شعار سال: اجرای برنامههای تلویزیونی، برای بسیاری از افراد شناختهشده اتفاقی جذاب است. البته در سالهای اخیر هم با استقبال مسئولان صدا و سیما از این تمایل، اجرای برنامههای متعددی را به بازیگران یا کارگردانان سپردهاند. حالا با گسترده شدن شبکه نمایش خانگی و برنامههای اینترنتی، پای بازیگران به عنوان مجری به این پلتفرمها نیز باز شده است. گرچه اجرای برنامههای تخصصی مثل برنامههایی درباره بازیگری توسط این افراد توجیهپذیر است، اما آیا حضور خوانندهها نیز به عنوان مجری آن هم در یک برنامه عام یا مناسبتی قابل توجیه است؟ آن هم در حالی که بسیاری از مجریان نامآشنا و کاربلد حالا خانهنشین شدهاند؟
اعتراض مجریان ثابت
اواخر سال ۹۷ بود که حضور بازیگران به عنوان مجری، صدای اعتراض برخی از مجریان ثابت صدا و سیما را هم درآورد، خصوصا ادعای محمدرضا گلزار، مجری برنامه جنجالی «برنده باش» که در مراسم اختتامیه جشنواره جامجم گفته بود با خودش مخاطب را به تلویزیون بازگردانده است. اما در طول سال ۹۸ نه تنها از میزان حضور بازیگران و کارگردانان در تلویزیون به عنوان مجری کاسته نشد بلکه هر روز برنامهای جدید با اجرای یک بازیگر روی آنتن میرفت. اما کار به اینجا هم ختم نشد. قرار بود ماه رمضان گذشته بنیامین بهادری، خواننده پاپ، مجریگری یک برنامه مناسبتی را بر عهده بگیرد که البته به دلیل مخالفتهای بسیار منتقدان میسر نشد.
نوروز امسال، اما اتفاقی متفاوتتر هم رخ داد که بسیار تعجببرانگیز بود. محمد علیزاده اجرای یک برنامه را بر عهده گرفت. البته او در کنار یکی از مجریان شبکه پنج این کار را انجام میداد. سعید اشناب، مدیر شبکه پنج سیما در گفتوگویی درباره حضور سلبریتیها به عنوان مجری در این شبکه گفت: «از این پس رویکرد ما این است که اگر چهره یا سلبریتیای قرار بود در شبکه به اجرا بپردازد، حضور ایشان در کنار مجریان تلویزیون باشد. به این ترتیب هیچ سلبریتیای از این پس به تنهایی برنامهها را اجرا نخواهد کرد». حال این پرسش مطرح میشود که با وجود مجریان مجرب چه دلیل و توجیهی برای حضور یک سلبریتی برای مجریگری چه در صدا و سیما و چه در پلتفرمهای اینترنتی وجود دارد؟ آیا این اقدام راهی برای جذب مخاطب است یا راهی برای درآمدزایی بیشتر؟
عدم موفقیت در کادر سازی
با یک نگاه کارشناسی، این استفاده روزافزون از هنرپیشهها را در مقام مجری و شبیه آن در تلویزیون و به نسبت کمتر برنامههای اینترنتی، راوی و سند چند وضعیت میتوان دانست: مدیریت تلویزیون در این سالها با وجود شعارهای بسیار، در ساختارسازی موفق عمل نکرده است. مدیریت تلویزیون در این سالها با وجود صرف بودجههای کلان، در تولید محتوا موفق نبوده است. مدیریت تلویزیون در این سالها، با وجود لشکری از کارکنان و مستخدمان، در زمینه کادرسازی سربلند عمل نکرده است.
هرمز شجاعیمهر، مجری قدیمی صدا و سیما، مهمترین علت استفاده از بازیگران به عنوان مجری در برنامههای تلویزیونی را جبران یک نقض بزرگ عنوان کرد. این مجری باسابقه تلویزیون که از رادیو کارش را آغاز کرد و از همان ابتدا به طور تخصصی اجرای برنامههای خانواده را عهدهدار بود، درباره حضور بیسابقه بازیگران در تلویزیون در قالب مجری گفت: به نظر من تلویزیون یک نقص بزرگ را با آوردن هنرپیشههای محبوب بر طرف میکند و آن نقص نداشتن جذابیت در برخی از برنامههاست. برنامههایی هستند که به تنهایی جذابیتی برای مخاطب ندارند و باید یک هنرپیشه یا خواننده محبوب و معروف در برنامه باشد تا به خاطر وجود او برنامه جذاب شده و آن نقص برطرف شود.
