دفتر سیزدهمین حراج تهران در حالی بسته شد که حواشی زیادی دامنش را گرفت. فروش ۱۲ میلیاردی اثر آیدین آغداشلو و افزایش ۱۰ برابری قیمت این اثر، باعث شد تا گمانهزنیهایی درباره احتمال برنامهریزی از پیش تعیین شدهای از سوی متولیان امر در فضای مجازی مطرح شود و حواشی زیادی گریبان این حراجی و البته خود هنرمند را بگیرد.
شعار سال: مدت زمان زیادی از اعلام فروش ۱۲ میلیاردی اثر آیدین آغداشلو در سیزدهمین دوره از حراج تهران نگذشته بود که بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی و منتقدان هنری دست به قلم بردند و این افزایش قیمت زیاد را تحلیل کردند. برخی آن را مرتبط با حواشی اخیر مربوط به آغداشلو عنوان کردند و برخی هم با طرح موضوعاتی همچون احتمال کپی بودن این اثر یا مسائل دیگر، اصل حضور اثری از آغداشلو را در یک مراسم حراجی از اساس زیر سوال بردند. از سوی دیگر، عدهای نیز افزایش قیمت چندین برابری این اثر را متوجه متولیان این حراج و برنامهریزیهای از پیش طراحی شده، دانستند.
هرچند رییس حراج تهران در گفت و گویی با ایسنا اظهار کرد که این افزایش قیمت به ضرر حراج بوده و بازار هنرمند را نیز با بنبست مواجه کرده است.
در همین راستا حسین هاشمپور، روزنامهنگار حوزه هنرهای تجسمی، در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، ضمن تشریح جریان فروش اثر آیدین آغداشلو و رقابت میان خریداران این اثر، پرسشهایی را مطرح و به آنها پاسخ داده است. مشروح این یادداشت به شرح زیر است:
«اگر فیلم چکش خوردن تابلوی ۱۲ میلیاردی "خاطرات امید" آیدین آغداشلو را ببینید، درمی یابید چنانکه دو بیدر (تعقیب کننده) شماره ۶۳ (خریدار نهایی) را همچنان تعقیب میکردند، او حاضر بود خیلی بیش از این عدد را نیز برای تصاحب اثر بپردازد. مجموعهدار شناخته شدهای که امروز صاحب تابلوی خاطرات امید است، برای چنین خریدی دلایل متعددی دارد که اگر شما هم عینک بازار هنر بزنید و به اصول آن آشنایی داشته باشید شاید آن را منطقی ببینید؛ لا به لای این ۹ بند به بخشهایی از این منطق هم اشاراتی شده است:
۱: شرح ماجرا
لطفا فیلم لحظه چکش خوردن گرانترین تابلوی نقاشی ایران، همین اثر ۱۲ میلیاردی را یک بار دیگر با دقت ملاحظه کنید؛ آقای شماره ۶۳ که گوش به فرمان تلفن همراهش بود، آنقدر برای خرید این تابلو عجله و اشتیاق داشت که برای مغلوب کردن دو بیدر (تعقیب کننده) خود، پنج بار jump میکند تا به آنها این پیام آشکار را بدهد که او به هر قیمتی این کار را میخواهد و حوصله یکصد میلیون، یکصد میلیون بالا رفتن قیمت را هم ندارد.
کار فروش این تابلو به رسم حراج تهران، کمی پایینتر از برآورد اولیه، از یک میلیارد تومان آغاز شد و ابتدا ۷ خریدار برای خرید این اثر وارد رقابت شدند، اما در اوج ناباوری جمعیت حاضر، اتفاق خاص پس از عبور از عدد ۸ میلیارد تومان رقم خورد، در حالی که احتمالا همه چشم به راه رقابت نزدیک سه خریدار باقی مانده بودند، آقای شماره ۶۳ ساز خود را گونهای دیگر کوک کرد: خریداران اول و دوم که هر دوی آنها هم در زمره مجموعه داران شناخته شده هستند، ۸ میلیارد و ۱۰۰ و سپس ۸ میلیارد و ۲۰۰ را پیشنهاد میدهند لیکن آقای شماره ۶۳ در اولین جامپ عدد روانی ۱۰ میلیارد تومان را اعلان میکند؛ به چهره حسین پاکدل، حراج گذار دقت کنید، هیجان زده و مسرور میگوید "ای والله"، " من دیگه بیایم پایین". پیداست او هم انتظار ندارد این بید میلیاردی بیش از این ادامه یابد، اما در کمال ناباوری ماراتن ادامه مییابد.
