با پایان یافتن کار انتخابات در آمریکا و با رأی آوری جو بایدن، باز هم بحث انتخابات در ایران داغ شد و مجدداً فعالیت اصلاحطلبان آغاز. مجمع روحانیون مبارز به ریاست سید محمد خاتمی برای دومین بار در یک ماه اخیر تشکیل جلسه مجازی داد و فعالیت خاتمی بعد از سالها انفعال نسبی خود شاهدی است برای اینکه اصلاحطلبان نگاه ویژهای به انتخابات دارند.
شعار سال: با پایان یافتن کار انتخابات در آمریکا و با رأی آوری جو بایدن، باز هم بحث انتخابات در ایران داغ شد و مجدداً فعالیت اصلاحطلبان آغاز. مجمع روحانیون مبارز به ریاست سید محمد خاتمی برای دومین بار در یک ماه اخیر تشکیل جلسه مجازی داد و فعالیت خاتمی بعد از سالها انفعال نسبی خود شاهدی است برای اینکه اصلاحطلبان نگاه ویژهای به انتخابات دارند.
اصلاحطلبان، اما هنوز بر سر شیوه چگونگی ورود به انتخابات به وحدت نظر نرسیدهاند و این در حالی است که بعد از انتخابات مجلس، شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان عملاً از کار افتاد و رئیس و نایبرئیس آن، یعنی محمدرضا عارف و عبدالواحد موسوی لاری استعفا کردند و چندی بعد عارف بهصورت مستقل اعلام کرد در انتخابات ریاستجمهوری نامزد خواهد شد. حزب ندای ایرانیان هم اعلام کرد که نامزدش صادق خرازی است و با نامزد حزبی در انتخابات شرکت خواهد کرد.
علی شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت نیز چند ماه پیش گفت که حزبش نامزد حزبی خواهد داشت: «در رابطه با انتخابات آینده هم حزب اتحاد حتماً نامزد حزبی معرفی خواهد کرد که این کار فرایند دموکراتیک خود را درون خود حزب خواهد داشت و آن استفاده از خرد جمعی است.» شکوری راد در ادامه در رابطه با احتمال کاندیداتوری خودش گفت: «دبیرکل بودن من به معنای اینکه من بهترین هستم نیست و نامزد حزبی برای انتخابات ریاستجمهوری توسط خرد جمعی تصمیمگیری میشود». روشن نیست که این مواضع دبیرکل حزب اتحاد ملت به این معنی است که این حزب در همه مراحل انتخابات با نامزد حزبی در میدان حضور خواهد داشت یا آن که برنامهای چند مرحلهای مد نظر آنهاست که معرفی نامزد حزبی یکی از مراحل آن است.
بخشی از تصمیمسازان حزب کارگزاران هنوز به شکل علنی به دنبال سیاست ائتلاف با نیروهای غیر اصلاحطلب، اما معتدل هستند، مانند همان رفتاری که از ۹۲ به این سو داشتهاند. حسین مرعشی، سخنگوی این حزب اعلام کرد شش نامزد حزبی به نامهای مصطفی هاشمیطبا، غلامحسین کرباسچی، محسن هاشمی، اسحاق جهانگیری، عبدالناصر همتی و رضا ملکزاده دارند. البته او اعلام کرد که بههیچوجه حمایت از یک نامزد غیراصلاحطلب مطلوب این حزب نیست، اما همچنان چهره شاخص دیگر این حزب یعنی محمد عطریانفر این احتمال را بهطور کامل رد نمیکند.
اصلاحات و دوری از گندمنمای جو فروش
روز گذشته (۲۳ آبان) جواد امام، مدیرعامل بنیاد باران و از نزدیکان خاتمی، به «ایرنا» گفت: «امروز مجبوریم نامزد جریان اصلاحات را انتخاب کنیم و او باید متعهد شود که برنامههای مورد نظر ما را نصبالعین خود قرار دهد؛ بنابراین دنبال نامزد ناب و تمامعیار جریان اصلاحطلبی هستیم».
او با اشاره به اینکه اصلاحطلبان به جمعبندی و گزینه مشخصی نرسیدهاند افزود: «در رسانهها افرادی در جبهه اصلاحات بر اساس حدس و گمانهزنی و شاید علاقهمندی مطرح میشوند، اما اصلاحطلبان تاکنون به انتخاب نامزد قطعی نرسیدهاند. ظرفیتهای زیادی برای نامزدی ریاستجمهوری در جریان اصلاحات وجود دارد و باید منتظر بمانیم و ببینیم آیا این ظرفیتها اجازه حضور پیدا میکنند یا نه که این موضوع بحث و دغدغه جدی کشور است».
جواد امام فراکسیون امید مجلس را هم مورد انتقاد قرار داد و اظهار کرد: «فراکسیون امید با رأی مردم به برند اصلاحطلبی، با بیش از صد نماینده در مجلس دهم تشکیل شد، سپس برخی آنها تغییر فراکسیون دادند و گندمنمای جو فروش شدند؛ چون با رأی اصلاحطلبی به مجلس رفتند و خلاف آن عمل کردند».
