فروخته و حاشیهنشین شهر شدهاند؛ بنابراین تا اینجای کار نه تنها بومیهای منطقه غوری صاحب شغل نشدهاند که دامدارانش هم مراتع سبزشان را از دست دادهاند. با ۲۲۰ دهنه معدن، منطقه غوری را ناوبود کردند. جنوبشرق نیریز میشود، غوری. غوری منطقهای دارد بهنام دزدان! منطقه دزدان را هم به کرمان دادند تا معدنکاوان، دزدان را هم بکاوند. از مراتع سرسبز دزدان هم تنی لخت ماند و سنگهای لاشه لاشه، مراتع و زندگی دامدارانش نیز با هم از بین رفت.
صدها معدن کوه مشکان را زخمی کردهاندمعدنکاوان البته همچنان به کاویدن غوری مشغولند، خردادماه سالجاری بود که مردم غوری جلوی بولدوزرهای آنها ایستادند تا حقوق عرفی مرتعداری خود را از شرکت خصوصی «ایمیدرو» بگیرند، این شرکت معدنکاوی در پهنه بهرامگور را در انحصار خود دارد.
کوه مشکان بهرامگور هم از معدنکاوی این شرکت در امان نیست. صدها معدن کوه مشکان را زخم زدهاند، در کوه مشکان هم مردم جلوی بولدوزرها ایستادند تا از برداشتهای غیراصولی از معادن سنگ مرمریت منطقه جلوگیری کنند، آنها بیش از هر چیزی نگران قنات «جاماسب حکیم» در ۵۰۰ کیلومتری مشکان هستند. معدنکاوی در نیریز تنها گور ایرانی را تهدید نمیکند، بلکه عرصه را بر جبیرها و آهوهای بهرامگور نیز تنگ کرده است. مردم منطقه گورخرهای منطقه را یک سرمایه زیستی میدانند. این گورها گاهی از منطقه خارج میشوند و به زمینهای کشاورزی صدمه میزنند؛ اما مردم آنها را به منطقه حفاظتشده هدایت میکنند. درختان بنه، بادام، کلخنگ، ارس در ارتفاعات، درختچههای گز، قیچ، کاروانکش، بوتههای درمنه، آنغوزه، زیره، آویشن، کاکوتی و... هم از معدنکاوی رنگ باخته است. تخریب آبخوانها هم یکی دیگر از پیامدهای توسعه بیتوجه به پایداری سرزمین است. حال یک سؤال بزرگ ذهن افکار عمومی منطقه و فعالان حوزه محیطزیست را به خود مشغول کرده است، آیا تخریب یک منطقه حفاظتشده، از بین بردن صدها گونههای حیوانی، گیاهی و درختی، بیکار کردن دامداران، تخریب آبخوانها و قناتهای منطقه، ارزش هر تن ۴۰ هزار تومان را دارد؟
آیا با هر تن ۴۰ هزار تومان منطقه توسعه مییابد یا جیب سرمایهدار خصوصی پر میشود؟ چرا مسئولان به جای آنکه بولدوزرها را به جان مناطق حفاظتشده بیندازند و جوامع بومی را بتارانند، کارخانههای فرآوری را ایجاد نمیکنند تا با برداشت کمتر از معادن و فرآوری آنها، حداقل توسعه در عمل اتفاق بیفتد.
آیا زمان آن نرسیده که بدنام کردن محیطزیست به نام «محیط ایست» و ساختن یک مترسک از محیطزیست بهعنوان مانع توسعه کشور پایان یابد و توسعه بنیادی مبتنیبر حفاظت از محیطزیست روی میز تصمیمگیری مسئولان برود؟
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از سایت روزنامه سبزینه، تاریخ انتشار: 21 شهریور 1399، کد خبر: 88139، www.sabzineh.org