دو بیدر پس از ثانیههایی از این شوک بزرگ، به خود آمده پیاپی ۱۰ میلیارد و ۱۰۰ و نیز ۱۰ میلیارد و ۲۰۰ را پیشنهاد میدهند، اما آقای ۶۳ بدون کمترین وقفهای ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان را به حراج گذار پیشنهاد میکند تا تمایل جدی خود برای خرید را با جامپ دوم اعلام کند. دو تعقیب کننده این بار با وقفه بیشتری ۱۰ میلیارد و ۶۰۰ و سپس ۱۰ میلیارد و ۷۰۰ را روی میز میگذارند، اما آقای ۶۳ بدون لحظهای درنگ ۱۱ میلیارد تومان را فریاد میزند، این عدد در طنین صدای پاکدل انعکاس جالبی دارد. در این عدد، یکی از تعقیب کنندگان عرصه رقابت را ترک میکند.
حالا دیگر فقط یک بیدر در برابر آقای شماره ۶۳ باقی مانده، قاطعیت او با پرشهایی که انجام داده به همه ثابت کرده او به هر قیمتی خواهان این تابلو است، چند صد میلیون گرانتر، برای او فرقی نمیکند.
آخرین تعقیب کننده آقای ۶۳ عدد ۱۱ میلیارد و ۱۰۰ میلیون را پیشنهاد میدهد و آقای ۶۳ خیلی چکشی و بلافاصله میگوید ۱۱میلیارد و ۵۰۰ میلیون؛ آخرین تقلای آندر بیدر ۱۱ میلیون و ۶۰۰ میلیون است که برای پنجمین بار آقای شماره ۶۳ جامپ میکند و ۱۲ میلیارد تومان را میگوید و تمام!
دقت کرده اید آقای ۶۳، پس از عدد هشت میلیارد به جای یکصد میلیون تومان، اعداد را رُند شده و در مضرب ۵۰۰ میلیون تومان پیش میبرد تا تعقیب کنندگان دست بکشند و به خواست او تمکین کنند. این همه آن چیزی است که شما هم میتوانید در فیلم منتشر شده این صحنه ببینید.
حالا لابد میپرسید چرا باید آقای شماره ۶۳ دست به چنین کاری بزند و اثری که حراج گذار یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان قیمت گذاری کرده ۱۰ برابر برآورد اولیه خریداری کند؟
پرسش بجایی است؛ هیچ کس از انگیزههای درونی و فردی ایشان باخبر نیست، لیکن با من موافق هستید که این آقای شماره ۶۳ با چنین توان مالی، حتمن ضریب هوشی بالایی در تجارت دارد و به حتم از قیمت کنونی تابلویی مشابه این اثر با خبر است و لابد اجازه نمیدهد کلاه گشاد سرش برود؛ اینجاست که باید به قوانین حراجها و متر و معیارهای خاص بازار هنر بدان توجه کرد و با آن ارزشها این خرید را سنجش کرد که در ادامه متن به سنجههایی اشاره میشود:
۲: هر چه گران تر، ارزشمندتر!
یکی از مشهورترین تاکتیکهای حراجیهای هنری، گران خریدن و با سر و صدای زیاد و حتی شوک آور خریدن است؛ حراجهای هنری مانند یک بازار هستند و از مولفههای بازار پیروی میکنند. بازار هنر، اما تاکتیکهای خاص خود را نیز دارد. یک نمونه پرکاربرد آن، گران خریدن است.
موزه اسلامی قطر برای آنکه توجهات جهانی را به خود جلب کند دست روی آثار نامهای بزرگ تاریخ هنر میگذاشت و آنها را آگاهانه چندین برابر برآوردها میخرید تا نگاهها را به خود و مجموعه اش جلب کند. راهکاری که خریدار اثر «منجی» لئوناردو داوینچی هم در پیش گرفت و لوور ابوظبی و گنجینه اسرار آمیزش در آن میان درخشید.