اصلاحطلبان و برنامه خروج
"مانیفست جامع" کلید واژه جدی این روزهای تعدادی از فعالان اصلاحطلب است. نام مانیفست اصلاحطلبی پیشتر و با مطرح شدن طرح پارلمان اصلاحات به گوش ما رسیده بود، اما بحث پارلمان اصلاحات و به تبع آن بحث مانیفست اصلاحطلبی به حاشیه رفت و فراموش شد. با این حال گویا اخیراً در شورای هماهنگی اصلاحطلبان نگارش چنین مانیفستی در دستور کار قرار گرفته است. بر اساس اظهارات احزاب عضو این تشکل، اصلاحطلبان در هفتهها و ماههای گذشته تلاش کردهاند در شورای هماهنگی یک مانیفست کلی از آنچه اصلاحات در سر دارد، تدوین کنند. موضوعی که در نشست مجمع روحانیون هم مورد توجه قرار گرفته بود.
یدالله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره تازهترین خبرها از مانیفست اصلاحات گفته است: «جلسات متعددی در کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برگزار شده و تقریباً در حال رسیدن به یک مانیفست و راهبرد هستیم. راهبرد در مراحل پایانی و پیشنویس مانیفست هم در حال کامل شدن است و بهزودی در شورای هماهنگی به تصویب خواهد رسید». علی صوفی، دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات هم از پایان جلسات متعدد با تئوریسینها و صاحبنظران بهمنظور تدوین این مانیفست خبر داده است.
هنوز، ولی ابهامات زیادی پیرامون نحوه مواجهه این جریان با ممانعت شورای نگهبان از ورود شخصیتهای اصلی آنها به عرصه کاندیداتوری و همچنین چگونگی بازگشت سرمایه اجتماعی از دست رفته وجود دارد و شاید بهدلیل همین ابهامات است که حسین کمالی، رئیس کمیته سیاسی شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، تدوین راهبرد و مانیفست مذکور را زمانبر دانسته است، گرچه چندی پیش احمد حکیمیپور، دبیرکل حزب اراده ملت ایران، تأکید کرده است که انتخابات ریاستجمهوری آینده هم بخشی از این مانیفست خواهد بود.
برخی اصلاحطلبان دیگر ازجمله محمدرضا خباز بهشدت تأکید دارند که حتماً باید برای انتخابات مانیفست منظمی تنظیم شود: «پیشنهاد به دوستانم در مجمع روحانیون مبارز که یکی از مجموعه اصلاحطلبی است و بیشتر بهدلیل شخص شخص خاتمی محوریت دارند، این است که در این فرصت بسیار کم، یک مانیفست بنویسند تا مشخص شود اصلاحطلبان چه کنند. به بیانی دیگر اصلاحطلبان قرار است چه کار کنند اگر کاندیدای ما رأی آورد، قرار است چه گُلی بر سر ملت بزنیم؟ یا قرار است چه اتفاقی با همین وضع موجود رخ دهد؟ به بیانی وضعیت همین است که دولت پشت سر گذاشته است؛ یعنی اختیارات همین است، اما مشکلات بسیار فراوان است. ازاینرو اگر کاندیدای اصلاحطلبان رأی بیاورد باید در مانیفست در بُعد اقتصادی، به مردم نویدهایی واقعی داد. در واقع بزرگترین دغدغه اصلاحطلبان این است که اگر مشارکت مردم پای صندوقهای رأی کم شد، کشور و نظام در بُعد داخلی و جهانی زیان خواهد دید.»
طرح، برنامه، مانیفست یا آنچیزی که در بین برخی از اصلاحطلبان رادیکالتر به عنوان «برنامه خروج» معروف شده است قرار است فارغ از سازوکار حضور منسجم اصلاحطلبان در انتخابات، برنامهای باشد برای ارائه به مردم تا توضیح دهد که قرار است در صورت انتخاب احتمالی کاندیدای اصلاحطلبان به عنوان رئیسجمهور او برای خارج کردن کشور از شرایط بحران در بحران در حوزههای مختلف چه کاری انجام دهد!
یافتن کاندیدای اصلی از میان پچپچها
رأی آوری ترامپ در انتخابات آمریکا و با توجه به خصومتی که بین جمهوری اسلامی و شخص او (چیزی ورای خصومت چهل ساله جمهوری اسلامی و آمریکا) وجود داشت به این معنا بود که باید به دنبال رئیسجمهوری در انتخابات ۱۴۰۰ رفت تا بتواند مملکت را تحت تحریم و فشار اقتصادی و سایه جنگ اداره و حفظ کند و به همین دلیل هم بحث حضور نظامیان در انتخابات ۱۴۰۰ به عنوان کاندیدا بیش از هر زمان دیگری مطرح بود و هست.