شجاعیمهر ایراد این رویکرد را گم شدن هدف نهایی برنامه دانست و افزود: رسانه در ساخت یک مجموعه تلویزیونی، هدف مشخصی را دنبال میکند و در پی انتقال پیامی است. اگر مجری در جایگاه خودش نباشد این انتقال پیام دچار مشکل میشود. حضور سلبریتیها به عنوان مجری در تلویزیون در کوتاه مدت ممکن است مشکلی ایجاد نکند، اما در دارازمدت آن برنامه پوچ میشود.
شعاری به نام رسانه ملی
جبار آذین، منتقد سینما و تلویزیون نیز در اینباره گفت: صدا و سیما گرچه عنوان رسانه ملی را یدک میکشد، اما از مفهوم و معنای ملی بودن، تنها شعار آن را عنوان میکنند. چراکه سالها است به دلایل مختلف مانند تلقیهای نامناسب در عرصه مدیریت و تغییراتی که در بدنه سازمان صورت گرفته است، عدهای از کاربلدها، متخصصان و هنرمندان شناختهشده تلویزیون که در حیطه برنامه، فیلم و سریالسازی فعال بودند از تلویزیون کوچ کرده و در جاهای دیگر از جمله شبکه نمایش خانگی مشغول فعالیت هستند. با رانده شدن این افراد و نابسامانی عرصههای تولید و پخش، تلویزیون دو کار نادرست و غلط را رویه خود قرار داد.
آذین درباره این دو رویه گفت: اولین رویکرد، استفاده نادرست و کپیسازی از برنامههای شبکههای غربی به شکل نازل است. همچنین بهرهگیری نامطلوب از چهرههای سینمایی که در جامعه به نوعی شهرت یافتهاند باعث شده مجریان شناختهشده و فعال تلویزیون از صحنه این رسانه به عقب رانده شوند، که این امر سبب شده پای اسپانسرها بیش از گذشته به تلویزیون باز شود. درواقع با ورود سلیقه و پول اسپانسرها، اسپانسرها به جلوهگری پرداختهاند و سطح نازل سلیقه مدیران در این جلوهگری نقش اصلی را ایفا میکند. به عبارتی با آمدن این چهرهها، چهرههای واقعی گویندگان و برنامهسازان کاربلد از صفحه ذهن مخاطب و تلویزیون پاک شده است.
ندانم کاری مدیران تلویزیون
او درباره راهکار اصلاح این روند افزود: باید با تغییرات اساسی در نحوه نگرش و برنامهسازی، هر عنصر و عاملی در جای خود قرار بگیرد وگرنه با رویه موجود نهتنها به ساختار و محتوای برنامهها لطمه میخورد بلکه مردم نیز از این برنامهها فاصله میگیرند و فرهنگ جامعه خدشهدار میشود و نابههنجاری به بار میآید؛ بنابراین حضور سلبریتیها به عنوان مجری در برنامههای گوناگون تنها نشانه کاستیها و ندانمکاریهای مدیران برای ارائه برنامههای مناسب و شایسته است.
در شرایطی که بارها و بارها درباره نقاط ضعف حضور سلبریتیها در قامت مجری در برنامههای تلویزیونی صحبت به میان آمده، اما اصرار مدیران صدا و سیما و حالا سازندگان برنامههای اینترنتی به استفاده از این افراد در برنامهها، این پرسش را به وجود میآورد که توانایی این افراد برای انتخاب شدن مدنظر بوده یا بیشتر به آنها به عنوان ابزاری جهت دستیابی به اهداف برنامهسازان نگاه میشود؟
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه ابتکار، تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۹، کدخبر: ebtekarnews.com، ۱۶۷۰۴۷