مجموعه داران بزرگ که برای گنجینه خود بلند پروازی دارند، اصرار دارند آثار مورد علاقه شان را از حراجیهایی بخرند که معتبرند و رسانهها به آنها توجه میکنند و در فرایند خرید دست و دلبازانه رفتار میکنند، زیرا میدانند در همان لحظه خرید برای اثرشان شخصیت و ارزش افزوده مادی و معنوی پدید میآید.
۳: معروفترین تابلوی ایران!
اگر ادعا شود تابلوی «خاطرات امید» آیدین آغداشلو، امروز یکی از معروفترین نقاشیهای ایران است، گفته گزافی نیست. به لطف فروش ۱۲ میلیاردی، این اثر در یک فاصله زمانی یک روزه به یک آیکون ایرانی شناخته شده بدل شد که بازتاب بین المللی داشت.
احتمالا خیلی از شما مجسمه دیوار پرسپولیس پرویز تناولی را که سال ۲۰۰۸، در حراجی کریستیز دو میلیون و ۸۰۰ هزار دلار چکش خورد، ندیده اید. اما خاطرات امید را دیده اید. به نظر شما چه میزان بودجه و چه فاصله زمانی لازم بود تا این کار به این میزان از شهرت دست یابد؟
۴: چرا تابلوهای آیدین آغداشلو پتانسیل رشد دارند؟
یکی از شناخته شدهترین مولفههای هر بازاری این است «هر چه عرضه کم تر، تقاضا بیشتر» و به موازات آن میگویند: «هر چه عرضه کمتر قیمت بالاتر». آیدین آغداشلو یکی از کم کارترین هنرمندانی ست که به آنها «مستر» میگویند. او پس از شش دهه کار نقاشی، سه سال پیش توانست یک نمایشگاه انفرادی برپا کند، چون بسیار گزیده و کم کار است و در میان انواع مشغولیات هنری اش از نوشتن و تدریس گرفته تا مرمت، گرافیک، کارشناسی آثار هنری و ... گاهی نقاشی هم کشیده است.
معروف است نقاشی اش را تمام نکرده، به فروش میرسد و به اصطلاح رایج waiting list، فهرست خریداران در انتظار دارد. مبرهن است چنین هنرمندی بستر مساعدی برای رشد قیمت آثارش دارد.
۵: آیا حاشیهها تابلوی ۱۲ میلیاردی آفرید؟
برای پاسخ به این پرسش از استدلال دوست روزنامه نگارم، محمود نورایی، سردبیر هنرآنلاین وام میگیرم که شنبه گذشته نوشته است: «.. با توجه به حواشی که در مورد آیدین آغداشلو در ماههای اخیر به وجود آمده بود، بسیاری از منتقدان، حضور اثری از او را در حراج تهران مورد نکوهش قرار دادند که چنین موضوعی به دلایل متعدد منتفی است. زیرا با توجه به اینکه حواشی ایجاد شده در پیرامون این هنرمند مبانی قانونی ندارد و هیچ دادگاه داخلی و حتی خارجی (با توجه به حضور این هنرمند در کانادا) هنوز محکومیتی را متوجه او نکرده، خروج اثر او از حراج سیزدهم به نوعی رسمیت بخشیدن به حاشیهها بود که چنین موضوعی میتوانست بار منفی بر کارنامه حراج تهران داشته باشد.
از سویی دیگر، رشد قیمتی چنین اثری که با قیمت پایه یک میلیارد و ۲۰۰ تا یک میلیارد ۶۰۰ تومان در حراج تهران عرضه شد هم دقیقا به همین حواشی ایجاد شده در پیرامون هنرمندش باز میگردد که در حراجهای بینالمللی دنیا هم مسبوق به سابقه است. درواقع، ایجاد حاشیه برای یک اثر هنری و یا هنرمند آن، خود هیجانات ناشی پیرامون اثر او را افزایش میدهد.