با رأی آوری بایدن، اما به نظر میرسد زمین بازی سیاست در ایران اندکی دچار تغییر شده است. امید به مذاکره و توافق با آمریکا بیشتر شده است و اگر چه هنوز معلوم نیست که برنامه جو بایدن برای مواجهه با ایران چیست، ولی حالا بسیاری از اصولگرایان هم در حال صحبت از مذاکره و توافق هستند و همین هم باعث شده تا تندروترین نیروهای داخلی به شدت علیه مذاکره با آمریکا موضع بگیرند. با این شرایط اگر بایدن طی این ماههای باقیمانده تا انتخابات ۱۴۰۰ گرد ناامیدی بر لوح کم رنگ و روی امیدِ بخشی از جامعه نپاشد، موضوع اصلی انتخابات ایران، مذاکره با آمریکا، حل مسئله تحریمها و بهبود اوضاع اقتصادی خواهد بود و به نظر میرسد کاندیدای نهایی هر دو جریان سیاسی اصلی کشور از جنس کسانی خواهد بود که اقتصاد فهم باشند و توان دیپلماتیک داشته باشند. از همین رو است که اولین گزینهای که با رأی آوری بایدن به ذهن بسیاری از اصلاحطلبان خطور کرد، محمد جواد ظریف بود. کسی که برجام را در سابقه دارد، ادعای رفاقت با بایدن دارد و حتی با اعلام نتایج انتخابات آمریکا، برخی از تصویر او پوستری انتخاباتی ساختند و در فضای مجازی منتشر کردند. ظریف پیشتر اعلام کرده است که کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری نخواهد شد، اما فارغ از این که او تا چه حد در این گفته راسخ است یا چقدر احتمال دارد که نظرش عوض شود، چشم برخی از اصلاحطلبان به دنبال فرد دیگری است. بخشی از اصلاحطلبان اصلیترین ملاحظه این جریان برای معرفی کاندیدا را قدرت تعامل و ارتباط او با مدریت ارشد نظام میدانند. آنها معتقدند فردی که معرفی میشود باید امین نظام باشد، قابل عبور از فیلتر شورای نگهبان باشد، در این مدت تیرگی و تلاطم سیاست در ایران جلوی چشم مردم نبوده باشد و فحش نخورده باشد، اگر سابقه دیپلماتیک هم داشت که چه بهتر! از همین رو نام علی لاریجانی بسیار در پچپچههای محفلی اصلاحطلبان مطرح میشود، تا جایی که شنیدهها حاکی از آن است که موضوع حمایت از او در انتخابات ۱۴۰۰ با مهدی کروبی در حصر هم مطرح شده است.
هنوز هیچ یک از احزاب اصلی اصلاحطلب به صورت رسمی موضعی در مورد نامزدی علی لاریجانی نگرفتهاند. با این حال خبرهای جسته و گریخته، اظهارنظرهای پراکنده و سابقه دیدگاههای طیفها و افرادی در درون هر سه حزب بزرگ جریان اصلاحات یعنی حزب اتحاد ملت، حزب کارگزاران سازندگی وحزب اعتماد ملی نشان میدهد که علی لاریجانی نامزد نامقبولی از نگاه آنها نیست. البته که همزمان طیفهایی از این احزاب هم به شدت با نامزدی او مخالف هستند و این امر را هم به روشنی میتوان با رجوع به مواضع سابق آنها دریافت.
مشکل بزرگ جریان اصلاحات اما برای هر نوع چرخشی به سوی لاریجانی در بدنه سیاسی و اجتماعی این جریان است که به احتمال زیاد به شدت در مقابل چنین اقدامی موضعگیری خواهد کرد. بدنهای که حالا در شبکههای مجازی صدایی رسا دارد و البته در سالهای اخیر و به دلیل حمایت اصلاحطلبان از دولت حسن روحانی به شدت از رقبای اصولگرا یا برانداز آزاردیده و آبرو و سرمایه اجتماعی خود را از دست رفته میبیند.
اصلاحطلبان به اوضاع نابسامانشان در میان جامعه واقفاند، اما آنچه این روزها مدام در جلوی چشمانشان تصویر میشود، شرایطی است که پیش از خرداد ۷۶ تجربه کردهاند. جریان خط امام شرایط خوبی در آن روزگار نداشت، کشور گرفتار بحرانهایی پیچیده بود و کاندیدایی که توسط جریان چپ معرفی شد هم کم شناس و نامحبوب بود، اما نتیجه رخداد جنبش اصلاحات بود و شکلگیری امیدی از دل ناامیدی. با این حال اما این که چقدر این قیاس صحیح است، نیاز به کمی نگاه به وضع دولت و نهادهای انتخابی در شرایط حاضر و در دوره پیش از اصلاحات دارد.
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از دیدار نیوز، تاریخ انتشار: 25 آبان ۱۳۹۹، کد خبر:75667، didarnews.ir