همچنین ایجاد حاشیه پیرامون هنرمندی که آثار متعددی در میان سرمایهگذاران هنری و مجموعهداران دارد به نوعی در خطر قرار دادن بخشی از سرمایه آنهاست و همین موضوع باعث میشود تا سرمایهگذاران در چنین بازاری از منافع مالی خود دفاع و حتی به استفاده از چنین حواشی برای ارزش افزوده دادن به دارایی خود بپردازند که چنین موضوعی در بازارهای سرمایهای امری عادی است...»
بله، من هم موافقم که اگر حاشیه سازیهای بدون سند این چند سال تاثیری بر بازار هنری آثار آغداشلو نداشت، اما مطلب نیویورک تایمز به جهت اهمیت این رسانه، به حتم در برانگیختن بخشی از مجموعه داران هنری تاثیر مستقیم داشت.
۶: چرا مدیران حراج در ۱۲ میلیاردی شدن کار دخالتی نداشتند؟
نشانههای بسیار بدیهی و ملموس وجود دارد که فروش این اثر در صحت و سلامت بود و پیش از همه مدیران حراج تهران از این رکورد کاملن بی اطلاع و بی خبر بودند.
اگر قرار بود مدیران حراج مهندسی کنند تا تابلوی خاطرات امید آیدین آغداشلو ۱۲ میلیارد تومانی شود و به اصطلاح از استاد نقاش دلجویی و حمایت شود، به حتم راههای متعددی داشتند تا آن را منطقی جلوه دهند و این همه حاشیه منفی برای خود خلق نکنند. اول این که مانند دو کار دیگر در این حراجی که قیمت پایه ۵ تا ۶ میلیارد داشتند و هر دو هنرمند هم نسل آیدین آغداشلو هستند، برآورد قیمت کار را بالاتر میگذاشتند.
دیگر این که اگر قرار بوده آیدین آغداشلو اولین چهره حراج سیزدهم شود، کافی بود اثر او ۷ میلیارد به فروش رود که حتمن حجم تبعات امروزی را نداشت. چرا باید کار او تا ۱۲ میلیارد بالا رود و این همه تنش و شایعه علیه حراج و خود او بسازد؟
البته پایان هفتهای که گذشت با اعلام رسمی دفتر حراج تهران مبنی بر اینکه اقای شماره ۶۳، خریدار «خاطرات امید» آغداشلو، دو اثر دیگر گرانقیمت آن شب، پرویز تناولی شش میلیارد و ۷۰۰ میلیونی و تابلو دو میلیارد و ۶۰۰ میلیونی رضا درخشانی را هم خریداری کرد و جناب اندر بیدر (آخرین تعقیب کننده) نیز اثر پنج میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومانی محمد احصایی را از آن خود کرد، حالا دیگر نشانیهای تازهای از این رکورد تاریخی به ثبت رسیده است.
۷: شائبه بسیار عجیب کپی بودن!
پیداست که سوزن برخی حاشیه سازان به روی نام آیدین آغداشلو گیر کرده است و گویا در این مسیر هر وسیلهای مجاز است؛ هم زمان با تشکیک در قیمت ۱۲ میلیاردی، حاشیه سازان محترم از کم اطلاعی افکار عمومی نسبت به مباحث هنر معاصر سوء استفاده عجیبی کردند و گفتند اثر «خاطرات امید» کپی از نقاشیهای کلاسیک اروپایی بخصوص نقاشان صاحب نام جهانی مانند ساندرو بوتیچلی، یا پیرو دلا فراچنسکو و دومنیکو گرلاندایو است.
افسوس که دشمنی با یک استاد هنر به چنان قهقهرایی میرود که تهمت زنندگان آگاهانه یک سبک و سیاق معمول هنری را نادیده میانگارند و اطلاعات غلط و اشتباه به مردم میدهند.
جست و جویی ساده در Google به اطلاع جوینده میرساند که این شیوهای معاصر است که هنرمند برای القای جهان بینی خود وارد گفتگو با استادان کلاسیک و آثاری که آیکون جهانی هستند، میشود؛ هنرمند ضمن بازآفرینی اثر، با گنجاندن معنای خویش، هویت و مفهوم اثر را دچار دگرگونی میکند و اثری امروزی میآفریند؛ در این مسیر دو چالش جدی پیش روی هنرمند است یکی قدرت قلم تا بتواند این بازآفرینی را به بهترین شکل انجام رساند و دیگری تغییر بنیادین معنای اثر.
از این دو منظر کاملن پیداست ساخت یک اثر تازه از یک اثر بسیار شناخته شده جهانی که صدها سال است در موزه اوفیتزی و ... به نمایش و ستایش است امر سخت و پیچیدهای است.
۸: بدبینی بخشی از جامعه
میگویند بخشی از افکار عمومی باور نمیکند کسی برای تابلوی «خاطرات امید» آیدین آغداشلو ۱۲ میلیارد تومان پرداخت کرده باشد، به همین دلیل فحاشی میکنند!
به نظرم این بازخورد بسیار باعث تاسف است، اما برای این روزگار، اصلن عجیب نیست، این ابر غلیظ بدبینی، سوءتفاهم و روح بی اعتمادی بنا به دلایل گوناگون در جان ما ریشه دوانده و در همه مسائل خود را بروز میدهد. فواره این نگاه در انبوه ناسزاها و حملههای زامبی وار در شبکههای مجازی تجلی دارد که دیگر برای تک تک ما به یک اتفاق طبیعی روزانه بدل شده و با کمال شرمندگی به آن عادت کرده ایم.
بگذارید در همین باب، دو نمونه اخیر را با هم مرور کنیم:
تیم پرسپولیس ۴ سال پیاپی قهرمان ایران شده، در همین مدت دو بار به فینال آسیا رسیده، آن وقت بخشی از افکار عمومی اصلا باور نمیکند، حتی این افتخارات را به رسمیت نمیشناسند و با اطلاق تیم حکومتی به پرسپولیس سعی دارد نتایج صدها مسابقه فوتبال را زیر سئوال ببرد، به همین ترتیب بازار تهمت و فحاشی حتی از مرزهای ایران عبور کرده و گاه به آبروریزیهای بین المللی کشیده است.
یا به تازگی عکسی از آب پاشیدن به مجسمه آلبرتو جاکومنتی در موزه هنرهای معاصر تهران پخش شد، بخشی از جامعه هنری با ادبیاتی عجیب و هنجارشکن فضای اینستاگرام را به تسخیر خود درآوردند، تحلیلهای رادیکالی هم در همین فضا متولد شد و ...، اما به کل کسی نمیشنید مجسمه مزبور سه سال است در حیات موزه نیست و در فضای داخلی موزه جانمایی شده است؛ این عکس مربوط به صحنهای از یک فیلم مستند بود که میگویند سال ۱۳۸۶ ساخته شد.
۹: دو سال بعد!
«خاطرات امید» آیدین آغداشلو، گرانترین نقاشی تاریخ ایران است، اما یقین دارم تا مدت مدیدی نمیتواند این عنوان چشمگیر را از آن خود کند، دوره پسا کرونا اقبال به خرید آثار هنری با سرعتی شگفت آور همراه خواهد بود و برای پیش بینی شکسته شدن قیمتها لازم نیست شم نوستراداموس داشته باشین.
خاطرم هست سال دوم حراج تهران که سهراب سپهری ۷۰۰ میلیون تومان فروش رفت، بخش خبری ۲۰ و ۳۰ اعلام کرد «چرا باید قیمت یک نقاشی این عدد شگفت انگیز باشد»؛ حالا پراید چهار پنج میلیونی آن موقع ۱۰۰ میلیون تومان میارزد و همان تابلو چند میلیارد، آن هم فقط با فاصله هفت سال!
یا وقتی کار سهراب سپهری ۵ میلیارد و یکصد میلیون تومان چکش خورد برخی فکر میکنند این رکورد تا چندین سال مانا است و فقط توسط یک تابلوی سهراب دیگر شکسته خواهد شد، اما دیدید که این رکورد به هیچ وجه جاودانه و دست نیافتنی نبود و در همین حراج سیزدهم تهران، آثار چهار هنرمند از سپهری پنج میلیاردی عبور کردند.»
شعار سال، با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از عصر ایران، تاریخ انتشار:۱۱بهمن ۱۳۹۹، کدخبر: asriran.com، ۷۶۸۰۲۲